بخش 08

: هتل ترنسیلوانیا / بخش 8

بخش 08

توضیح مختصر

  • زمان مطالعه 0 دقیقه
  • سطح ساده

دانلود اپلیکیشن «زوم»

این بخش را می‌توانید به بهترین شکل و با امکانات عالی در اپلیکیشن «زوم» بخوانید

دانلود اپلیکیشن «زوم»

فایل ویدیویی

برای دسترسی به این محتوا بایستی اپلیکیشن زبانشناس را نصب کنید.

ترجمه‌ی بخش

کلي گوسفند! اين با من.

چيه؟ الان ديگه گوسفندي توي جاده نيست. بزن بريم.

تو مريضي پسر با اين کارت.

تو هم تيکه گوشت بره ميخوري، هر دوش يکيه.

ما وقت اين کارا رو نداريم. يالا، بزن بريم!

ببين، يه انسان.

به ترانسيلوانيا خوش آمدين!

اين عجيب غريب بود.

جشنواره‌ي هيولا؟

جشنواره‌ي هيولا ديگه چيه؟

ميدونستن که ما ميايم؟

اونا ازمون خوششون مياد؟

واقعا؟

ببخشيد؟ بهترين مسير رفتن به فرودگاه رو ميدونيد؟

بله، داداش دراکولا. فقط يه راه واسه رفتن به فرودگاه هست. بلاه، بلاه، بلاه

ولي راه بسته است. هيچوقت به موقع نميرسيم.

تو بايد يه ساعت زودتر ميومدي. بلاه، بلاه، بلاه.

من نميگم بلاه، بلاه، بلاه.

خيلي خب، بياين پياده از توشون رد شيم.

دراک، اين از تو در مقابل نور خورشيد مراقبت ميکنه.

تصور کن که اون يارو ميدونست که با دراکولا ي واقعي حرف ميزنه.

ميرفت که کمک بياره!

صبر کن ببينم، الان. صبر کن ببينم.

بنظر فکر خوبي مياد.

تنها راهي که بدونن ما واقعي هستيم اينه که واقعا خودمون رو بهشون نشون بديم.

ممکنه جواب بده.

منظورت اينه که بترسونيمشون؟ ما قرنهاست که مردم رو نترسونديم.

نميدونم هنوز توانش رو دارم يا نه.

من توانش رو ندارم. واقعا ندارم.

بياين کارو سريع پيش ببريم.

ميخوام بترسونمتون!

من فرانکشتاين واقعيم!

ميدونيم! ما دوست داريم!

ميشه مشعلم رو امضا کنيد؟

گوش کنين، قبل از هر کاري اون پايين دراکولاي واقعي هست!

ثابت کن.

خيلي خب. به حرفات ادامه بدين.

دختر “دراک” عاشق شده و “دراکولا” بايد به فرودگاه بره!

و اون نميتونه از توي اين جمعيت رد بشه!

چرا پرواز نميکنه؟ بخاطر خورشيد احمق جون. اون يه خون آشامه.

درسته. ممنون، مشنگ هيولا.

خب مردم، اگه شما واقعا دوست ماييد، واسه داداشمون راه رو باز کنين!

خيلي خب. همه دراکولاها به صف بشيد. بلاه، بلاه، بلاه.

بقيه، شنل ها رو بلند کنين. از دوستمون مراقبت کنيد. بلاه، بلاه، بلاه.

همه ش بخاطر توئه، رفيق.

برو.

آره! برو!

چاره‌ي ديگه اي نيست.

خيلي خب. خب، من بايد اينکار رو بکنم.

“جاناتان”. “جاناتان”.

بهم بگو، تو روياي خون آشام بودن رو ميبيني؟

اين جوري ما رو نشون ميدن. باور نکردنيه.

“جاناتان” .”جاناتان”.

وای! خفاش!

صبر کن، داره حرف ميزنه. دراکولا؟ دراکولا” تويي؟”

“دراکولا”.

متوجه حرفهات نمیشم.

چي؟ دستام توي يه کفش قهوه ايه؟

چي؟ ژاپني ها تاس کباب بره ميخورن؟

هي، ميدوني داري دود ميکني؟

معذرت ميخوام. شرمنده، ببخشيد.

وای! ببخشيد.

اين چه کوفتيه؟ يه خفاش چطور تونسته تا اين بالا بياد؟

مسافران عزيز، لطفا کمربندهاي ايمني خودتون رو ببنديد. فقط براي احتياط تا زماني که.

تا زماني که يه اعلاميه‌ي ويژه براي دوست عزيز من “جاناتان” رو ميشنويم.

دراکولا”؟”

دوست عزيزم، من اشتباهات وحشتناکي مرتکب شدم.

من ميخواستم که بچه ام رو فقط واسه خودم نگه دارم، چون ميدونستم هميشه ازش مراقبت ميکنم.

ولي الان فهميدم که بچه ها لازم دارن که چيزها رو خودشون کشف کنن.

اونا تلو تلو ميخورن و ميافتن ميخندن و گريه ميکنن، ولي زندگي همينه.

“حقيقت اينه که تو و “ميويس بايد با هم باشين.

شما “زينگ” هستين.

اگه اون قراره به يکي ديگه اعتماد کنه، “من شکرگزارم که اون فرد تو باشی، “جاناتان.

اميدوارم که حرفم رو بشنوي و منو ببخشي.

