بخش 04

: ارباب حلقه ها 2 / بخش 4

بخش 04

توضیح مختصر

  • زمان مطالعه 0 دقیقه
  • سطح متوسط

دانلود اپلیکیشن «زوم»

این بخش را می‌توانید به بهترین شکل و با امکانات عالی در اپلیکیشن «زوم» بخوانید

دانلود اپلیکیشن «زوم»

فایل ویدیویی

برای دسترسی به این محتوا بایستی اپلیکیشن زبانشناس را نصب کنید.

ترجمه‌ی بخش

الان یه سوراخ توی شکمت باز می‌کنم

بدو٬ مِری!

اُرک‌های ‌کوچولو

حرف میزنه٬ مِری این درخته حرف میزنه

درخت ؟

من درخت نیستم!

من یک اِنت هستم

نگهبان درخت‌ها

چوپان جنگل

باهاش حرف نزن٬ مِری

تشویقش نکن!

بعضی‌ها درخت پشمالو صدام می‌کنند

شما طرف کی‌ هستید ؟

طرف ؟

من طرف کسی نیستم…

چون هیچ کس طرف من نیست، اُرک کوچیک

دیگه‌ هیچ کس به جنگل اهمیت نمیده

ما اُرک نیستیم! ما هابیت هستیم!

هابیت ؟

تا حالا اسم هابیت رو نشنیده بودم

به نظر من این کلک اُرک‌هاست!

اون‌ها با آتش میان

اون‌ها با تبر میان

قطع می‌کنند٬ می‌شکنند، نابود می‌کنند٬ می‌سوزونند!

اون‌ها ویران‌گر و غارت‌گر هستند! لعنت به شما! نه!

تو متوجه نیستی. ما هابیتیم!

کوتوله‌ها!

اهل شایر هستیم!

شاید شما…

و شاید هم نیستید

جادوگر سفید می‌دونه

جادوگر سفید ؟

سارومان

دیدین ؟ دیدین ؟

آوردیمتون بیرون

شتاب کنید٬ هابیت‌ها. شتاب کنید!

شانس آوردید پیداتون کردیم

هابیت خوب

مردابه اون ما رو آورده توی باتلاق

یک باتلاق٬ آره٬ آره

بیا٬ ارباب.

ما توی این مِه شما رو از جای امن رد می‌کنیم

بیاین٬ هابیت‌ها! بیاین! باید عجله کنید

من پیداش کردم. من

راه میان باتلاق‌ها رو

اُرک‌ها از اون استفاده نمی‌کنند اُرک‌ها اون رو نمی‌شناسند

از اطرافش میرن که فرسنگ‌ها دورتره

زود باشید بیاید

باید مثل سایه سریع و ساکت حرکت کنیم

از اینجا متنفرم. زیادی ساکته

دو روزه که نه پرنده‌ای دیدیم و نه صداشونو شنیدیم

نه٬ هیچ پرنده‌ای برای ‌خوردن نیست

هیچ پرنده‌ای نیست

داریم می‌میریم! آره!

داریم می‌میریم٬ ارباب عزیز!

بیا

این خوردنیه ؟

خوشمزه است ؟

می‌خواهید خفمون کنید!

نمی‌تونیم غذای ‌هابیت‌ها رو بخوریم!

ما داریم از گرسنگی ‌می‌میریم!

خوب٬ بمیر. اونوقت از دستت راحت میشیم!

اوه٬ هابیت بی‌رحم

براش مهم نیست ما گرسنه بمونیم

براش مهم نیست ما بمیریم

تو مثل ارباب نیستی

ارباب اهمیت میده

ارباب می‌دونه

آره

عزیزمونه

وقتی ‌که مجذوبت می‌کنه…

دیگه‌ هرگز رهات نمی‌کنه

به من دست نزن!

اینجا پر از جسده!

صورت‌های ‌مُرده توی آب

همه مُردن. همه گندیدن

الِف‌ها, انسان‌ها و اُرک‌ها

در جنگ بزرگی‌ که مدت‌ها پیش اتفاق افتاد

مُرداب مُرده‌ها

آره. آره، اسمش همینه

از این طرف

دنبال نور نرید

مراقب باشید! وگرنه شما هابیت‌ها هم به مُرده‌ها ملحق میشید…

و مثل اون‌ها طلسم میشید

فرودو!

گالم؟ دنبال نور نرو

گالم! آقای فرودو!

حالت خوبه ؟

چقدر نورانی

چقدر زیبا

عزیز ما

تو چی گفتی ؟

ارباب باید استراحت کنه

ارباب باید قدرت خودش رو حفظ کنه

تو کی‌هستی ؟ نباید ازمون پرسید. به کسی ‌مربوط نیست

گالم. گالم

گاندولف گفته که از اهالی ‌کنار رودخونه بودی

می‌تونم فقط یک مشت پوست و استخون باشم می‌تونم مسافری باشم که از خونه‌ش خیلی دور شده

اون گفته که زندگی‌ تو خیلی غم‌انگیزه

اون‌ها نمی‌دونند با بی‌روح شدن خورشید و نابود شدن ماه چه اتفاقی قراره براشون بیفته

یک زمانی فرق زیادی با هابیت‌ها نداشتی

مگه نه ؟

اسمیگل

منو چی صدا کردی ؟

یک وقت اسمت همین بود٬ مگه نه ؟

خیلی وقت پیش

اسم من

اسم من

اسمیگل

“سواران سیاه”

قایم شید! قایم شید!

