سرفصل های مهم
2بخش
توضیح مختصر
- زمان مطالعه 0 دقیقه
- سطح سخت
دانلود اپلیکیشن «زوم»
فایل ویدیویی
ترجمهی بخش
برای تحقیق حتماً عکس لازم دارید؟
اینجا خیلی عکس ازش داریم. باید انتخاب کنید
آقای “ کوچور” ، واقعاً متأسفم
اما مجبورم از شما تقاضا کنم هویت جسد دخترتون رو تأیید کنید
باشه
حالا حرفی دارید که درباره همه کارایی که دخترتون تو این هفته احتمالاً انجام داده بهم بگید
زمان ملاقاتها یا هر چیزی که بتونه بما کمک کنه
خُب ، من نمیدونم
پرواز من امروز ساعت 8 صبح رسید اینجا
قرار بود بیاد دنبال من ، اما اونجا نبود
گفتم شاید اون خواب مونده
این بود که تاکسی گرفتم و یه راست رفتم خونهاش
اون و “ آلن” با ماشین رفته بودند
گفتم شاید هم ماشینشون رو فروختهان
“آلن” کیه؟ نامزدش
نامزد سابقش
چند ماه پیش از هم جدا شدند
“آلن” الان کجاست؟
رفته مونترئال. بسیار خُب
میدونی دخترم براش از سرش هم زیاد بود
یه لباس ازش مونده اگه لازمتون میشه بدم ببرید
نه. ولی اگه کلید آپارتمانش رو دارید بهتره به من بدید
اون یه قرار داشت
دیشب پشت تلفن به من گفت با یه نفر قرار داره
اما نگفت کی. فکر کنم دوستش “بت” این قرار رو گذاشته
“بت”
“بت والش”. دخترم از “ اَبی” بچه اون نگهداری میکرد
بله
ممنونم
فعلاً کافیه
ما بررسی میکنیم
“کارلین”؟
“داگ”
اینا رو هم با خودتون ببرید
خُب ، اون…
اگه وقت داشتی یه نیگا بهشون بنداز
لازم نیست. چرا لازمه
آقای “ کارلین” ، من بهتر از شما این چیزا رو میدونم؛ فکر میکنم به شما انگیزه میده تا اهمیت مرگ دخترم رو درک کنین
دوشنبه 7 و 48 دقیقه عصر
سلام “ کلیر”. منم بابا
فردا ساعت 7 و 55 دقیقه پرواز من میشینه
دیر نکنی. دوستت دارم. بای بای
سه شنبه ، 9 و 44 دقیقه صبح
کلیر. منم “بت”. تو اونجایی؟ “
ببخشید اینقدر زود بیدارت کردم
گفته بودی وقتی رسیدی خونه بهم زنگ میزنی
وقتی نزدی نگران شدم
بت، شوخی میکنی؟ هی، هی! نه.
فقط نگرانت شدم ، همین
من الان نمیتونم باهات حرف بزنم. یه نفر اینجاست. بعداً بهت زنگ میزنم
“کلیر”
سه شنبه ، 9 و 50 دقیقه صبح
سه شنبه ، 10 و 4 دقیقه صبح
کلیر” منم بابا. مگه نگفتم 5 دقیقه به هشت میرسم؟
من اینجا تو فرودگاه منتظرتم
اگه خودت نمیای حداقل “بت” یا یه نفر دیگه رو بفرست دنبالم
به من زنگ بزن
سه شنبه ، ساعت 1 و 18 دقیقه ظهر
“داگ کارلین” از “ اِی تی اِف” هستم گویا شما با من تماس گرفته بودید
شماره تلفن من اینه 504 555 1030
سه شنبه ، ساعت 1 و 18 دقیقه ظهر
“داگ کارلین” از “ اِی تی اِف” هستم گویا شما با من تماس گرفته بودید”
شماره تلفن من اینه 504 555 1030
انفجار اصلی بدین صورت رُخ داده
و به همین ترتیب که میبینید پیشروی کرده تا اینکه میرسه به این دریچه …
و اوضاع اینجاست که بدتر میشه
موج انفجار ادامه داره به سمت موتور خونه میره و تانکرهای سوخت رو منفجر میکنه
این ستون اینجا مثل دودکش عمل کرده و حرارت انفجار رو به سمت موتور خونه کشیده
و باعث شده تا بخار بنزین موجود در موتور خونه انفجار دوم رو بوجود بیاره، در مقیاسی بسیار بزرگتر از انفجار اول
در حقیقت این بمب و طرز کاشتن و انفجارش ، کل کشتی رو به یه بمب بدل کرده و منفجرش کرده
و حدس آخر ما اینه که وسیلهای که بمب توش بوده یه مینی وانت یا “اِس یو وی” بوده
