سرفصل های مهم
3بخش
توضیح مختصر
- زمان مطالعه 0 دقیقه
- سطح سخت
دانلود اپلیکیشن «زوم»
فایل ویدیویی
برای دسترسی به این محتوا بایستی اپلیکیشن زبانشناس را نصب کنید.
ترجمهی بخش
از زمان مدرسه
شرط مي بندم كه هيچكدوم شما از خير يه دعوا هم نگذشتين
نه اينكه از دعوا خوشتون ميومده
اما براي شما چيزي به اسم عقبنشيني وجود نداشته
ما براي فرار كردن تربيت نشديم، دكتر
آه. آره. تربيت شدن
و كي شما رو تربيت كرده، مارشال؟
من؟
گرگها. آه
سيستم دفاعي خيلي موثر
شما به خدا اعتقاد داري، مارشال؟
صحبتم كاملا جديه
تا حالا يه اردوگاه جنازه ديدين؟
ها؟
انگليسي شما خيلي خوبه، عاليه
انگليسي شما خيلي خوبه مثل بچهها تلفظ مي كنين
شما آلماني هستين؟
مهاجرت قانوني جرمه، مارشال؟
نميدونم دكتر. شما بگين
گوش بدين.
ما به پروندههاي شيهان و بقيه كاركنان اينجا نياز داريم
اون پروندهها به شما داده نميشه. تمام
ما به اون اطلاعات نياز داريم. اونها به شما ربطي ندارن
مزخرف نگو، اين يه درخواست نيست! مزخرف نگو!
كي اينجا مسئوله، هان؟
دكتر ناهرينگ رابط ما با مسئولين در خارج از اينجاست
اون درخواست شما رو فرستاد و رد شد
رد شد؟
اونها حق چنين كاري رو ندارن شما هم چنين حقي ندارين، آقا
مارشال، تحقيقاتتون رو ادامه بدين ما هم هر كمكي بتونيم بهتون مي كنيم
اين تحقيقات تموم شده ست
… ما يه گزارش مينويسيم و ميديم به
افراد هوور. افراد هوور. درسته
و فردا با اولين كشتي از اينجا ميريم. بجنب چاك
شب خوبيه
شب رو در قسمت خدمتكارها ميمونين
هي رئيس. واقعا بايد وسايلمون رو جمع كنيم؟
چطور؟
به نظرم
نميدونم من فقط قبلا هيچ پروندهاي رو ول نكرده بودم
ما هنوز حقيقت رو نشنيديم، چاك
راشل سولاندو ، پابرهنه از يه اتاقي كه درش قفل بوده فرار نكرده
بدون اينكه بهش كمك بشه
فكر ميكنم بهش حسابي كمك شده
شايد الان كاولي توي عمارتش نشسته و داره به كارهاش فكر ميكنه
شايد فردا صبح تو
بهشون بلوف زدي؟
من اينو نگفتم
يه عالمه از اينها اون پشت پيدا كردم، تدي
خداي من، شده كه تو مست نباشي؟
من توي جنگ كلي آدم كشتم
به اين خاطر از اينها ميخوري؟
تو واقعي هستي؟
نه
اون هنوز اينجاست
كي؟
راشل
اون هيچوقت اينجا رو ترك نكرده
يادته توي كلبه كنار درياچه بوديم؟
… خيلي خوشحال بوديم
اون اينجاست
تو نميتوني از اينجا بري
در اين وضعيت هيچ كشتي به اينجا نمياد
دكتر
دكتر، دكتر
ما بايد با بيمارهايي كه اون شب در جلسه درماني با راشل بودن، صحبت كنيم
فكر ميكردم تحقيقات شما تموم شده
به نظر نمياد كه بتونيم از اينجا بريم
و آيا راشل درمان ديگري براي بيمارياش داشت؟
شماها ميدونين كه وضعيت سلامتي روان اين روزها چطوريه، آقايون؟
نه، ما كه دكتر نيستيم
جنگ
