سرفصل های مهم
1بخش
توضیح مختصر
- زمان مطالعه 0 دقیقه
- سطح ساده
دانلود اپلیکیشن «زوم»
فایل ویدیویی
برای دسترسی به این محتوا بایستی اپلیکیشن زبانشناس را نصب کنید.
ترجمهی بخش
گاهی اوقات، فکر میکنم که نفرین شدهم
بخاطره اتفاقی که حتی قبل از اینکه من بدنیا بیام، رخ داد
،میدونین، خیلی وقت پیش چنین خانوادهای وجود داشت
پدر، اون یه موسیقیدان بود
اون و خانوادهش آواز میخوندن و میرقصیدن و شکر خدا رو بخاطره نعمتهاش به جا میآوردن
اما اون یه رؤیا هم در سَر داشت که برای مردم جهان موسیقی اجرا بکنه
و یه روز
گیتارش رو برداشت و رفت و هرگز برنگشت
و مامانجونم
وقت این رو نداشت که بخاطره اون موسیقیدانی که گذاشته رفته، ماتم بگیره
بعد از اینکه کاملاً موسیقی رو از زندگیش خارج کرد
راهی برای تأمین معاش دخترش پیدا کرد
آستینهاش رو بالا زد و ياد گرفت که چطوری کفش درست کنه
میتونست آبنبات درست کنه
یا وسایل آتشبازی یا لباس زیر براق برای کُشتیگیران اما نه اون کفش رو انتخاب کرد
بعد به دخترش یاد داد که چطوری کفش درست کنه
و بعداً، به دامادش یاد داد
بعد نوههاش وارد این کار شدن
،همانطور که خانوادهش بزرگ میشد کسب و کار هم بزرگ میشد
موسیقی خانوادهش رو از هم پاشیده بود
اما کفش همهشون رو در کنارِ هم نگه داشت
اون زن رو میبینید
مادرِ مادرِ مادربزرگمـه مامانجون ایمِلدا
خیلی پیش از اینکه من بدنیا بیام، مُرد
اما خانوادهی من هنوزم داستانش رو تعریف میکنن
“هر سال در “دیا دِ لوس مورتوس “روزِ مُردگان “
و دختر کوچولوش، اون مادرِ مادربزرگمه، مامانجون کُوکُو
سلام، مامانجون کوکو
حالت چطوره، خولیو؟
راستش، اسم من میگلـه
مامانجون کوکو تو به یاد آوردن چیزها مشکل داره
اما به هر حال حرف زدن باهاش لذت بخشـه
پس، من تقریباً همه چیز رو بهش میگم
من قبلنا اینطوری میدویدم
،اما حالا اینطوری میدوئم کلی سریعتره
و برنده مبارز کوکوئه
،این طرف یه چال دارم اما این طرف ندارم
،چال دارم، چال ندارم چال دارم، چال ندارم
میگل، غذات رو بخور
مادر بزرگم، دختره مامانجون کوکوئه
عین یه تركه شدی، پسرم بیا یکم بیشتر بخور
نه، ممنون
پرسیدم که بازم تامال میخوای یا نه [ غذای سنتی آمریکای جنوبی ]
آره؟
فکر میکردم همین حرف رو بزنی
مادربزرگ درست مثل مامانجون ایملدا خونهی ما رو مدیریت میکنه
موسیقی بی موسیقی
موسیقی بی موسیقی
گرچه این زندگی
موسیقی بی موسیقی
فکر میکنم ما تنها خانواده توی مکزیک هستیم که از موسیقی متنفره
و خانوادهـم ککشونم نمیگزه، اما من
تا ناهار برگشته باشی، پسرم
دوسِت دارم، مامان
من مثل بقیهی خانوادهم نیستم
سلام، میگل - سلام -
یه دنیا ممنون - قابلت رو نداشت، میگل -
هی، دانته
،بشین، بخواب رو زمین غلت بزن، بلرزون
با مشت بزن قدش
پسر خوب، دانته
میدونم که نباید عاشق موسیقی باشم
اما این تقصیر من نیست
تقصیر اونه
اِرنستو دِلا کروز
بزرگترین موسیقیدان تمامِ اَدوار
،اینجا درست در همین میدان ارنستو دلا کروزِ جوان اولین قدمهایش را به سوی تبدیل شدن به
محبوبترین خواننده در طولِ تاریخ مکزیک، برداشت
اون کارش رو بعنوان یک آدم کاملاً گمنام از” سانتا سِسیلیا” آغاز کرد، مثل خود من
،اما وقتی موسیقی مینواخت، مردم رو مجاب میکرد که عاشقش بشن
اون در فیلمها هم ایفای نقش میکرد
باحالترین گیتار رو داشت
میتونست پرواز کنه
و بهترین آهنگها رو مینوشت
اما آهنگ همیشه مورد علاقهم اينه
مرا به یاد داشته باش
