سرفصل های مهم
6بخش
توضیح مختصر
- زمان مطالعه 0 دقیقه
- سطح سخت
دانلود اپلیکیشن «زوم»
فایل ویدیویی
برای دسترسی به این محتوا بایستی اپلیکیشن زبانشناس را نصب کنید.
ترجمهی بخش
سرنوشت
سرنوشت؟
تو از انگیزه من پرسیدی
درسته. درسته. از شیوههای من
همه بهم ربط دارند
همه بهم ربط دارند
باشه. “کلیر کوچور” چه ربطی به این ماجرا داشت؟
من یه ماشین لازم داشتم
خُب؟ …و یه چیز دیگه ماشینی که اصلاً بهش شک نکنند. بله
من یه ماشین داشتم قبل از اینکه سر و کله اون پلیسه پیدا بشه
اون پلیس مأمور فدرال بود
“لارنس مینوتی”. همکار من بود. بهش شلیک کردی
اون… داشتم میسوزوندمش که یه دفعه بهوش اومد
من اونقدرها هم ظالم نیستم
اون دختره “ کلیر کوچور” چی شد؟
من میخواستم اون یه جوری جزو کشته شدههای بمب گذاری به نظر بیاد با گلوله که نمیتونستم بکشمش. بله
من رفتم خونهاش و وانمود کردم مشتری ماشینش هستم
از پشت گرفتمش دهنش رو بستم و یه چیزی هم کشیدم روی سرش
بعد؟
دستها و گردنش رو بستم و بردمش توی خونه خودم
بمب رو توی ماشینش کار گذاشتم و بعدش اونو آغشته به گازوئیل کردم …
یا مسیح
و؟
فکر میکنم بعدش رو میدونید
نه ، نمیدونم. میخوام تو برام تعریف کنی
میدونی… قهرمان میخوام از زبون خودت بشنوم
بعدش چی شد؟ بهت میگم بعدش چی شد
تو بعد از اون قضیه 543 نفر رو کشتی. چه حسی داشتی؟
تو از اولش هم نقشه قتل تو سرت داشتی
برای آزادی بعضی وقتا لازمه خیلیها قربانی بشن
برای من اونا تلفات جنگی بودند اما برای تو ، شاهد
تمومه دیگه
گرفتیمش. چی میگی؟
تو فکر میکنی میدونی چی میشه؟ تو هیچ مدرکی نداری
من میدونم قضیه به کجا میکشه
من میدونم آخرش چی میشه
میدونم. این پرونده حتی به دادگاه هم نمیرسه. نه؟
آره. من آخرش رو میدونم. تو… چی میدونی؟
چی؟ تو این لیوان چیه؟ تو میتونی آینده رو ببینی؟
بگو چی میشه؟ تو بگو
بهت که گفتم من یه سرنوشت دارم یه هدف
استدلالات شیطانی همون استدلالات انسانیه ، اما خداوند به ابدیت میاَندیشه.
من با یه کیف ساده این دنیا رو زیر و رو کردم و خیلیها به خاک اُفتادند اما در نهایت همه اسم منو به یاد خواهند داشت
سرنوشت اینه
یه بمب هم سرنوشت داره، سرنوشت هر کسی رو خداوند معین میکنه
و هر کسی که بخواد از این سرنوشت و تقدیر فرار کنه نابود خواهد شد
و هر کسی هم که بخواد جلوی این تقدیر رو بگیره .خودش به نوعی به اون تقدیر کمک کرده
اینه که شما حالیتون نیست
هدف ما توی این دنیا همزیستی نیست. برنده شدنه
این خداست که میتونه ما رو محاکمه کنه ، نه شما
بهتره بهش فکر کنی
تو هم بهتره به فکر یه سنگ قبر باشی
لازمت میشه. من چیکار باید بکنم؟
شما کارتون تمومه. چی؟
ما چیزی رو که میخواستیم گیر اُوردیم
اعتراف و متهم و همه رو برای دادگاه داریم
تمومه. بهتره این پرونده رو ادامه بدیم تا بقیه زوایای این جنایت روشن بشه
بمب گذاری رو میگم. درسته. درست میگه
ما … ما که نمیتونیم به همین اعتراف خشک و خالی متکی باشیم
باید یک پرونده بسازیم. باید شواهد و مدارک بیشتری رو جمع کنیم
.کارلی” ، ما میتونیم شواهد و مدارک بیشتری رو جمع کنیم
.باید خیلی بیشتر از این رو شکار کنیم. بازرس کارلین. کارلین
من “ کارلین” هستم ، نه “کارلی”
ما یه سری قوانین سفت … و سخت داریم
باید بهش احترام بذاریم یه مأمور ما الان به قتل رسیده
بله همچین اتفاقی اُفتاده
بهتره تمومش کنیم. تمومه. جمعش کنیم. بریم سراغ یه پرونده دیگه
“کلیر” چی؟ …چی
