سرفصل های مهم
4بخش
توضیح مختصر
- زمان مطالعه 0 دقیقه
- سطح خیلی سخت
دانلود اپلیکیشن «زوم»
فایل ویدیویی
برای دسترسی به این محتوا بایستی اپلیکیشن زبانشناس را نصب کنید.
ترجمهی بخش
شاید کیف دوربین باشه
ببینم تجهیزات تشخیص هویت داریم؟ بله
رو کیف استفاده کنید
با تمام کیفهایی که توی فیلم اسکله و کشتی داریم مقایسه کنید، تمام تصاویری که از کیفها تا 48 ساعت قبل از انفجار رو داریم رو با این کیف مقایسه کنین …
تا حالا همچین کاری نکردیم
خُب ، میشه خیلی راحت عکسها رو مقایسه کرد
چاره دیگهای هم نداریم
ببین با این کیف یه جوره. عالیه
نگهشدار
خُب، به نظر همون طرف میاد.
کجاست؟
دوربین امنیتی اسکله الجایرز تصاویری
مال چه وقتیه؟
دو شب قبل از انفجاره. هفت ساعت دیگه
دو شب قبل از انفجار میشه هفت ساعت دیگه؟
از الان تا هفت ساعت دیگه میتونیم کار کنیم تا بتونیم عکس دقیقتری رو بگیریم
اینه
واقعاً دیدن این صحنهها که نشون میده چطور اون زن ذره ذره به مرگ نزدیک میشه وحشتناکه
بله
باعث میشه آدم قدر زندگی رو بدونه
پیشنهاد میکنم بری خونه و یه کم استراحت کنی
همین کار رو هم میخوام بکنم. کسی خونه نیست.
میدونی چطور این اتفاقات میاُفته؟
همه اون چیزایی که آدم داره از دست میره،
پدر و مادر همه میرن
چهرههای زیبا همه از دست میرن
کسی رو که دوستش داری از دست میره
این کار ما این چیزا رو به آدم یاد میده
مهم نیست چی میشه، هر چقدر بیشتر به یه چیز بچسبی زودتر از دستت میره
خُب ، ببینم تا چند ساعت دیگه دستمون به این یارو میرسه
این حرومزاده رو هم دستگیر میکنیم
کجاش بده؟
اصلاً ارزشی نداره چون اون دختر از دست رفته
درسته؟
آدرس الکترونیکی FEMA.com
بالگردهای نظامی که به عنوان یک نیروی اضطراری خدمت کردهاند، شهر را ترک میکنند.
صدها هزار نفر از ساکنان نیو اورلئان قادر به بازگشت به خانه و کل منطقه نبوده اند.
باهاش حرف زدی؟
هنوز در انتظار بازسازی هستند.
این در حالی است که سازمانهای دولتی…
نه. چی شده؟
مامان بهم گفت امروز صبح برای “دیوید” دعا کنم من یادم رفت
خُب؟ .مامان حتماً از دست من عصبانی میشه
نه از دستت عصبانی نمیشه
بیخیال… خُب حالا با هم دعا میکنیم؟
دیر شده. نه عزیزم هیچ وقت برای دعا دیر نیست
دعا میکنیم “دیوید” امروز هم روز خوبی داشته باشه
خُب این یکی چطوره؟ تو برای “دیوید” دعا کن ، منم برای مادرم دعا میکنم
باشه. باشه
چی شده؟ یه ثانیه
“گانار”. سیستم داره از نو شروع میکنه
داره برمی گرده. ما روی خطیم؟ صبرکن
ما رو خطیم؟ “گانار”!
