بخش 12

: ارباب حلقه ها 2 / بخش 12

بخش 12

توضیح مختصر

  • زمان مطالعه 0 دقیقه
  • سطح خیلی ساده

دانلود اپلیکیشن «زوم»

این بخش را می‌توانید به بهترین شکل و با امکانات عالی در اپلیکیشن «زوم» بخوانید

دانلود اپلیکیشن «زوم»

فایل ویدیویی

برای دسترسی به این محتوا بایستی اپلیکیشن زبانشناس را نصب کنید.

ترجمه‌ی بخش

شما دوستان بارومیر هستید ؟

بله

من که بودم

یعنی ناراحت میشید اگر بفهمید اون کشته شده

کشته شده ؟

چطور ؟ کی ؟

به عنوان یکی از یارانش امیدوار بودم تو به من بگی

باید به ما بگید چه اتفاقی براش افتاده

شیپورش رو کنار رودخانه پیدا کردیم، شش روز قبل

به دو نیم شده بود

ولی بیشتر از اینه٬ با قلبم احساسش می‌کنم

اون برادرم بود

بارومیر!

بارومیر!

این شهر زمانی جواهر پادشاهیمون بود

مملو از شادی٬ زیبایی و زندگی

این سُنت ادامه خواهد یافت!

ارتش موردور باید بدونه :

این سرزمین هرگز به دست دشمن نخواهد افتاد

شهر ما “اوزگیلیاس” به آغوش وطن بازگشت

به سلامتی گاندور! به سلامتی گاندور!

به سلامتی گاندور! به سلامتی گاندور!

سخنرانی ‌خوبی بود. مختصر و مفید

حالا زودتر جشن می‌گیریم

منتظر چی ‌هستید! این افراد تشنه ‌هستند!

امروز رو به خاطر داشته باش٬ برادر کوچیک

امروز٬ زندگی عالیه

چیه ؟

اون اینجاست

یک لحظه ‌هم من و تو رو در آرامش نمی‌ذاره ؟

کجاست ؟

ناجی گاندور کجاست ؟ پسر ارشد من کجاست ؟

پدر!