قديميها به عمل جراحي اعتقاد دارن
عمل جراحي
عملي كه در آن قسمتي از مغز رو بر ميدارن
بعضيها ميگن اينطوري بيمارها عقلشون سرجاش مياد
ديگران ميگن اونها تبديل به “مردههاي متحرك” ميشن
و جديدها؟ روان درماني
اخيرا يه داروي جديد آزمايش شده به اسم تورازين
كه به بيمارهاي رواني آرامش ميده يه جورايي اونها رو آروم ميكنه
و شما در كدوم طرفي هستين، دكتر؟ من؟
من اين اصل رو در نظر دارم كه اگر با احترام با بيمار رفتار كنيم
بهشون گوش بديم سعي كنيم كه دركشون كنيم، اونوقت ممكنه بهشون برسي
بیا، مارج. مسئله اي نيست
اين بيمارها؟ حتي اينها
آخرين چيزي كه امتحان مي كنيم اولين نتيجه رو ميده
بهشون دوا بدي و بذاريشون يه كناري و همه چيز از بين ميره
به راشل سولاندو تركيبي از داروها داده ميشد
كه مانع از رفتار خشونت آميز اون بشه
ولي اثر اون دورهاي بود
بزرگترين مانع در درمان اون اين بود كه اون كاري كه كرده بود رو انكار ميكرد
“ميكرد”
دليل خاصي دارين كه در مورد بيمارتون از افعال گذشته استفاده مي كنين؟
بيرون رو نگاه كن، مارشال. چه فكري مي كنين؟
بعدي پيتر برينه
كه به پرستار پدرش با يه بطري شكسته حمله كرده
پرستار زنده موند ولي صورتش تا ابد از ريخت افتاده
نميتونم صبر كنم
اون به من لبخند ميزد. اون خيلي جذاب بود اما من ميتونستم از چشماش بخونم
اون دوست داشت لخت بشه تا
بسيار خب، آقاي برين
بعدش پرسيد كه ميتونه يه ليوان آب برداره
تنها توي آشپزخونه، اين كار بزرگي نبوده؟
چرا اين يه كار بزرگ بوده؟ خب، معلومه
اون ميخواست من چيزم رو دربيارم تا بهش بخنده
آقاي برين
ما بايد چند تا سوال ازتون بپرسم، خب؟
وقتي صورتش رو بريدم جيغ زد
اما اون منو ترسوند
چه انتظاري داشت؟ جالبه
اما ما اينجا هستيم كه درباره راشل سولاندو صحبت كنيم، خب؟
راشل سولاندو
ميدونستين اون بچههاي خودش رو غرق كرده؟
اون بچههاي خودش رو غرق كرده
اين دنياي مريض لعنتي كه توش زندگي مي كنيم
ميدونين چيه؟ همه اونها رو بايد با گاز كشت
همشون رو. عقب مونده ها، قاتلها، اون كاكا سياهها
بچه خودت رو بكشي، گاز اون عوضی
لطفا بس كن
اون پرستار؟ خواهش ميكنم، بس كن
اون پرستار ممكن بود بچه داشته باشه
شوهر
فقط ميخواسته درآمدي داشته باشه
كه يه زندگي عادي داشته باشه
و توي پروندهات آمده كه تو صورتش رو خط خطي كردي.
مگه نه؟
تبريك ميگم
ديگه زندگي عادي نه، ديگه هيچوقت. نه.
ميدوني اون از چي ترسيده بوده؟
از تو
ميشه بس كني. خواهش ميكنم
بس كن!
خواهش ميكنم! بس كن!
بيماري به اسم آندرو ليديس ميشناسي؟
میشناسی؟ نه! نه.
رئيس. چه خبره؟ مشکلي نيست
من ميخوام برگردم. من ميخوام برم. پيتر!
بجنب! دارمش. پيتر! پيتر! هي، پيتر!
برگرد. ميخوام برگردم. یالا، پيتر.