به رنگ قرمز یا قهوهای. مدل اون چی بوده؟
این قضیه ممکنه هفتهها ، شایدم ماهها طول بکشه
لعنتی
تمام اتومبیلهای مینی وانت و “اِس یو وی” رو که ثبت شدهاند چک کنید
هر ماشینی که به تازگی خریده یا اجاره شده
گزارشات مربوط به مفقودی یا سرقت شدن ماشینها رو هم چک کنین
آقای “مک کریدی”؟ بله
“داگ کارلین” ، “ اِی تی اِف”
بله. اوکلاهاما
درسته. درسته
امروز عصر سر یه جسد بودم از زن که نزدیک اسکله پولند پیدا کردن
به شدت سوخته و علایمی هم روی صورتش بود
موادی که از جنس موادیه که تروریستها در ساختن بمب ازش استفاده میکنن
و چندتا از انگشتای دستش رو هم بریده بودن
که اینطور؟
درسته. من جدول جذر و مد مربوط به رود خونه رو خوندهام
بنظر میاد جسد رو از یه جای دیگه توی رود خونه انداختهان از فاصلهای دور
بنظر میرسه حدود دو ساعت قبل از انفجار در منزلش به قتل رسیده باشه
قبل از انفجار؟
اون قبل از انفجار مرده؟
بله قبل از انفجار کشته شده. بنام “ کلیر کوچور”
اون رو قبل از انفجار کشته و توی رودخونه انداختهاند
داستانی هم براش داری؟ بله، دارم
من فکر میکنم یه نفر توی خونهاش دهنش رو بسته و اونو دزدیده
مچ دستش رو بسته و زنده زنده اونو سوزونده …و بعدش انداختتش توی رود خونه
پس مرگ اون از این حادثه انفجار جداست
اما علایم روی صورتش نشون میده قربانی ارتباط مستقیمی با بمب گذار داشته
اگه پرونده این زن حل بشه ، پرونده انفجار هم حله
چرا این زن؟
سئوال خوبیه. ماشین “ اِس یو وی” اون زن گم شده
رنگش هم قرمز و قهوهای بوده
احتمالاً برای قرار دادن و حمل بمبم توی کشتی این ماشین رو دزدیده بودند
یه چیز دیگه
مقتول قبل از مرگ با اداره من تماس گرفته، صبح روز انفجار
بله
بررسی کنید. بله
باشه
خُب
لری” کجاست؟ “
چی؟ “لری مینوتی”، همکارم رو میگم
ماشینش اون بیرونه. مگه اینجا نیست؟
مگه نگفتی رفته مرخصی؟
بله ، درسته
چی؟
اون ماشین رو از توی پارکینگ مربوط به اسکله الجایرز اُوردن اینجا
ماشینهای اون پارکینگ کُلاً متعلق به کشته شدگان حادثه انفجاره
متن انگلیسی بخش
You’ll need a photograph for your investigation, right?
There’s plenty in the house. Plenty to choose from.
Mr. Kuchever, I’m sorry about this,
but I’m gonna need you to confirm your daughter’s identity.
Okay.
Uh, now, anything that you can tell me about your daughter’s activities over the weekend,
or any time, anything at all, will be helpful.
Well, I don’t know.
My flight got in at 8:00 a.m. this morning,
and she was supposed to pick me up, but she wasn’t there.
I thought maybe she just overslept,
so I took a cab and I went straight to her house.
Her and Alan’s car was gone,
so I thought maybe she’d just finally sold it.
Who’s Alan? Her fiance.
Or ex-fiance.
They broke up a few months ago.
And where is he now, Alan?
He moved to Montreal.
Okay.
She was too good for him, anyway.
I got a sweater that she left, if you want to take it.
No, that’s okay. But if you have keys to her house, I would appreciate it.
Oh, she–she had a date.
