None

توضیح مختصر

And so, to that, I will introduce you to the first of many things you're going to hear in this course, which I'm going to call annoying features of the mind that actually lead us astray. The key is that sometimes, even outside of vision, we're getting these intuitions that our mind is delivering to us with full force, like that's the right answer, that's what's going to make us happy, but it is just wrong. You're going to get an incredibly strong intuition that you would hate it if you left this room, and got immediately hit by a car, and were paraplegic for the rest of your time at Yale.

  • زمان مطالعه 0 دقیقه
  • سطح سخت

دانلود اپلیکیشن «زوم»

این درس را می‌توانید به بهترین شکل و با امکانات عالی در اپلیکیشن «زوم» بخوانید

دانلود اپلیکیشن «زوم»

فایل ویدیویی

برای دسترسی به این محتوا بایستی اپلیکیشن زبانشناس را نصب کنید.

ترجمه‌ی درس

خب، اکنون در اینجا میخواهیم چند ثانیه مکث کنیم

چون تقریبا به پایان سخنرانی رسیدیم.

اما من واقعا یک لحظه زمان میخواهم تا شما روی این موضوع بازتابی داشته باشید و و همه چیز را دریافت کنید.

تمام این چیزهایی که به شما گفتم، از نظر علمی، زمانی که شما به مردمی نگاه می کنید که از این موضوع، چیزهای خوبی میگیرند، چیزهای بدی میگیرند و حتی کسی که باعث این تغییرات در آن می شود، عمال آنها را شادتر نمی کند.

آیا سالمت ذهنی آنها را افزایش می دهد؟

پاسخ منفی است، آن را افزایش نمیدهد حتی نزدیک به آن حد انتظار شما هم نیست.

و بسیاری از شماها این چهره ی عبوس ناراحت را دارید.

و فکر می کنم که این خوب است، زیرا وقتی این اطالعات را میبینم، منظورم این است، اینها اهدافی است که من نیز در زمان دانشجویی داشتم، یا االن به عنوان یک بزرگسال آنها را دارم و غیره.

اساسا فکر می کنید بیشترین مسیری که که دارید می روید، آنطور برای یک چیزی انرژی می گذارید، آنچه که برایش درخواست میدهید، آنچه را که نگرانش هستید، همهی آن چیزها، دقیقا یک مسیر اشتباه است.

یا شاید یک تفسیر واضحتر از این، این است که شما نسبت به آنچه که موجب شادی شما می شود، هیچ سرنخی ندارید.

تمام این مواردی که وقتتان را برایش صرف میکنید هیچ کمکی نمی کند.

و این به نوعی پیام اصلی این بخش از سخنرانی است، که ما ادر اشتباه بوده ایم

و از اینرو میتوانیم این سوال را بپرسیم: چرا این موارد باعث خوشحالی ما نمیشوند؟

یک جای کار اشتباه است، تمام چیزهایی که فکر میکردیم موجب شادی ما می شوند، در حقیقت باعث شادی ما نمیشوند.

خب، کجای کار اشتباه است؟

و زمانی که این مساله را به ویژه برای دانشجویان مطرح میکنید، اغلب اوقات دو نوع پاسخ دریافت می کنید.

یک پاسخ، این است که شرط میبندم تمام این چیزها مثل حقوق، نمرات، تمامشان موجب شادتر شدن ما نمیشوند چون نمیتوانید دیگران را شادتر کنید.

شاید شادی شما ژنتیکی باشد، و نمیتوانید آن را تغییر دهید.

شاید شما یک شخصی دارای تفکر نیمه خالی لیوان یا شخصی دارای نیمه ی پر لیوان هستید، همین.

شما فقط به آن چسبیدهاید، حتی اگر نمرهی عالی بگیرید، و یا یک عشق واقعی خوب داشته باشید، تمام این چیزها به شما کمکی نمیکند، صحیح؟

بنابراین این چیزی است که بعضی وقتها میشنوید.

