سرفصل های مهم
7بخش
توضیح مختصر
- زمان مطالعه 0 دقیقه
- سطح ساده
دانلود اپلیکیشن «زوم»
فایل ویدیویی
برای دسترسی به این محتوا بایستی اپلیکیشن زبانشناس را نصب کنید.
ترجمهی بخش
آره، خوبه
بلوند خوبه
خب اين چيزيه که همه ميگن
مسافرخونه ديسکانت.
نمي تونم از پليس خرده بگيرم که چرا حرفاي منو جدي نگرفتن
درکِ همچين وضعيتي واقعا مشکله. نمونه ش سمي جنکيس
حتي همسرش نمي تونست باهاش کنار بياد
بهت گفتم که براي خارج کردن سمي از اين وضعيت چيکار کرد
اومد دفتر بيمه که منو ببينه. متوجه کلي چيز شدم
درباره زندگيش با سمي برام گفت اينکه چطور باهاش رفتار مي کنه
ممنون که با اين ملاقات موافقت کرديد
از سمي مي خواست که چند جاي خونه غذا مخفي کنه
بعدش واسه يه مدت بهش غذا نمي داد تا ببينه آيا گرسنگي باعث ميشه چيزي رو بخاطر بياره؟
اون آدم بي رحمي نبود. فقط دلش براي سميِ خودش تنگ شده بود
آقاي شلبي، شما از شرايط سمي اطلاعِ کامل داريد و نظرتون اين بود که داره فيلم بازي مي کنه
نظر شرکت اين نيست که سمي داره فيلم بازي مي کنه
بلکه اين موضوعه که مشکل سمي
من فقط مي خوام نظر صادقانه شما رو درباره سمي بدونم
فکر نمي کنم صحبت کردن ما اونم وقتي که پرونده هنوز براي فرجام خواهي بازه، کارِ درستي باشه
من قصد فرجام خواهي ندارم. پس براي چي اومديد اينجا؟
لطفا درک کنيد. وقتی به سمی نگاه میکنم،
یک گیاه رو نمیبینم.
همون سميِ گذشته خودم رو مي بينم
فکر مي کنيد چه احساسي بهم دست ميده وقتي به اين مشکوکم که شايد اينا فقط تصوراتش باشه؟
و اينکه شايد بتونم يه کاري کنم
تا از اين وضعيت در بياد و به حالت عادي برگرده
اگه مطمئن بشم که سميِ خودم ديگه بر نمي گرده
اون وقت مي تونم باهاش خداحافظي کنم و اين سميِ جديد رو دوست داشته باشم
تا وقتیکه شک دارم، نمیتونم باهاش خداحافظی کنم و ادامه بدم.
از من چي مي خوايد؟
ازتون مي خوام که براي سي ثانيه شرکتي که براش کار مي کنيد رو فراموش کنيد
و به من بگيد آيا سمي واقعا داره فيلم بازي مي کنه؟
من بايد بدونم
که نظرِ صادقانه شما چيه …
من باور دارم که سمي از نظر فيزيکي مي تونه حافظه جديد بسازه
ممنون
فکر مي کردم بهش کمک کردم
فکر مي کردم فقط دنبال يه جوابه. فکر نمي کردم براش مهمه باشه که اون جواب چيه
فقط يه چيزي که بتونه بهش باور داشته باشه
همچين ماشيني رو بايد قفل کرد. تو کي هستي؟
تدي، دوستت! ثابت کن.
سمی. سمي رو يادت مياد؟ !تو درباره سمي بهم گفتي!
لعنتي! تو ماشين من چيکار مي کني؟
چي شده، حس شوخ طبعيت هم با حافظه ت از بين رفته؟ اصلا مي دوني واسه چي اينجا هستي؟
کارهاي ناتموم. لني، بذار روشنت کنم. کار تو اينجا کاملا تموم شده.
تو بخاطر ناتالي اومدي اينجا. ناتالي کيه؟
ابله، بنظرت الان از خونه کي اومدي بيرون؟
آره. يه نگاه به عکس هات بنداز. حتما از اونم يه عکس داري.
اوه، عجب عکسي، ليبوويتز (عکاس آمريکايي)
بايد يه يادداشت بنويسي. نبايد بهش اعتماد کني.
