سرفصل های مهم
3بخش
توضیح مختصر
- زمان مطالعه 0 دقیقه
- سطح سخت
دانلود اپلیکیشن «زوم»
فایل ویدیویی
برای دسترسی به این محتوا بایستی اپلیکیشن زبانشناس را نصب کنید.
ترجمهی بخش
آقاي کيتينگ
آقاي کيتينگ
قربان؟ یه چیزی بگین
اي ناخدا ناخداي من
آقايون
ما داشتيم سالنامه قديمي دبيرستان که شما عضوش بودين ورق مي زديم
خداي من
نه اين من نيستم
استانلي ويلسون
خداي من. انجمن شاعران مرده چي بود ؟
من شک دارم مسوولان فعلي مدرسه نظر مساعدي در باره اون داشته باشن
چرا ؟ مگه چي بوده ؟
آقايون، مي تونين يک رازو نگه دارين ؟ حتما
انجمن شاعران مرده ، انجمني بود براي مکيدن جوهر زندگي
در شروع هر جلسه ما يک جمله از اشعار ثارو رو دکلمه مي کرديم
مي دونيد ، ما تو يه غار قديمي سرخپوستي دور هم جمع مي شديمو به نوبت از ثارو ، ويتمن يا شلي يا شعراي بزرگ ديگه شعر مي خونديم.
حتي بعضي مواقع اشعار خودمونو مي خونديم
و افسون جذبه اون لحظه ها مسحورمون مي کرد
منظوتون اينه که انجمن يه گروه از بچه هايي بودن که دور هم مي نشستن و شعر مي خوندن?
نه ، آقاي اور استريت ، اون فقط يه گروه از بچه ها نبودن
ما يه انجمن خشک و رسمي نبوديم ، ما يک انجمن عاشقانه بوديم
ما فقط شعر نمي خونديم ، بلکه شعر مثل عسل از زبونمون جاري مي شدن
روحمون به پرواز در مي اومد ، زنها از خود بيخود مي شدن، و خدايان آفريده مي شدن
براي گذروندن يه عصر دلپذير ، ايده بدي نبود، ها؟
ممنونم آقاي پري براي اينکه اين چيزها رو به خاطرم آورديد
بسوزونش
مخصوصا عکس منو
انجمن شاعران مرده
چي ؟
من مي گم امشب بريم. امشب ؟
يه دقيقه صبر کن. هستين ؟
اون غاري که راجع بهش حرف مي زد کجاست ؟ بالاي رودخونه
من مي دونم کجاس. مايلها از اينجا فاصله داره
به نظرم کسل کننده س. نرو
مي دوني چقدر نمره منفي داره ؟ خوب پس تو نيا
ببينيد ، من فقط مي گم بايد احتياط کنيم
مبادا گير بيافتيم. نه بابا ، جناب شرلوک
هي بچه ها ، عجله کنيد
خيلي خوب. کي مياد ؟ اه نيل، آخه هگر رو چي کارش کنيم ؟
هگر رو فراموش کن. نه. حالا کي مياد؟
من هستم
بهتون اخطار مي کنم. تکون بخوريد
منم هستم
نمي دونم نيل. چي ؟ پيتس
پيتس بيا. آخه نمره هاش خراب مي شه
تو مي توني کمکش کني ميکس. حالا اين ديگه چيه، يه جور گروه مطالعه نصف شبه ؟
فراموش کن پيتس تو مياي. ميکس، نکنه نمره هاي تو هم خراب مي شه؟
من هر چيزي رو يه بار امتحان مي کنم. بجز رابطه
من هستم، به شرطي که محتاط باشيم
توچي ناکس؟ نمي دونم چارلي
بيا ناکس. کمکت مي کنه تا به کريس برسي
واقعا ؟ چطوري ؟
کيتينگ مي گفت زنها از خود بيخود مي شدن. ها ها ها. ولي چرا بايد اينطوري بشن ؟
چارلي، به من بگو چرا زنها از خود بيخود مي شن ؟ چارلي ؟
گوش نمیکنی.
