سرفصل های مهم
بخش 08
توضیح مختصر
- زمان مطالعه 0 دقیقه
- سطح خیلی ساده
دانلود اپلیکیشن «زوم»
فایل ویدیویی
برای دسترسی به این محتوا بایستی اپلیکیشن زبانشناس را نصب کنید.
ترجمهی بخش
اون اسب رام نشدنیه٬ قربان کاریش نمیشه کرد. ولش کنید
اسمش “بریگو” است
اسب پسر عموم بود
بریگو
نام تو شاهانه است
در مورد جادوی اِلفها شنیده بودم…
ولی در کوه نشینی در شمال دنبالش نمیگشتم
مثل یکی از اونها صحبت میکنی
من در “ریوندل” بودم…
مدتها پیش
آزادش کنید بره
به اندازهی کافی جنگیده
گاندولف سفید
گاندولف احمق!
میخواد با ظاهر پارساگونهِ جدیدش منو خوار کنه؟
سه نفر اون جادوگر رو همراهی میکنند
یک اِلف٬ یک دُورف و یک انسان
بوی گند اسب میدی
اون انسان…
اهل گاندور بود ؟ نه٬ اهل شمال بود
گمانم از کوهنشینهاییه که نسلشون در حال انقراضه
شنلش کهنه بود
و به انگشتش حلقه عجیبی داشت
دو افعی با چشمان زمردین
یکیشان داشت دیگری را که تاجی از گُلهای زرین بر سر داشت میبلعید
انگشتر باراهیر
پس گاندولف فکر میکنه وارث “ایزیلدور” رو پیدا کرده
پادشاه گم شدهِ گاندور اون احمقه
خط وراثت اونها سالها پیش بریده شده
مهم نیست
دنیای انسانها سقوط خواهد کرد
و نقطهِ شروعش “ادوراس”ـه
من حاضرم٬ گاملینگ
اسبم رو بیار
این شکست نیست
ما بر میگردیم
ما بر میگردیم
شما خوب شمشیر میزنید
زنان این کشور مدتها پیش فهمیدند که :
بدون شمشیر در برابر شمشیر زنده نمیمونند
من نه از مرگ میترسم نه از درد
از چیمیترسید٬ بانویمن ؟
از قفس
از محصور شدن تا زمانی که دچار کهنسالی و پیری بشی
و تمام شانسهای کسب افتخارت بخاطر آرزوهات از بین رفته باشن
شما از تبار پادشاهانید…
از تبار مدافعین روحان
فکر نمیکنم سرنوشتتون این باشه
تئودن در “ادوراس” نخواهد ماند
آسیب پذیره. اون این رو میدونه
انتظار حمله به شهر رو خواهد داشت
اونها در حال فرار به “هلمز دیپ” هستند…
دژ مستحکم روحان
راه خطرناکی که از میان کوهها میگذره
حرکتشون کند خواهد بود
به واسطه زنها و بچهها
سواران وحشی رو بفرست
هی٬ بو گندو٬ زیاد ازمون دور نشو
این چه حرفی بود ؟ چی ؟
براش اسم میذاری. و همش تحقیرش میکنی
چون
چون ذاتش همینه آقای فرودو
تو وجودش جز دروغ و کلک نیست
اون حلقه رو میخواد. فقط به این اهمیت میده
تو نمیدونی حلقه با اون چیکار کرده…
هنوز هم داره میکنه
میخواهم کمکش کنم٬ سم
چرا ؟
چون میخواهم به اصلش برگرده
نمیشه نجاتش داد٬ آقای فرودو
آخه تو چی میدونی ؟ هیچی!
من رو ببخش، سم. نمیدونم چرا این حرف رو زدم
من میدونم
اون حلقه است
چشم ازش بر نمیداری
من دیدمتون
غذا نمیخورید. خواب درستی هم ندارید
شما رو تحت اختیارش قرار داده آقای فرودو
باید باهاش بجنگید خودم میدونم باید چیکار کنم سم
حلقه رو به من سپردن وظیفهِ منه
من! تنها خودم!
کاش میتونستید صدای خودتون رو بشنوید
میدونید شبیه کی صحبت میکنید ؟
ما اون رو میخواهیم
ما لازمش داریم
باید حلقه قدرت رو داشته باشیم
اونها از ما دزدیدن
هابیتهای کوچولوی موزی
شرورها. حیلهگر. نابکار
نه. ارباب٬ نه
بله, عزیزم. دروغه
اونها گولت میزنن, بهت آسیب میرسونن، دروغ میگن!
ارباب دوست منه
تو دوستی نداری هیچکس تو رو دوست نداره
گوش نمیدم. گوش نمیدم
تو یک دروغگو و دزد هستی
نه
قاتل
گمشو
برم گم شم ؟
ازت متنفرم
ازت متنفرم
بدون من چیکار میکردی ؟ گالم. گالم
من نجاتمون دادم
من بودم. بخاطر من ما زنده موندیم
دیگه نه
چی گفتی ؟
ارباب حالا مواظب ماست
به تو احتیاج نداریم
چی ؟
همین حالا برو
و دیگه برنگرد
نه
همین الان برو و دیگه هم بر نگرد
همین الان برو و دیگه هم برنگرد!
ما بهش گفتیم بره
و اون هم رفت
رفت! رفت! رفت!
اسمیگل آزاده!
ببین
ببین
ببین اسمیگل چی پیدا کرده
اونها جوان هستند
اونها بچه هستند. اونها لذیذ هستند
آره٬ همینه. بخوریدشون. بخوریدشون!
