سرفصل های مهم
2بخش
توضیح مختصر
- زمان مطالعه 0 دقیقه
- سطح سخت
دانلود اپلیکیشن «زوم»
فایل ویدیویی
برای دسترسی به این محتوا بایستی اپلیکیشن زبانشناس را نصب کنید.
ترجمهی بخش
بامزه بود.
- اشکالي نداره از دستشويي استفاده کنم؟
- نه، البته.
فکر نکن من نمي دونم چرا اومدي اينجا، آلبوس.
جوابت هنوز منفيه. مطلقا و ابدا نه.
خيلي شبيه پدرتي.
- البته، به جز چشمات. چشمات…
- مثل چشماي مادرمه. آره.
لي لي. لي لي دوست داشتني. مادرت فوق العاده باهوش بود.
وقتي فکرشو مي کنم که مشنگ زاده بود، مي بينم بيشتر قابل تحسينه.
يکي از بهترين دوستان من مشنگ زاده است. زرنگ ترين شاگرد مدرسه است.
اوه، لطفا فکر نکن که من متعصبم. نه، نه.
مادرت يکي از نورچشمي هاي مطلق من بود. ببين، اوناهاشش.
درست اون جلو.
همه مال من هستن. تک تکشون.
يعني، شاگردهاي سابقم.
بارناباس کاف رو مي شناسي، سردبير پيام امروزه.
هميشه ازم مي خواد نظرمو در مورد اخبار روز با يه جغد براش بفرستم.
گويناگ جونز، کاپيتان تيم هارپي هالي هد.
هر وقت بخوام بليط مجاني واسم مي گيره.
البته، خيلي وقته هيچ مسابقه اي نديدم.
آه، بله.
ريگولس بلک.
حتما مي دوني که چند هفته پيش، برادر بزرگترش، سيريوس مُرد.
همه خانواده بلک شاگردم بودن، به جز سيريوس.
شرم آوره. پسر با استعدادي بود.
البته، وقتي برادرش ريگولس اومد افتاد پيش خودم، ولي دوست داشتم همه شون باشن.
هوريس؟
ميشه اينو ببرم؟
- من عاشق نقشه هاي بافتني ام.
- بله، البته. ولي مگه مي خواين برين؟
اوه، فکر کنم هر وقت ببينم تلاشم بي فايده است متوجه ميشم.
متأسفم.
اگه راضي مي شدي برگردي به هاگوارتز خيلي خوشحال مي شدم. اوه، خب.
تو مثل دوستم آقاي پاتر هستي، منحصر به فرد.
خب، خداحافظ، هوريس.
خداحافظ.
باشه. اين کارو مي کنم.
ولي دفتر قديمي پروفسور مري تاوت رو مي خوام، نه اون مستراحي که قبلا داشتم.
و مي خوام حقوقم زياد بشه. تو بد دوراني زندگي مي کنيم. بد!
قبوله.
کلا قضيه چي بود، قربان؟
تو با استعداد، مشهور و ماهر هستي. همه چيزهايي که براي هوريس ارزش داره.
پرفسور اسلاگهورن حتما سعي ميکنه تو رو وارد انجمنش کنه، هري.
مي خواد تو جواهر درخشان اون باشي.
براي همين به هاگوارتز برگشت. و خيلي مهمه که اون برگرده.
متأسفم که ممکنه شب شگرفي رو ازت گرفته باشم، هري.
راستي که دختره خيلي خوشگل بود.
چيزي نيست، قربان. فردا برمي گردم، يه بهانه اي ميارم.
اوه، امشب به ليتل وينجينگ برنمي گردي، هري.
ولي، قربان، پس هدويگ چي ميشه؟ و چمدونم؟
هر دو منتظر تو هستن.
هدويگ.
مامان؟
جيني، چيه؟
مي خوام بدونم هري کي اومده اينجا.
- چي؟ هري؟ کدوم هري؟
- معلومه، هري پاتر.
به نظرم اگه هري پاتر تو خونه م بود خبر داشتم، مگه نه؟
- چمدون و جغدش توي آشپزخونه است.
- نه، عزيزم، فکر نکنم اين طور باشه.
