سرفصل های مهم
بخش 06
توضیح مختصر
- زمان مطالعه 0 دقیقه
- سطح ساده
دانلود اپلیکیشن «زوم»
فایل ویدیویی
برای دسترسی به این محتوا بایستی اپلیکیشن زبانشناس را نصب کنید.
ترجمهی بخش
چطوری خسته بنظر میای
من خوبم
مامان یه داروی جدید رو شروع کرده
و این حالش رو بهتر میکنه
اون هر دو هفته به بیمارستان میره
و دکترها دارو رو به جریان خونش تزریق میکنن
اون تا چند روز دیگه مریضه
اما دوباره حالش خوب میشه
خواهرت اوضاعش بهتره
خواهر ناتنی
آره
هنوز دوست دارم ببینیش
با مادربزرگت صحبت کردم که
تو رو به لس آنجلس ببرم
ازم میخوای بیام لس آنجلس
آره، حتما
دوست داری، نه
آره
ما داشتیم به کریسمس فکر میکردیم
اینطوری میتونی زمان مدرسه برگردی اینجا
پس منظورت اینه که فقط یه سری بیام اونجا
آره، اما عالی میشه
دوست ندارم با مامان بزرگ زندگی کنم
خونهش مال پیرزنهاست
با کلی وسایل پیرزنها
نه میتونم به چیزی دست بزنم نه جایی بنشینم
حتی نمیتونم برای دو ثانیه خرت و پرتهام رو روی زمین بذارم
کانر،
میخوام اتاق خودم رو داشته باشم
توی خونهی خودم با وسایل خودم
خب، این چیزا رو که در امریکا نخواهی داشت
اونجا به سختی جا برای همهمون هست
برام مهم نیست
کانر، گوش کن
اون خیلی سخت گیره
خانوادهت، زندگیت، دوستانت
خونهش مثل موزه است
مدرسهت، همش اینجاست
درست نیست که تو رو از اینجا ببرم
برای کی درست نیست
کانر
هنوز شبیه خونهی مادربزرگت نشده
بعضی وقتها، بعد از اینکه میخوابم
باز برمیگرده بیمارستان
پرستارها میذارن روی صندلی بخوابه
هی، اینکه مادربزرگت از من خوشش نمیاد
معنیش این نیست که آدم بدیه
اون میگه تو هیچوقت یه کاری رو تا آخر نمیکنی
خب، اون میتونه هر نظری داشته باشه
چه مدت اینجایی
تا زمانی که بتونم
یعنی چی
ما خیلی پول نداریم
امریکا هم تعطیلات طولانیای نداره
تو که امریکایی نیستی
نه، اما الان اونجا زندگی میکنم
هر وقت لازم باشه برمیگردم
و تو هم برای کریسمس میای لس آنجلس
خدای من نه، توی اون خونهی فسقلیت
جایی برای من نیست
کانر
برای چی اومدی
کانر صبر کن
کانر، فردا میبینمت، نه
هنوز کلی وقت داریم
حالا که خراب کردن ادامه داره
باید بگم واقعا رقت انگیز بود
حالا اومدم که داستان دوم رو بگم
به همون بدی داستان قبلیه
اگه منظورت اینه که آخرش
با یه ویرانی تموم میشه، آره
داستان مردیه که فقط به فکر خودش بود
مردی که اونقدر که باید سخاوتمند نبود
و مردی که واقعا خیلی بد تنبیه شد
این داستانها واقعی نیستن
اونا هیچ فایدهای ندارن
داستانها موجوداتی سرکش هستن، کانر اومالی
وقتی اونا رو رها میکنی
کی میدونه چه خرابیای به بار میارن
آره
بسیارخب
خب، شروع کن
خوبه
150سال قبل
آینده فرا رسید
کارخونهها مثل علف هرز روییدن
درختان سقوط کردن و رودخانهها آلوده شدن
و آسمان از دود و خاکستر، خفه شد
اما اگه میدونستی کجا رو نگاه کنی
هنوز سرسبزی بود
در حاشیهی این شهر مردی لجوج زندگی میکرد
که قصد تغییر کردن نداشت
درآمدش از راههای سنتی پزشکی بود
با گیاهان و پوست درختان و معجونهایی
که از جوشاندن برگها و میوهها میساخت
روستاییان اون رو به اسم عطار میشناختن
چی -
عطار
قدیمها به داروساز میگفتن
خب، از اول همین رو میگفتی
ضمنا یه کشیش جوان در این روستا بود
یه مرد روشن و مهربان
که فقط بهترینها را برای حضار در کلیسایش میخواست
اون علیه روشهای قدیمی عطار
خطابه کرد
و بدخلقی و حریص بودن عطار
باعث شد که این خطابهها
خیلی به دل مردم بنشیند
و هرچه قدر او بیشتر تلاش کرد که به مردم کمک کند
تجارتش کسادتر شد
که باعث شد که عصبانیتر بشه
در حیاط خانهی کشیش
هم یه درخت سرخدار بود
همون تپهای که توش زندگی میکنی
درخت سرخدار، مهمترین درخت بین
گیاهان داروییست
چرا
میوهش، پوستش
برگش، اونا میسوزن و با زندگی عجین میشن
و میتونن تقریبا هر ناخوشی رو درمان کنن
واقعا هر بیماریای
هر بیماریای که قابل درمان باشه
البته اگر یه عطار کاربلد، دارو رو ترکیب کنه
عطار، بدجوری دنبال درخت سرخدار بود
اما برای به دست آوردن این چیزها
متن انگلیسی بخش
How you doing You look tired
I’m fine
Mum’s on this new medicine
It’ll make her better
She goes into hospital once every two weeks
and they pump the medicine into her bloodstream
She is sick for the next few days,
