سرفصل های مهم
بخش 03
توضیح مختصر
- زمان مطالعه 0 دقیقه
- سطح خیلی ساده
دانلود اپلیکیشن «زوم»
فایل ویدیویی
برای دسترسی به این محتوا بایستی اپلیکیشن زبانشناس را نصب کنید.
ترجمهی بخش
همه حالشون خوبه؟ آره.
گراگ، غار.
از بين رفت.
نه.
بايد اين رو ببينين.
بايد بريم اونجا!
نه. نه هيچکس، هيچ جايي نميره.
اون پسره ديگه چي گفت؟
آه! گراگ؟
فقط برين! برين!
برين! آخ!
يک، دو، سه، چهار، پنج…
اوه! شش.
ما کجاييم؟
نميدونم. مطمئن نيستم.
پايين.
يه جاي کم ارتفاع.
از يه چيز مطمئنم. نميتونيم برگرديم جايي که بوديم.
سندي؟ چيه؟
نه، نه، نه. صبر کن. برگرد اينجا سندي!
آه!
اوه!
ما نميتونيم اين بيرون در چنين فضاي بازي باشيم.
ما يه غار ميخوايم.
حالا جايي پا بذارين که من ميذارم.
بسيار خب. ساکت باشين.
خوشبختانه هيچ چيز گندهاي هنوز نميدونه ما اينجاييم.
صبر کنين.
خب.
صبر کنين.
خب.
صبر کنين!
وای!
صبر کنين.
خب.
صبر کنين.
صبر کنين.
اوم، پس، بابا…
فقط محض اينکه بدونم آيا ما دنبال غاري مثل غار قبلي ميگرديم؟
خب، اگه به من بود… بر فرض محال اگه من قرار بود غار رو انتخاب کنم …
به يه غار کوچيکتر ميرفتم.
صبر کنين.
بابا؟
بسپارش به من.
اوه …
آهان.
بسيار خب، بابا، دخلشون رو بیار! برو دخلشون رو بيار!
حالا که تو…
تو واقعا…
عاشق اينم.
بابايي فهميدم.
فقط بايد از مشتشون دور بموني!
گراگ، وقتی کارت تموم شد میشه بريم.
وای!
خودشه. نميتونين از پس این بربياين!
برين بالا! برين بالا! برین بالا!
وای!
غار!
برين! برين!
يالا! عجله کنين. بريم.
نگاه کنين !اين غاره يه زبون هم داره! ايول!
اوه! اوه!
خيلي خب.
يک، دو ،سه، چهار، پنج، شش.
و هفت…
البته اگه اين خپل خان گربهي خونخوار رو هم حساب کنيم.
ها!
از تاريکي ميترسه.
صبر کن ببينم، ما هم از تاريکي ميترسيم.
دايرهي کشنده تشکيل بدين!
ايپ!
ايپ!
تا- دا!
وای، وای!
غارنشينها! غارنشينها؟
آدماي غارنشين! نزديک نياين! اونا عملا فرقي با حيوونها ندارن.
اون پيشوني پهن و کجشون رو ميبيني؟ آره.
دندوناي بزرگ و نخستينشون رو ميبيني؟
آره.
بدن پر از موشون رو ميبيني؟
اوه … اون يکي دم هم داره.
آره.
خيلي خب. چشماتو ببند. مجبورم جونشون رو بگيرم.
نه! حيف که نميشه. آخه اونا خانوادهي منن.
چي؟
خورشيد توي دستاشه!
نه، نه. اين اسمش آتيشه.
از کجا اومده؟
خودش درستش کرده.
براي منم يکم درست کن!
از توي بدنش که درنمياد.
بساز. برام بساز!
ميدوني، خيلي شبيه دخترتي.
اوه! عجب، عالي شد، دخلش اومد.
آخـــي! يه بچه خورشيده.
وای! هي، مواظب باش، نزديکش نشو. هنوز که نميدونيم چي ميخواد.
حالا هممون ميشينيم اينجا و منتظر ميمونيم تا خورشيد دربياد.
و فردا يه غار جديد پيدا ميکنيم …
و وانمود ميکنيم امروز هيچوقت اتفاق نيفتاده.
خوش ميگذره، نه ايپ؟
ايپ، بهش دست نزن.
خدا ميدونه تا حالا کجاها بوده.
بابا، سندي داره آتيش رو اذيت ميکنه.
سندي، نه. آتيش که اسباب بازي نيست.
وای! چه کوچولوي نازيه.
اوه، هي. نزديکش نشو.
نه، نه، نه، صبر کن!
از من خوشش مياد اومد طرفم.
هي! داره گازم ميگيره!
تانک! سعي کن توي علفهاي بلند و خشک از دستش قايم بشي.
