سرفصل های مهم
بخش 01
توضیح مختصر
- زمان مطالعه 0 دقیقه
- سطح ساده
دانلود اپلیکیشن «زوم»
فایل ویدیویی
برای دسترسی به این محتوا بایستی اپلیکیشن زبانشناس را نصب کنید.
ترجمهی بخش
بيدار شو!
آنا”، برو بخواب”.
اِ اِ نميتونم.
آسمون بيداره ، پس منم بيدارم.
پس بايد بازي کنيم.
برو تنها بازي کن.
ميخواي يه آدم برفي درست کنيم ؟
زودباش، زودباش، زودباش!
جادوگري بکن!
جادوگري بکن!
آووه.
آمادهاي ؟ آهمم. شگفت انگيزه!
اينو ببين!
سلام، من “اولاف” هستم و از آغوشهاي گرم خوشم مياد.
“دوسِت دارم، “اولاف.
“اولاف”.
تکونهايِ غلغلکي!
اوه!
ادامه بده!
منو بگير!
گرفتمت!
دوباره!
صبر کن!
هووهوووو!
آرومتر برو!
ووو!
“آنا”!
“آنا”!
مامان! بابا!
نه، نه.
چيزيت نيست، آنا. گرفتمت.
السا، تو چيکار کردي ؟
اين موضوع داره از کنترلمون خارج ميشه.
يه حادثه بود. “متأسفم، “آنا!
اوه . مثلِ يخ شده . ميدونم بايد کجا بريم .
يخ ؟
“سريعتر، “اِسوِن!
“اِسوِن”!
خواهش ميکنم! کمک! دخترمه.
اون پادشاهست.
ترول”ها ؟ هيس!
ميخوام به حرفشون گوش کنم.
چه بانمکين. ميخوام نگهتون دارم.
اعليحضرت.
با اين قدرتها به دنيا اومده يا نفرين شده ؟ با اين قدرتها به دنيا اومده. و دارن قويتر ميشن
بيارش، بيارش.
خوش شانسين که به قلبش نخورده.
قلب به سادگي تغيير نميکنه.
ولي با سر ميشه کنار اومد.
هرکاري که لازمه انجام بده.
توصيه ميکنم تمام جادوها رو حذف کنيم.
حتي خاطراتِ جادوها، تا صحيح و سالم باشه.
ولي نگران نباشين. کاري با سرگرميها ندارم.
اون حالش خوب ميشه.
ولي يادش ميمونه که من قدرتهاي داشتم ؟
هرچه خيره.
گوش کن، اِلسا. توانايت فقط رشد ميکنه.
زيبايي در اين قدرت هست.
ولي خطرِ بزرگي هم درونش هست.
بايد کنترل کردنش رو ياد بگيري.
ترس دشمنت خواهد شد.
نه!
ازش مراقبت ميکنيم.
اون ميتونه کنترل کردنش رو ياد بگيره . مطمئنم. تا اون موقع.
ما دروازهها رو قفل ميکنيم.
تعداد کارکنان رو کم ميکنيم.
ارتباطش رو با مردم محدود ميکنيم و قدرتهاش رو از ديد همه مخفي نگه ميداريم.
از جمله آنا .
آه.
اِلسا ؟
اين دستکشها بهت کمک ميکنن.
ميبيني ؟ پنهانش کن.
احساسش نکن.
نذار ديده بشه .
من ميترسم.
داره قويتر ميشه!
آشفته شدن فقط بدترش ميکنه. خونسرد باش.
نه ! بهم دست نزن!
خواهش ميکنم، نميخوام بهتون صدمه بزنم.
دو هفته ای ديگه ميبينمت!
مجبورين که برين ؟
حالت خوب ميشه، اِلسا.
اعليحضرت.
اِلسا؟
همه به طرفِ ساحل!
به ‘ آرِندل ‘ خوش آمدين!
لطفاً مواظب جلويِ پاتون باشين.
دروازهها به زودي باز ميشن.
آخه چرا بايد اينو بپوشم ؟
چون ملکه به سنِ قانوني رسيده.
امروز روزِ تاج گذاريه!
اينکه تقصير من نيست.
چي ميخواي، “اِسوِن” ؟
يه خوراکي سبک بهم بده.
کلمه ي جادويي چيه ؟
لطفاً .
آ! آ، آ، آ. تقسيمش ميکنيم.
باورم نميشه که اونا بالاخره دارن دروازهها رو باز ميکنن!
واسه کُل روز بازش ميکنن! سريعتر، پرسي!
آه، ‘ آرِندل ‘ مرموزترين شريکِ تجاريمون.
