سرفصل های مهم
4بخش
توضیح مختصر
- زمان مطالعه 0 دقیقه
- سطح سخت
دانلود اپلیکیشن «زوم»
فایل ویدیویی
برای دسترسی به این محتوا بایستی اپلیکیشن زبانشناس را نصب کنید.
ترجمهی بخش
متشكرم مارشال. خواهش ميکنم
فكر ميكنم يه سوال ديگه هم از شما دارم خانم كرنز
شما بيماري به اسم “آندرو ليديس” ميشناسين؟
نه
هيچوقت اسمش رو نشنيدم
داشت نقش بازي ميكرد
اون همون حرفهايي رو ميزد كه كاولي و پرستارها ميگفتن
انگار بهشون گفتن كه دقيقا چي بگن. آندرو ليديس كيه؟
تو از همه بيمارها درباره اون پرسيدي. اون كيه؟
چته رئيس؟ من مثلا همكارتم
ما تازه همديگه رو ديديم، چاك
مدت زيادي با هم نبوديم. تو يه کار و وظيفه اي داري که بايد انجام بدي
کار من دقيقا براساس قوانين نيست
من هيچ اهميتي به اون قوانين لعنتي نميدم
فقط ميخوام بدونم اينجا چه خبره
وقتي اين پرونده به واحدمون اومد
من شخصا خواستم مسئول پيگيريش بشم، ميفهمي؟
چرا؟
آندرو ليديس
مسئول نگهداري آپارتماني بود كه من و همسرم توش زندگي ميكردم
خب؟
اون يه “آتشافروز” هم بوده
آندرو ليديس كبريتي رو آتش زده بود
كه باعث آتشسوزي شده بود آتشي كه همسرم رو كشت
بازش كن
چه بلايي سر ليديس اومد؟
فرار كرد. ليديس فرار كرد و ناپديد شد
يه سال پيش يه بار روزنامهاي ميخوندم و اون اونجا بود
اون حرومزاده زشت
يه زخمي از شقيقهاش تا بالاي لب سمت چپش بود
چشمهاي دورنگش. چيزي كه اصلا فراموش نميكنم
اون يه مدرسه رو آتش زده بود و 2 نفر رو كشته بود
اون گفته بود صداهايي توي مغزش بهش گفتن اين كارو كنه
اول به زندان رفت و بعد به اينجا منتقل شد
بعدش؟ بعدش هيچي
اون طوري ناپديد شد كه انگار اصلا وجود نداشته. بدون هيچ مدركي
مطمئنم كه توي ساختون B نیست. بايد توي ساختمون C باشه
يا ممكنه مرده باشه
ممكنه اين اتفاق سر راشل سولاندو هم اومده باشه
اينجا كلي جا براي مخفي كردن يه جسد هست
ولي فقط يه جا هست كه كسي متوجهش نميشه
اون بيمار، بريجيت كرنز وقتي منو فرستاد دنبال آب
يه چيزي بهت گفت، مگه نه؟
نه
بيخيال رئيس
اون اينو نوشت
رئيس! ما بايد يه سرپناه پيدا كنيم. طوفان اينجا، داره به بدي كانزاس ميشه
بسيار خب. برو، برو
مراقب باش
خداي من
بجنب! بايد برگرديم
برو! برو تو! برو!
رئيس!
خدایا! خداي بزرگ
لعنتي! خداي من!