اینجا چه خبره؟ شانتی، سیستم دوباره راه اُفتاده؟
نمیدونم. یه چیزی سیستم رو بهم زده
چی سیستم رو بهم زده؟ این سیستم رو بهم زده ، اینجا
این سیستم رو بهم زده ، اینجا. این سیستم رو بهم زده
حالا به من میگید اینجا چه خبره یا نه؟
این کار شما تحقیق نیست پاول. تصویر سازی الکترونیک هم نیست
شماها یه راه پیدا کردید که میتونید برید به گذشته آدمها. آره یا نه؟
نه. دروغ میگید
دروغ میگید ، خودتون هم میدونید. نه من هر چی رو که میدونستم بهت گفتم
اون این نور رو دید. من به طرفش گرفتم و دید و پس از چهار روز از اون تصاویر نسبت به اون نور واکنش نشون داد
اینو برام توضیح بدید. باشه
یکی توضیح بده!
شانتی، بزن
سه ساله که کمبریج روی این قضیه کار کرد یه بورسیه ملی هم داد برای تیم تحقیقاتی …
خُب
ما در جستجوی منابع قدرتمند انرژی بودیم برای افزایش قدرت دید تلسکوپهای نوری …
در این مرحله ما شکافت انرژی داشتیم
انرژی بدست اومده از این شکافت به حدی بود که میشد مسیر کهکشان رو عوض کرد
گفتم برام روشن کنین نه اینکه با زبون علمی اونو پیچیدهتر کنین
اونا یه راهی پیدا کردند… بذار من بگم
چرا درست حرف نمیزنید؟
من اینجا میشینم فقط به من بگید دارید اینجا چیکار میکنید؟
اونا یه راهی پیدا کردن تا زمان رو در یک فاصله مشخص نگه دارند و روش کار کنند
باشه، ببین. زمان برای ما مثل حرکت روی یه کاغذ صافه ، درسته؟
مثل همین کاغذ. درسته
نور همیشه در حال حرکته ، اونم بطور مستقیم و این حرکت همیشه بسمت جلوست
اما چیزی که من میخوام بگم اینه که ما میتونیم این فضا رو ببندیم و زمان رو به خودمون نزدیک کنیم، چیزی که قبلاً انیشتن بهش میگفت “پُل روزن”، چیزی که بهش میگن کرم خوردگی در زمان یا متوقف کردن موقت زمان
ما دنبال همچین چیزی بودیم؟ درسته
اون سر این پلی که میگید چیه؟
خونه “کلیره”
وای
ما زمان رو در ابعاد بزرگتری محصور میکنیم برای خلق یه ارتباط لحظهای میان دو بخش از زمان …
ارتباط لحظهای؟ بله، ما دنبال همین بودیم
اما اینکار مستلزم دارا بودن یه نیروی الکتریکی انبوهه
برای ایجاد این پل ارتباطی ما به نیرو و انرژی فراوانی نیازمند بودیم
چقدر نیرو؟
چند سال قبل یادته برق یه دفعه قطع شد اونم برای مدت طولانی؟
بله. نیویورک کانادا رو مقصر دونست.
درسته. کانادا هم تقصیر رو انداخت گردن میشیگان
نصف ایالات شمال غربی. دارین میگین شما…
پنجاه میلیون خانواده. بله
اشتباه از منه. هنوزم تقصیر رو گردن کانادا میندازن اما…
این پل رو نمیشه دید؟
این پل دیدنی نیست. یعنی اونقدر واقعی نیست
فقط یه چیز مجازیه مثل یه سیگنال موبایل یا موج رادیو
درسته. من نمیدونم یه تلفن موبایل چطوری کار میکنه
فقط طرز استفاده از اون رو بلدم. طرز استفاده از این چطوریه؟
ما میتونیم 4 روز قبل رو دید بزنیم
هر جا رو بخواهیم میتونیم ببینیم؟ .تا یه شعاع محدود
درسته. یعنی گذشته رو میتونیم ببینیم
البته ، تا یه حدودی میتونیم گذشته رو ببینیم
حتی نوری رو که از شما وقتی خودتون رو توی آینه میبینید منعکس میشه رو میتونیم ببینیم، البته همین نور هم انعکاسش طول میکشه …
بذارید روشنتون کنم
میخواهید به من بگید یه سر این پلی که میگید گذشتهست؟ بله
وای. آره. اما ببینید
این چیزا رو ما خیلی تصادفی فهمیدیم
خب؟ این … این… این…فضا و زمان… این
یه پنجره خیلی بزرگ به سوی زمان گذشته
خب؟ و … و ترس ما اینه که ممکنه با عبور از این دالان زمان ناگهان همه چیز از دست بره و منجر به حادثه یا نتیجهای بشه که خدا میدونه به همین دلیله که ما دستمون زیاد تو این کار باز نیست
یه چیز رو به من بگید. اون دختر الان مرده یا زندهست؟
تو که به مراسم تشییع جنازهاش رفتی. میدونم سئوال من هنوزم همینه. مرده اس یا زنده؟
خب. ببین مرگ هم عین فضا و زمان دارای محدودیت مکانی نیست
درسته!