با آنکه ناگزیر به خداحافظی هستم
مرا به یاد داشته باش مرا به یاد داشته باش
نگذار موجب گریهات شود
زیرا که حتی اگر در دوردستها باشم
تو را در قلب خود نگاه میدارم و آهنگی نهان برایت میخوانم
در هر شبی که از یکدیگر جداییم
مرا به یاد داشته باش
با آنکه ناگزیرم به دوردستها سفر کنم
مرا به یاد داشته باش
هر گاه صدای گیتار حزنانگیزی شنیدی
بدان که من به تنها شیوهای که قادرم، با تو هستم
تا آن زمان که دوباره تو را در آغوش گیرم
جوري كه شما خوابـش رو ميبينيد زندگي كرد
تا سال 1942
وقتی که با يه ناقوس خيلي بزرگ، له و لورده شد
میخوام عين اون باشم
گاهی اوقات، به دلا کروز نگاه میکنم
و این احساس برام تداعی میشه انگار به طريقي به هم مرتبط هستیم
مثلاً اگه اون میتونسته موسیقی بنوازه، شاید یه روزی، من هم بتونم
البته اگه بخاطرِ خانوادهم نبود
واي، واي، واي، پسرجون - ها؟
،ازت واکس زدن خواستم نه داستان زندگیت رو
آره، ببخشید
فقط واقعاً نمیتونم توی خونه راجع به هیچکدوم از این چیزها، حرفی به میون بیارم، پس
،ببین، اگه من جای تو بودم
فوری و مصمم میرفتم ،پیش خانوادهم و میگفتم
هی، من یه موسيقیدانم، با این موضوع کنار بیاین
من هیچوقت نمیتونم این حرف رو بزنم
تو واقعاً یه موسیقیدان هستی، نه؟
من, من, نمیدونم
یعنی، راستش فقط برای خودم آهنگ ميزنم
دلا کروز با مخفی کردن مهارتهای خیلی خیلی دلنوازش بهترین موسیقیدان دنیا شد؟
نه فوراً رفت به اون میدون
و بلند و رسا موسیقی نواخت
ببین، ببین، دارن برای امشب تدارک میبینن
رقابت موسیقی برای روز مُردگان
میخوای مثل قهرمانت بشی، باید ثبتنام کنی
خانوادهم میزنن سیم آخر
،ببین، اگر اینقدر ترسیدی پس، خب، کفشدوزی بهت خوش بگذره
بیخیال، دلا کروز همیشه چی میگفت؟
از فرصتـت نهایت بهره رو ببر؟
بهم نشون بده چی تو چنته داری، پسرجون
من میشم اولین تماشاچیـت
میگل
مادربزرگ
اینجا چیکار میکنی؟
دست از سر نوهي من برميداري
خواهش میکنم، خانم
من فقط دادم کفشم رو واکس بزنه
من حقههای شما رو از بَـرَم، ماریاچی، چي بهت گفت؟
فقط داشت گیتارش رو بهم نشون میداد
شرم بر تو
نوهی من یه فرشته کوچولوی معصوم و یه عزیز دله بانمکه
اون نمیخواد هیچ نقشی در موسیقی تو داشته باشه، ماریاچی
ازش فاصله میگیری
طفلکم حالت خوبه، پسرم
تو که خودت بهتر میدونی نباید اینجا توی این مکان باشی
پا ميشي مياي خونه همين الان
آخه چند بار بهت گفتيم؟
اون میدون پر از ماریاچیـه
بله، عمو برتو
نه، نه، نه، نه، نه
هی، برو پی کارت، سگه، برو
اون دانتهست
هرگز رو یه سگ خیابونی اسم نذار
برای همیشه دنبالت میافتن
حالا هم برو کفشم رو بیار
جیگر گوشهتون رو توی میدان ماریاچیها پیدا کردم
میگل؟
خودت میدونی که مادربزرگ چه احساسی راجع به اون میدون داره
فقط داشتم کفش واكس میزدم
کفشهای یه موسیقیدان
اما اون میدون جاییـه که بیشترین گذر عابر پیاده اونجاست
“اگر مادربزرگ میگه، “میدون دیگه ممنوع پس میدون دیگه ممنوع
اما امشب چی؟
امشب چه خبره؟
خب، یه نمایش استعدادیابی دارن
و, و فکر کردم که شاید -
ثبتنام کنی؟
خب، شاید؟
برای حضور در نمایش استعدادیابی باید یه استعدادی داشته باشی
تو قراره چیکار کنی، کفش واكس بزنی؟
امروز روز مُردگانـه، کسی جایی نمیره، امشب مربوط به خانوادهست
اتاق “میز هدایا”, زودباش
اینجوری نگام نکن
مراسم روز مُردگان فقط یه شب از سالـه
که نیاکانمون میتونن به دیدن ما بیان