حالت خوبه، رئيس؟ آره، خوبم
پس فكر ميكني “ليديس” اينجا باشه
چيكار ميخواي بكني، رئيس؟
من نيومدم كه ليديس رو بكشم
اگه جاي تو بودم، دوبار ميكشتمش
وقتي ما به دروازههاي “داچاو” رسيديم نيروهاي اس.اس تسليم شدن
فرماندهشون قبل از اينكه ما بهش برسيم سعي كرده بود خودش رو بكشه
ولي گند زده بود
يه ساعت طول كشيد تا بميره
وقتي از اونجا رفتم بيرون جنازههايي كه روي زمين بود رو ديدم
خيلي بيشتر از اوني كه بشه شمردشون
بيشتر از چيزي كه تصورش رو كني
خب، آره
سربازها تسليم شده بودن ما اسلحهشون رو گرفتيم
و به خطشون كرديم
اين جنگ عادلانه نبود
جنايت بود
من از كشتن خسته شدم
پس به اين خاطر اينجا نيومدم
پس قضيه چيه؟
بعد از اينكه ليديس ناپديد شد من شروع به تحقيق درباره آشكليف كردم
مردم زيادي اينجا رو ميشناختن ولي هيچكس نميخواست حرفي بزنه، ميدوني
انگار
انگار از يه چيزي ميترسيدن
ميدونستي بودجه اينجا توسط كميته فعاليتهاي آمريكا” تامين ميشه”
و ما دقيقا چطوري با ديگر كشورها ميجنگيم
از توي يه جزيره در خليج بوستون
با انجام آزمايش روي ذهن آدمها
حداقل من اينطوري فكر ميكنم
و تو فكر ميكني اينجا چنين كاري ميكنن؟
گفتم كه هيچكس درمورد اينجا حرفي نميزد، خب؟
تا يه نفر رو پيدا كردم كه قبلا بيمار اينجا بوده
“يه نفر به اسم “جرج نويس. يه بچه خوب دانشگاهي سوسياليست
بهش پيشنهاد پول دادن تا در آزمايشهاي روانشناسي شركت كنه
حدس بزن چه آزمايشهايي؟
آزمايش دارو
بعدش شروع كرد به ديدن اژدها در همه جا
استادش رو تا حد مرگ كتك زد. آخرش سر از آشكليف درآورد، ساختمان C
اونها بعد از يه سال آزادش كردن، خب،؟ اون چيكار كرد؟
دو هفته بعدش رفت به يه كافه و سه نفر رو كشت
وكيلش ادعا كرد كه اون ديوونه ست ولي “نويس” در دادگاه بلند شد
اون به قاضيها التماس ميكرد كه با صندلي الكتريكي بكشنش
هرجایی بجز بیمارستان روانی.
قاضي هم اونو در زندان “ددهام” زنداني كرد
و تو اونو پيدا كردي. آره، پيدا كردم
اوضاعش خيلي خراب بود
ولي از حرفهايي كه ميزد، معلوم بود
چی؟
اونها آزمايشهايي روي آدمها انجام ميدن
نميدونم رئيس
چطور حرفهای یک دیوونه رو باور میکنی؟
نكته جالب هم همينه
آدمهاي ديوونه نكته جالبي دارن. اونا حرف ميزنن، ولي كسي بهشون گوش نميده
من در “داچاو” بودم
ما ديديم كه آدمها چه كارهايي ميتونن با همديگه بكنن، درسته؟
محض رضاي خدا، ما يه جنگ لعنتي كرديم كه جلوي اين كارها رو بگيريم
و حالا… فهميديم كه اينجا همين كارها رو ميكنن؟ تو سرزمين خودمون؟ نه.
پس اينجا واقعا دنبال چه كاري هستي، تدي؟
من دنبال مدركم، بعدش برميگردم
و راز اينجا رو افشا ميكنم
همين
يه لحظه صبر كن
تو دوره افتاده بودي و درباره آشكليف تحقيق ميكردي
منتظر يه فرصت بودي كه بياي اينجا
و بعدش يه دفعه اونا به يه مارشال احتياج پيدا كردن
من خوششانس بودم. كه يه بيمار فرار كرد. بهانه خوبي بود
نه، نه، نه رئيس. شانس اينطوري نيست
دنيا اينطوري نيست
اونها حصارهاي الكتريكي در اطراف اينجا دارن
ساختمون C در زمان جنگ داخل يه قلعه نظامي بوده
يه مسئولي كه با اس.اسها در ارتباطه. بودجهاش رو از كميته فعاليت آمريكا ميگيره؟
خداي من، همه چيز اينجا بوي گند خرابكاريهاي دولتي ميده
اگه اونها ميخواستن تو به اينجا بيايي، چي؟ مزخرف نگو
دارم يه سوالي ميپرسم. مزخرف نگو
مزخرف! مزخرف. ما بخاطر راشل سولاندو اينجا اومديم
اصلا مدركي هست كه نشون بده اون وجود داره؟
اونها ممكن نيست بفهمن كه من به اين پرونده مربوط بودم. ممكن نيست
وقتي داشتي اطلاعات جمع ميكردي اونها مراقبت بودن
تمام كاري كه بايد ميكردن، اين بود كه يه فرار الكي راه بندازن و تو رو بكشن اينجا
حالا اونها ما رو دارن. اينجا! الان!