سئوال من خیلی سخته؟
میخوام مسئله خیلی واضح روشن بشه
من بهتون میگم
من خیلی آروم براتون حرف میزنم که شما دکترا متوجه منظور من بشید
این… اینجا…ببین. یه مانیتوره، درسته؟
حالا مانیتور رو شکستم. اون مرد
اینو دیگه نمیشه اسمش رو گذاشت انتقال موقت
مرده، درسته؟ حالا ، به من بگید اون دختره زندهست یا مرده؟
اون زندهست. البته
حالا ما یه جایی رو داریم
بسیار خُب، حالا شما میگید که نور میتونه برگرده. دیگه چی؟
هیچی. میشه یه چیزی رو برگردوند
ببین، پاول. یه چیزی. چی؟ یک شخص؟ یک شخص زنده؟
نه. نه یک شخص… موجود زنده رو نمیشه برگردوند
چرا؟ .چون نمیشه خلاف قوانین فیزیک عمل کرد
ما یه منطقه الکترومغناطیسی داریم
مثل یه چرخ دواره
مرز، خب؟ یه پالس خنثی کننده
مثل امواج مغزی شما ، مثل ضربان قلب شما
خب؟ تو …تا حالا نشده روی کسی امتحان کنین؟
به اندازه کافی تست کردیم اصلاً امکان نداره کسی برگرده گذشته …
اصلاً از نظر تئوری هم کسی نمیتونه برگرده به زمان گذشته
همستر مرده برمیگرده. موجودات رو نمیشه برگردوند. سیگنال رادیویی رو چی؟
اون چی؟ میشه یه موج رادیویی رو فرستاد
یه موج رادیویی؟ بله ، موج رادیویی
نه. الکتریکی. امواج الکتریکی موج رو نابود میکنند
یه یادداشت رو نمیشه فرستاد به گذشته؟ .نه
فقط یه صفحه کوچولو؟ یک صفحه. نمیشه
اگه حجم کاغذ رو کم کنیم چی؟ نمیشه!
ممکنه بشه!
ممکنه. حتما. ما میدونیم این طرف ممکنه کجا باشه
میتونیم نذاریم پاش به اونجا برسه حتی قبل از اینکه کشتی رو منفجر کنه بگیریمش …
چطوری این کار رو بکنیم؟ برای خودمون توی گذشته یادداشت میفرستیم!
