ماتریکس ۴: رستاخیزهای ماتریکس

8 بخش

1بخش

توضیح مختصر

  • زمان مطالعه 0 دقیقه
  • سطح ساده

دانلود اپلیکیشن «زوم»

این بخش را می‌توانید به بهترین شکل و با امکانات عالی در اپلیکیشن «زوم» بخوانید

دانلود اپلیکیشن «زوم»

فایل ویدیویی

برای دسترسی به این محتوا بایستی اپلیکیشن زبانشناس را نصب کنید.

ترجمه‌ی بخش

سیک”، وارد شدم”

کاپیتان

حق با تو بود

پنجره‌ی روی سقف یه دریچه‌ی ورودی بود

پارازیت‌ شدیدی دارم

عجیبه

این یجور “مُدال” ـه

شبیه کد قدیمیه

خیلی آشنا میزنه

یه علامت بذار

درخواست پشتیبانی میدم

میخوام یه نگاهی بهش بندازم

باگز؟

اگه ژنرال بفهمه داشتیم فضولی میکردیم

یه نگاه سریع که به جایی برنمیخوره

صدا رو شنیدی؟

لعنتی. فکر کنم رد سیگنالمون رو زدن

باگز، این بهش میخوره یه تله باشه

باگز

بی حرکت

تکون نخور

شلیک میکنیم

خیلی آهسته، دستات رو ببر بالا

باز شروع شد

هی، کجا میرید؟

بهت هشدار داده شده بود، ستوان

فکر میکنم بتونیم از پس یه دختر کوچولو بربیایم

دارین وقتتون رو هدر میدین

افرادم الان دارن میگیرنش

نه ستوان، افرادت تا الان مردن

سیک،با منی؟

این کد قدیمی هی قطع و وصل میشه

تصویرت میپره

برو رو حالت صدا

باگز، این کارمون نقضِ مستقیمِ پروتکل‌های ژنراله

میدونم ،میدونم

ولی اینجا یه خبراییه

یه چیز مهم

لعنتی

ما میدونیم بعدش چی میشه

حالشو میگیره

حالا یه تماس میگیره

رد خط رو زده بودن

و بعد

بعد برای نجات جونش فرار میکنه

هیچ ماموری هست؟

ما این داستان رو میشناسیم

همه چی اینجوری شروع شده

گندش بزنن

اون از اینجا شروع شده

تو فکر میکنی این مُدال یه حلقه‌ست؟

یا مثل تردمیله؟

یجور ترتیب دهنده‌ست که یه برنامه رو تکامل میبخشه تا چیکار کنه؟

نمیدونم

ولی از‌ش سر درمیارم

خیلی‌خب

خیلی آشناست و با اینحال بطرز واضحی همش اشتباهه

چرا باید برای نشون دادن یچیز جدید از کد قدیمی استفاده شه؟

نمیدونم

اگه این “ترینیتی” باشه اتفاقی که میفته این نیست

شاید این اون داستانی که ما فکر میکنیم نیست

باگز، باید از اونجا بیای بیرون

مطمئنا یه تله‌ست

لعنتی

آ

شما ادامه بدین

همونطور که داشتین میدادین

من میرم خودمو قسر در ببرم

بکشیدش

اوه، سیک

چرا نجاتم دادی؟

اول تو

کی هستی؟

از کجا اومدی؟

باشه

اسم من “باگز” ـه

“مثل “باگز بانی

و اون تکنولوژی‌ای که به حرفت گوش میده

میدونی این یه “مُدال” ـه؟

مدال چیه؟

یه شبیه سازیه که برای تکامل برنامه‌ها استفاده میشه

متوجه هستی که تو یه هوش حسیِ دیجیتالی هستی؟

من میدونم چی هستم

درست همونطور که میدونم شغلم گرفتن و نابود کردن مزاحم‌هایی

مثل توئه

و با اینحال

اینجا وایستادیم

اینجا وایستادیم

بقیه‌ی مأمورا از این اتاق خبر ندارن؟

تو چجوری پیداش کردی؟

،هیچکس تابحال توی کلیدفروشی نرفته بود پس منم شروع کردم به دنبال گشتن

هرچقدر بیشتر گشتی بیشترم پیدا کردی

داستان زندگیم

چیه؟

حس میکنم این اتاق رو میشناسم

پشمام

اینجا آپارتمان اونه

منظورت آپارتمانِ “توماس اندرسون” ـه؟

من همه جا رو گشتم

اون وجود نداره

خیلی وقت پیش توماس بودن رو کنار گذاشت ولی شاید با اسم واقعیش بشناسیش

“نئو”

