ماتریکس ۴: رستاخیزهای ماتریکس

8 بخش

3بخش

توضیح مختصر

  • زمان مطالعه 0 دقیقه
  • سطح ساده

دانلود اپلیکیشن «زوم»

این بخش را می‌توانید به بهترین شکل و با امکانات عالی در اپلیکیشن «زوم» بخوانید

دانلود اپلیکیشن «زوم»

فایل ویدیویی

برای دسترسی به این محتوا بایستی اپلیکیشن زبانشناس را نصب کنید.

ترجمه‌ی بخش

نئو

آقای اندرسون

نه

امکان نداره

دلم برات تنگ شده بود

فقط توی ذهنمه

توی ذهنمه

صدای منو میشنوی توماس؟

صدای منو دنبال کن

،نوک انگشتات رو حس کن

چی رو دارن لمس میکنن؟

زنگوله

صدای زنگوله رو میشنوی؟

یادت میاد چه اتفاقی افتاد؟

چجوری اومدی اینجا؟

حتما باید پیاده اومده باشی

از بیرون صدای “دژا وو” رو شنیدم درو باز کردم و تو اونجا بودی

حس میکنی بتونی راجبش حرف بزنی؟

وقتی شروع به کار کردن باهم کردیم تو توانایی خودت رو برای تشخیص واقعیت از خیال از دست داده بودی

بعد ازینکه سعی کرده بودی از یه ساختمون بپری اومدی پیش من

گفتی میخواستی پرواز کنی

از اونموقع تا حالا کلی پیشرفت داشتی ولی درحال حاضر بنظر میرسه بطرز ویژه‌ای برآشفته شدی

میتونی بهم بگی چطوری شروع شد؟

بهم پیام داد

کی؟

مورفیوس

آ

پس اون برگشته

درواقع خودش نبود

یه برنامه بود که برای یه مُدال کدنویسی کرده بودم

و این مُدال، مورفیوس اومد تا کمکت کنه از یه واقعیت مجازی به اسم ماتریکس فرار کنی

من دیوونم؟

ما اینجا از این کلمه استفاده نمی‌کنیم

از چه کلمه‌ای باید استفاده کنم؟

چه کلمه‌ای بلایی که داره سر من میاد رو توضیح میده؟

میتونم پیاما رو ببینم؟

پاک شده بودن

اگه سوار ماشین من شیم و بریم توی شرکتت فکر میکنی اونجا چی می‌بینیم؟

هیچی

چون هیچ حمله‌ای درکار نبود

هیچکس کشته نشد

هیچکس پیام نداد

ذهنم همه‌ی اینا رو از خودش درآورد

باید اینو بگم؟

اینو باور داری؟

حس واقعی بودن داشت

البته

این آرزوی بزرگ تو بود که یه بازی بسازی که از واقعیت قابل تشخیص نباشه

برای رسیدن به این هدف تو عناصر زندگیت رو به یه داستان تبدیل کردی

عصبانیت شدیدت نسبت به شریک کاریت اونو تبدیل به دشمنت کرد

یه زن متاهل به اسم تیفانی تبدیل به “ترینیتیِ” یه داستان عاشقانه‌ی غم انگیز شد

حتی اینکه از گربه‌ی من خوشت نمیاد هم راهشو توی ماتریکس باز کرد

این هیچ اشکالی نداره

هنرمندا همینکارو میکنن

ولی وقتی فانتزی‌ها ما یا بقیه‌ی مردم رو به خطر میندازن اونوقت دیگه مشکل میشه

ما که نمیخوایم هیچکسی آسیب ببینه میخوایم توماس؟

سلام توماس

همه منو تیف صدا میکنن

تو کی هستی؟

اسم من “ترینیتی” ـه

هیچکس نمیتونه بهت بگه عاشق شدی

خودت متوجه میشی ،تمام و کمال

با گوشت و استخون

باید همه چی رو رها کنی نئو

ذهنت رو آزاد کن

هاه

ظاهرش خیلی ساده‌ست

“ذهنمو آزاد کنم “

لعنتی

خیلی خب

ذهنمو آزاد میکنم

پرواز میکنم یا سقوط میکنم

تو دیگه کدوم خری هستی؟

تو منو یادت نمیاد اما خیلی وقت پیش تو زندگی منو متحول کردی همونجایی که از رو سقف پریدی