آره؟ چرا؟
چون تا حالا حتما به ماشين و لباست هات يه نگاه انداخته
و دنبال يه راه مي گرده تا از تو به نفع خودش استفاده کنه …
تا همين الانش هم موفق شده تو رو پيش خودش نگه داره. نبايد برگردي اون تو
بذار اسمِ يه هتل رو بهت بدم
شانس آوردي که اتفاقي ماشينت رو ديدم. اون زنيکه برات مشکل ساز ميشه
منظور چيه “مشکل ساز ميشه”؟ با مواد مخدر سر و کار داره
ببين. اینا. اينا رو مي بيني؟
توي اين بار کار مي کنه. دوست پسرش يه دلال مواد مخدره
براش مشتري پيدا مي کنه، قرار ملاقات مي ذاره
… پشت اينا پيغام مي نويسه
بعد وقتي براش مشروب سرو مي کنه اينا رو هم بهش مي رسونه
به من چه ربطي داره؟ ربطش اينه که وقتي تو شرايط سخت گير افتاد
براي محافظت از خودش از تو استفاده مي کنه
در مقابل کي؟
مشتري ها براشون سؤال پيش مياد که دوست پسرش کجاست
مشتري ها ميان دنبالش
يه نفر بايد جواب پس بده، لني. هميشه يه نفر جواب پس ميده
شايد اون يه نفر تو باشي
واقعا؟ شايدم تو باشي
داستان اینه؟ نگران اين هستي که شايد از من بر عليه تو استفاده کنه؟
نه. چرا نه؟
چون اون منو نمي شناسه
براي چي منو تعقيب مي کني؟ شايد مي خوام کمکت کنم
اون هيچ چيز درباره جستجوهاي تو نمي دونه انيشتين
پس اينو بنويس
وقتي بهت پيشنهاد کمک کرد بدون که براي منفعت خودشه
بهت دروغ نمي گم. خودکار منو بگير. اينو بنويس
بهش اعتماد نکن
بفرما. حالا خوشحالي؟
تا تو از اين شهر نري من خوشحال نمي شم. چرا؟
تا حالا به اين فکر کردي که وقتي همينجور واسه خودت تو شهر بچرخي مردم شروع به سؤال پرسيدن مي کنن؟ چه سؤالي؟
همون سؤالي که تو بايد از خودت بپرسي
مثلا؟ - مثلا اينکه اين لباس و اين ماشين رو از کجا آوردي؟ -
من پول دارم. از کجا؟
مرگِ همسرم. من تو شرکت بيمه کار مي کردم. ما کاملا بيمه بوديم
پس در حين عزاداري رفتي نمايشگاه ماشين و يه جگوار خريدي؟
تو از هيچي خبر نداري، مگه نه؟ تو حتي نمي دوني کي هستي
چرا، مي دونم
من فراموشي نگرفتم. همه چيز رو تا قبل از حادثه به ياد دارم
من لئونارد شلبي هستم، اهل سان فرانسيسکو
اين چيزيه که قبلا بودي
نمي دوني الان کي هستي … نمي دوني به چي تبديل شدي بعد از
اون حادثه
واسه خودت مي گردي و کاراگاه بازي در مياري. حتي نمي دوني چند وقت از اون ماجرا گذشته
بذار اينجوري بهت بگم. موقع فروش بيمه همچين لباسي مي پوشيدي؟
من بيمه نمي فروختم. موارد رو بررسي مي کردم. درسته. موارد رو بررسي مي کردd.
شايد موقعش رسيده که خودت رو بررسي کني. بابت نصيحتت ممنون
يه لطفي به من بکن. برنگرد اونجا
ميشه لطفا بري به اين هتل؟
تا حالا بامزه بوده، لني
بهش اعتماد نکن
دروغ هاش رو باور نکن
لعنتي. بايد يه جايي واسه خودم داشته باشم
نه. نبايد مسؤليت همچين چيزي رو به من مي داد
من کارشناس بيمه هستم، نه دکتر
آره. فکر کنم
من کلي چيزهاي ديگه رو بايد در نظر بگيرم
مسؤليت قانوني، مسائل مالي
شما؟
بنويسش. بنويس چه اتفاقي افتاده
بنويسش. زود باش، تمرکز کن … ياد نره. يه خودکار
چي شد؟ چه شکلیه؟ منو بدجوري کتک زد.