میشناسیش

اوه، خیلی‌خب

آ

باورم نمیشه بعد از اینهمه سال

میدونی، اکثر مردم فکر میکنن اون مرده

ولی من میدونم که نمرده

چون دیدمش

کجا؟

چیزی نیست که بتونم راحت توضیحش بدم

ولی، اون لحظه‌ای که بهم نگاه کرد حس کردم یچیزی قفل ذهنم رو باز کرد

باشه

یه همچین چیزی هم برای من اتفاق افتاد

یه الگویی رو دیدم و اون الگو همه جا بود

نمیتونیم ببینیمش ولی هممون داخل این حلقه‌های عجیبِ تکرار شونده گیر افتادیم

من یجورایی این رو توی آینه دیدم

یه روزنه‌ی کوچیک ولی همونطوری که تو گفتی بود

و یکدفعه متوجه شدم

که این دنیای واقعی نیست

برای اولین بار هدف واقعی رو احساس کردم

فهمیدم کی هستم و باید چیکار کنم

تو کی هستی ؟

باید چیکار کنی؟

من

مورفیوس” ـَم”

و باید “نئو” رو پیدا کنم

مورفیوس

خیلی‌خب. باشه

خدای من

باید از اینجا ببرمت بیرون

باید بفهمم کی این مُدال رو ساخته

خیلی‌خب، همراهم بیا

باید برای رفتن آماده باشی

باید واقعا آماده باشی

اگه نیستیT اگه فکر میکنی به اینجا تعلق داری

اسم اینو میذاری انتخاب؟

خب راستش، وقتی یه نفر اینارو به من پیشنهاد داد من رفتم تو فکر مفهوم دوگانگی جهان و گفتم اصلا راه نداره

که یه چیز نمادین از زندگیمو قورت بدم

و اون زنی که قرصا دستش بود خندش گرفت چون نکته اصلی رو ندیده بودم

چه نکته‌ای؟

انتخاب یک توهمه

تو همین الانشم میدونی باید چیکار کنی

حقیقت

خیلی‌خب

یه ساختمون قدیمی هست که یه پنجره‌ی سقفی و کلی پله داره

“ساختمون “لافایت

یکی از چهارتا در پشتی به اونجا میره

اوه

باهاش نجنگ

وای، چه اتفاقی داره میفته؟

همینطور نفس بکش

استخراج برای انسان‌ها و برنامه‌ها تقریبا به یک شکل عمل میکنه

اوخ

اه

باشه

هی

هی

تاحالا عینک متفاوت نزده بودم

اره، بهت میاد

کدوم در؟

باید این باشه

باشه

مامور وایت

مامور اسمیت؟

برو

سیک!

صدای منو داری؟

باگز!

فکر کردم گمت کردم

میتونی ما رو برسونی به دریچه‌ی ورودی؟

باگز!

باگز!

اون یه ماموره

اون پنجره!

محکم برو

چی

یعنی چی؟

مشکلی پیش اومده؟

آ.

فقط یه خرابی کوچیکه

صبح بخیر بابی

صبح بخیر رفیق

عجب روز قشنگی واسه زنده بودنه

درست نمیگم؟

مشکلی هست؟

یچیزی رو گم کرده

این کد ماتریکس قدیمیه؟

یه آزمایش کوچیکِ مُدالـه

برای باینری ؟

من قهوه لازمم -

قهوه!

آره، گل گفتی

من حساب میکنم

ببین نمیخوام الکی چاخانت کنم ولی اولین باری که سه گانه رو بازی کردم بدجوری تکون خوردم

تناقض بین آزادی عمل و سرنوشت

آیا ما فقط یسری الگوریتمیم که داریم کاری که باید رو انجام میدیم یا میتونیم از برنامه ریزی‌مون فرار کنیم؟