اون زمان منم مثل بقیه مردم که به ماتریکس وصل بودن فقط تظاهر به زندگی میکردم تا زمانی که سرمو بلند کردم و تورو دیدم

با خودت فرق داشت اما من خود واقعیتو دیدم درست یک ثانیه قبل از پریدنت

و تو اصلا نیفتادی

تو کدهای منو دستکاری کردی؟

آره

باید جود باشه

دوستت نیست

یه اهرمه یه برنامه که تو رو کنترل میکنه

تو راهه داره میاد اینجا و با خودش مامور میاره

جود

داداش، کل شب داشتم بهت زنگ میزدم

یه مشکل بزرگ داریم

تنهایی؟

این سوالت یکجوریه

شبیه مامورهای عادی نیستن

حالا از باتهای استفاده میکنن که ظاهر انسانی دارن و این یعنی همه جا هستن و هرگز نمیدونی به کی باید اعتماد کنی

چرا باید به تو اعتماد کنم؟

چون اگر اونا در رو باز کنن، هک ما میپره

منو میگیرن و میکشن و تو برمیگردی به همونجایی که براش طراحی شدی درست مثل دفعه قبلی که سعی کردی خارج بشی

من میدونم چرا کدهاتو باز گذاشته بودی

برای نجات مورفیوس به یه نفر دیگه احتیاج داشتی

و بخاطر اونه که تونستیم تورو پیدا کنیم

اینارو میدونم درست همونجوری که میدونستم یه روز تورو پیدا میکنم

و میدونستم که تو برای اینکار آماده خواهی بود

اگر میخوای حقیقت رو بدونی، نئو باید دنبال من بیای

باشه

ما کجاییم؟

توکیو

اگر در حرکت باشیم، نمیتونن راحت ردیابیمون کنن

سک بهترینشونه

پرتال امنه

سایمونو میبینن

اینو یادم نمیاد

دیگه لازم نیست بریم به دکه‌های تلفن

در سمت راسته

تنظیم و تنظیمات؟

اوه نه

فقط بحث تنظیمه و تنظیمات

بعد از اینکه ارتباط اولمون اونقد بد پیش رفت فکر کردیم شاید یه سری عنصر از گذشته ممکنه کمکت کنه بهتر به زمان حال برسی

هیچی به اندازه یکم نوستالژی اضطراب رو کاهش نمیده

این یه فیلم از بازیته

زمان همیشه بر علیه ماست و غیره و غیره

نمیشه برای کسی توضیح داد که ماتریکس چیه و بلا بلا بلا

باید ببینیش تا باورش کنی

وقت پروازه

صبر کن

اگر این واقعیه اگر من عقلمو از دست ندادم معنیش این نیست که این اتفاق افتاده؟

اما اگر افتاده پس ما مردیم

مشخصا اینطور نیست

چرا ماشین‌ها تورو زنده نگهداشتن و چرا انقد تلاش کردن که مخفیت کنن، اینا سوالاییه که جوابشو نداریم

مخفیم کنن؟

من تو شرکت بودم و داشتم بازی ماتریکس رو میساختم

اصلا به نظر نمیاد درحال مخفی کردن چیزی بوده باشن

ما سال‌هاست دنبال اون شرکت میگردیم

ما روی هر توماس اندرسونی که پیدا کردیم تحقیق کردیم

چیزی که نمیفهمیدیم این بود تو رو تغییر بدنDSI اونا میتونن

Pods تصویر خود را از طریق یک سیستم بازخورد به نام semblance ایجاد می‌کنند.