زود باش٬ فرودو. بیا دیگه!

زود باشید! نباید ما رو ببینند! نباید ما رو ببینند

فکر می‌کردم اون‌ها مُردند مُرده ؟

نه٬ هیچی اون‌ها رو نابود نمی‌کنه. نه

“ریس”

ریس پرنده!

داره دنبالش میاد

دنبال عزیزمون میاد

فرودو! چیزی نیست

من اینجا هستم

شتاب کنید٬ هابیت‌ها

به دروازه‌ی سیاه خیلی نزدیک شدیم

خون اُرک

چه رد پاهای عجیبی

هوای اینجا چقدر گرفته است

این جنگل کهن ساله

خیلی زیاد

پر از خاطره…

و خشم

درخت‌ها دارن با هم حرف می‌زنند

گیملی!

تبرت رو بیار پایین

احساسش می‌کنند٬ دوست من

اِلف‌ها یادشون دادن

اون‌ها رو بیدار کردند، بهشون یاد دادن حرف بزنند

درخت‌های سخن‌گو

درخت‌ها چه چیزایی واسه حرف زدن دارن؟

جز پایداری فضله‌های سنجاب؟

یه چیزی اونجاست

چی ‌می‌بینی ؟

جادوگر سفید نزدیک میشه

نذارید صحبت کنه طلسممون می‌کنه

متن انگلیسی بخش

Let’s put a maggot hole in your belly!

Run, Merry!

Little Orcs.

It’s talking, Merry. The tree is talking.

Tree?

I am no tree!

I am an Ent.

A treeherder.

A shepherd of the forest.

Don’t talk to it, Merry.

Don’t encourage it!

Treebeard, some call me.

And whose side are you on?

Side?

I am on nobody’s side…

because nobody’s on my side, little Orc.

Nobody cares for the woods anymore.

We’re not Orcs! We’re Hobbits!

Hobbits?

Never heard of a Hobbit before.

Sounds like Orc mischief to me!

They come with fire.

They come with axes.

Gnawing, biting, breaking, hacking, burning!

Destroyers and usurpers! Curse them! No!

You don’t understand. We’re Hobbits!

Halflings!

Shirefolk!

Maybe you are…

and maybe you aren’t.

The White Wizard will know.

The White Wizard?

Saruman.

See? See?

We’ve led you out.

Hurry, Hobbitses. Hurry!

Very lucky we find you.

Nice Hobbit.

It’s a bog. He’s led us into a swamp.

A swamp, yes, yes.

Come, master.

We will take you on safe paths through the mist.

Come, Hobbits! Come! We go quickly.

I found it. I did.

The way through the marshes.

Orcs don’t use it. Orcs don’t know it.

They go around for miles and miles.

Come quickly.

Soft and quick as shadows we must be.

I hate this place. It’s too quiet.

There’s been no sight nor sound of a bird for two days.

No, no birdses to eat.

No crunchable birdses.

We are famished! Yes!

Famished we are, precious!

Here.

What does it eats?

Is it tasty?

It tries to chokes us!

We can’t eats Hobbit food!

We must starve!

Well, starve, then. And good riddance!

Oh, cruel Hobbit.

It does not care if we be hungry.

It does not care if we should die.

Not like master.

Master cares.

Master knows.

Yes.

Precious.

Once it takes hold of us…

it never lets go.

Don’t touch me!

There are dead things!

Dead faces in the water.

All dead. All rotten.

Elves and Men and Orcses.

A great battle long ago.

Dead Marshes.

Yes. Yes, that is their name.

This way.

Don’t follow the lights.

Careful now! Or Hobbits go down to join the dead ones…

and light little candles of their own.

Frodo!

Gollum? Don’t follow the lights.

Gollum! Mr. Frodo!

Are you all right?

So bright.

So beautiful.

Our precious.

What did you say?

Master should be resting.

Master needs to keep up his strength.

Who are you? Mustn’t ask us. Not its business.

Gollum. Gollum.

Gandalf told me you were one of the riverfolk.

Cold be heart and hand and bone Cold be travelers far from home

He said your life was a sad story.

They do not see what lies ahead When sun has failed and moon is dead

You were not so very different from a Hobbit once.

Were you?

Smeagol.

What did you call me?

That was your name once, wasn’t it?

A long time ago.

My name.

My name.

Smeagol.

Black Riders!

Hide! Hide!

Come on, Frodo. Come on!

Quick! They will see us! They will see us!

I thought they were dead. Dead?

No, you cannot kill them. No.

Wraiths!

Wraiths on wings!

They are calling for it.

They are calling for the precious.

Mr. Frodo! It’s all right.

I’m here.

Hurry, Hobbits.

The Black Gate is very close.

Orc blood.

These are strange tracks.

The air is so close in here.

This forest is old.

Very old.

Full of memory…

and anger.

The trees are speaking to each other.

Gimli!

Lower your ax.

They have feelings, my friend.

The Elves began it.

Waking up the trees, teaching them to speak.

Talking trees.

What do trees have to talk about?

Except the consistency of squirrel droppings.

Aragorn, nad no ennas (Aragorn, something is out there!)

Man cenich (What do you see?)

The White Wizard approaches.

Do not let him speak. He will put a spell on us.

مشارکت کنندگان در این صفحه

تا کنون فردی در بازسازی این صفحه مشارکت نداشته است.

🖊 شما نیز می‌توانید برای مشارکت در ترجمه‌ی این صفحه یا اصلاح متن انگلیسی، به این لینک مراجعه بفرمایید.