چیز دیگری که گاهی اوقات میشنوید این است که، این چیزها عالی است اما زندگی افتضاح است.

چیزهای بدی اتفاق میافتد، و شاید حتی یک نمرهی عالی هم بگیرید، چیزهای هولناک رخ میدهد، و نمی توانید خوشحال باشید چون اتفاقات هولناک بدی رخ میدهد، صحیح؟

بنابراین افکاری مانند موقعیتهای زندگی شما به تدریج برایتان رخ میدهد.

بنابراین شاید نمرهی عالی گرفتید، اما یک تصادف وحشتناک ماشین یا چیزی و یا خالف آن رخ دهد.

شاید نتوانستید به شغل مورد نظر برسید، ولی پس از آن اتفاق خوب دیگری رخ می دهد.

این به نوعی زندگیاتان را متعادل میکند، صحیح؟

و بنابراین مردم این دو پاسخ میدهند.

به طور ژنتیکی اینگونه هستیم و نمی توانیم آن را تغییر دهیم.

دوم این است که شرایط زندگی بسیار مهم است و هرچیزی را تحت تاثیر قرار می دهد یا به نوعی شرایط زندگی به توازن میرساند.

و در حقیقت هر دوی این پاسخها اشتباه است.

به نظر نمی رسد که توسط دادهها تایید شوند.

و با این کار دوست داشتنی از سونیا لوبومیرسکی که نویسندهی کتاب نظریهی شادکامی )چگونه خوشبختی و زندگی دلخواهتان را بدست آورید( است، که قبال به آن اشاره کردم، این بحث را خاتمه میدهیم. .

به راستی او کارهای علمی بسیاری در جهت تحلیل این موضوع، در جهت پی بردن به میزان تاثیر نقش ژنها در شادکامی، و میزان تاثیر محیط زندگی در شادکامی انجام داده است.

و یک نسخه ی قوی از این نظریه این است که به نقش ژنها نگاهی بیندازیم.او قادر بوده است به مقیاسهای مختلف خوشبختی در تمام دوقلوهای همسان که احتماال ژن یکسان دارند نگاه کند.

او می تواند همبستگیهای شادکامی آنها را با همبستگیهای شادکامی در برادران دوقلو که هیچ ژن یکسانی ندارند، اما شرایط زندگی یکسانی دارند، مقایسه کند.

مطالعات زیادی در این زمینه.

همچنین مطالعات زیادی وجود دارد که به بررسی شرایط زندگی میپردازد.

به ویژه در موقعیتهای زندگی افراد، جایی که شکستهای دنباله داری به علت فقدان شرایط بهتر وجود دارد.

چیزهای خیلی بدی اتفاق میافتد، فلج می شوید، شغل خود را از دست می دهید، بیوه می شوید، و مثل تمام این چیزها.

و می توانید قسمتهای مختلف را باهم تحلیل کنید و بپرسید، همه ی این چیزهای مختلف چه میزان اهمیت دارد؟

و این یک نمودار پایه است که به طور خاص برای توصیف این موارد به ایجاد شده است، که میزان تاثیر هرکدام از اینها چقدر است.

بخش بزرگی از آن به ژنتیک مربوط میشود.

به نظر میرسد که یک مرجع ژنتیکی برای خوشبختی داریم.

این نظر که بسیاری از مردم کامال خوش بین هستند، و عدهای از افراد بدبین، به نظر می رسد که این اطالعات درستی آن را ثابت میکند، ولی گاها کمتر از آن که ما فکر می کنیم.

حدود 50%است.

سیر زیادی اینجا وجود دارد. آنچه که شگفت انگیز است، بخش محیط زندگی است. چیزی که فکر میکنیم واقعا بر روی شما تاثیرگذار است، مانند تصادف ماشین، یا معلول شدن، یا در قرعه کشی برنده شدن، همهی این چیزها، که در واقع کوچکترین جزء از خوشبختی ما هستند. به نظر میرسد که فقط 01 %از خوشبختی ما تحت تاثیر این چیزها است.