بفرستید به اداره من. یه یادداشت بفرستید. برای من تو دفترم
چهار روز و نیم قبل از امروز این یادداشت به دستم برسه، اگه یادداشت چهار روز قبل به دستم برسه منم نمیذارم دست این قاتله به “کلیر” برسه
ما میدونیم طرف میاد دم اسکله
کاری که در گذشته شده ، دیگه گذشته
چه این یادداشت فرستاده بشه چه نشه مهم نیست
نمیشه گذشته رو تغییر داد. از نظر فیزیکی غیر ممکنه
اگه فراتر از فیزیک عمل کنیم چی؟
باشه. یه جور کار روحی معنوی؟
بله، یه کار مافوق فیزیکی ماوراء الطبیعه. بله، بله
ببین. یه کم بهش فکر کنین
اصلاً این کار رو میشه کرد. میشه؟
ببینید اسمش هر چی که میخواد باشه ، سرنوشت ، تقدیر ، نمیدونم هر چی
اما چیزیه که اتفاق اُفتاده و تموم شده و همیشه هم میاُفته. ممکنه
ما خودمون هم اسمش رو میذاریم قضا و قدر
نمیدونم شاید … شاید هم حق با شما باشه
اما فقط من یه چیز رو خوب میدونم
نمیدونم. این رو میدونم. من همیشه کارم این بوده .که افرادی رو که مرتکب یه جرمی شدن تعقیب و دستگیر میکنم
برای یه بار هم که شده میخوام یه نفر رو قبل از ارتکاب به اون جنایت وحشتناک دستگیر کنم …
خیلی خب؟ متوجه شدید؟
نشانی در دسترس
نشانی در دسترس
موقعیت مورد نظر یافت شد
همه این برنامهها رو با پول مالیاتی که ما میدیم انجام میدن کمترین کاری که میتونیم بکنیم اینه که تلفظش کنیم
بهتره ازش خوب بهره برداری کنیم
پس تکلیف اون همه تئوری درباره انشعاب در فیزیک چی میشه
تئوری ، تئوری. صبر کن. خیلی خب
نه، نه، نه. بذار نشونتون بدم
دید سنتی ما نسبت به زمان اینه که زمان بصورت خطی حرکت میکنه
مثل حرکت یه رود خونه از گذشته به آینده اما میشه مسیر یه رود خونه رو تغییر داد ، درسته؟
دقیقاً. میشه در هر نقطه از این رودخونه مسیر اونو تغییر داد و یه انشعاب جدید بوجود اُورد ، هنوزم به سمت آینده داره میره ، اما از یه مسیر دیگه
تغییر کرده
اما این رود خونه مثل می سی سی پیه، اونقدر خروشانه که انشعاب توش غیرممکنه
.موجهای اون اونقدر خروشانه که کسی نمیتونه توش طاقت بیاره
قدیمی فکر نکن
خُب ما یه انشعاب درست میکنیم
چه اتفاقی برای اون مسیر قدیمی میاُفته؟
برای این یکی؟ از ایشون بپرسید
ممکنه بصورت موازی با این مسیر جدید راه بره اما قاعدتاً نباید مسیر قدیمی باقی بمونه
ایده ما اینه این مسیر قدیمی از بین میره
خب؟ بهرحال این راه امتحان میکنیم
خُب آخرش این میشه که انگار ما اینجا نبودیم و … “داگ” رو هم ندیدیم
حتی یادlون نمیاد اصلاً همچین اتفاقی اُفتاده باشه
البته 10 میلیارد دلار این کار هزینه داره
اگه خودت مینوشتی یه کم سریعتر میشد
درسته. اونطوری دستخط خودم یادم میاد و ممکنه همه چیز منفجر بشه …
حاضریم
طبقه سوم، گوشه جنوبی. اتاق ماست
این اطلاعات رو از کجا اُوردی؟ .کار خوب پلیسی
منم. صدام رو دارم میشنوم
من رو قاطی بازیت نکن. من کجام؟
من بازی نمیکنم. چرا میکنی
نه ، نمیکنم. ببین ما یه سری قواعد کاری داریم
آره، درسته. من اونجام. اون “مینوتیه”؟
روشهایی هم وجود داره. آره. اون همکارم “لریه”
انگار میدونم اینجا چی میشه میدونی اینجا چی میشه؟
اصلاً یادم رفته بود
یه جای خوب و مناسب باید پیدا کنیم و اون یادداشت رو بذاریم اونجا
اون میز توئه؟ …آره ، میز منه
خُب
این خوبه. وقتی یه مجرم رو به زانو درمیاریم و میگیریمش ، اینو میگن یه کار پلیسی خوب، نه این از اون کارهاست که آدم باهاش همه رو از دور خودش پراکنده میکنه ، نه؟
میدونی چیه ، “داگ”؟ .حالا باید شروع کنیم
امواج رو به طرف یادداشت بفرستید
بهتره هر چه زودتر عجله کنیم
چرا نه؟
تا اونجاییکه من یادم میاد من الان دیگه باید اتاق رو ترک کنم، من دیگه دارم میرم
عجله. دارم سعی میکنم
باشه… خوبه!