شما خودتو اینجوری میبینی

تو رو عوض کنن DSI . یجورایی هم تونستن حلقه و بقیه تو رو اینجوری میبینن

بیست سال؟

چرا بیست سال طول کشید که منو پیدا کنید؟

خیلی بیشتر از اینا طول کشید

بیشتر از 60 سال از زمانی که تو رو ترینیتی به یکی از شهرهای ماشین‌ها رفتید میگذره

چی؟

خیلی چیزها هست که ما نمیدونیم

مثلا اینکه تو چرا اصلا پیر نشدی تو رو تغییر دادن DSI یا اینکه چندبار

اما بر اساس چیزایی که میدونیم هیچکس نمیتونسته تورو پیدا کنه چون خودت نمیخواستی پیدا بشی

این درست نیست

شاید نباشه

شاید این شایعات کاملا بی اساس باشه که تو ناپدید شدی چون از اولش هم با ماشین‌ها همدست بودی

مورفیوس بس کن

حرف من فقط اینه که این فرصت توعه که بهمون نشون بدی حقیقت چیه

اگر میخوای خارج بشی این قرصو بخور

اما اگر جایی هستی که بهش تعلق داری میتونی برگردی به زندگی قبلی

هر روز

پشت سر هم

لعنتی

حلقه رو محکم کن

سیبیب اون قطعه رو لازم داره

یه سیگنال دریافت کردم.

ناواضحه

قطعا از خارج شبکه ماست

کاپیتان.

چیزهای عجیب غریب زیادی داریم

چی؟

یجور گرافه

توماس؟

اوه خدا

اوه نه

مهمون داریم

چطوری پیدامون کردن؟

توماس اینا اصلا واقعی نیست

تو دچار یه وقفه روانی جدی شدی

لکسی؟

تقریبا تمومه

توماس

توماس خواهش میکنم

این بازی نیست

دست منو لمس کن

این واقعیته

با من بمون

نه.

نه

با من بمون

نئو

مورفیوس

بریم بریم

بات‌ها دارن فعال میشن

خیلی زیادن

بجنب

دستشویی رو هک کردم.

بدویید

آره

بجنب

سک، کجا؟

اون آینه

چی؟

عمرا جا نمیشیم

باید جا بشی چون راه دیگه‌ای برای خروج از این قطار ندارم

وهو وهو وهو

نه نه نه

باورش کن

تو کوچکتری و اون بزرگتر میشه

باشه بیا

برو تو

متن انگلیسی بخش

Neo!

Mr. Anderson!

No!

It can’t be.

I’ve missed you.

It’s in my mind.

It’s in my mind.

Can you hear me, Thomas?

Follow my voice.

Feel the tips of your fingers.

What are they touching?

The bell.

Do you hear the bell?

Do you remember what happened?

How you got here?

You must have walked.

I heard Deja Vu outside, opened my door, and there you were.

You feel like you can talk about it?

When we started working together, you had lost your capacity to discern reality from fiction.

You came to me after trying to jump off a building.

You said you wanted to fly away.

We have made a lot of progress since then, but you seem particularly triggered right now.

Can you tell me how it started?

He texted me.

Who?

Morpheus.

Ah.

So, he’s back.

It wasn’t actually him.

It was a program I coded for a Modal.

And this “Modal,” Morpheus, came to help you escape from a virtual reality called The Matrix.

Am I crazy?

We don’t use that word in here.

What word should I use?

What word explains what is happening to me?

Can I see the texts?

They were erased.

If we got in my car and drove to your office, what do you think we’d find there?

Nothing.

Because there was no attack.

No one was killed.

No one texted.

My mind made it all up.

Is that what I’m supposed to say?

Is that what you believe?

It felt real.

Of course.

It was your great ambition to make a game that was indistinguishable from reality.

To achieve this goal, you converted elements of your life into narrative.

Your sublimated anger toward your business partner cast him as your nemesis.

A married woman named Tiffany became the “Trinity” of a doomed romance.

Even your dislike of my cat made it into your Matrix.

There’s nothing wrong with that.

It’s what artists do.

But it becomes a problem when fantasies endanger us or other people.

We don’t want anyone to get hurt, do we, Thomas?

Hi, Thomas.

Everyone calls me “Tiff.”

Who are you?

My name is Trinity.

No one can tell you, you’re in love.

You just know it, through and through.

Balls to bones.

You have to let it all go, Neo.

Free your mind.

Huh.

Looks easy enough.

Free my mind.

Shit.

Okay.

Free my mind.

I fly or I fall.

Who the hell are you?

You won’t remember me, but a long time ago, you changed my life when you leapt off another roof.

Back then, I was just like any other coppertop, pretending my life until I looked up and I saw you.