بخش نهایی به نظر میرسد براساس انواع اقدامات، تصمیمات و عادتهایی باشد که افراد در آن وارد می شوند. به نظر میرسد آن 40 درصد بخش زیادی از شادکامیامان را کنترل می کند، و خبر خوب این است که این بخش، برخالف چیزهای دیگر، تحت کنترل ما است. به طریق مهمی تحت کنترل ما است، می توانیم در جهت آن عمل کنیم.

و او یک نقل قول دوست داشتنی در این مورد دارد که می گوید، فعالیت های پرزحمت و تعمدی ما تاثیر شگرفی بر نحوه ی شادکامی ما دارد، خیلی بیشتر از تاثیر نقاط تنظیم، اینها موارد ژنتیکی و محیطی هستند که خودمان را برحسب آنها میسنجیم.

ما میتوانیم برای شادتر بود، سخت کار کنیم. مشکل این است که به نظر میرسد ما در جهت چیزهای اشتباه کار میکنیم. به نظر می رسد وقتمان را برای چیزهایی مثل دریافت نمره های خوب، رسیدن به بهترین شغل و تمام این چیزها گذاشته ایم. ما برای آن چیزها برنامه ریزی می کنیم، اما این چیزی نیست که موجب شادی ما بشود. و نتیجه این است که چیزهایی هستند که می توانیم برای شادتر بودن انجام دهیم. اما اکثر اهدافی که ما تصور میکنیم موجب خوشحالی ما میشوند، در واقع باعث شادی ما نمی شوند.

بنابرین ما بایستی از اهداف درست را انتخاب کنیم و این چیزی است که در سخرانیهای آتی در مورد آن صحبت خواهیم کرد. به هر حال، باید این مبحث را با نکتهای خاص تمام کنم چون فکر می کنم مهم است، یکی دیگر از اشتباهاتی که شاهد خواهیم بود. و این اشتباه چیزی شبیه به این است که چیزهای علمی ممکن است برای همه درست باشد. ممکن است برای تمام دانشجویان سال اول که قبال مطالعه شان کردید درست باشد، ولی در صورتیکه در تابستان امسال شغلی عالی داشته باشم، شادتر خواهم بود. یا مثل زمانی که درمورد میزان غم و اندوه خود فکر میکردید، شخصی که زمان گرفتن آن نمره عدد یک را میگفت.

من درواقع زمانی که این نمره را دریافت میکنم احساس “یک” بودن میکنم.

این علم در مورد من کاربرد ندارد. می خواهم به شما چیزهای مقدماتی زیادی را که در این دوره خواهید شنید معرفی کنم، که آنها را ویژگیهای مزاحم ذهن که واقعا ما را به بیراهه هدایت میکنند مینامم. این ها راههای نادرستی است که ذهن ایجاد کرده و ما را سردرگم میکند. ما این را پیش از این را دیدیم، آنجا که فکر میکنیم زمانی که چیزی را میدانیم ،قرار است در آن بهتر شویم. این ویژگی های گنگ و مزاحم همیشه وجود دارند.و این ویژگی های گنگ مزاحم که باعث میشوند آن طور فکر کنید، این است که که تصور میکنید که زمانی که ذهنتان احساسی به شما تحمیل کند همانند اینکه اگر نمره ی بدی بگیرم خیلی احساس خیلی بدی خواهم داشت، این احساس اصوال اشتباه است. اما واقعیت این است، که ذهن ما همیشه احساساتی به ما تحمیل میکند درمورد اینکه چه چیزی موجب شادی ما میشود ، چه چیزی درست است، کدام خط طوالنیتر است ، کدام جدول طویلتر است. تمام این بینشها اشتباه است. گاهی اوقات ذهن ما چیزهایی را به ما تحمیل میکند که درواقع نادرست هستند. و می توانیم آن را با نگاه ببینیم، صحیح، ما آن را با مورد جدول دیدیم. نکته این است که گاهی اوقات حتی خارج از دید ما، دچار این احساسات میشویم که ذهن ما با یک نیروی قوی آنها را به ما تحمیل میکند، همانند اینکه این جواب درست است، که این همان چیزی است باعث خوشحالی ما می شود، اما این کامال اشتباه است. فقط برای دیدن نوعی از استدالل دیگر.