نميخوام ببينمش. آروم باش
نميخوام ديگه ببينمش. باشه. باشه
خب، من هيچوقت از اينجا بيرون نميرم. نبايد هم برم
معذرت ميخوام كه اينو ميگم دوشيزه كرنز
خانم، خانم كرنز
شما به نظر به نظر طبيعي مياين
در مقايسه با ديگر بيمارهاي اينجا
خب، من روزهاي تاريك خودم رو داشتم. فكر ميكنم همه داشتن
فرقش اينه كه اكثر مردم شوهرشون رو با تبر نميكشن
آه
اگرچه شخصا معتقدم اگه يه مردي كتكتون بزنه
و با نصف زنهايي كه ميبينه همبستر بشه و هيچكسي كمكتون كنه
كشتنش با تبر حداقل چيز قابل دركيه كه ميتونين انجام بدين
شايد نبايد از اينجا برين بيرون
اگه برم چيكار كنم؟ من ديگه دنيا رو نميشناسم
ميگن الان بمبهايي هست كه ميتونه يه شهر رو به خاكستر تبديل كنه
و بهش چي ميگن تلويزيون، صدا و تصوير از توي يه جعبه در مياد
من الانم به اندازه كافي صدا ميشنوم
درباره راشل چي ميتونين بهمون بگين؟
آ
چيز زيادي نيست اون … اون همش توي خودش بود
اون مطمئن بود كه بچههاش زندهان
فكر ميكرد كه هنوز توي بركشاير زندگي ميكنه
و ما همه همسايههاش هستيم؛ شيرفروش، پستچي
پيغام رسون
دكتر شيهان، اون شب اونجا بود؟
بله. اون درباره خشم صحبت ميكرد
دربارش بهم بگو. اون چه طوريه؟
من فكر ميكنم اون
خوبه. مرد خوبيه
به قول مادرم، زياد به چشم نمياد
هيچوقت سراغ شما ميومد؟ نه
دكتر شيهان دكتر خوبيه، اون هيچوقت
آ
ميتونين يه ليوان آب بهم بدين؟
مسئلهاي نيست
متن انگلیسی بخش
Since the schoolyard,
neither of you has ever walked away from a physical conflict.
No, no, not because you enjoy it,
but because retreat isn’t something you consider an option.
We weren’t raised to run, Doc.
Ah! Yes. “Raised”
And who raised you, Marshal?
Me?
Wolves. Ah!
Very impressive defense mechanisms.
Do you beiieve in God, Marshai?
No, I’m quite serious.
You ever seen a death camp, Doctor?
Huh?
His English really is very good.
You hit the consonants a tad hard, though.
You’re a German?
Is legal immigration a crime, Marshal?
Oh, I don’t know, Doctor. You tell us.
Now, listen.
We’re gonna need those files on Sheehan and the rest of the staff as well.
No personnel files will be released to you. Period.
We’re gonna need those files. Out of the question.
Bullshit, out of the question! Bullshit!
Just who the hell’s in charge here, anyway, huh?
Dr. Naehring acts as liaison to our Board of Overseers.
He relayed your request, and it’s been refused.
Refused? They don’t have the authority to refuse, and neither do you, sir.
Marshal, continue your investigation and we’ll do all we can to help.
This investigation is over.
We’re gonna file our reports and we’re gonna hand it over to…
Hoover’s boys. Hoover’s boys. That’s right.
We’ll be taking the ferry back in the morning. Come on, Chuck.
Nice night.
You’ll be bunking in the orderlies’ quarters.
Hey, boss. We really packing it in?
Why?
I guess… I don’t know, I just never really quit anything before.
We haven’t heard the truth once yet, Chuck.
Listen, Rachel Solando didn’t slip out of a locked cell, barefoot,
without any help.
I think she had a lot of help.
Maybe Cawley’s sitting up in his mansion right now rethinking his whole attitude.
Maybe, in the morning, we’ll be… You’re bluffing?
I didn’t say that.
I found a whole stack of these, Teddy.
Jesus, are you ever sober anymore?
I killed a lot of people in the war.
Is that why you drink?
Are you real?
No.
She’s still here.
Who?
Rachel?
She never left.
Remember when we stayed in the cabin in the summer, Teddy?
We were so happy.
She’s here.
You can’t leave.
Ain’t gonna be no ferry in this shit.
Doctor!
Doctor, Doctor.
We need to interview the patients who were in Rachel’s group therapy session.
I thought your investigation was finished.
Well, it’s not like we could take the ferry.
Now, was Rachel receiving any other treatments for her illnesses?
Do you know the state of the mental health field these days, gentlemen?