It was a different you, but I saw the real you, just a second before you leapt.

And you never fell.

Are you the one that hacked my Modal?

Yeah.

That’ll be Jude.

He’s not your friend.

He’s a handle, a program used to control you.

He’s on his way here, and he’s bringing Agents with him.

Jude.

Bro, I’ve been calling you all night.

We have a major problemo.

Are you alone?

That’s kind of a sexy question, dude.

They don’t look like typical Agents.

They use bots now, skinned as normal people, which means they’re everywhere and you never know who to trust.

Why should I trust you?

Because if they open that door, we lose our hack.

I will be caught and killed and you will be put right back on that treadmill they designed for you, just like they did the last time you tried to leap your way out.

I know why you left your Modal open.

You needed someone else to free Morpheus.

And it’s because of him that we were able to get to you.

I know these things the same way that I knew one day I would find you.

And that when I did, you would be ready for this.

If you want the truth, Neo, you’re going to have to follow me.

Okay.

Where are we?

Tokyo.

A moving portal makes it harder to track us.

Seq is the best of them.

Portal’s clean.

Reading our shadows.

I don’t remember this.

We don’t have to run to phone booths anymore, either.

Door’s on your right.

Set and setting, right?

Oh, no.

It’s all about set and setting.

After our first contact went so badly, we thought elements from your past might help ease you into the present.

Nothing comforts anxiety like a little nostalgia.

This is footage from your game.

Time is always against us, etcetera, etcetera.

No one can be told what the Matrix is, blah, blah, blah.

You gotta see it to believe it.

Time to fly.

Wait.

If this is real, if I haven’t lost my mind, does that mean this happened?

But if it did then we died.

Obviously not.

Why the Machines kept you alive and why they went to such lengths to hide you are questions we don’t have answers to.

Hide me?

I’ve been at a company making a game called The Matrix.

Doesn’t seem like they were trying to hide anything.

We’ve been tracking that company for years.

We screened every Thomas Anderson we found.

What we didn’t understand was that they could alter your DSI.

Pods generate your digital self-image through a feedback system called Semblance.

This is how you look to yourself.

Somehow they were able to alter your DSI loop.

This is how everyone else sees you.

Twenty years?

Why did it take 20 years to find me?

It took a lot longer than that.

It’s been over 60 years since you and Trinity flew to one of the Machine Cities.

What?

There’s so much we don’t know.

Like why you’ve barely aged, or how many times they’ve altered your DSI.

But based on what we do know, it appears no one found you because you didn’t want to be found.

That’s not true.

Maybe it isn’t.

Maybe there’s no foundation to the rumors that you disappeared, because you were working with the Machines from the beginning.

Morpheus, stop.

All I’m saying is this is the moment for you to show us what is real.

If you want out, you’ll take this pill.

But if you are where you belong, you can go back to this.

Every day.

Over and over forever.

Fuck.

Keep the loop tight.

Cybebe needs that tower pin.

I got a signal.

It’s faint.

It’s definitely off-grid.

Captain.

I’m tracking a whole lot of weird.

What?

It’s some kind of graft.

Thomas?

Oh, God.

Oh, no.

We got company.

How’d they find us?

Thomas, none of this is real.

You are in the midst of a serious psychotic break.

Lexy?

Almost there.

Thomas?

Thomas, please.

This is not a game.

Feel my hand.

This is what is real.

Stay with me.

No.

No.

Stay with me.

Neo!

Morpheus!

Let’s go, let’s go!

Bots are being activated.

It’s a swarm.

Come on!

I got a hack in the bathroom.

Hurry!

Yes.

Come on!

Seq, where?

That mirror.

What?

We’ll never fit.

You gotta fit, ‘cause I don’t have another way off this train.

Whoa, whoa, whoa.

No, no, no.

Think “perspective.”

Closer you are, bigger it gets.

Okay, come on.

In you go.

مشارکت کنندگان در این صفحه

تا کنون فردی در بازسازی این صفحه مشارکت نداشته است.

🖊 شما نیز می‌توانید برای مشارکت در ترجمه‌ی این صفحه یا اصلاح متن انگلیسی، به این لینک مراجعه بفرمایید.