اون دروازهها رو باز کنين تا شايد اسرارتون رو فاش کنم و از ثروتتون سوء استفاده کنم.
اين حرفها رو با صداي بلند گفتم ؟
اوه ! بي صبرانه منتظرم که ملکه و شاهدخت رو ببينم .
شرط ميبندم خيلي دلربا هستن.
من شرط ميبندم خوشگل هستن.
شاهدخت آنا ؟
شاهدخت آنا؟
ها ؟ بله ؟ اوه. متأسفم که بيدارتون کردم، بانو .
نه، نه، نه، بيدارم نکردين.
ساعتهاست که بيدار شدم.
کـيـه ؟
هنوز منم، بانو.
دروازهها به زودي باز ميشن. وقتشه که آماده بشين.
حتماً. واسه چي آماده بشم ؟ تاج گذاري خواهرتون، بانو. تاج گذاري خواهرم. روز تاج گذاريه! روز تاج گذاريه!
متن انگلیسی بخش
Wake up!
Anna, go back to sleep.
I just can’t.
The sky is awake, so I’m awake.
So, we have to play.
Go play by yourself.
Do you want to build a snowman?
Come on, come on, come on!
Do the magic!
Do the magic!
Oh…
Ready?
Uh-huh.
This is amazing!
Watch this!
Hi, I’m Olaf, and I like warm hugs.
I love you, Olaf!
Olaf…
Tickle bumps!
Oh!
Hang on!
Catch me!
Gotcha!
Again!
Wait!
Whoo-hoo!
Slow down!
Whoo!
Anna!
Anna!
Mama!
Papa!
No, no…
You’re okay, Anna.
I got you.
Elsa, what have you done?
This is getting out of hand.
It was an accident.
I’m sorry, Anna!
Oh. She’s ice cold.
I know where we have to go.
Ice?
Faster, Sven.
Sven!
Please! Help!
It’s my daughter.
It’s the king.
Trolls?
Shush!
I’m trying to listen.
Cuties. I’m going to keep you.
Your Majesty.
Born with the powers, or cursed?
Born.
And they’re getting stronger.
Here, here.
You are lucky it wasn’t her heart.
The heart is not so easily changed.
But the head can be persuaded.
Do what you must.
I recommend we remove all magic.
Even memories of magic, to be safe.
But don’t worry. I’ll leave the fun.
She will be okay.
But she won’t remember I have powers?
It’s for the best.
Listen to me, Elsa.
Your power will only grow.
There is beauty in it…
But also great danger.
You must learn to control it.
Fear will be your enemy.
No!
We’ll protect her.
She can learn to control it. I’m sure.
Until then…
We’ll look the gates.
We’ll reduce the staff.
We will limit her contact with people, and keep her powers hidden from everyone.
Including Anna.
Ah.
Elsa?
The gloves will help.
See?
Conceal it.
Don’t feel it.
Don’t let it show.
I’m scared.
It’s getting stronger!
Getting upset only makes it worse.
Calm down.
No! Don’t touch me!
Please, I don’t want to hurt you.
See you in two weeks!
Do you have to go?
You’ll be fine, Elsa.
Your Highness.
Elsa?
All ashore!
Welcome to Arendelle!
Watch your step, please.
The gates will be opening soon.
Why do I have to wear this?
Because the queen has come of age.
It’s Coronation Day!
That’s not my fault.
What do you want, Sven?
“Give me a snack.”
What’s the magic word?
“Please.”
Uh!
Uh-uh-uh.
Share.
I can’t believe they’re finally opening up the gates!
And for a whole day!
Faster, Percy!
Arendelle, our most mysterious trade partner.
Open those gates so I may unlock your secrets and exploit your riches.
Did I say that out loud?
Oh! Me sore eyes can’t wait to see the queen and the princess.
I bet they are absolutely lovely.
I bet they are beautiful.
Princess Anna?
Princess Anna?
Huh?
Yeah?
Oh.
Sorry to wake you, ma’am.
No, no, no, you didn’t.
I’ve been up for hours.
Who is it?
Still me, ma’am.
The gates will open soon.
Time to get ready.
Of course.
Ready for what?
Your sister’s coronation, ma’am.
My sister’s corneration.
It’s Coronation Day!
It’s Coronation Day!
مشارکت کنندگان در این صفحه
تا کنون فردی در بازسازی این صفحه مشارکت نداشته است.
🖊 شما نیز میتوانید برای مشارکت در ترجمهی این صفحه یا اصلاح متن انگلیسی، به این لینک مراجعه بفرمایید.