No, not a clue, Doctor.
War.
The old school believes in surgical intervention.
Psychosurgery.
Procedures like the transorbital lobotomy.
Some say the patients become reasonable, docile.
Others say they become zombies.
And the new school? Psychopharmacology.
A new drug has just been approved called Thorazine,
which relaxes psychotic patients, you could say tames them.
And which school are you, Doctor?
Me? I have this radical idea that if you treat a patient with respect,
listen to him, try and understand, you just might reach him.
Come on, Marge. It’s okay.
These patients, huh? Even these.
What should be a last resort is becoming a first response.
Give them a pill, put them in a corner, it all goes away.
Rachel Solando was on a combination of drugs
meant to keep her from becoming violent,
but it was only intermittently effective.
The greatest obstacle to her recovery was her refusal to face what she had done.
“Was”
ls there a reason you keep referring to your patient in the past tense, Doctor?
Look outside, Marshal. Why do you think?
Next up is Peter Breene.
Assaulted his father’s nurse with broken glass.
Nurse survived, but her face is permanently disfigured.
I can’t wait.
She’d smile at me. She was so sweet, but you could see it in her eyes.
She liked to be naked, to suck cock.
Okay, Mr. Breene.
And then she asked me if she can have a glass of water?
Alone, in the kitchen, like that’s no big deal?
Well, why was that a big deal? It was obvious.
She wanted me to pull out my thing so that she could laugh at it.
Mr. Breene.
We need to ask you some questions, okay?
When I cut her, she screamed.
But she scared me.
What did she expect? Interesting.
But we’re here to talk about Rachel Solando, okay?
Rachel Solando. Do you; Do you know that she drowned her own kids?
She drowned her kids!
This is; This is a sick **ing world we live in, I’ll tell you that.
But you know what? They should be gassed.
All of them. The retards, the killers, the niggers.
You kill your own kid, gas the bitch.
Could you stop that?
That nurse… Please, stop that.
That nurse, maybe she had kids, huh?
A husband.
Just trying to make ends meet,
lead a normal life.
It says in your file that you tore her face off. Didn’t you?
Congratulations.
No more normal for her, not ever again. No.
Do you know what she was afraid of?
You.
Could you stop that? Please?
Stop that!
Please! Stop!
Do you know a patient named Andrew Laeddis? Do you?
No! No.
Boss. What’s up? Fine.
I wanna go back. I wanna go. Peter!
Come on! I got him. Peter! Peter! Hey, Peter!
Go back. I wanna go back. Come on, Peter.
I don’t wanna see him. Easy now.
I don’t wanna see him anymore. It’s okay. It’s all right.
Oh, I’ll never get out of here. I’m not sure that I should.
Excuse me for saying this, Miss Kearns…
Mrs. Mrs. Kearns.
But you seem quite normal.
I mean, in comparison to the other patients here.
Well, I have my dark days. I suppose everybody does.
The difference is most people don’t kill their husbands with an ax.
Ah.
Although, personally, I think if a man beats you
and **s half the women he sees, and no one will help you,
axing him isn’t the least understandable thing you could do.
Maybe you shouldn’t get out.
What would I do if I did? I don’t know the world anymore.
They say there are bombs that can reduce whole cities to ash.
And what do you call them, televisions, voices and faces coming from a box.
I hear enough voices already.
What can you tell us about Rachel?
Um…
Not much. She keeps to herself.
She believed her kids were alive.
She thought she was still living in the Berkshires,
and we were all her neighbors, the milkmen, postmen…
Deliverymen.
And Dr. Sheehan was there that night?
Yes. He talked about anger.
Tell me about him. What’s he like?
Uh, he’s, uh…
Okay. Nice.
Not hard on the eyes, as my mother would say.
Did he ever make a pass at you? No.
No, Dr. Sheehan’s a good doctor, he would never…
Um…
Could I have a glass of water, please?
No problem.
مشارکت کنندگان در این صفحه
تا کنون فردی در بازسازی این صفحه مشارکت نداشته است.
🖊 شما نیز میتوانید برای مشارکت در ترجمهی این صفحه یا اصلاح متن انگلیسی، به این لینک مراجعه بفرمایید.