نه، بس کن. لطفا بس کن من فقط 9 سالمه.
دارن گازم ميگيرن.
اوه … بچههاي آتيشو نيگا.
سلام.
خب، ميدونستي، بابات ميخواد منو بکشه.
آره. اما بهش اجازه نميدم.
صبر کن پسرم! برگرد!
نه بس کن! لطفا بزار برم.
برو پي کارت! برو! برو!
بياين بخورين بچهها!
اوووه …
نه، به من دست نزن!
بمير!
من برنده شدم!
وقتي بشناسيشون ميبيني اونقدرام ترسناک نيستن.
اوه … اوه …
شماها کي هستين؟
اوه، شرمنده.
ما خانوادهي “کرود” هستيم.
و شما؟
من “گاي” ـم.
“سلام “گاي.
واي!
مثل جادو ميمونه!
و بوش شبيه غذاست.
اوه!
وای ….
متن انگلیسی بخش
Is everyone okay?
UGGA: Yes.
Grug, the cave…
it’s gone.
No.
You really need to see this.
We should go there!
No. No one is going anywhere.
What else did that boy say?
Ah!
Grug?
Just go! Just go!
Go!
Ow!
One, two, three, four, five…
Oh!
Six.
Where are we?
I don’t know.
I’m not sure.
Down.
In a lower place.
But one thing is for sure, we can’t go back the way we came.
Sandy? What is it?
No, no, no.
Wait. Come back, Sandy!
Ah!
Ugh!
We can’t be out in the open like this.
We need a cave.
Now, step where I step.
Okay. Stay quiet.
Hopefully, nothing big knows we’re here yet.
GRUG: Wait.
Okay.
Wait.
Okay.
Wait!
ALL: Whoa!
Wait.
Okay.
Wait.
GRUG: Wait.
TRUNK: Um, so, Dad…
just to be clear, are we looking for the exact same cave?
If it was me… I’m just throwing this out there…
if it was me, choosing the cave…
I would go with a smaller cave.
Wait.
Dad?
I’ll take care of this.
Uh…
Hmm.
All right, Dad, get them! Go get them!
Now you got them right…
Man, they’re really…
I’m loving this.
THUNK: Dad, I got it.
Just stop running into their fists.
Grug, when you’re done, we should get going.
Whoa!
That’s right.
You can’t get past this!
Climb! Climb! Climb!
THUNK: Whoa!
Cave!
Go! Go!
Come on! Hurry up. Let’s go.
THUNK: Look! This cave has a tongue. Awesome!
Ew! Ew!
Okay.
That’s one, two, three, four, five, six.
And seven…
if we’re counting Chunky the Death Cat.
THUNK: Ha!
It’s scared of the dark.
Wait, we’re scared of the dark.
Kill circle!
Eep!
Eep!
Ta-da!
Whoa, whoa!
Cavies! Cavies?
Cavemen! Stand back! They’re practically animals.
You see their bony, sloping foreheads? Yeah.
The huge primitive teeth?
Yeah.
The excessive body hair.
Oh… That one has got a tail.
Yeah.
All right. Close your eyes. I’m going to have to take their lives.
No! It won’t help.
They’re my family.
What?
The sun is in his hands!
No, no.
It’s fire.
Where did it come from?
He made it.
Make some for me!
It doesn’t come out of him.
Make. Make it!
You’re a lot like your daughter.
Oh! Great, now he’s broken.
Ooh! It’s a baby sun.
Whoa! Hey, stay back.
We don’t know what it wants.
Now, we’ll all sit here and wait for the sun to come back.
And tomorrow we’ll find a new cave…
and pretend today never happened.
Isn’t this fun, Eep?
Eep, don’t touch him.
Goodness knows where he’s been.
THUNK: Dad, Sandy is hurting fire.
Sandy, no.
Fire is not a plaything.
Aw! What a cute little guy.
Oh, hey.
Stay back.
No, no, no, wait!
It likes me.
Hey! It’s biting me!
Thunk! Try hiding from it in the tall, dry grass!
No, stop.
Please, I’m only nine.
They’re biting me!
Oh…
More fire babies.
Hi.
So, your dad, he is trying to kill me.
Yeah.
But I won’t let him.
GRUG: Hold on, son.
Come back!
No, Stop! Let me go!
Get out! Out! Out!
Eat up, babies!
Ooh…
GRAN: No, stop touching me!
Die!
I win!
They’re not so scary once you get to know them.
Uh… Uh…
Who are you people?
Oh, I’m sorry.
We’re the Croods!
And you are?
Uh, Guy.
ALL: Hi, Guy.
ALL: Wow!
It looks like magic.
And smells like food.
ALL: Oh!
THUNK: Whoa…