مارشال، تو اونجايي؟
من افسرنگهبان مكفرسون هستم
مارشال!
اينو چي ميگي؟ اونها پيدامون كردن
اينجا يه جزيره ست، رئيس. معلومه كه پيدامون ميكنن
ميدونم كه اونجايين
ما از اين جزيره خرابشده ميريم. تو و من
بجنب. بجنب! بریم، بريم!
لباسهاتون رو خشك كنين. دكتر كاولي ميخواد باهاتون صحبت كنه، حالا
و عجله كنين! مطمئنم كه اين قراره به يه طوفان لعنتي تبديل بشه!
لباسهاتون رو دادم بشورن. تا فردا بايد آماده بشن
اگه طوفان ما رو با خودش نشوره و ببره
به هرحال، متاسفانه سيگارهاتون كاملا خراب شده بود
پس
تنها انتخابمون همينه، نه؟
اگه ميخواين لباس زندانيها براتون پيدا كنم اگه اين به دردتون نميخوره
حالا كه گفتي، خيلي هم خوبن
بخاطر همين اصرار دارم كه تمام بيماران ساختمان C رو
جايي ببريم كه نگهبانها خودشون مراقبشون باشن
اگر اونجا رو آب بگيره، همه اونها غرق ميشن. خودتم ميدوني
طوفان شديدي بايد بياد كه اونجا رو آب بگيره
ما توي يه جزيرهايم
وسط اقيانوس در زمان يه طوفان
طوفان شديد به نظر چيز عجيبي نيست
اين يه قماره استيون. صحبت از اينه كه برقها بره
ما يه ژنراتور ذخيره داريم
و اگه اون از کار بيفته اونموقع در تمام زندانها باز ميشه
اونها ميخوان به كجا فرار كنن؟
امم؟ اونها نميتونن سوار كشتي بشن و خودشون رو به سرزمين اصلي برسونن و اونجا رو غارت كنن
درست ميگي
اونها برميگردن درست اينجا و ميان سراغ ما
اگه اونها رو به زمين زنجير كنيم، ميميرن
بيست و چهار تا انسان
نميتوني اينطوري زندگي كني، ميتوني؟
روراست بگم، اگه من بودم همه 42 تا رو در ساختمونهاي رو تحت كنترل نگهبانها ميذاشتم A و B
معذرت ميخوام! معذرت ميخوام
مارشال. معذرت ميخوام دكتر. ولي من يه سوال دارم
باشه، تا يه دقيقه ديگه ميام پيشتون
ما امروز صبح درباره نوشته راشل سولاندو صحبت كرديم
قانون 4، من خوشم اومد
شما گفتين كه هيچ چيزي در مورد خط دوم اون به ذهنتون نميرسه
شصت و هفتمي كيه؟
بله، متاسفانه هنوزم چيزي نميدونم. هيچكدوم ما نميدونيم
آها. هيچي به ذهنتون نميرسه
هيچي؟
چون فكر ميكنم شنيدم كه گفتين شما 24 تا بيمار در ساختمون C دارین
و 42 تا در ساختمون B
معنيش اينه كه كلا 66 بيمار در اينجا هستن
درسته، بله
به نظر مياد راشل سولاندو نوشته
كه شما يه بيمار شصت و هفتم در اينجا دارين، دكتر
ولي متاسفانه نداريم
اين مسخره ست. شما اينجا چيكار مي كنين؟
من دارم كار لعنتيم رو انجام ميدم
مكفرسون خبرهاي خوب رو به شما نداده؟
نه. خبر خوب چيه، دكتر؟
راشل پيدا شده
اون اينجاست
صحيح و سالم
متن انگلیسی بخش
Thank you, Marshal. Sure.
