سرفصل های مهم
12بخش
توضیح مختصر
- زمان مطالعه 0 دقیقه
- سطح متوسط
دانلود اپلیکیشن «زوم»
فایل ویدیویی
برای دسترسی به این محتوا بایستی اپلیکیشن زبانشناس را نصب کنید.
ترجمهی بخش
کيتي؟
من مي دونم چيکار کردي، مالفوي. کيتي رو طلسم کردي، مگه نه؟
سکتوم سمپرا!
والنرا سنرتو!
والنرا سنرتو!
والنرا سنرتو!
بايد از شر اين خلاص بشي. امروز.
دستم رو بگير.
اتاق ضرورياته.
بايد کتاب شاهزاده دورگه رو مخفي کنيم…
…جايي که هيچ کس اونو پيدا نکنه، از جمله خودت.
- صداي چي بود؟
- صداي چي بود؟
مي بيني؟
آدم هيچ وقت نمي دونه اين بالا چي پيدا مي کنه.
خب، تو و جيني اون کارو کردين؟
چي؟
مي دوني، کتابه رو مخفي کردين؟
اوه، آره.
آه. جانم، آره.
انگار هنوز تو کار اسلاگهورن شانسي نداشتي، نه؟
شانس.
خودشه. فقط يه کم شانس لازم دارم.
خب، چه حسي داري؟
عالي.
واقعا عالي.
يادت نره…
…اسلاگهورن معمولا زود غذا مي خوره…
…قدم مي زنه، و بعد برمي گرده به دفترش.
باشه.
- من دارم ميرم پايين پيش هاگريد.
- چي؟
نه، هري، تو بايد بري و با اسلاگهورن صحبت کني.
- يه نقشه داريم.
- مي دونم…
…ولي درباره رفتن پيش هاگريد احساس خوبي دارم.
احساس مي کنم که امشب بايد اونجا باشم. منظورمو مي فهمين؟
- نه.
- خب، به من اعتماد کنين، مي دونم دارم چيکار مي کنم.
يا فليکس مي دونه.
به حق ريش مرلين، هري!
ببخشيد، قربان. بايد اعلام حضور مي کردم. بايد سرفه اي چيزي مي کردم.
احتمالا ترسيدين من پروفسور اسپراوت باشم؟
آره، راستش ترسيدم. چي باعث شد چنين فکري کني؟
خب، از رفتار ظاهري تون، قربان.
اطراف رو مي پايين، وقتي منو ديدين از جا پريدين.
اينا برگ چنگولک هستن، قربان؟ خيلي گرون هستن، نه؟
خريدارش خوب باشه، هر برگ ده گاليون.
نه اين که تو کار معامله باشم ها، فقط شايعات رو مي شنوم.
علاقه من، تنها کاربرد آموزشي اون هست.
راستش، من يکي که هميشه از اين گياه ها چندشم ميشه.
دقيقا چطوري از قلعه بيرون اومدي، هري؟
از در ورودي، قربان.
آخه مي خوام برم پيش هاگريد. اون دوست صميمي منه…
…و مي خواستم يه سري بهش بزنم.
پس اگه اشکالي نداره، من ديگه برم.
هري!
- قربان؟
- هوا داره تاريک ميشه.
حتما متوجه هستي که من نمي تونم اجازه بدم تنهايي تو محوطه پرسه بزني.
خب پس، هر طور شده باهام بياين، قربان.
هري، بايد اصرار کنم فورا با من برگردي به قلعه!
ولي اين طوري به هدفمون نمي رسيم، قربان.
و چرا اين حرفو مي زني؟
نمي دونم.
هوريس.
به حق ريش مرلين. اون يه آکرومانتيولاي واقعيه؟
فکر کنم يه مُرده ش هست، قربان.
خداي بزرگ.
دوست عزيزم، اصلا چطور موفق شدي بکُشيش؟
بکشمش؟ اون قديمي ترين دوستم بود.
- خيلي متأسفم، نمي خواستم…
- خودتو نگران نکن، فقط تو نيستي که.
هر کسي عنکبوت ها رو درک نمي کنه.
فکر کنم به خاطر چشماشونه. بعضي ها رو مي ترسونه.
چنگک ها رو که ديگه نمي خواد بگي.
آره، فکر کنم اونم هست.
هاگريد، ميگم بي ملاحظگي باشه…
…ولي زهر آکرومانتيولا واقعا کميابه.
اجازه ميدي يکي دو شيشه ازش بگيرم؟
مي دوني، فقط براي اهداف آموزشي.