کي؟
کي؟
لعنتی، لئونارد. داد. داد اين بلا رو سرم آورد
چرا؟
چرا؟ بخاطر تو! چون اون کار که تو گفتي رو کردم! گفتي برو باهاش حرف بزن!
درباره تدي بهش بگو! ممنون بابت پيشنهادت! آروم باش. آروم باش.
الان جات امنه. چيزي نيست
بيا. بگير بشين
بشين
بیا
بشین
اوکی. همه چی رو به راهه. ميرم يکم يخ بيارم بذاري روي صورتت
بيا
دقيقا همون کاري رو کردم که بهم گفتي
رفتم پيش داد
و بهش گفتم که پول هاي جيمي پيش من نيست
همينطور مواد
و اينکه احتمالا تدي همه چيزا رو برداشته
اون چي گفت؟
حرفمو باور نکرد
گفت اگه تا فردا مواد دستش نباشه، منو مي کشه
بعدش شروع کرد به کتک زدن من
اون کجاست؟
چرا؟ ميرم سراغش
بعدش؟ يکي دو تا بادمجون زير چشماش مي کارم و بهش ميگه بره سراغ يه يارويي به اسم تدي
اون تو رو مي کشه، لني
همسرم منو لني صدا مي کرد. واقعا؟
آره. خيلي بدم مي اومد
اين يارو خيلي خطرناکه. بيا يه فکر ديگه بکنيم، باشه؟
نه، نه. فقط بهم بگو قيافه ش چه شکليه
و اينکه کجا مي تونم پيداش کنم. خودکار داري؟
تو کيفم
متن انگلیسی بخش
Yeah, okay. Blonde’s fine.
That’s what they say.
The Discount Inn. 304.
I can’t blame the cops for not taking me seriously.
This is a difficult condition for people to understand.
Look at Sammy Jankis. His own wife couldn’t deal with it.
I told you about how she tried to get him to snap out of it.
Eventually she came to see me at the office. I found out all kinds of shit.
She told me about life with Sammy, how she treated him.
Thank you for seeing me.
It got to the point where she’d get Sammy to hide food all around the house.
Then she’d stop feeding him to see if his hunger, would make him remember where he’d hidden the food.
She wasn’t a cruel person. She just wanted old Sammy back.
Mr. Shelby, you know all about Sammy and you’ve decided that he’s faking.
Mrs. Jankis, the company’s position isn’t that Sammy is faking anything…
just that his condition can’t be shown to be…
I just want to know what your honest opinion about Sammy is.
We shouldn’t even be talking like this while the case is still open to appeal.
I’m not appealing the decision. Then why are you here?
Try to understand. When I look at Sammy…
I don’t see some, vegetable.
I see my same old Sammy.
What do you think that’s like for me to suspect he might be imagining this whole problem…
and that if I just could say the right thing…
he’d snap out of it and go back to being normal?
If I knew that my old Sammy were truly gone…
then I could say good-bye and start loving this new Sammy.
As long as I have doubt, I can’t say good-bye and move on.
What do you want from me?
I want you to forget the company you work for for 30 seconds…
and tell me if you really believe that Sammy’s faking his condition.
I need to know… what you honestly believe.
I believe that Sammy should be physically capable of making new memories.
Thank you.
I thought I helped her. I thought she just needed some kind of answer.
I didn’t think it was important what the answer was…
just that she had one to believe.
A car this nice you should lock. Who the fuck are you?
Teddy, your buddy. Prove it.
Sammy. Remember Sammy? You told me about Sammy!
Geez!
What the fuck are you doing in my car?
What, your sense of humor went with the memory?
Do you even know why you’re here? Unfinished business.
Lenny, let me inform you.
Your business here is very much finished.
You’re still here because of Natalie. Who’s Natalie?
Schmuck, whose house do you think you just walked out of?
That’s right. Take a look at your pictures. I bet you got one of her.
Nice shot, Leibovitz.