I just have one more question for you, Mrs. Kearns.
Did you ever meet a patient named Andrew Laeddis?
No.
Never heard of him.
She was coached.
She used practically the same words as Cawley and the nurse,
like she’d been told exactly what to say. Who’s Andrew Laeddis?
You asked every one of those patients back there about him. Who is he?
What the hell, boss? I’m your partner, for Christ’s sake.
We just met, Chuck.
You’ve been on the beat for a long time. You’ve got a duty; You’ve got a career.
What I’m doing, it’s not exactly by the book.
I don’t give a damn about by-the-book, boss.
I just wanna know what the hell’s going on.
When this case came over the wires,
I requested it specifically, you understand?
Why?
Andrew Laeddis,
he was the maintenance man in the apartment building where my wife and I lived.
Okay.
He was also a firebug.
Andrew Laeddis lit the match
that caused the fire that killed my wife.
Let them out!
What happened to Laeddis? He got away with it.
Laeddis got away with it and then he disappeared.
About a year ago, I open up the paper and there he is.
Ugly-looking son of a bitch. Huge scar from his right temple down to his left lip.
Eyes different colors. Not the type of face you’d forget.
He burned down a schoolhouse, killed fwo people,
said voices told him to do it.
First he went to prison, then he got transferred here.
Then what? Then nothing.
He vanished like he never existed. No record whatsoever.
Pretty sure he’s not in Ward B. That leaves Ward C.
Or he could be dead.
So could Rachel Solando, for that matter.
Lot of places to hide a body here.
Only one place no one would really notice.
That patient, Bridget Kearns, when she sent me for water,
she said something to you back there, didn’t she?
No.
Come on, boss.
She wrote it.
Boss! We gotta get indoors. It’s turning into a **ing Kansas out here.
Hold on. No, let’s go!
Watch out!
Jesus!
Come on! Up there! Let’s go!
Get in there! Let’s go!
Boss!
God! Jesus Christ!
Damn it. God!
You okay, boss? Yeah, I’m all right.
So if Laeddis is here,
what are you gonna do about it?
Mmm; I’m not here to kill Laeddis.
If it was my wife, I’d kill him; Twice.
When we got through the gates at Dachau, the SS guards surrendered.
The Kommandant tried to kill himself before we got there, but he…
He botched It.
Took him an hour to die.
When I went outside, I saw all the bodies on the ground.
Too many to count.
Too many to imagine.
So, yeah, the…
The guards surrendered, we took their guns,
and we lined them up.
it wasn’t warfare. It was, it was murder.
Yeah, I’ve had enough of killing.
That’s not why I’m here.
So what is this all about?
After Laeddis vanished, I started doing some checking on Ashecliffe.
A lot of people know about this place, but no one wants to talk.
You know, it’s like it…
it’s like they’re scared or something.
You know, this place is funded by a special grant from The House Un-American Activities Committee?
HUAC; And how exactly are we fighting the communists
from an island in Boston Harbor?
By conducting experiments on the mind.
At least that’s my guess.
And you think that’s going on here?
Like I said, no one would talk, right?
Till I found somebody who used to be a patient here.
Guy’s name is George Noyce. Nice college kid; Socialist.
He gets offered some money to do a psych study.
Guess what they were testing?
Toothpaste.
So, he starts seeing dragons everywhere.
He almost beats his professor to death. Ends up here in Ashecliffe, Ward C.
They release him after one year, right? And what does he do?
Two weeks on the mainland, he walks into a bar, stabs three men to death.
His lawyer pleads insanity, but Noyce, he stands up in the courtroom and he…
He begs the judge for the electric chair. Anywhere but a mental hospital.
Judge gives him life in Dedham Prison.
And you found him. Yeah, I found him.
Well, he’s a mess.
But it’s pretty clear from what he tells me.
What?
They’re experimenting on people here.
I don’t know, boss.