Last night on the phone, she told me that she was gonna meet someone,
but she didn’t say who.
Her friend Beth set it up.
Beth.
Beth Walsh. Claire baby-sits her daughter, Abbey, sometimes.
Okay.
Thank you.
That’s good for now.
Somebody’ll be in touch.
Agent Carlin?
Doug.
I want you to take these.
Well, that’s…
Just go through them when you get a chance.
Well, it’s really not necessary.
Yes, it is.
See, I know how these things go, Agent Carlin, and I need her to matter to you.
Monday, 7:48 p.m.
Hi, Claire. It’s Dad.
My flight gets in at 7:55 tomorrow morning,
so don’t stay up too late. Love you. Bye-bye.
Tuesday, 9:44 a.m.
Claire? Hi, it’s Beth. Are you there?
I’m sorry to call you so early,
but you said you were gonna call me when you got home,
and when you didn’t, I started to get worried.
Beth, is this a joke? Oh, hey, hey! No.
Like–Like I said, I was just worried about you, that’s all.
I can’t talk right now. Someone’s here. I’ll call you later.
Claire…
Tuesday, 9:50 a.m.
Tuesday, 10:04 a.m.
Claire, it’s Dad. I did say 7:55, didn’t I?
I’m here at the airport, waiting for you.
If you’re not coming, I hope you’re sending Beth or someone.
Call me.
Tuesday, 1:18 p.m.
Yeah, this is ATF Agent Doug Carlin returning your call.
My cell number is 504-555-0130.
Tuesday, 1:18 p.m.
Yeah, this is ATF Agent Doug Carlin returning your call.
My cell number is 504-555-0130.
The blast wave initiated here, hit the bulkhead
and propagated fore and aft along the path of least resistance until it hits this access hatch.
Uh, and that’s where it gets really bad.
The blast wave continues into the engine room, bursting the fuel tanks.
This utility shaft here acts like a chimney, draws the thermal components into the engine room,
which ignites the fuel vapor, causing a secondary explosion of far greater magnitude.
Essentially, the initial device turns the whole ferry into a bomb and detonates it.
And so our early guess is that the bomb vehicle was a minivan or SUV.
Possibly red or tan.
Make and model?
Take weeks, maybe months; I got a partial on the license plate.
Shit.
Check all the SUVs and minivans that are registered in the state.
Anything recently rented or purchased,
anything tied to a theft or a missing persons report.
Agent McCready? Yeah.
Doug Carlin, ATF.
Oh, yeah. Oklahoma City.
Right. That’s right.
This afternoon, I witnessed an autopsy of a young woman who washed up off the Poland Wharf.
Heavy fuel burns, traces of PETN on her face.
PETN, that’s the base explosive used by domestic terrorists.
She also lost several fingers in what appeared to be blast damage.
Appeared?
That’s right. I checked the tide tables against the position of the blast.
For her to have washed up that early and that far upriver,
she would’ve had to have been killed two hours before the ferry exploded.
Before?
She died before the explosion?
She died before the explosion, yeah.
Her name is Claire Kuchever.
She washed up before the explosion and against the tide.
Do you have a scenario?
Yes, I do.
I believe that somebody abducted her in her home, taped her mouth,
bound her wrists, burned her alive, dumped her in the river
so she would appear to be just another disaster victim.
A disaster that hadn’t happened yet.
But the PETN tells us that the bomber came in direct contact with the victim.
You solve her case, you solve this case.
Why this woman?
Good question. Her SUV is missing.
It’s a tan and red Bronco.
It could have been stolen to drive the bomb to the ferry.
Oh, one more thing.
The victim called the local ATF office the morning of the explosion.
Yeah.
We’ll look into it.
Okay.
All right.
Okay.
Where’s Larry?
What? Larry Minuti, my partner.
That’s his car right there. Is he here?
I thought you said he was on vacation.
Yeah, that’s right.
What?
Those cars were brought here from the Algiers ferry parking lot.
They’re the vehicles that belonged to the victims.
مشارکت کنندگان در این صفحه
تا کنون فردی در بازسازی این صفحه مشارکت نداشته است.
🖊 شما نیز میتوانید برای مشارکت در ترجمهی این صفحه یا اصلاح متن انگلیسی، به این لینک مراجعه بفرمایید.