برخی از شما ممکن است قبال این مشکل را دیده باشید.

اگر دیده اید، پاسخ ندهید اما این یک مشکل عادی است که در مدارس بازرگانی معموال ارائه میشود.

بنابراین ، اگر قیمت یک توپ بیسبال و یک چماق با هم 0901 دالر باشد، و قیمت چماق 0911دالر بیشتر از توپ بیسبال باشد، توپ بیسبال چقدر می ارزد ؟ خب پاسخ ها را بشنوید، خیلی سریع. “پنج سنت”. شما دانشجویان دانشگاه ییل. اغلب افراد وقتی این را می بینند، احساس میکنند که پاسخ باید 190 دالر باشد. من از شما نمی خواهم دستانتان را باال بیاورید، اما بعضی از شماها پوزخند می زنید ، خب من میدانم که شما همین احساس را دارید.

من نمیخواهم از خودتان خجالت بکشید، اما این پاسخ اشتباه است پاسخ صحیح 191۲دالر است.

در واقع اگر این کار را بکنید، بیشتر دانشجویان حتی در کالس های مقدماتی جبر و این موارد، پاسخ اشتباهی به دست می آورند. گاهی اوقات ما به این پاسخ میرسیم ، مثل خدای من، در حال ظاهر شدن است ، واضح است که 190دالر است، اما این پاسخ اشتباه است. آنچه قرار است در این دوره ببینیم این است که چیزهای خیلی زیادی همانند این در زندگی وجود دارد.

شما اگر این کالس را ترک میکردید دچار یک احساس خیلی قوی میشدید که از آن متنفر بودید و بالفاصله با یک خودرو برخورد می کردید و در کالج ییل برای بقیه ی عمرتان فلج میشدید.

شما این احساس را دارید که وقتتان را در کالج ییل هدر میداد. اما درواقع این درست نیست.

شما احساس میکنید که اگر اینجا را ترک کنید و به هر طریقی، یکی از بستگان به طور اتفاقی که شما او را به یاد نمیآورید یا نمیشناسید، ۵0میلیون دالر برای شما به ارث گذاشته است، و تو فقط می بایست در اطراف کالج ییل مابقی عمرت را سرخوشانه سپری میکردی. احساسی میکنی که این باقی عمرت را در کالج ییل فوقالعاده میکرد. اما در حقیقت، این زندگی شما را کمتر از آنچه انتظار داشتید عالی میکند. احساس میکنید که اگر نمرهای را که میخواهید بگیرید یا نمره ای باالتر از آنچه که میخواهید، بگیرید، اوضاع بهتر خواهد شد اما اینطور نیست. بسیاری از احساسات ما درمورد شادکامی، اشتباه است. و این یکی از چیزهایی است که باید در طول باقی دوره به آن خواهیم پرداخت.

و به همین دلیل، به نوعی پیامی را به شما یادآوری میکنم، و آن این است که، اکثر اهدافی که فکر میکنیم موجب شادکامی ما می شوند، اینطور نیستند.

و مابقی زمانمان را به اهدافی اختصاص میدهیم که موجب شادکامی ما خواهند شد.

و با آن، کار امروزمان را تمام میکنیم، و آماده میشویم شما سواالتتان را بپرسید.

متن انگلیسی درس

So now, here, we’re going to pause for a second.

because we’re almost at the end of the lecture.

But I want to really have a moment, where you guys reflect on this, and take this all in, right?

All this stuff that I’ve told you, scientifically, when you actually look at the people who get good stuff on this, and bad stuff on this, and who do even make changes in this, doesn’t actually make them happier.

