بخش 07

: غارنشینان / بخش 7

بخش 07

توضیح مختصر

  • زمان مطالعه 0 دقیقه
  • سطح خیلی ساده

دانلود اپلیکیشن «زوم»

این بخش را می‌توانید به بهترین شکل و با امکانات عالی در اپلیکیشن «زوم» بخوانید

دانلود اپلیکیشن «زوم»

فایل ویدیویی

برای دسترسی به این محتوا بایستی اپلیکیشن زبانشناس را نصب کنید.

ترجمه‌ی بخش

فکر کردم اگر بتونم ايده‌اي مثل گاي داشته باشم …

اوه…

شايد اون موقع “ايپ” به من گوش بده.

شايد اون نخواد به همراه “گاي” بره.

“اوه، “گراگ.

همه اين کارها به خاطر اين بوده؟

و همچنين فکر کردم که باعث کشته شدن مادرت مي شه.

پس مي دوني، يه وضعيت بُرد-برده

رسيديم!

واي. وای.

غار!

همگي برين داخل!

بجنبين ! برین.

برين. برين!

نـــه!

گراگ”، توي غار رفتن بسه ديگه”.

چــي؟

ما مي‌خوايم بر روي خورشيد بپريم و سوار بر آن و به همراه “گاي” به آينده برويم.

صبرکن. همه‌تون همچين کاري مي خواين انجام بدين؟

تانک؟

شرمنده، بـابـا.

بايد دست از نگران بودن برامون برداري.

کار منه که نگرانتون باشم! کار منه که از قوانين پيروي کنم! قوانين اينجا جواب نمي دن!

قوانين باعث ميشن زنده بمونيم!

اون که “زندگي” نبود! اون فقط نـمـُـردن بود.

باهم فرق مي کنن.

آگا”، همه‌تون، بايد به من گوش کنين”!

اگر تا الان به حرفات گوش کرده بوديم مـُـرده بوديم!

از الان به بعد به همراه “گاي” مي رويم.

گاي.

گای؟، فرار کن.

اين کارا بي فايده‌ست!

داريم وقت‌مون رو تلف مي‌کنيم.

همه چي داره نابود ميشه.

و تو خيلي بي منطق و آسيب رسوني!

کلمات قلمبه من رو عصباني مي کنه!

به صحبت ادامه بده.

اقدامات متقابل! آه!

يادت مياد امروز صبح چطور بودي؟ تو عوض شدي.

مرد متفکر؟ مرد مدرن؟

من يه غارنشينم!

نه، نه، نه، صبر کن! آه ه ه!

نه!

اين چيه که باعث ميشه از دست مشت‌هاي من نجات پيدا کني؟

“تـار”.

نه. بايد پيش اونا برگردم.

دست از تقلا کردن بردار.

نـه!

گراگ”، بس کن”!

هيچکسي نمي تونه از اين بيرون بره.

باور کن …

ميدونم.

خانوا…

خانواده. آره

شرمنده.

وقتي اون اتفاق افتاد، کوچيک بودم.

آخرين چيزي که پدر و مادرم بهم گفتن اين بود …

پنهان نشو.

زندگي کن.

دنبال خورشيد برو.

تا بتوني آينده رو بسازي.

تو روشنايي رو دنبال کردي.

دخترم خيلي شبيه توئه.

نه.

اون مثل خودته.

اون دوست داره اما هميشه فراموش مي کنه که بهت بگه.

درست مثل خودت که فراموش مي کني بهش بگي.

فکر کنم همش مشغول اين بودم که اونارو زنده نگه دارم.

اشکالي نداره. کار پدرها همينه.

آره درسته.

و ما نمي تونيم همچين کاري رو اينجا انجام بديم.

به يکي از ايده‌هاي تو نياز داريم.

زودباش. مي توني انجامش بدي.

بلت”! ژنراتور ايده‌هاي اضطراري رو فعال کن”!

آخ! اوه! فهميدم. تادا!

واوو.

آره. مي دونم، اما اون بهترين کارها و چيزي که بتونه رو انجام ميده.

بزن بريم.

اونجاست.

بلت، من يه چيزعاشقانه، درام و صادقانه ميخوام.

شروع کن.

بسيارخب، مارو ديد.

الان نوبت ماست ! حالا، شروع کن!

اون اينجا نمياد.

فکر نميکنم عروسکمون به اندازه کافي ترسناک باشه

ترس؟ الان ترس رو بهت نشون ميدم.

اون چوب‌هارو بده دستم!

نگهش دار!

دون- دون-دون.

آره! موفق شدي.

گراگ! ! بابا!

هي! ما حالمون خوبه!

آره.

ما حالمون خوبه.

گراگ”، تصميم با توئه”.

ما رو به آينده ببر.

عجله کنين!

زودباشين! ما موفق ميشيم!

تو درست مي گفتي.

اونجاست ! خورشيد!

مي تونيم انجامش بديم! مي تونيم سوارش بشيم و به آينده بريم!

!فرار کنين

نمي تونم نمي فهمم.

خورشيد درست همينجا بود. همينجا بود.

بايد برگرديم سمت غار.

عجله کنين، عجله کنين، عجله کنين.

پيش هم بمونين! به راهتون ادامه بدين.