فقط یه ثانیه
با هم حرف نزنید. زیادش کن
دارم میرم
یه همکار دیگه؟ این چطوره؟ این چطوره؟
.همه آروم. باشه
آره. بریم. دارم روش کار میکنم
برای تغییر ولتاژ آماده بشید
آماده؟ تعطیلات خوش بگذره! باشه
برو، برو، برو! برو کنار.
چی شد؟ .نمیدونم
مهم نیست. عیبی نداره. بکش!
یادداشت رفت اونجا؟ !نمیدونم! نمیدونم!
برش گردون
خودشه. رفت تو دفتر
درسته. رفت تو
رفت تو! عالیه
وای وای. نه، صبر کن. صبر کن
نه خوب نیست. چون من برنمیگردم تو دفتر
لری، بذارش زمین. من برنمیگردم
بذارش زمین ، لری
لری، این کار رو نکن
برو دنبالش. دنبالشم
خوبه… میدونید چیه؟ فعلاً “مینوتی” رو بیخیال شید
بمب گذار حتماً الان داره میره سمت سکو. بهتره زودتر تا کارش رو شروع نکرده بریم
بعدش میریم سراغ “مینوتی” ببینیم چیکار میکنه، باشه؟
باشه
اون کجاست؟
میشه یه دور بزنیم؟
باید دیگه الان ببینمش
خودشه. خودشه
باشه. لعنتی. باشه
برید نزدیکتر. میخوام صورتش رو از نزدیک ببینم
خودشه
خودشه. خودشه. خودشه. روی پله، از دوربین “اِی تی اِم”
طرف خودشه
شانتی، ببین میتونی هویتش رو مشخص کنی؟
یه کم وقت میخوام. باشه. خیلی خب. وقت داری.
اینم همکارت. میبینمش
برو سمت ماشینش
ببین پلاکش رو میبینی؟
پلاک نداره. برو دنبالش
برو دنبالش
“مینوتی” کو؟
مأمور فدرال! ماشین رو خاموش کن
ماشین رو خاموش کن!
برو پایین
داره نفس میکشه
ما چیکار میتونیم بکنیم؟ .نمیدونم چیکار بکنم
داره میره سمت شرق. از محدوده داره خارج میشه
چیکار باید بکنیم؟ هیچی؟
نمیدونم اگه سریعتر یه فکری نکنیم ، طرف رو گم میکنیم
داریم سیگنال رو از دست میدیم
باید سیگنال رو تقویت کنیم
با سیستم گوگل باید تعقیبش کنیم
گانار که سرش شلوغه، اونه که بلده چطوری از دستگاه گوگل استفاده کنه
متن انگلیسی بخش
Looks like a camcorder bag, maybe.
We have facial recognition software?
Yeah.
Let’s use it on the bag.
Cross-match it to all the bags on the south side of the city in the 48 hours leading up to the explosion, all right?
GUNNARS: Don’t think it’s ever been used this way.
Yeah, that’s kind of a simple image to go for a match.
Well, we got nowhere else to go.
PRYZWARRA: Look, same bag.
Bingo.
Okay, freeze it.
Yeah, looks like the same guy, too.
Where is this?
Security camera at the Algiers ferry dock.
Okay, when is this?
Two nights before the explosion.
Seven hours from now.
Two nights before the explosion is seven hours from now?
Seven hours from now, we will be able to access this point in our time window.
CARLIN: Gotcha.
Kind of creepy, seeing that lady’s life go down in flames.
Yep.
Makes you appreciate life.
I suggest you go home and jump on whoever you got.
That’s what I’m gonna do.
Nobody home.
How’d you let that happen?
Everything you have, you lose, right?