خيلي خب، دوستان ما يه سريع برمیگردیم تا سوخت گيري مجدد کنيم و بعد دوباره به مسير خودمون برميگرديم.

ديگه نق نزنين! من دارم اين بالا ميسوزم!

بابا؟

خوبم. فقط يکم آفتاب سوخته شدم.

عزيزم، من هميشه فکر ميکردم بدترين چيز اينه که ببينم که تو از اينجا ميري.

ولي بدترين چيز اينه که تو رو ناراحت ببينم.

ميوي” ميخوام که به سبک خودت زندگي کني”.

نميدونم که چطوري بايد اينکار رو بکنم.

ميدوني، مامان از قبل هديه‌ي تولدت رو بهت داده.

ميشه الان مال خودم رو بهت بدم؟

اين به چه دردم ميخوره؟

چيزاي ديگه اي هم داره.

تو؟ تو.

چرا برگشتي؟

“چون تو “زينگ” مني “ميويس.

من “زينگ” توئم؟

ولي، تو بهم گفتي که از هيولاها متنفري.

آره، خب ميترسيدم که اگه اينو نگم بابات همه خونم رو بمکه.

من اينکار رو نميکردم.

نه، اون راست ميگه، خونش رو ميمکيدم.

بابا. من اشتباه ميکردم.

بابا جدي ميگي؟

برو و فردوس خودت رو بساز.

متن انگلیسی بخش

Lots of sheep! l got this one.

What? Now there’s no sheep in the road. Let’s go.

That was pretty sick, man.

You eat lamb chops, it’s the same thing.

We don’t have time for this. Come on, let’s move it!

Look, a human.

Welcome to Transylvania!

That was trippy.

Monster Festival?

What’s a Monster Festival?

Did they know we were coming?

They like us?

Really?

Excuse me? Do you know the best way to the airport?

Yes, fellow Dracula. There’s only one way. Bleh, bleh-bleh.

But it’s all blocked. We’ll never make it in time.

You should have left an hour earlier. Bleh, bleh-bleh.

l do not say “Bleh, bleh-bleh.”

All right, let’s just run through it on foot.

Drac, this’ll protect you.

lmagine if that guy knew he was talking to the real Drac.

He’d run for the hills!

Hold it, now. Hold it, now.

That sounds spot on.

But the only way they’d know the real us is if we show the real us.

This could work.

You mean, like, scare them? We haven’t scared people in centuries.

l don’t even think l have it in me anymore.

l got nothing. l really got nothing.

Let’s just move this along.

l’m trying to scare you!

The real Frankenstein!

We know! We love you!

Can you sign my torch?

Listen, before anything else, down there’s the real Dracula!

Prove it.

All right. Continue.

Drac’s daughter’s in love, and he’s got to get to the airport!

And he can’t get through this crowd!

Why doesn’t he fly? The sun, you idiot. He’s a vampire.

That’s right. Thank you, Monster Nerd.

So, people, if you really are our friends, clear a path for the man!

Okay. All Draculas, line up. Bleh, bleh-bleh.

Everyone else, lift the capes. Protect our friend. Bleh, bleh-bleh.

lt’s all for you, buddy.

Go ahead.

Good luck! Go get ‘em!

There’s no choice.

Okay. Okay, l must do this.

Jonathan. Jonathan, can you hear me?

Tell me, do you dream of being a vampire?

This is how we’re represented. Unbelievable.

Jonathan. Jonathan.

Whoa! Bat!

Wait, it’s talking. Dracula? ls that you?

Dracula.

l can’t understand you.

What? My hand’s in a tan shoe?

What? Japan’s eating lamb stew?

Hey, do you know you’re smoking?

Pardon me. Sorry, excuse me.

Whoa! Excuse me.

What the heck? How’d a bat get up this high?

Folks, l’m gonna turn on the seat belt sign. Just a precaution while we.

While we hear a special announcement for my dear friend Jonathan.

Dracula?

My dear boy, l have made a terrible mistake.

l was trying to keep my baby to myself, because l knew l would always protect her.

But I reaIize now, chiIdren need to discover things for themselves.

They’ll stumble and fall, laugh and cry, but such is life.

The truth is, you and Mavis are meant to be.

You Zinged.

lf she must give her trust to someone else, l’m thankful that it is you, Jonathan.

l hope you can hear me and forgive me.

Okay, folks, we’re going to make a quick turnaround to refuel, and then we’ll be back on our way.

Quit your whining! l’m burning up out here!

Dad?

l’m fine. l’m just a little sunburned.

Honey, l always thought the worst thing ever would be seeing you go.

But the worst is seeing you unhappy.

Mavey, l want you to live your life.

l don’t know how l’m supposed to do that.

You know, Mommy already gave you her birthday present.

Can l now give you mine?

What do l need this for?

lt comes with an accessory.

You? You.

Why are you back?

‘Cause you’re my Zing, Mavis.

l’m your Zing?

But you told me you hate monsters.

Yeah, well, l was afraid your dad was gonna suck all the blood out of my body if l didn’t say that.

l wouldn’t have.

No, he’s right, l would have done that.

Dad. l was wrong, Devil-chops.

Do you really mean it, Dad?

Go make your own paradise.

مشارکت کنندگان در این صفحه

تا کنون فردی در بازسازی این صفحه مشارکت نداشته است.

🖊 شما نیز می‌توانید برای مشارکت در ترجمه‌ی این صفحه یا اصلاح متن انگلیسی، به این لینک مراجعه بفرمایید.