but she is better again
Your sister’s doing better
Half-sister
Yeah
I’d still love you to meet her
I’ve been talking with your grandma
about bringing you out to LA
You want me to come to LA
Yeah, absolutely
You would you like that, wouldn’t you
Yeah
We were thinking over Christmas
You can be back here in time for school
So you mean just for a visit, then
Yeah, but it would be great
I don’t want to live with Grandma
It’s an old lady’s house,
with old lady’s things
You can’t touch anything or sit anywhere
You can’t leave a mess for two seconds
Conor
I want to have my own room
in my own house and my own things
You wouldn’t have that in America
There’s barely enough room for us
I don’t care
Conor, listen
She is so strict
Your family, your life, your friends
Her house is like a museum
All of it is here
It’d be unfair to take you out of it
Unfair to who
Conor
Doesn’t look like your grandma’s home yet
She sometimes goes back
to the hospital after I go to bed
The nurses let her sleep in a chair
Just because she doesn’t like me,
doesn’t make her a bad person
She says you’re all start and no finish
Well, she is entitled to her own opinion
How long are you here for
As long as I can be
What does that mean
We don’t have a lot of money
And Americans don’t get a lot of holidays
You’re not American
But I live there now
I’ll come back whenever I need to
And you are gonna come to LA for Christmas
In your cramped house,
where there’s no room for me
Conor
Why did you come
Conor, wait
Conor, I’ll see you tomorrow, yeah
There’s still loads of time
As destruction goes,
that was remarkably pitiful
Now, I have come to tell you the second tale
Is this as bad as the last one
It ends with proper destruction,
if that’s what you mean
It’s about a man who thought only of himself,
who wasn’t as generous as he should have been
A man who gets punished very badly indeed
Stories aren’t real, though
They don’t help anything
Stories are wild creatures, Conor O’Malley
When you let them loose, who knows
what havoc they might wreak
Oh, yes
Okay
Go on, then
Good
150 years ago, the future came
Factories grew in the landscape
like weeds
Trees fell, rivers blackened
and the sky choked on smoke and ash
But there was still green
if you knew where to look
On the edge of this town lived
a stubborn man who refused to change
He dealt in the old ways of medicine,
herbs and barks and concoctions
brewed from berries and leaves
Villagers only ever called him the apothecary
The what
The apothecary
An old fashion name for pharmacist
Why didn’t you just say
There was also a young parson in this village,
an enlightened man and a kind one
who just wanted the very best for his congregation
He preached against the apothecary’s
use of the old ways,
and the apothecary’s foul temper and greed
made certain some of these sermons
fell on eager ears
Much as he tried to keep on helping the community,
his business sank,
which only made him grow bitter
On the parsonage grounds
there also lived a yew tree
That’s the hill where you live
The yew tree is the most important
of all the healing trees
Why
Its berries, its bark,
they thrum and burn and twist with life
It can cure almost any ailment
Really Anything
Anything that can be cured,
if mixed by the right apothecary
The apothecary wanted the yew tree very badly
But in order to harvest these things
مشارکت کنندگان در این صفحه
تا کنون فردی در بازسازی این صفحه مشارکت نداشته است.
🖊 شما نیز میتوانید برای مشارکت در ترجمهی این صفحه یا اصلاح متن انگلیسی، به این لینک مراجعه بفرمایید.