نبوغ واقعی بود، اونم توی بافت بازی

هی، بهت گفته بودم رو زندگیم تاثیر گذاشت؟

اره. کلاس هفتم رو مردود شدم

بازیت تقریبا نابودم کرد

پس اینطور

با اینحال الان اینجاییم

تو به من بگو، جناب اندرسون آزادی عمل یا سرنوشت؟

آره

اوناهاش

یه میلفِ همه چی تموم

لامصب

ببین من شرمندم

من خوره کامپیوتر و این چیزام

با دستگاه‌ها بزرگ شدم

احتمالا بهتر باشه بری

نه لطفا

من

قول میدم، خودمو نگه میدارم

خودمو نگه میدارم

حتما

تا حالا باهاش حرف زدی؟

ببین یچی بهت میگم

بخاطر تمام کارایی که برای من کاری، بذار من اینکارو برات بکنم

جود” نه. وایسا”

ببخشید. ببخشید

ممنون

سلام. آم

میدونم یکمی یهویی و بی‌مقدمه‌ست

من “ جود گالگر” هستم

برای یه کمپانی گیم به اسم “دئوس ماکنا” کار میکنم

سلام جود، من “تیفانی” ـَم

تیفانی.

عجب

انتظارش رو نداشتم

مامانم عاشق “آدری هپبورن” بود

جود

اوه، و ایشون دوست خیلی خوب من توماس اندرسون هستش

ایشون یه آدم مشهور واقعیه و خیلیا بعنوان بهترین طراح بازیِ نسل ما میشناسنش

بابت این شرایط متاسفم

جود

فقط باهاش حرف بزن

سلام توماس

همه منو “تیف” صدا میکنن

سلام

ما قبلا همدیگه رو دیدیم؟

آ، خب هردومون میایم اینجا

میشه من کلوچه‌ی سر صبح‌ت رو بخورم؟

هی

تو الان داری سعی میکنی مخ مامانمو بزنی یا چی؟

برندون

میشه یه گاز بزنم؟

عزیزم!

قضیه چیه؟

دیرمون میشه

ایشون شوهرم “چد” هستش

از آشناییتون خوشبختم

سلام

عزیزم، باید “کالی” رو برسونیم به تمرینش

درسته. ببخشید

بجنبین بچه‌ها.

بریم

متن انگلیسی بخش

Seq, I’m in.

Captain.

You were right.

The skylight was a window pane.

I’ve got serious interference.

Weird.

It’s some kind of Modal.

Looks like old code.

It feels really familiar.

Drop a pin.

I’ll signal for backup.

I’m gonna check it out.

Bugs?

If the general finds out we’ve been fishing.

A quick peek can’t hurt.

Did you hear that?

Shit.

I think our signal was traced.

Bugs, this feels like a trap.

Bugs!

Freeze!

Do not move!

We will shoot!

Very slowly, raise your hands.

Here we go.

Hey, where are you going?

You were warned, Lieutenant.

I think we can handle one little girl.

You’re wasting your time!

My men are bringing her down now.

No, Lieutenant, your men are already dead.

Seq, you with me?

This old code keeps crashing.

Your projection’s breaking up.

Switch to audio.

Bugs, this is a direct violation of the general’s protocols.

I know, I know.

But something is happening here.

Something important.

Oh, fuck.

We know what happens next.

She kicks their ass.

Now she makes a call.

The line was traced.

And then.

Then she runs for her life.

Are there any agents?

We know this story.

This is how it all began.

God damn it.

This is where he began.

You’re thinking this Modal is a loop?

Or a treadmill?

Some sort of sequencer evolving a program to do what?

I don’t know.

But I’m going to find out.

All right.

So deja vu and yet it’s obviously all wrong.

Why use old code to mirror something new?

I don’t know.

If that’s supposed to be Trinity, that’s not what happens.

Maybe this isn’t the story we think it is.

Bugs, you have to get out of here.

It’s gotta be a trap.

Shit.

Uh.

You all carry on.

As you were.

I’m just gonna see myself out.

Kill her.

Oh, Seq!

Why did you save me?

You first.

Who are you?

Where did you come from?

Okay.

My name is Bugs.

As in “Bunny.”

And tech that listens.

Do you know this is a Modal?

What’s a Modal?

It’s a simulation used to evolve programs.

Do you understand that you are digital sentience?

I know what I am.

Just like I know my job is to hunt down and destroy synthients.

Like you.

And yet.

Here we are.

Here we are.

The other agents don’t know about this room?

How’d you find it?

No one was ever in the key shop, so I started looking.

More you looked, the more you found.

Story of my life.

What?

I feel like I know this room.

Holy shit.

This is his apartment.

You mean Thomas Anderson’s?

I searched everywhere.

He doesn’t exist.