ما عکسهاشون رو میذاریم روی میز هدایا
تا روحشون بتونه گذر کنه
این خیلی مهمه
اگر عکسهاشون رو نذاریم رو میز، نمیتونن بیان
ما این همه غذا درست کردیم
چیزهایی که در طول زندگی عاشقشون بودن رو اینجا قرار دادیم، پسرم
همهی اینکارها برای اینه که خانواده رو کنار هم جمع کنیم
نمیخوام یواشکی بری به خدا میدونه کجا
ها, کجا داری میری؟
فکر کردم کارمون تمومه -
خدای من ، بخشی از این خانواده بودن یعنی اینکه برای این خانواده اینجا حضور داشته باشی
نمیخوام ببینم که آخر عاقبتت میشه مثلِ
مثل پدرِ مامانجون کوکو؟
هیچوقت اسم اون مرد رو نیار، بهتره که فراموش شده باشه
اما این شما هستین که -
من فقط -
اما -
بابا اومده خونه؟
مادر، آروم باش، آروم باش
بابا داره میاد خونه؟
نه، مادر، چیزی نیست، من اینجام
تو کی هستی؟
استراحت کن، مادر
،چون برام مهم هستی بهت سخت میگیرم، میگل
میگل؟
قراره با اون پسر چیکار کنیم؟
حق با توئه، این درست همون چیزیه که بهش احتیاج داره
متن انگلیسی بخش
Sometimes, I think I’m cursed
Because of something that happened before I was even born
See, a long time ago, there was this family
The papa, he was a musician
He and his family would sing and dance and count their blessings
But he also had a dream To play for the world
And one day,
he left with his guitar and never returned
And the mama
She didn’t have time to cry over that walk-away musician
After banishing all music from her life she found a way
to provide for her daughter
She rolled up her sleeves and she learned to make shoes
She could have made candy,
or fireworks, or sparkly underwear for wrestlers, but no, she chose shoes
Then she taught her daughter to make shoes
And later, she taught her son-in-law
Then her grandkids got roped in
As her family grew, so did the business
Music had torn her family apart
But shoes held them all together
You see, that woman was
my great-great-grandmother, Mama Imelda
She died way before I was born
But my family still tells her story
every year on Dia de los Muertos, the Day of the Dead
And her little girl, she’s my great-grandmother, Mama Coco
Hola, Mama Coco
How are you, Julio?
Actually, my name is Miguel
Mama Coco has trouble remembering things
But it’s good to talk to her anyway
So, I tell her pretty much everything
I used to run like this
But now I run like this which is way faster
And the winner is Luchadora Coco!
I have a dimple on this side, but not on this side
Dimple, no dimple, Dimple, no dimple
Miguel, eat your food
My abuelita, she’s Mama Coco’s daughter
Oh, you’re a twig, mijo, Have some more
No, gracias
I asked if you would like more tamales!
Si?
That’s what I thought you said!
Abuelita runs our house just like Mama Imelda did
No music!
No music!
Y aunque la vida
No music!
I think we’re the only family in Mexico who hates music
And my family’s fine with that, But me
Be back by lunch, mijo
Love you, Mama
I am not like the rest of my family!
Hola, Miguel - Hola!
Muchas gracias - De nada, Miguel
Hey, Dante!