Does it increase their subjective well being?

The answer is no, it does not, or not nearly as much as you expect.

And many of you have this sort of stern sad face here.

And I think that is good, because when I see these data, I mean, these are goals that either I had as undergrad, or I have now as an adult and so on.

You think that basically, most of the direction you’re going, with how you’re putting energy into things, what you’re applying for, what you’re stressing about, all that stuff, is just the wrong direction.

Or maybe a more coarsey version of this is you are clueless about what is going to make you happy.

All these things you’re spending your time on is just not helping.

And that’s kind of the main message of this part of the lecture, is that we’ve just been wrong.

And so, with that, we can ask the question, why aren’t these things making us happy?

Something’s gone wrong, all these things we think are going to make us happy aren’t.

So what’s going wrong?

And when you pose this to students, in particular, you often get two kinds of answers.

One answer is well, I bet all those things like salary, grades, and all that stuff, I bet that’s not making you happier because maybe you can’t make people happier.

Maybe your happiness just genetically set, and you just can’t change it around.

Maybe you’re either a glass half empty person or glass half full person, and that’s it.

You’re just stuck that way, even if you get the perfect grade, and a good true love, and all that stuff is not going to help you, right?

So that’s one thing you sometimes hear.

The other thing you sometimes hear is well, all that stuff is great, but life sucks.

Bad stuff happens, and maybe even if you get the perfect grade, a horrible thing happens, and you just can’t be as happy because other horrible stuff happens, right?

So ideas like your life circumstances creep up on you.

So maybe you got the perfect grade, but terrible car accident or something or maybe the opposite.

Maybe you didn’t get that job, but then something else good happens.

It all kind of balances out, your life circumstances, right?

And so these are the kind of two answers people give.

Genetically we’re just set, we can’t change it.

Second is, life circumstances matter so much it trumps everything else or somehow the life circumstances balance out.

And in fact, those two answers are both wrong.

They just don’t seem to bear out in the data.

And we’ll end with this, which is the lovely work by Sonja Lyubomirsky, who has this book that I mentioned before, The How of Happiness, how to get the life you want.

She’s actually done some really cool scientific work to try to parse this out, To try to say, okay, how much do genes play into happiness, How much do life circumstances play into happiness, and so on.

And the fast version of it, is that to look at the role of genes, she’s been able to look at different happiness measures across identical twins who presumably have the same genes.

And she can compare their kind of happiness correlation with happiness correlations across fraternal twins, who don’t have the same genes, but have similar life circumstances.

Bunch of studies on that.

There’s also a bunch of studies looking at life circumstances.

Particularly, people’s life circumstances where there’s been some sort of train wreck, for lack of a better term.

Really terrible things happen, you become paraplegic, you lose your job, you become a widow, all these things.

And you can kind of parse all the different parts together, and ask, how much of a contribution is all these different things actually making?

And this is the pie chart that she’s kind of famously came up with to describe this stuff, of how much of a contribution each of these things makes.

There is a decently big slice that comes from your genetics.

It seems like we do actually have a genetic set point for happiness.

This idea that some people are glass full people, some people are glass empty, that does seem to be borne out by the data, but often way less than we think.

It’s only about 50%.

There’s a lot of movement there. The thing that’s amazing is the life circumstances part. The thing we really think effects you, like if you had a car crash, or you’re a paraplegic, or you won the lottery, all these things, that actually is the smallest component of our happiness. It seems like only about 10% of our actual happiness is effected by that. The final part seems to be based on all kinds of actions, intentions, habits that people bring in. That big 40% seems to control a lot of our happiness, and the good news is that, unlike the other stuff, that part really is under our control. It’s under our control in important ways, we can work towards it.

And she has this lovely quote about this, where she says, our intentional, effortful activities have a powerful effect on how happy we are, over and above the effect of set points, these are these genetic things, and the circumstances we find ourselves in.