ممکنه مریضش کنی٬ تو…
باید درست رفتار کنی
راههای دیگهای هم برایخوردن این خرگوشها هست
داری چیکار میکنی ؟
احمق٬ هابیت چاق
داری خرابش میکنی
خراب چیه ؟ این گوشتها به سختی درست میشن
ما به چند تا سیبزمینی خوب هم نیاز داریم
سیبزمینی چیه٬ ارباب ؟
سیبزمینی چیه؟ ها؟
سیبزمینی
میجوشونی، خرد میکنی، همونهایی که برای تاسکباب استفاده میکنند
خیلیخوبه٬ بزرگ٬ چیپس طلایی با یک تیکه از ماهی
تو نمیتونی بهتر از این رفتار کنی
اوه٬ چرا٬ ما میتونیم
یه ماهی لذیذ بگیریم
یک نپختش رو…
که وول میخوره
اون چیپسهای لعنتی رو برای خودت نگه دار
ای بینوا
متن انگلیسی بخش
That horse is half mad, my lord. There’s nothing you can do. Leave him.
His name is Brego.
He was my cousin’s horse.
Brego.
Ðin nama is cynglic (Your name is kingly.)
I have heard of the magic of Elves…
but I did not look for it in a Ranger from the North.
You speak as one of their own.
I was raised in Rivendell…
for a time.
Turn this fellow free.
He’s seen enough of war.
Gandalf the White.
Gandalf the Fool!
Does he seek to humble me with his newfound piety?
There were three who followed the wizard.
An Elf, a Dwarf and a Man.
You stink of horse.
The Man…
was he from Gondor? No, from the North.
One of the Dunedain Rangers, I thought he was.
His cloth was poor.
And yet he bore a strange ring.
Two serpents with emerald eyes.
One devouring, the other crowned with golden flowers.
The Ring of Barahir.
So Gandalf Greyhame thinks he has found Isildur’s heir.
The lost king of Gondor. He is a fool.
The line was broken years ago.
It matters not.
The world of Men shall fall.
It will begin at Edoras.
I am ready, Gamling.
Bring my horse.
This is not a defeat.
We will return.
We will return.
You have some skill with a blade.
Women of this country learned long ago
Those without swords can still die upon them.
I fear neither death nor pain.
What do you fear, my lady?
A cage.
To stay behind bars until use and old age accept them.
And all chance of valor has gone beyond recall or desire.
You’re a daughter of kings…
a shield maiden of Rohan.
I do not think that would be your fate.
Theoden will not stay at Edoras.
It’s vulnerable. He knows this.
He will expect an attack on the city.
They will flee to Helm’s Deep…
the great fortress of Rohan.
It is a dangerous road to take through the mountains.
They will be slow.
They will have women and children with them.
Send out your Wargriders.
Hey, stinker, don’t go getting too far ahead.
Why do you do that? What?
Call him names. Run him down all the time.
Because.
Because that’s what he is, Mr. Frodo.
There’s naught left in him but lies and deceit.
It’s the Ring he wants. It’s all he cares about.
You have no idea what it did to him…
what it’s still doing to him.
I want to help him, Sam.
Why?
Because I have to believe he can come back.
You can’t save him, Mr. Frodo.
What do you know about it? Nothing!
I’m sorry, Sam. I don’t know why I said that.
I do.
It’s the Ring.
You can’t take your eyes off it.
I’ve seen you.
You’re not eating. You barely sleep.
It’s taken hold of you, Mr. Frodo.
You have to fight it. I know what I have to do, Sam.
The Ring was entrusted to me. It’s my task.
Mine! My own!
Can’t you hear yourself?
Don’t you know who you sound like?
We wants it.
We needs it.
Must have the precious.
They stole it from us.
Sneaky little Hobbitses.
Wicked. Tricksy. False.
No. Not master.
Yes, precious. False.
They will cheat you, hurt you, lie!
Master’s my friend.
You don’t have any friends. Nobody likes you.
Not listening. I’m not listening.
You’re a liar and a thief.
No.
Murderer.
Go away.
Go away?
I hate you.
I hate you.
Where would you be without me? Gollum. Gollum.
I saved us.
It was me. We survived because of me.
Not anymore.
What did you say?
Master looks after us now.
We don’t need you.
What?
Leave now…
and never come back.
No.
Leave now and never come back.
Leave now and never come back!
We told him to go away.
And away he goes, precious.
Gone! Gone! Gone!
Smeagol is free!
Look.
Look. See what Smeagol finds?
They are young.
They are tender. They are nice.
Yes, they are. Eat them. Eat them!
You’ll make him sick, you will…
behaving like that.
There’s only one way to eat a brace of coneys.
What’s it doing?
Stupid, fat Hobbit.
It ruins it.
What’s to ruin? There’s hardly any meat on them.
What we need is a few good taters.
What’s taters, precious?
What’s taters? Eh?
Potatoes.
Boil them, mash them, stick them in a stew.
Lovely, big, golden chips with a nice piece of fried fish.
Even you couldn’t say no to that.
Oh, yes, we could.
Spoil a nice fish.
Give it to us raw…
and wriggling.
You keep nasty chips.
You’re hopeless.
مشارکت کنندگان در این صفحه
تا کنون فردی در بازسازی این صفحه مشارکت نداشته است.
🖊 شما نیز میتوانید برای مشارکت در ترجمهی این صفحه یا اصلاح متن انگلیسی، به این لینک مراجعه بفرمایید.