اون‌ها گفتن که یک تنه دشمن رو شکست دادی

اغراق می‌کنند این پیروزی ‌متعلق به‌هر دو مونه

به خاطر بی‌کفایتی اون این شهر ویران شد

حمایت از شهر به عهده‌ی تو بود ؟

سعیم رو کردم اما افراد ما خیلی‌ کم بودند

اوه٬ کم بودن

دشمن راحت‌تر از این نمی‌تونست شهر رو تصرف کنه

تو همیشه باعث شرم‌ساری بودی

ولی ‌تعمدی نداشتم

براش ارزشی قائل نمیشید, با این حال اون تلاش میکنه تا در جهت خواست شما عمل کنه

اون دوستتون داره٬ پدر در مورد فارومیر منو آزار نده…

کارآیی‌هاش رو می‌دونم و اونا کم هستن

موضوعات مهم‌تری برای صحبت کردن داریم

الروند از ریوندل خواهان ملاقاته

دلیلش رو نگفته ولی ‌می‌تونم حدس بزنم برای چی

شایعه شده که سلاح دشمن پیدا شده

اون حلقه

مایهِ ‌هلاک ایزیلدور شاید دست اِلف‌ها افتاده

همه می‌خوان صاحبش بشن، انسان‌ها٬ دُورف‌ها٬ جادوگرها

ما نمی‌تونیم بذاریم این اتفاق بیفته اون حلقه باید بیاد به گاندور

گاندور خطرناکه٬ می دونم

اون حلقه سعی‌کرده قلب مردان ضعیف رو فاسد کنه

ولی ‌تو٬ تو قوی ‌هستی. و نیاز ما شدیده

این خون مردم ماست که داره ریخته میشه، مردم ماین که دارن کشته میشن

سایرون منتظر وقت مناسبه داره ارتششو بازسازی ‌میکنه

اون بر میگرده

و وقتی برگرده قادر به مقاومت نیستیم

تو باید بری

اون هدیهِ گرانقدر رو به من برگردون

نه. جای ‌من اینجا با مردمه. نه در ریوندل

از فرمان پدرت سرپیچی ‌می‌کنی ؟ اگر ضروریه به ریوندل برید…

من رو به جای اون بفرست تو ؟

عجب

شانسی برای فارامیر , فرمانده‌ی گاندور تا شایستگیشو نشون بده

گمان نکنم بتونی

این مأموریت رو تنها به برادرت می‌سپرم

کسی ‌که باعث شرم من نخواهد شد

امروز رو در یادت نگه‌دار برادر کوچکم

فرمانده فارومیر!

ما سومی رو پیدا کردیم

تو باید با من بیای. حالا

اون پائین

مجازات وارد شدن به حوضچهِ ممنوعه مرگه

منتظر دستور من هستند

بزنمش ؟

برکه و صخره٬ زیبا و خنکه

خیلی شیرین و آبدار

تنها آرزوی ‌ما گرفتن یک ماهی است

خیلی شیرین و آبدار

صبر کن

این موجود به من وابسته است

و من به اون

اون راهنمای ‌ما است

خواهش می‌کنم…

بذارید برم پیشش

اسمیگل

ارباب اینجاست

بیا٬ اسمیگل

به ارباب اعتماد کن. بیا

ما باید الان بریم ؟

اسمیگل٬ باید به ارباب اعتماد کنی

دنبالم بیا.

زود باش

بیا

بیا٬ اسمیگل

خوبه اسمیگل. خوبه

بیا

اذیتش نکنید!

اسمیگل٬ تقلا نکن اسمیگل٬ به من گوش کن

ارباب!

کافیه.

کجا میری؟

جوابم رو بده.

اسمیگل.

چرا گریه می‌کنی٬ اسمیگل ؟

چون که قلبم شکسته

ارباب به ما کلک زد

البته که زد

بهت گفتم که قابل اعتماد نیست

بهت گفتم دروغگوئه

ارباب دوست منه

دوست ماست

ارباب به ما خیانت کرد

نه. به تو ربطی نداره

تنهامون بذار!

هابیت‌های ‌کوچولوی پلید!

اون‌ها از ما دزدیدنش!

نه. نه

چی رو دزدیدن ؟

عزیز من رو!

ما باید از اینجا بریم

تو برو. همین الان

تو می‌تونی

از حلقه استفاده کن٬ آقای فرودو

فقط همین یک دفعه

زود انگشتت کن

ناپدید شو

نمی‌تونم

حق با تو بود٬ سم

سعی ‌کردی بهم بگی

متأسفم

داره وجودم رو می‌گیره٬ سم

اگر دستم کنم

پیدام می‌کنه

می‌بینه

آقای فرودو…

خب٬ جواب همه معماها اینجاست

من اینجا شما رو تحت اسارت خودم دارم…

دو تا هابیت…

و گروهی انسان تحت فرمان من

قادرم حلقهِ قدرت رو تصاحب کنم

یک شانس برای فارومیر فرمانده‌ی گاندور…

که لیاقتش رو نشون بده

متن انگلیسی بخش

You’re a friend of Boromir?

Yes.

For my part.

It will grieve you then to learn that he is dead.

Dead?

How? When?

As one of his companions, I’d hoped you would tell me.

If something has happened to Boromir, we would have you tell us.

His horn washed up upon the riverbank, about six days past.

It was cloven in two.

But more than this, I know it in my heart.

He was my brother.

Boromir!

Boromir!

This city was once the jewel of our kingdom.

A place of light and beauty and music.

And so it shall be once more!

Let the armies of Mordor know this

Never again will the land of my people fall into enemy hands.

This city of Osgiliath has been reclaimed for Gondor!