How do you believe a crazy guy? That’s the beauty of it, isn’t it?
Crazy people, they’re the perfect subjects. They talk, nobody listens.
I stood at Dachau.
We saw what human beings are capable of doing to each other, right?
For Christ’s sakes, we fought a goddamn war to stop them,
and now… Now I find out it may be happening here? On our soil? No.
So what are you really here to do, Ted?
I’m gonna get the proof, I’m gonna go back,
and I’m gonna blow the lid off this place.
That’s it.
Wait a minute.
You started asking around about Ashecliffe,
waiting for a chance to get out here,
and then suddenly they need a U.S. Marshal?
Yeah, I got lucky. There was a patient escape. It was the perfect excuse.
No, no, no, boss. Luck doesn’t work that way.
The world doesn’t work that way.
They got an electrified fence around a septic facility.
Ward C is inside a Civil War fort?
A Chief of Staff with ties to the OSS? Funding from HUAC?
I mean, Jesus Christ, everything about this place stinks of government ops.
What if they wanted you here? Bullshit.
You were asking questions. Bullshit! Bullshit!
Bullshit. We came here for Rachel Solando.
Where’s one shred of evidence she even existed?
There’s no way they could’ve known I’d be assigned to this case. There’s no way.
What if while you were looking into them, they were looking into you?
All they had to do was fake an escape to get you here, and now they have you.
Now they have us both. Here! Now!
Marshals, are you out here?
This is Deputy Warden McPherson.
Marshais!
How about that? They found us, huh?
It’s an island, boss. They’re always gonna find us.
I know you’re In there.
We’re getting off this goddamn island. You and me. Come on.
Come on! Go, go!
Get dried off. Dr. Cawley wants to talk to you now.
And hurry up! This thing is turning into a goddamn hurricane!
I dropped those suits off to be cleaned. Should be ready by tomorrow.
That is, if we all don’t wash away first.
You know, speaking of which, I’m afraid your smokes are pretty much done for.
So…
This is our only choice, huh?
Got something really nice in a prison gray if that don’t work for you.
Now that you mention it, these are just fine.
That’s why I must repeat my insistence that all Ward C patients
be placed in manual restraints.
If the facility floods, they’ll drown. You know that.
That would take a lot of flooding.
We’re on an island
in the middle of the ocean during a hurricane.
A lot of flooding seems like a distinct possibility.
It’s a gamble, Stephen. Say the power fails.
There’s a backup generator.
And if that goes, the cell doors will open.
Where are they going to go? Mmm?
They can’t just hop a ferry, scoot over to the mainland and wreak havoc.
Oh, you’re quite right.
They’re far more likely to wreak havoc right here on us.
If they’re manacled to the floor, they’ll die.
This is 24 human beings.
And you can live with that, can you?
Well, frankly, if it were up to me, I’d put all 42 in Wards A and B, in manual restraints as well.
Excuse me! Excuse me. Marshal.
I’m sorry, Doctor. I just have one quick question.
Yes, I’ll be with you in a moment.
When we spoke this morning about Rachel Solando’s note…
“The law of four” I love that.
…you said you had no idea what that second line could refer to, correct?
“Who is 67”
Yes, I’m afraid I still don’t. None of us do.
Uh-huh. Nothing comes to mind?
Nothing?
Because I believe I just heard you say there are 24 patients in Ward C
and 42 patients in Wards A and B,
which means there’s a total of, what, 66 patients at this facility?
That is correct, yes.
Well, it seems to me Rachel Solando was suggesting
that you have a 67th patient, Doctor.
But I’m afraid we don’t.
This is ridiculous. What are they doing here?
We’re doing our goddamn job.
Didn’t McPherson tell you the good news?
No. What’s the good news, Doctor?
Rachel’s been found.
She’s here.
Safe and sound.
مشارکت کنندگان در این صفحه
تا کنون فردی در بازسازی این صفحه مشارکت نداشته است.
🖊 شما نیز میتوانید برای مشارکت در ترجمهی این صفحه یا اصلاح متن انگلیسی، به این لینک مراجعه بفرمایید.