Mother, father, gone.
Good looks, Pryzwarra, gone.
Loved ones gone in a second.
That’s what this job teaches you, doesn’t it?
No matter what, no matter how hard you grab onto something, you still lose it, right?
Well, we’re gonna grab onto this guy in a couple hours.
We’re gonna nail this son of a bitch.
What’s wrong?
No matter what, we still lose her.
Right?
WOMAN: dot-com for a link to the FEMA Web site.
MAN: Military helicopters that have served as an emergency force are leaving the city.
Hundreds of thousands of New Orleans residents have been unable to come back home, and entire neighborhoods.
Did you talk to him?
are still waiting to rebuild.
This while governmental agencies.
GIRL: Oh, no.
CLAIRE: What is it?
Mom asked me to say a prayer for David this morning, but I forgot.
Okay.
Mom is gonna be so mad at me.
She’s not gonna be mad at you.
Come on.
We’ll just say one now, all right?
It’s too late.
It’s never too late, sweetie.
We’ll just pray that David had a good day, all right?
How about this?
You pray for David, and I’ll pray for my mom, okay?
Okay.
All right.
What’s going on?
Give it a second.
DENNY: Gunnars.
GUNNARS: It’s rebooting.
It’s coming back.
Are we online?
Wait.
Are we online?
Gunnars!
What the hell’s going on?
Shanti, are we back online?
SHANTI: I don’t know.
Something broached the field.
What broached the field?
That broached the field, right there.
That broached the field, right there.
That’s what broached the field.
Now, you wanna tell me what the hell this thing is?
It’s not surveillance, Paul.
It’s not electronic thermal imaging.
You guys have figured out a way to look into the past.
Yes or no?
No.
You’re lying.
You’re lying, and you know it.
I’ve told you everything I can.
She saw it, Paul.
I pointed this thing at her just now, and she responded to it from four and a half days ago.
Explain that to me.
All right.
CARLIN: Somebody explain it!
Hit it, Shanti.
For three years, Cambridge has been working for National Reconnaissance on an R & D grant.
Okay.
We were attempting to use concentrated bursts of energy to enhance the sensitivity of optical telescopes.
In the process, we had a breakthrough.
Given enough energy, we could warp the very fabric of space.
I said explain it to me, not talk science.
They found a way to.
Look, I’ll tell you what.
Why don’t you guys just keep talking?
I’ll just sit here until you figure out what it is you really wanna tell me.
They found a way to fold space back onto itself.
All right, look.
Uh, we’re used to viewing space as flat, right?
Like this piece of paper.
CARLIN: Right.
To see something from a distance, light has always had to travel the long way across the flat space in between.
But given what I was trying to explain, we can fold the space, bring the target closer to us, create what’s known as an Einstein-Rosen bridge, otherwise known as a wormhole, suspend it via gravitational field.
That’s what we’re looking at?
That’s it.
What’s on the other end of the bridge?
Claire’s house.
Wow.
Basically, we’re folding space in a higher dimension to create an instantaneous link between two distant points.
Instantaneous?
Well, that’s what we hoped for and that’s what we expected.
But the electrical force.
We used huge amounts of energy to create this bridge.
All right, how huge?
You remember that little blackout we had a few years back?
CARLIN: Yes, I do.
New York blamed Canada.
Right.
Canada blamed Michigan.
Half the Northeast.
You’re saying you guys.
50 million homes.
Right.
My bad.
Well, I still say we blame Canada, but.
Okay, so why can’t I see this bridge?
It’s not visible to the human eye.
I mean, it’s real, though.
It’s just as real and just as solid as a cell phone signal or a radio wave.
Right.
Well, I don’t know how a cell phone works.
I just know how to use it.
So how do we use this?
We can look back four and a half days.
And what, we can look anywhere?
Limited radius.
Right, right, right.
Looking into the past.
In a sense, we’re always looking in the past.
Even light reflected from yourself in the mirror takes some time to reflect back.
Let me get this straight.
You’re trying to tell me that on the other side of this bridge is the actual past?