ببین متهم کردن “اورستاد” به قتل “کوچور” باعث میشه سئوالات زیادی بوجود بیاد که از ما بپرسند اصلاً این قضایا رو از کجا فهمیدیم
من میفهمم ، اما “ کلیر” چی میشه؟
یعنی بیخیال پرونده؟
ما این مرد رو به جرم قتل یه مأمور فدرال و نیز بمب گذاری در بندر دستگیر کردیم
همین برای ما کافیه. این قابل قبول نیست
اصلاً برام مهم نیست تو چی رو قبول میکنی چی رو قبول نمیکنی
مهم نیست. اون رو کشتن
اون کشته شده. اون زن چهار روز پیش کشته شده یادته
تو هم توی تشییع جنازش شرکت کردی
تو چته؟ یه واقعهست
من الان باید برای مرکز یه گزارش تهیه کنم
مأموریت تمومه
داگ، این یه پیروزیه
هی. کار ما تمومه
وظفیه تو اینه که به تسهیل این پرونده و تموم شدنش کمک کنی
جواب پدر اون دختر رو چی بدم؟
ما اون حرومزاده رو گرفتیم
نمیتونیم بقیه رو زنده کنیم
دیگه نمیتونیم تسلی خاطر همه بازماندهها باشیم
همه چیزایی رو که برامون مهمن از دست میدیم. یادته این حرف خودته
مرگ “کلیر” که تقصیر تو نبود
این یه تئوریه
کشته شدگان عبارتند از ستوان
“دنی کری”
“مارتین کایل”
“فرانسیس لیزی” بازنشسته
“الین لیزی”
رییس پتی چف
“دارن مکاندروز”
“لورن مکاندروز “
“تکنسین الکترونیک “ لیزا منویل
“چاپلین رابی”. “بنجامین مندلسون”
دنی؟ منم داگ
خُب، میتونم بگم منتظر تلفنت بودم
میدونی اگه این کار انجام بشه چی میشه
و هر دومون میدونیم اگه این کار رو نکنیم چی میشه
خُب دیگه از این خوکچههای آزمایشی گیرت نمیاد که بتونند خودشون رو قربانی علم کنند
باید مطمئن بشیم کار من خیلی وقته که تموم شده …
میتونی کمک کنی یا نه؟
باشه بذار ببینیم چی میشه
داگ بود؟
یه لطفی بکن. کارت که تموم شد چراغا رو هم خاموش کن
اگه یه بار دیگه این کار رو میکردی ، همه زنگ خطرها روشن میشدند
نمیشه ببری
باید حجم انتقال رو کاهش بدیم
همه رو دربیار
لباس زیرت تنت باشه. ممنونم لطف کردی
ببینم مگه نگفتی نمیخوای گذشته رو تغییر بدی گفتی اعتقادی به این قضیه نداری
بله. ولی به خدا اعتقاد دارم
فقط به زبون نمیارم
من به همه میگم. بله؟
تو که میدونی وقتی این بازی شروع بشه
بله میدونم. بله. میدونم چی میشه
ببین ، اصلاً اهمیتی نداره که ما چقدر زرنگیم این آزمایش کوچک میتونه نتایج بزرگی داشته باشه، میری درست چهار روز پیش و ممکنه یه دفعه یه نفر بهت زنگ بزنه …
بگه “ کارلین” میشه بیایی یه نیگا بندازی؟
یه چیزی هست که باید ببینی
بعدش یه دفعه میبینی بالا سر یه جنازهای و جسد خودته …
ببین آدم یه میلیون بار اشتباه میکنه. یه بار هم که شده بذار درست عمل کنیم
تازه یه چیزایی یادم هست فکر نکنم اینطوری بشه، درسته؟
باید صورتم رو به تو باشه؟
آره. مثل همون یادداشت فقط تو بزرگتری
حاضری؟ نه
مجبور نیستی
شایدم باشم؟
درسته
داگ؟
داگ؟
هی. سلام؟
تو حالت خوبه؟ آره
خوبی؟ آره، خوبم
بغل دست خودمم
من هنوز اینجام؟
هنوز آره. حاضری؟
حاضرم. باشه
خُب من تو رو برمیگردونم به 4 روز قبل مغز آدم منفجر میشه …
خُب بذار ببینیم چی میشه، ببینم خوبه آدم جوونی خودش رو ببینه …
خُب ، باشه
یادت باشه بمب ساعت 10 و 50 دقیقه سهشنبه صبح منفجر میشه ، باشه؟
باشه
بله. بریم
دیروز میبینمت
موفق باشی
خوبه
مجبور نیستی اینکارو بکنی
سلام؟ شایدم مجبور باشم
شایدم مجبور باشم
چی شده؟ هیچ کس از جاش تکون نخوره
الان برق اضطراری میاد. تکون نخورید
جالب بود
دکتر! اون اینجا چیکار میکنه؟
از کجا پیداش شد؟
باشه ببریدش بخش 2. بخش 2 ، بخش 2!