You’ll wanna make a note. You can’t trust her.
Yeah? Why’s that?
Because by now she’s taken a look at this suit and the car…
and she’s starting to figure out ways of turning the situation to her advantage.
She’s already got you staying with her, for Christ’s sakes.
You can’t go back in there. Let me give you the name of a motel.
You’re lucky I ran into you. That broad’s bad news. What do you mean, “bad news”?
She’s involved with drugs.
Look. These. You see these?
This is the bar where she works.
Her boyfriend’s a drug dealer.
She takes orders for him, arranges meets.
He writes messages on the back of these.
Then she slips him the answers when she serves him his drinks.
Why should I care? Because when she gets jammed up…
she’s gonna use you to protect herself.
From who?
Guys are gonna wanna know what happened to her boyfriend.
Guys are gonna come after her. Somebody’s gotta pay, Lenny.
Somebody always pays. Maybe she’ll make it you.
Oh, yeah? Maybe she’ll make it you. Is that it?
You worried that she’s gonna use me against you?
No. Why not?
Because she doesn’t know who I am.
Why are you following me? Maybe I wanna help.
She doesn’t know anything about your investigation, okay, Einstein?
So write this down.
When she offers to help, it’ll be for her own reasons.
I’m not lying. Take my pen. Write this down.
Do not trust her.
There. You happy now? I won’t be happy until you leave town.
Why not?
You ever wonder how long you can hang around here before people start asking questions?
What sort of questions?
The same sort of questions you should be asking yourself.
Like what? Like, how did you get this suit, the car?
I have money. From what?
My wife’s death. I used to work in insurance. We were well covered.
So in your griefyou wandered into a Jaguar dealership.
You don’t have a clue, do you?
You don’t even know who you are. Yes, I do.
I don’t have amnesia. I remember everything right up until the incident.
I am Leonard Shelby; I am from San Francisco…
That’s who you were. You do not know who you are…
what you’ve become since… the incident.
You wander around playing detective.
You don’t even know how long ago it was.
Let me put it this way. Were you wearing designer suits when you sold insurance?
I didn’t sell insurance. I investigated it. Right. You’re an investigator.
Maybe you should start investigating yourself. Thank you for the advice.
Look, do me a favor. Don’t go back in there.
Will you take the motel out of town?
It’s been fun, Lenny.
“Do not trust her.”
“Don’t believe his lies.”
Fuck it. I need my own place.
No. She shouldn’t have given me that responsibility.
I’m a claims investigator, not a doctor.
Yeah. I guess.
But I’ve got all sorts of other considerations.
Legal responsibility, large financial…
Who is this?
Write this down. Write down what happened. Write it down.
Concentrate. Keep it in mind. Find a pen.
What happened?
What does it look like? He beat the shit out of me.
Who?
Who?
Fuck, Leonard. Dodd. Dodd beat the shit out of me.
Why? Why? Because of you.
Because I did what you told me to do! Go in and reason with him!
Tell him about Teddy! Great fucking idea! Calm down. Take it easy.
You’re safe. It’s okay.
Come on. Just sit down.
Sit down.
Here. Sit down.
Okay. You’re okay.
I’ll just get some ice for your face.
Here.
I did exactly what you told me to do.
I went to Dodd…
and I told him that I didn’t have any of Jimmy’s money…
or the drugs…
and that this Teddy must have taken everything.
And what did he say?
He didn’t believe me.
He said if I don’t have the drugs by tomorrow, he’s gonna kill me.
Then he just started hitting me.
Where is he?
Why? I’ll go see him.
And?
I’ll give him some bruises of his own and tell him to look for a guy called Teddy.
He’ll kill you, Lenny.
My wife used to call me Lenny.
Yeah?
Yeah. I hated it.
This guy is so dangerous.
Let’s just think of something else, okay? No, no.
You just tell me what he looks like… and where I can find him.
Have you got a pen? In my purse.
مشارکت کنندگان در این صفحه
تا کنون فردی در بازسازی این صفحه مشارکت نداشته است.
🖊 شما نیز میتوانید برای مشارکت در ترجمهی این صفحه یا اصلاح متن انگلیسی، به این لینک مراجعه بفرمایید.