خب، فکر نکنم الان اونا زياد به دردش بخوره، مگه نه؟
منم همين فکرو مي کردم.
هميشه يکي دو تا آمپول براي اين مواقع پيش خودم دارم.
از اون عادت هاي قديمي استاد معجون سازي، مي دوني که.
کاش مي تونستي وقتي جوون بود ببينيش.
باشکوه بود. واقعا باشکوه بود.
اي بابا.
- مي خواي چند کلمه اي به يادش بگم؟
- آره.
خانواده داشته، نه؟
اوه، آره.
بدرود…
آراگوگ.
بدرود، آراگوگ…
…اي پادشاه عنکبوتيان.
جسم تو به خاک مي پيوندد…
…روح تو زنده خواهد ماند.
و دوستان انسان تو در غم اين فقدان جانگداز تسکين مي يابند.
متن انگلیسی بخش
Katie?
HARRY I know what you did, Malfoy. You hexed her, didn’t you?
Sectumsempra!
Vulnera Sanentur.
Vulnera Sanentur.
Vulnera Sanentur.
You have to get rid of it. Today.
Take my hand.
The Room of Requirement.
We need to hide the Half-Blood Princes book…
…where no one will ever find it, including you.
What was that? What was that?
See?
You never know what you’ll find up here.
So did you and Ginny do it, then?
What?
You know, hide the book?
Oh, yeah.
Ah. Dear, yes.
Still no luck with Slughorn, then, I take it?
Luck.
That’s it. All I needs a bit of luck.
Well, how do you feel?
Excellent.
Really excellent.
Remember…
…Slughorn usually eats early…
…takes a walk, and then returns to his office.
Right.
I’m going down to Hagrid’s. What?
No, Harry, you’ve got to go and speak to Slughorn.
We have a plan. I know…
…but I’ve got a good feeling about Hagrid’s.
I feel its the place to be tonight. Do you know what I mean?
No. Well, trust me, I know what I’m doing.
Or Felix does.
Hi, Merlin’s beard, Harry!
Sorry, sir. I should’ve announced myself. Cleared my throat, coughed.
You probably feared I was Professor Sprout.
Yes, I did, actually. What makes you think that?
Well, just the general behavior, sir.
The sneaking around, the jumping when you saw me.
Are those Tentacula leaves, sir? They’re very valuable, aren’t they?
Ten Galleons a leaf to the right buyer.
Not that I’m familiar with any such transactions, but one does hear rumors.
My own interests are purely academic, of course.
Personally, these plants always kind of freaked me out.
How did you get out of the castle, Harry?
Through the front door, sir.
I’m off to Hagrid’s. He’s a very dear friend…
…and I fancied paying him a visit.
So if you don’t mind, I will be going now.
Harry!
Sir? It’s nearly nightfall.
Surely you realize I cant allow you to go roaming the grounds by yourself.
Well, then, by all means, come along, sir.
Harry, I must insist you accompany me back to the castle immediately!
That would be counterproductive, sir.
And what makes you say that?
No idea.
Horace.
Merlin’s beard. Is that an actual Acromantula?
A dead one, I think, sir.
Good God.
Dear fellow, however did you manage to kill it?
Kill it? Me oldest friend, he was.
I’m so sorry, I didn’t… Don’t worry yourself, you’re not alone.
Seriously misunderstood creatures, spiders are.
It’s the eyes, I reckon. They unnerve some folk.
Not to mention the pincers.
Yeah, I reckon that too.
Hagrid, the last thing I wish to be is indelicate…
…but Acromantular venom is uncommonly rare.
Would you allow me to extract a vial or two?
Purely for academic purposes, you understand.
Well, I don’t suppose its going to do him much good now, is it?
My thoughts exactly.
Always have a ampoule or two about my person for just such occasions as this.
Old Potions Masters habit, you know.
I wish you could’ve seen him in his prime.
Magnificent, he was. Just magnificent.
Oh, dear.
Would you like me to say a few words? Yes.
He had a family, I trust?
Oh, yeah.
Farewell…
Aragog.
Farewell, Aragog…
…king of the arachnids.
Your body will decay…
…but your spirit lingers on.
And your human friends find solace in the loss they have sustained.
مشارکت کنندگان در این صفحه
تا کنون فردی در بازسازی این صفحه مشارکت نداشته است.
🖊 شما نیز میتوانید برای مشارکت در ترجمهی این صفحه یا اصلاح متن انگلیسی، به این لینک مراجعه بفرمایید.