عجیبه
“دفیب”. چیزی نیست!
دوباره شارژش کن
نمیشه!
رو 300 شارژش کن. شارژه
نمیشه!
“سی پی آر”. یک ، دو ، سه ، چهار ، پنج ، شش ، هفت
سی چهار درجه …
در فرودگاه 49 درجه دمای هوا بوده
که امشب با افزایش دما روبرو خواهیم شد
بذارید نشونتون بدم. بادهای غربی به سمت ما در حرکتند
که یه سریشون در حال برگشت هستن … .دارم فکر میکنم یه تتو بزنم
وای! من یه مأمور فدرالم
کلیدتون رو نیاز دارم. من یک ماشین میخوام
کلید رو ماشینه
کدوم یکی؟ اون؟ دستاتون رو بذارید رو میز
دستاتون رو بذارید رو میز
نگه دارید. دستاتون اونجا. بهش آب بدید
این ممکن است استعاره ای از خود هستی باشد.
یک ماهی به طور غریزی با یک آنتاگونیست تقریباً بی شکل مبارزه می کند.
این یک ماهی خاردار دریایی است.
اخبار ساعت 8 و نیم … مأمورین فدرال در حال تحقیق پیرامون قطع برق هستند، امروز صبح برای لحظاتی برق سراسر ایالات متحده قطع شد
متن انگلیسی بخش
Destiny.
Destiny?
You’ve been asking me about my motives.
Right.
Right.
My methods.
They’re all connected.
Everything’s connected.
Okay.
How was Claire Kuchever connected?
I needed a car.
And that’s it?
No, well, something that couldn’t be traced back to me.
Right.
I had one ready till that cop showed up.
That cop was a federal agent.
Lawrence Minuti.
My partner.
You shot him.
He.
I was about to burn him and he was waking up, you know?
I mean, I’m not cruel.
Well, why didn’t you “do that” for Claire Kuchever?
Well, because I needed her to look like a ferry victim, and a bullet would’ve given it away.
I see.
I went to her house on the pretense of buying her car.
I took her from behind, taped her mouth and threw a hood over her head.
Then?
I bound her wrists and her ankles and I drove her back to my place.
I loaded the device into her car and then I soaked her with the gasoline.
Jesus.
And?
I think you know what happened after that.
No, I don’t know.
I want you to tell me.
You gotta talk.
I mean, you know, come on, hero.
What happened after that?
I’ll tell you what happened after that.
You killed 543 people.
How do you feel about that?
I think that you were a murderer right from the beginning.
Sometimes a little human collateral is the cost of freedom.
To me, those people were war casualties, but to you, they’re just evidence.
That’ll do.
We got him.
CARLIN: What’d you say?
You think you know what’s coming?
You don’t have a clue.
I know where you’re going.
I know you’re gonna be away for a long time.
I know that.
This case will never even go to trial.
No?
Uh-uh.
‘Cause I seen what’s coming.
Did.
Have you?
What?
What is in this glass?
You’ve seen what’s coming, huh?
Okay, what’s coming?
You tell me.
I told you earlier I have a destiny, a purpose.
Satan reasons like man, but God thinks of eternity.
Well, I prostrate myself before a world that’s going to hell in a handbag, ‘cause in all eternity, I am here and I will be remembered.
That’s destiny.
A bomb has a destiny,a predetermined fate set by the hand of its creator.
And anyone who tries to alter that destiny will be destroyed.
Anyone who tries to stop it from happening will cause it to happen.
And that’s what you don’t understand.
We’re not here to coexist.
I’m here to win.
So you’d better have some divine intervention, buddy.
You’re gonna need it.
You’d better have some K-Y.
You’re gonna need it.
What am I supposed to do?
We’re shutting you down.
What?
Yeah, we got what we need.
The forensics, the suspect, a confession.
We’re done.
Sir, perhaps we should continue and watch the actual crime.
The ferry bombing.
Right.
He’s right.
I mean, we… we can’t just go on the confession alone.
We need an airtight case.
We need to collect more evidence.
Well, collecting evidence would’ve been fine, Agent Carly.
You took it a little further than that.
Agent Carlin.
Carlin.
My name is Carlin, not Carly.
We had protocols in place.
There’s strict protocols.
And then you had to push it, and now an agent’s dead.
Sir, by one theory, that already happened.
We’re done.
Power it down.
Pack it up.
On to the next case.
What about Claire?
What.
Lookit, charging Oerstadt in the Kuchever murder is gonna raise too many questions about how we obtained the evidence.
I understand that, sir, but what about Claire?
Are we just gonna drop the case?