Sit, Down Roll over, Shake
Fist bump!
Good boy, Dante!
I know I’m not supposed to love music
But it’s not my fault!
It’s his!
Ernesto de la Cruz
The greatest musician of all time
Right here in this very plaza, Ernesto de la Cruz took his first steps
toward becoming the most beloved singer in Mexican history
He started out a total nobody from Santa Cecilia, like me
But when he played music, he made people fall in love with him
He starred in movies
He had the coolest guitar!
He could fly!
And he wrote the best songs
But my all-time favorite, it’s
Remember me
Though I have to say goodbye
Remember me - Remember me
Don’t let it make you cry
For even if I’m far away
I hold you in my heart I sing a secret song to you
Each night we are apart
Remember me
Though I have to travel far
Remember me - Remember me
Each time you hear a sad guitar
Know that I’m with you the only way that I can be
Until you’re in my arms again
He lived the kind of life you dream about
Until 1942
When he was crushed by a giant bell
I want to be just like him
Sometimes, I look at de la Cruz
and I get this feeling like we’re connected
Like if he could play music, maybe someday, I could too
If it wasn’t for my family
Ay-ay-ay, muchacho - Huh?
I asked for a shoe shine not your life story
Oh, yeah, Sorry
I just can’t really talk about any of this at home, So
If I were you,
I’d march right up to my family and say
“Hey, I’m a musician, Deal with it”
I could never say that
You are a musician, no?
I don’t know
I mean, I only really play for myself
Ah, Did de la Cruz become the world’s best musician by hiding his skills?
No, He walked out onto that plaza
and he played out loud
Mira, mira, they’re setting up for tonight!
The music competition for Dia de Muertos
You want to be like your hero, You should sign up!
Uh-uh, My family would freak!
Look, if you’re too scared then, well, have fun making shoes
Come on, what did de la Cruz always say?
Seize your moment?
Show me what you got, muchacho
I’ll be your first audience
Miguel!
Abuelita!
What are you doing here?
You leave my grandson alone
Dona, please!
I was just getting a shine
I know your tricks, mariachi, What did he say to you?
He was just showing me his guitar
Shame on you
My grandson is a sweet little angelito querido cielito
He wants no part of your music, mariachi
You keep away from him
Ay, pobrecito, Oh, estas bien, mijo
You know better than to be here in this place!
You will come home, Now
How many times have we told you?
That plaza is crawling with mariachis
Yes, Tio Berto
No, no, no, no, no!
Ah, Go away, you, Go!
It’s just Dante
Never name a street dog
They’ll follow you forever
Now, go get my shoe
I found your son in Mariachi Plaza
Ay, Miguel!
You know how Abuelita feels about the plaza
I was just shining shoes
A musician’s shoes!
But the plaza’s where all the foot traffic is
If Abuelita says no more plaza, then no more plaza
But what about tonight?
What’s tonight?
Well, they’re having this talent show
And I thought I might
Sign up?
Well, maybe?
You have to have talent to be in a talent show
What are you gonna do, Shine shoes?
It’s Dia de los Muertos, No one’s going anywhere, Tonight is about family
Ofrenda room, Vamonos
Don’t give me that look
Dia de los Muertos is the one night of the year
our ancestors can come visit us
We’ve put their photos on the ofrenda
so their spirits can cross over
That is very important
If we don’t put them up, they can’t come
We made all this food,
set out the things they loved in life, mijo
All this work to bring the family together
I don’t want you sneaking off to who knows where
Where are you going?
I thought we were done
Ay, Dios mio Being part of this family means being here for this family
I don’t want to see you end up like
Like Mama Coco’s papa?
Never mention that man, He’s better off forgotten
But you’re the one who
I was just
But, I
Papa, Papa is home?
Mama, calmese, calmese
Papa is coming home?
No, Mama, It’s okay, I’m here
Who are you?
Rest, Mama
I’m hard on you because I care, Miguel
Miguel, Miguel?
What are we going to do with that boy?
You’re right, That’s just what he needs
مشارکت کنندگان در این صفحه
تا کنون فردی در بازسازی این صفحه مشارکت نداشته است.
🖊 شما نیز میتوانید برای مشارکت در ترجمهی این صفحه یا اصلاح متن انگلیسی، به این لینک مراجعه بفرمایید.