برين، برين، برين.

همگي دست من رو بگيرين.

تانک بريم. بريم، بريم، بريم. کنار هم بمونين.

گراگ. چه مرگته؟”

گراگ”، اگر اينجا بمونيم مي ميريم”!

گراگ”، بهم گوش بده”.

ما بايد به همون غار برگرديم.

خبري از تاريکي نيست.

خبري از مخفي شدن نيست.

خبري از غار نيست.

فايده‌ي همه اينا چيه؟

رفتن به دنبال روشنايي.

نمي تونم تغيير کنم.

ايده ديگه‌اي هم ندارم.

اما قدرت خودم رو دارم.

و الان اون چيزيه که…

شما نيازش دارين.

نه، ما نمي دونيم اونجا چه خبره !شايد هيچي نباشه!

خطرش خيلي زياده!

اين يه شانسه. امم. اوه …

من اون شانس رو مي پذيرم.

ميدوني، از وقتي که تو رو ديدم مي خواستم دور بندازمت

شوخي مي کني، درسته؟

شوخي چيه؟

متن انگلیسی بخش

GRUG: See, I thought if I could have ideas like Guy…

uh…

maybe Eep would listen to me.

And maybe she wouldn’t want to go with Guy.

Oh, Grug.

Is that what this is all about?

And I also thought it would kill your mother.

So win-win.

GUY: We’re here!

Wow.

Wow.

Cave!

Everyone inside.

Hurry up.

Let’s go.

Let’s go. Go!

No!

No more caves, Grug.

What?

We’re going to jump on the sun and ride it to Tomorrow with Guy!

Wait. So you’re all going to do this?

Thunk?

Sorry, Dad.

You have to stop worrying for all of us.

It’s my job to worry! It’s my job to follow the rules!

The rules don’t work out here!

They kept us alive!

That wasn’t living! That was just not dying.

There’s a difference.

Ugga, everyone, you have to listen to me.

We would be dead if we listened to you!

We have to follow Guy now.

Guy.

Guy? Run.

GUY: This is pointless!

We’re running out of time.

Everything is collapsing.

You’re being irrational and counterproductive!

Big words anger me!

Keep talking.

Countermeasures!

Ah!

You remember how you were this morning? You changed.

Idea man.

Modern man.

I am a caveman!

No, no, no, wait!

Ahhh!

No!

What is this stuff that saves you from my punches?

Tar.

No. I have to get back to them.

Stop struggling.

No!

Grug, stop!

No one gets out of this.

Believe me…

I know.

Your…

Family. Yeah.

Sorry.

I was little when it happened.

Last thing my parents told me was…

Don’t hide.

Live.

Follow the sun.

You’ll make it to Tomorrow.

You followed the light.

My daughter is a lot like you.

No.

She’s like you.

She loves you, but always forgets to say it.

Just like you forget to tell her.

I guess I was just busy keeping them all alive.

It’s okay.

That’s what dads do.

That’s right.

But we can’t do that from here.

We need one of your ideas.

Come on.

You can do it.

Belt! Emergency Idea Generator, activate!

Ow!

Ooh! I’ve got it.

Ta-da!

Wow.

Yeah, I know. But he’s doing the best with what he has.

Let’s go.

There he is.

Belt, I want romance, drama, sincerity.

Move me.

GUY: Okay, he sees us.

That’s our cue.

Now, work it!

GUY: He’s not coming over.

I don’t think our puppet looks scared enough.

Scared? I’ll show you scared.

Hand me those acting sticks!

Hold on!

Dun-dun-dun!

Yes! You did it.

UGGA: Grug! THUNK: Dad!

Hey! We’re okay!

Yeah.

We’re okay.

Grug, your call.

Take us to Tomorrow.

Hurry!

Come on! We’re going to make it!

You were right.

There it is! The sun!

We can do it! We can ride it to Tomorrow!

I don’t understand.

The sun was right here.

It was right here.

We have to go back to the cave.

Hurry, hurry, hurry.

Stay together. Let’s keep moving.

Move, move, move.

Everybody, hold my hand.

Thunk, let’s go. Go, go, go.

Let’s stay together.

Grug.

What’s wrong with you?

Grug, we’ll die if we stay here!

UGGA Grug, listen to me.

We’ve got to get back to that cave.

No more dark.

No more hiding.

No more caves.

What’s the point of all this?

To follow the light.

I can’t change.

I don’t have ideas.

But I have my strength.

And right now…

that’s all you need.

No, we don’t know what’s over there.

Maybe nothing!

It’s too risky!

It’s a chance.

Mmm.

Oh…

I’ll take that chance.

I’ve wanted to throw you away ever since I met you.

That’s a joke, right?

What’s a joke?

مشارکت کنندگان در این صفحه

مترجمین این صفحه به ترتیب درصد مشارکت:

  • tatym tatym

    مشارکت : 100.0 درصد

ویرایشگران این صفحه به ترتیب درصد مشارکت:

  • tatym tatym

    مشارکت : 0.5 درصد

🖊 شما نیز می‌توانید برای مشارکت در ترجمه‌ی این صفحه یا اصلاح متن انگلیسی، به این لینک مراجعه بفرمایید.