For Gondor! For Gondor!

For Gondor! For Gondor!

Good speech. Nice and short.

Leaves more time for drinking!

Break out the ale! These men are thirsty!

Remember today, little brother.

Today, life is good.

What?

He’s here.

One moment of peace, can he not give us that?

Where is he?

Where is Gondor’s finest? Where’s my firstborn?

Father!

They say you vanquished the enemy almost singlehandedly.

They exaggerate. The victory belongs to Faramir also.

But for Faramir, this city would still be standing.

Were you not entrusted to protect it?

I would have done, but our numbers were too few.

Oh, too few.

You let the enemy walk in and take it on a whim.

Always you cast a poor reflection on me.

That is not my intent.

You give him no credit, and yet he tries to do your will.

He loves you, Father. Do not trouble me with Faramir…

I know his uses, and they are few.

We have more urgent things to speak of.

Elrond of Rivendell has called a meeting.

He will not say why, but I have guessed its purpose.

It is rumored that the weapon of the enemy has been found.

The One Ring.

Isildur’s Bane. It has fallen into the hands of the Elves.

Everyone will try to claim it Men, Dwarves, wizards.

We cannot let that happen. This thing must come to Gondor.

Gondor. It’s dangerous, I know.

Ever the Ring will seek to corrupt the hearts of lesser Men.

But you, you are strong. And our need is great.

It is our blood which is being spilled, our people who are dying.

Sauron is biding his time. He’s massing fresh armies.

He will return.

And when he does, we will be powerless to stop him.

You must go.

Bring me back this mighty gift.

No. My place is here with my people. Not in Rivendell.

Would you deny your own father? If there is need to go to Rivendell…

send me in his stead. You?

Oh, I see.

A chance for Faramir, captain of Gondor, to show his quality.

I think not.

I trust this mission only to your brother.

The one who will not fail me.

Remember today, little brother.

Captain Faramir!

We found the third one.

You must come with me. Now.

Down there.

To enter the Forbidden Pool bears the penalty of death.

They wait for my command.

Shall I shoot?

The rock and pool Is nice and cool

So juicy sweet

Our only wish To catch a fish

So juicy sweet

Wait.

This creature is bound to me.

And I to him.

He is our guide.

Please…

let me go down to him.

Smeagol.

Master is here.

Come, Smeagol.

Trust master. Come.

We must go now?

Smeagol, you must trust master.

Follow me. Come on.

Come.

Come, Smeagol.

Nice Smeagol. That’s it.

Come on.

Don’t hurt him!

Smeagol, don’t struggle. Smeagol, listen to me.

Master!

It’s enough.

Where are you leading?

Answer me.

Smeagol.

Why does it cry, Smeagol?

Cruel Men hurts us.

Master tricksed us.

Of course he did.

I told you he was tricksy.

I told you he was false.

Master is our friend.

Our friend.

Master betrayed us.

No. Not its business.

Leave us alone!

Filthy little Hobbitses!

They stole it from us!

No. No.

What did they steal?

My precious!

We have to get out of here.

You go. Go, now.

You can do it.

Use the Ring, Mr. Frodo.

Just this once.

Put it on.

Disappear.

I can’t.

You were right, Sam.

You tried to tell me but…

I’m sorry.

The Ring’s taking me, Sam.

If I put it on…

he’ll find me.

He’ll see.

Mr. Frodo…

So this is the answer to all the riddles.

Here in the Wild I have you…

two Halflings…

and a host of men at my call.

The Ring of Power within my grasp.

A chance for Faramir, captain of Gondor…

to show his quality.

مشارکت کنندگان در این صفحه

تا کنون فردی در بازسازی این صفحه مشارکت نداشته است.

🖊 شما نیز می‌توانید برای مشارکت در ترجمه‌ی این صفحه یا اصلاح متن انگلیسی، به این لینک مراجعه بفرمایید.