هري؟ کسي گفت “هري”؟
من گفتم، فضول. اون بالا پيش توئه؟
معلومه که نه. به نظرم اگه بهترين دوستم تو اتاقم بود خبر داشتم، مگه نه؟
- اين صداي جغد بود اومد؟
- اونو نديدي، نه؟
ظاهرا اطراف خونه داره پرسه مي زنه.
- واقعا؟
- واقعا.
هري!
هري!
سلام.
چه شگفتانه دوست داشتني.
چرا به ما نگفتي که داري مياي؟
- من نمي دونستم. دامبلدور.
- اوه، کار اونه.
آخه بدون اون چيکار کنيم؟
يه ذره خميردندون بود.
خب تو کي رسيدي اينجا؟
چند روز پيش.
البته براي يه مدت، مشخص نبود که بيام.
هفته پيش، مامان عصباني شد.
گفت من و جيني حق نداريم برگرديم به هاگوارتز.
خيلي خطرناکه.
- اوه، دست بردار.
- فقط اون نيست.
حتي پدر و مادر من که مشنگ هستن مي دونن اتفاق بدي داره ميافته.
به هر حال، بابا دخالت کرد، و گفت مامان از کوره در رفته…
…چند روزي طول کشيد، ولي نظرش عوض شد.
ولي، داريم در مورد هاگوارتز صحبت مي کنيم. و دامبلدور. چي مي تونه امن تر باشه؟
اخيرا يه صحبت هايي شده که…
…دامبلدور يه ذره پير شده.
چه مزخرفاتي! اون که فقط…
چند سالشه؟
صد و پنجاه؟ يکي دو سال کمتر يا بيشتر.
سيسي. نبايد اين کارو بکني! نميشه بهش اعتماد کرد!
لرد سياه بهش اعتماد داره.
لرد سياه داره اشتباه ميکنه.
پوف.
بزن به چاک، دم باريک.
مي دونم نبايد اينجا باشم.
لرد سياه صحبت در اين باره رو برام قدغن کرده.
اگه لرد سياه لرد سياه قدغن کرده، پس نبايد حرفي بزني.
بذار سر جاش، بلا. نبايد به اموال ديگران دست بزنيم.
بر حسب اتفاق، من از وضعيتت اطلاع دارم، نارسيسا.
تو؟
لرد سياه به تو گفته؟
خواهرت به من مشکوکه.
قابل درکه. اين همه سال نقشمو خوب بازي کردم.
اون قدر خوب، که يکي از بزرگترين جادوگران تاريخ رو فريب دادم.
دامبلدور يه جادوگر بزرگه. فقط يه احمق در اين مورد ترديد مي کنه.
من بهت شک ندارم، سوروس.
تو بايد افتخار کني، سيسي. دراکو هم همين طور.
اون فقط يه پسره.
من نمي تونم نظر لرد سياه رو عوض کنم.
ولي شايد امکانش باشه که من به دراکو کمک کنم.
- سوروس.
- قسم بخور.
پيمان ناگسستني ببند.
همه ش حرف هاي توخاليه.
تمام سعيش رو مي کنه.
ولي وقتي مسئله مهم باشه…
…مي خزه توي سوراخش قايم ميشه.
بزدل.
چوبدستيت رو بيرون بيار.
متن انگلیسی بخش
That was fun.
Do you mind if I use the loo? No, of course.
Don’t think I don’t know why you’re here, Albus.
The answers still no. Absolutely and unequivocally, no.
You’re very like your father.
Except for the eyes. You have your… My mothers eyes. Yeah.
Lily. Lovely Lily. She was exceedingly bright, your mother.
Even more impressive when one considers she was Muggle-born.
One of my best friends is Muggle-born. Best in our year.
Please don’t think I’m prejudiced. No, no.
Your mother was one of my absolute favorites. Look, there she is.
Right at the front.
All mine. Each and every one.
Ex-students, I mean.
You recognize Barnabas Cuffe, editor of The Daily Prophet.
Always takes my owl, should I wish to register an opinion on the news of the day.
Gwenog Jones, captain of the Holyhead Harpies.