Yes.
Wow.
DENNY: Yeah.
But look, look, look.
We created this thing by pure accident.
All right?
This.
This.
This
space and time.
This.
This time window is a complete fluke.
All right?
And.
And everybody is terrified of screwing with it for fear of losing it or suffering the consequences of God knows what, which is why it can only be used as a retroactive tool.
Hey, let me ask you something.
Is she alive or is she dead?
You went to her funeral, Doug.
I know that, but I think the question still applies.
Is she alive or is she dead?
All right.
Life, like time and space, is not merely a local phenomenon.
All right!
Am I asking a hard question?
Looks like I picked a bad week to stop snorting hash.
All right, I tell you what.
I’ll speak slow, so those of you with Ph.D.’s in the room can understand.
It.
Here.
Look.
Here’s a monitor, right?
Now the monitor is broken.
It’s dead.
It is not temporarily transitioned to another state of entropy.
It’s dead, right?
Now, is she alive or is she dead?
She’s alive.
All right.
Now we’re getting somewhere.
All right, now, you said light could go back.
What else?
Nothing.
Something else could be sent back.
Come on, Paul.
Something.
What?
A body?
A human being?
No.
Not a person.
Not alive, anyway.
Why not?
Because you can’t beat the physics.
The electromagnetic field.
Look, you transition across what’s known as the Wheeler
Boundary, all right?
An EM pulse annihilates all electrical activity.
That’s your heartbeat, that’s brainwaves, that’s everything.
So what?
You.
You haven’t tried a person?
Let’s just say that we’ve done enough tests to know that it’s not even possible.
It’s not even theoretically possible.
The hamster goes back, dead.
A drosophila fly, dead.
What about a radio signal?
What about that?
We could send a radio.
A radio signal?
Yeah, a radio signal.
Won’t work.
Electrical.
The field would scramble it.
All right, then a note, a warning note.
No.
A single piece of paper.
One sheet.
No.
If we keep the mass low.
No!
This could work!
It could work.
Sure.
We know where the guy’s gonna be.
We can apprehend him and put him away before he even blows up the boat.
And how do we do that, exactly?
We send it to ourselves!
You send it to me.
Yeah, send it to me.
Send it to my office.
Send it to my office four and a half days ago, an anonymous tip, and we can capture this guy before he even meets Claire.
We know he’s gonna be at the dock.
Whatever you did, you did it already.
Whether you send this note or you don’t send this note, it doesn’t matter.
You cannot change the past.
It’s physically impossible.
What if there’s more than physics?
Okay.
Something spiritual, right?
Yeah, something spiritual.
Okay, okay, okay.
Look.
J-Just try to think of it this way.
God’s mind is made up about this.
All right?
I mean, you know, call it fate, call it destiny, whatever.
But it already happened, it will keep happening, and it always will happen.
Maybe.
And why don’t we call it fate, since we’re calling it something?
Maybe.
Maybe you’re right.
Maybe you guys are exactly right.
I don’t know.
All I know is this.
For all of my career, I’ve been trying to catch people after they do something horrible.
For once in my life, I’d like to catch somebody before they do something horrible.
All right?
Can you understand that?
Address is in range.
Two L’s.
“Surveilling,” two L’s.
Since this is such a tremendous waste of taxpayer money, the least we could do is get the spelling right.
That’s not necessarily true.
Branching universe theory holds that you can do.
Oh, branching universe theory.
SHANTI: Look, hold it.
All right.
No, no, no.
I’ll show you.
The traditional view of time is linear, like a river flowing from the past toward the future.
But you can change the course of a river, right?
Exactly.
Introduce a significant enough event at any point in this river and you create a new branch, still flowing toward the future, but along a different route.
Changed.
Yeah, but that river is the Mississippi, and we’re lobbing what amounts to a pebble into it.
That’s a very few tiny ripples in a kind of big body of water, don’t you think?
Traditionalist.
Say we do create this new branch.
What happens to the old one?
To, To this one?