We got him on the ferry bombing, we got him on killing a federal agent.
That’s enough to get him the needle.
I cannot accept that, sir.
Well, you know, I don’t give a rat’s ass what you can accept.
She doesn’t matter.
He’s gonna kill her.
In 12 hours, he’s gonna kill her.
He killed her four days ago.
You were at the funeral.
What’s wrong with you?
It had to happen.
I delayed turning in my report till we caught the guy.
Hey, mission accomplished.
This is a victory, Doug.
Hey.
Now, my job is closure.
Your job is to help facilitate that closure.
Then you tell me, what do I tell her father?
We caught the son of a bitch.
We can’t save the victims.
It’s not our job to make the relatives feel better.
We lose everything that we care about.
Those are your words.
Doug, it’s not your fault that Claire dies.
Yeah, that’s one theory.
MAN: (ON TV) Lieutenant Junior
Grade Dianne Kerry.
Martin Kyle.
Commander Francis Lacey, retired.
Elaine Lacey.
Chief Petty Officer
Darren McAndrews.
Lorraine McAndrews.
Electronics Technician Lisa Melville.
Chaplain Rabbi
Benjamin Mendelsson.
Denny?
It’s Doug.
Well, I can’t say I wasn’t expecting this call.
Look, you know what happens if you try this.
We both know what happens if I don’t.
Well, not a lot of guinea pigs volunteer to die in the name of science.
Well, then we have to make sureI end up somewhere besides the morgue.
Can you help me?
I’ll see you when you get here.
Doug?
Do me a favor.
When you finish, turn off the lights.
You do that one more time, you set off every alarm in the joint.
Can’t take it.
Gotta keep the mass as low as possible.
You gotta take everything off.
You can keep your underwear on.
Thank you very much.
Thought you said you didn’t believe in changing the past.
Right.
Well, I also believe in God.
Just don’t tell anyone.
I’m gonna tell everybody.
Yeah?
You know, when I open up the throttle on this thing.
Yeah, I know.
EM field, flatline.
I got it.
Thing of it is, no matter how clever we think we are, the most probable outcome of our little experiment is that four and a half days ago you get a call from the coroner’s office.
“Hey, Agent Carlin, I want you to come down here.
“There’s something you should see.”
And next thing you know, you’re standing over a corpse and it’s you.
Well, you can be wrong a million times.
You only gotta be right once.
Besides, I think I’d remember if that happened, right?
So I gotta face out toward you?
Yeah, face out.
Just like the note, only bigger.
You ready?
No.
You don’t have to do this.
What if I already have?
Right.
Doug?
DENNY: Doug?
Hey.
Hello?
You okay in there?
Yeah.
You good?
Yeah, yeah, I’m good.
I’m beside myself.
Am I still here?
For now.
You ready?
Yeah, I’m ready.
All right.
Looking forward to walking up to you four days ago and blowing your mind, though.
Well, if that happens, maybe you can tell me what it’s like to meet your younger self.
All right, I’ll let you know.
All right, remember, the ferry blows at 10:50 on Fat Tuesday,
okay?
Yeah.
Here we go.
See you yesterday.
God willing.
DENNY: Good, good.
You don’t have to do this.
CLAIRE: Hello?
CARLIN: Maybe I already have.
Maybe I already have.
NURSE: What the hell?
DOCTOR: All right, hold on, everybody.
The reserve generators should kick in.
Nobody move.
That was interesting.
Doctor!
Who the hell is that?
Where’d he come from?
All right, let’s get him into Trauma.
Trauma 2, Trauma 2!
DOCTOR: This is weird.
NURSE: Defib.
Clear!
Recharge it again.
Clear!
Recharge to 300.
Charging.
Clear!
Resume CPR.
One, two, three, four, five, six, seven, eight.
MAN: (ON TV) thirty-four degrees.
Forty-nine was our low temperature at the airport.
Gonna be at that or just maybe above that for tonight.
Let me show you why.
Look, the winds are starting. a few of them come back.
I’m thinking about getting a tattoo.
Whoa!
I’m a federal agent.
I need your keys.
I need a vehicle.
There’s keys in the truck there.
Which one?
Right here?
Put your hands down.
Hands on the table.
Hold your donut.
Hands right there.
Water it.
MAN: (ON TV) This might be a metaphor for existence itself.
A fish struggles instinctively against an almost formless antagonist.
The fish is a largemouth bass.
MAN: (ON RADIO) Here’s the news at 8:30.
Federal officials are still baffled by the massive blackout that darkened the entire eastern half of the country early this morning.
مشارکت کنندگان در این صفحه
تا کنون فردی در بازسازی این صفحه مشارکت نداشته است.
🖊 شما نیز میتوانید برای مشارکت در ترجمهی این صفحه یا اصلاح متن انگلیسی، به این لینک مراجعه بفرمایید.