We can work hard to be happier. The problem is that we seem to be working towards the wrong things. We seem to be putting our time into things like getting good grades, and getting the best job, and all this stuff. We plan for that stuff, but it’s not the stuff that’s making us happy. And so the upshot is, is that there are things we can do to become happier. But most of the goals we think are going to make us happy, don’t actually make us happy. So we have to kind of pick the right goals, and that’s what we’re going to talk about in future lectures. However, I had to end on a particular note, just in case some of you thinking this, because I think it’s important, another fallacy we’re going to see creeping up.

And that fallacy goes something like, okay, that science stuff might be true for everybody else. Maybe that’s true for all the freshmen you surveyed before, but I actually am going to be happier if I get the perfect job this summer.

Or like when you thought about how sad you’re going to be, the person who said one when they get that grade.

I actually am going to feel like a one when I get that grade.

That science doesn’t apply to me.

And so, to that, I will introduce you to the first of many things you’re going to hear in this course, which I’m going to call annoying features of the mind that actually lead us astray. It’s just dumb ways that the mind is set up, that mess us up. We kind of saw this already, where we think that once we know something, we’re going to get better at it. There’s always these dumb, annoying features. And this dumb annoying feature that makes you think that, is that you think that when your mind delivers to you an intuition like, I’m going to feel really sad if I get a bad grade, that that intuition is normatively correct. But the fact is, that the mind all the time is delivering to us these intuitions about what’s going to make us happy, what’s correct, what line is longer, what table is longer. All those intuitions that are just wrong. Sometimes our mind delivers to us stuff that’s just like, factually incorrect. And we can see it in vision, right, we saw it here with the case of the table. The key is that sometimes, even outside of vision, we’re getting these intuitions that our mind is delivering to us with full force, like that’s the right answer, that’s what’s going to make us happy, but it is just wrong. Just to see one on the kind of more reasoning side. Some of you might have seen this problem before.

If you have, don’t answer, but this is a problem that’s kind of commonly given in business schools.

So if a baseball, and a bat together cost $1/10 together, and the bat costs a $1/00 more than the ball, how much does the ball cost? So yell out answers, real fast.

Five cents.

You guys, Yale students. Most people when they see this have the intuition, the answer’s got to be $0.1. I won’t ask you to raise your hands, but some of you are smirking, so I know you had the intuition.

I won’t ask to embarrass yourself, but that is the wrong answer, the correct answer is $0.05.

In fact, if you do this, most students even in intro algebra classes, and stuff, will get this stuff wrong. Sometimes we get this answer, like my gosh, it’s popping out, it’s obviously $0/1, but that’s the wrong answer. And what we’re going to see in this course, is that there are tons of things that are going to work like this.

You’re going to get an incredibly strong intuition that you would hate it if you left this room, and got immediately hit by a car, and were paraplegic for the rest of your time at Yale.

You have the intuition that would ruin your time at Yale. But it’s actually just not true. You have the intuition that if you left here, and somehow, some random relative that you don’t remember or know left you $27 million, and you just had that to play around with the rest of your time at Yale. You have the intuition that that would make the rest of your time at Yale pretty awesome. But in fact, it would make it much less awesome than you think. You have the intuition that if you get the grade that you want or a grade that’s higher than you want, it’s going to be better, but it’s just not. So many of our intuitions about happiness are just wrong. And that’s one of the things we’re going to have to tackle as we kind of go through the rest of the course.

And so for that, we’ll kind of remind you the kind of message, which is that, most of the goals we think are going to make us happy aren’t.

And the rest of our time, we’re going to kind of go through the goals that will.

And with that, we will finish today, and open up for any questions you have.

مشارکت کنندگان در این صفحه

مترجمین این صفحه به ترتیب درصد مشارکت:

  • pari pari

    مشارکت : 100.0 درصد

🖊 شما نیز می‌توانید برای مشارکت در ترجمه‌ی این صفحه یا اصلاح متن انگلیسی، به این لینک مراجعه بفرمایید.