He stopped being Thomas a long time ago, but maybe you know him by his real name.

Neo.

You do.

Oh, okay.

Uh.

I can’t believe this, after all these years.

You see, most people think that Neo is dead.

But I know he’s not.

Because I’ve seen him.

Where?

It’s not something I can explain easily, but.

But the moment he looked at me, I felt something unlock my mind.

Okay.

Something like that happened to me.

I saw this pattern and it was everywhere.

We can’t see it, but we’re all trapped inside these strange, repeating loops.

Somehow I saw it in the mirror.

Just a flicker, but it was like you said.

And suddenly I understood.

This is not the real world.

For the first time, I felt real purpose.

I knew who I was and what I had to do.

Who are you?

What do you have to do?

I am.

Morpheus.

And I have to find Neo.

Morpheus.

Okay.

Okay.

Oh, my God!

I have to get you out of here.

I need to figure out who built this Modal.

Okay, come with me.

You have to be ready to leave.

You have to be really ready.

And if you’re not, if you think that this is where you belong.

You call this a choice?

Oh, honestly, when somebody offered me these things, I went off on binary conceptions of the world and said there was no way

I was swallowing some symbolic reduction of my life.

And the woman with the pills laughed ‘cause I was missing the point.

What point?

The choice is an illusion.

You already know what you have to do.

Truth.

Okay.

There’s an old building with a skylight and lots of stairs.

The Lafayette.

One of the four back doors leads there.

Oh.

Don’t fight it.

Whoa, what’s happening?

Keep breathing.

Extraction works pretty much the same for humans and programs.

Ouch.

Ah.

Okay.

Hey.

Hey.

I’ve never worn different glasses before.

Yeah, looks good.

Which door?

It’s gotta be.

Okay.

Agent White.

Agent Smith?

Go!

Seq!

Can you hear me?

Bugs!

I thought I lost you.

Can you get us to the window pane?

Bugs!

Bugs!

He’s an agent!

That window!

Go hard!

What the.

What the hell?

Something wrong?

Uh.

Just a little crash.

Morning, Bobbi.

Morning, dude.

What a beautiful day to be alive.

Am I right?

Problemo?

He lost something.

Is this old Matrix code?

A little Modal experiment.

For Binary?

I need a coffee.

Coffee.

Yes, stat!

I’m buying.

I’m not trying to blow smoke up your ass, but the first time I played the trilogy, I was shook.

The paradox between free will and destiny.

Are we all just algorithms doing what we’re supposed to do or can we escape our programming?

Genius, inside the context of the game, BT dubs.

Hey, did I tell you it took over my life?

Yeah.

I failed the seventh grade.

Your game almost ruined me.

So you’ve said.

Yet here we are.

You tell me, Mr. Anderson, is it free will or destiny?

Oh, yeah.

There she is.

Total f-ing MILF.

Daggers.

Look, I’m sorry.

I’m a geek.

I was raised by machines.

Maybe you should go.

No, please.

I.

I promise, best self.

Best self.

Sure.

You ever talk to her?

Tell you what.

For all you’ve done for me, let me do this for you.

Jude, no.

Stop.

Excuse me.

Excuse me.

Thanks.

Hi.

Um.

I know this is all a bit extemporaneous.

I’m Jude Gallagher.

I work for a game company called Deus Machina.

Hi, Jude, I’m Tiffany.

Tiffany.

Wow.

Didn’t see that coming.

Mom loved Audrey Hepburn.

Jude.

Oh, and this is my very good friend, Thomas Anderson.

He is a bona fide famous person and considered by most to be the greatest game designer of our generation.

I’m sorry about this.

Jude.

Just talk to her.

Hi, Thomas.

Everyone calls me “Tiff.”

Hi.

Have we met?

Uh, we both come here.

Can I have your morning bun?

Hey!

Are you trying to ball my mom or what?

Brandon!

Can I have one bite?

Babe!

What’s going on?

We’re gonna be late.

This is my husband, Chad.

Nice to meet you.

Hey.

Babe, we gotta get Callie to practice.

Right.

Sorry.

Come on, kids.

Let’s move out.

مشارکت کنندگان در این صفحه

تا کنون فردی در بازسازی این صفحه مشارکت نداشته است.

🖊 شما نیز می‌توانید برای مشارکت در ترجمه‌ی این صفحه یا اصلاح متن انگلیسی، به این لینک مراجعه بفرمایید.