Ask the radical.
Well, it might continue parallel to the new branch, but most likely it ceases to exist.
The idea is, we cease to exist.
All right?
This version of us, anyway.
You know, we never came here.
We didn’t meet Doug.
We don’t remember it ever happening.
Well, that’s worth $10 billion right there.
Would’ve been a lot faster if you’d written it yourself.
Right.
Then I recognize my own handwriting and the universe blows up.
We’re ready.
All right, third floor, southwest corner.
That’s where we are.
MINUTI: How’d you get that information?
CARLIN: Good police work.
That’s me.
I can hear me.
I don’t wanna play games with you.
Where am I?
I’m not playing games.
Yeah, you are.
No, I’m not.
There are protocols.
Yeah, you are.
There I am.
Is that Minuti?
There’s procedures.
Yep.
That’s my partner, Larry.
Look, I know how this job works, you know how this job works.
Jesus, I forgot all about this part.
All right, let’s find a nice, happy place to push the note onto.
That your desk?
Yeah, that’s my.
Okay.
Line us up.
When I peg a guy on a hunch, that’s good police work, not some conspiracy to keep you out of the loop, all right?
You know what, Doug?
Okay, kid, start pushing.
Expand the wave past the note.
I can’t watch your back if you’re holding out on me.
Why not?
If my memory serves me right, we better hurry up, ‘cause I think I’m about to leave.
I need more cowbell.
GUNNARS: I’m trying.
Okay, well, I.
Good!
Just give me a second.
Don’t talk to each other.
DENNY: Expand.
I’m about to leave.
another partner?
How about that?
How about that?
Everybody relax.
Okay.
Yeah.
Let’s go.
I’m working on it.
Prepare for the final power surge.
Ready?
Have a good vacation.
All right.
Go, go, go!
Walk away.
PRYZWARRA: What the hell happened?
DENNY: I don’t know.
It doesn’t matter.
Doesn’t matter.
Pull it back!
Did it go through?
I don’t know!
I don’t know!
Pull it back.
There it is.
It went through.
That’s right.
It’s through.
PRYZWARRA: It went through!
SHANTI: Great.
Whoa, whoa.
No, wait a minute.
Hang on.
It ain’t great yet.
I don’t come back.
Put it down, Larry.
I’m not coming back.
Put it down, Larry.
Larry, don’t do it.
Follow him.
I’m on him.
All right, look, let’s.
You know what?
Let’s cut away from Minuti.
The bomber’s on his way to the dock.
He’s due there any minute.
We’ll come back to Minuti when he gets there, all right?
All right.
Okay, where is he?
Can we, uh, circle it?
We should be able to see him by now.
That’s him.
There he is.
All right.
Holy shit.
CARLIN: All right.
Move in on him real close.
I want to see his.
That’s him.
That’s him.
That’s our guy.
That’s him.
At the bridge, the cemetery, the ATM.
That’s our guy.
Shanti, see if you can get an ID, facial ID on him.
Give me some time.
CARLIN: Okay.
All right.
Take your time.
There’s your partner.
I see him.
CARLIN: Try to move in on his truck.
See if we can get a plate.
No plate.
Get back on him.
Stay on him.
Where’s Minuti?
Federal agent!
Turn the engine off!
Turn the engine off!
Tilt back down.
GUNNARS: He’s still breathing.
What can we do?
I don’t know what to do.
He’s traveling east.
He’s traveling out of range.
Okay, what can we do?
Anything?
I don’t know, but if we don’t do something fast, I’m gonna lose this guy.
SHANTI: We’re losing the signal.
We have to boost the signal.
We need to chase him with the goggle rig.
Yeah, well, Gunnars is a little busy right now, and he’s the only one who can use it.
مشارکت کنندگان در این صفحه
تا کنون فردی در بازسازی این صفحه مشارکت نداشته است.
🖊 شما نیز میتوانید برای مشارکت در ترجمهی این صفحه یا اصلاح متن انگلیسی، به این لینک مراجعه بفرمایید.