Free tickets whenever I want them.
Of course, I haven’t been to a match in some time.
Ah, yes.
Regulus Black.
You no doubt know of his older brother Sirius; Died a few weeks ago.
I taught the whole Black family, except Sirius.
Its a shame. Talented boy.
I got Regulus when he came along, of course, but Id have liked the set.
Horace?
Do you mind if I take this?
I do love knitting patterns. Yes, of course. But you’re not leaving?
I think I know a lost cause when I see one. Regrettable.
I would have considered it a personal triumph had you consented to return to Hogwarts. Oh, well.
You’re like my friend Mr. Potter here, one of a kind.
Well, bye-bye, Horace.
Bye.
All right. I’ll do it.
But I want Professor Merrythoughts old office, not the water closet I had before.
And I expect a raise. These are mad times we live in. Mad!
They are indeed.
Sir, exactly what was all that about?
You are talented, famous and powerful. Everything Horace values.
Professor Slughorn is gonna try to collect you, Harry.
You would be his crowning jewel.
That’s why he’s returning to Hogwarts. And it’s crucial he should return.
I fear I may have stolen a wondrous night from you, Harry.
She was, truthfully, very pretty, the girl.
It’s all right, sir. I’ll go back tomorrow, make some excuse.
Oh, you’ll not be returning to Little Whinging tonight, Harry.
But, sir, what about Hedwig? And my trunk?
Both are waiting for you.
Hedwig.
Mum?
Ginny, what is it?
I was only wondering when Harry got here.
What? Harry? Harry who? Harry Potter, of course.
I think Id know if Harry Potter was in my house, wouldn’t I?
His trunks in the kitchen, and his owl. No, dear, I seriously doubt that.
Harry? Did someone say Harry?
Me, nosy. Is he up there with you?
Of course not. Id know if my best friend was in my room, wouldn’t I?
Is that an owl? You haven’t seen him, have you?
He’s wandering about the house.
Really? Really.
Harry!
Harry!
Hello.
What a lovely surprise.
Why didn’t you let us know you were coming?
I didn’t know. Dumbledore. Oh, that man.
But then, what would we do without him?
Got a bit of toothpaste.
So when did you get here?
A few days ago.
Though for a while, I wasn’t sure I was coming.
Mum sort of lost it last week.
Said Ginny and I had no business going back to Hogwarts.
That its too dangerous.
Oh, come on. She’s not alone.
Even my parents, and they’re Muggles, know something bad’s happening.
Anyway, Dad stepped in, told her she was being barmy…
…and it took a few days, but she came around.
But this is Hogwarts were talking about. It’s Dumbledore. What could be safer?
There’s been a lot of talk recently that…
…Dumbledore’s got a bit old.
Rubbish! Well, he’s only…
What is he?
Hundred and fifty? Give or take a few years.
Cissy! You cant do this! He can’t be trusted!
The Dark Lord trusts him.
The Dark Lords mistaken. Pfft.
Run along, Wormtail.
I know I ought not to be here.
The Dark Lord himself forbade me to speak of this.
If the Dark Lord has forbidden it, you ought not to speak.
Put it down, Bella. We mustn’t touch what isn’t ours.
As it so happens, I’m aware of your situation, Narcissa.
You?
The Dark Lord told you?
Your sister doubts me.
Understandable. Over the years I’ve played my part well.
So well, I’ve deceived one of the greatest wizards of all time.
Dumbledore is a great wizard. Only a fool would question it.
I don’t doubt you, Severus.
You should be honored, Cissy. As should Draco.
He’s just a boy.
I can’t change the Dark Lords mind.
But it might be possible for me to help Draco.
Severus. Swear to it.
Make the Unbreakable Vow.
It’s just empty words.
He’ll give it his best effort.
But when it matters most…
…he’ll just slither back into his hole.
Coward.
Take out your wand.
مشارکت کنندگان در این صفحه
تا کنون فردی در بازسازی این صفحه مشارکت نداشته است.
🖊 شما نیز میتوانید برای مشارکت در ترجمهی این صفحه یا اصلاح متن انگلیسی، به این لینک مراجعه بفرمایید.