خيلي خوب ، جريان رودخونه رو دنبال مي کنيد
غار درست همون جا. نزديک ساحله
نمي دونم ، ديگه کم کم داره خطرناک ميشه
خوب ، تو چرا خونه نمي موني ؟ هي شما ديوونه ايد
به خاطر خدا ، پچ پچ کردنو بس کنيد و بشينيد
تاد ، امشب تو هم مياي؟ نه
چرا نه؟ معلومه که مياي شنيدي. کيتينگ مي گفت
اون کاري رو بکنين که دلتون مي خواد. آره، ولي. ولي چي ؟
کيتينگ گفت که هر کس به نوبت شعر مي خونه، من نمي خوام اين کارو بکنم
خدايا ، تو واقعا با اين مساله مشکل داري ، اينطور نيست ؟
نه، نه من مشکلي ندارم
نيل من فقط
نمي تونم اين کارو بکنم باشه ؟
خوب باشه
نظرت چيه اگه تو مجبور نباشي شعر بخوني؟ فقط بياي و گوش کني ؟
آخه اينجوري که نمي شه. تو به اينش کاري نداشته باش
نظرت چيه اگه اونها بگن اشکالي نداره ؟
چي ؟ چي، تو مي خواي بري ازشون بپرسي ؟
نه نه
من برمي گردم. نيل. نيل
اه ، ساکت شين ، مي تونين ؟
اون برای آسم منه
میشه پسش بدی لطفا.
میشه پسش بدی؟
چی شده؟
از مار خوشت نمیاد؟
تو عضو انجمنن شدي
نزدیک من نشو، باشه؟
اسپاز، چرا جیبهات رو چک نمی کنی؟
یالا، اسپاز.
من باید مسواک بزنم.
زود باشین
جار و جنجال رو تمومش کنین
برو.
برو، برو، بجنبین
بیاین ازینجا بریم
برو. هیس
آره!
من يه شاعر مرده ام. خدایا، چارلی.
بچه ها بياين اينجا. ها ها ها. خیلی بانمکی. تو واقعا بامزه ای
اينجا خيلي مرطوبه
خداي من، تو مي خواي ما رو سيگاري کني ؟
نه، سيگار کشيدن درست از همين جا شروع مي شه
تو خوبي ؟ اه.
وای، خدا. خاک.
خيلي خوب ، آتيشو فراموش کنيد
فراموشش کنید
شروع مي کنيم آقايون
مثل روشن کردن یک باتلاقه.
ما اينجا گرد هم آمده ايم تا انجمن شاعران مرده رو بازگشايي کنيم
آره. گروه والتون.
اين جلسات رو من به همراه ساير اعضاي جديد گروه که حضور دارند برگزار خواهيم کرد
تاد اندرسون ، چون ترجيح مي ده که شعر نخونه صورت جلسه رو تنظيم مي کنه
حالا مي خوام پيام مرسوم افتتاحيه رو از زبان يکي از اعضاي انجمن: هنري ديويد ثارو بخونم
من به ميان جنگل رفتم ، چون سر آن داشتم که آگاهانه زندگي کنم
من بر آن شدم که ژرف بزيم و تمامي جوهر حيات را بمکم
من دوميش خواهم بود
هر آنچه را که زندگي نبود ، ريشه کن کنم، تا آن دم که مرگ به سراغم مي آيد چنين نپندارم که نزيسته ام
کيتينگ ، يه چند صفحه ديگر رو علامت گذاري کرده. خيلي خوب، زنگ تفريح
يه حفره عميق اينجاست. همينجا دراز بکش
رو گل و لاي؟ ما پاهامونو رو گل و لاي دراز کنيم ؟
ميکس ، کتتو بنداز زمين. مثل پتوي پيک نيک
از کت ميکس استفاده کن. از کت ميکس استفاده کن
هيچي رو پشتت قايم نکن
هي، شما بچه ها هميشه با سيگار من مفتخوري مي کنين ؟
کشمش؟ آره.
يه دقيقه صبر کن
کي نصف کيک رو برداشته؟ من دارم نصف ديگشو مي خورم
بیخیال. چیه، میخوای بذارم سرجاش؟
هوا تاريک و باراني بود،
و آن بانوي پير که اشتياقي وافر در حل پازلهاي پيچيده داشت، در خانه خويش ، پشت ميزش نشست ، تا يک پازل جديد ديگر را کامل کند.
ولي هنگامي که قطعات را کنار هم قرار مي داد با حيرت متوجه شد که تصوير پازل ، تصويري از اتاق شخصي خودش است، و تصوير مرکز پازل تصوير خودش است.
وقتي با دستهاي لرزان 4 قطعه آخر را کامل کرد، ديوانه اي با صورتي وحشتناک از آن سوي پنچره به او خيره نگاه مي کرد
و آخرين صدايي که بانوي پير شنيد، صداي شکستن ليوان بود
وای نه. چرا.
واقعيه. حقيقت داره
من يکي بهتر از اين داستان بلدم
بلدم. يه روز دو جوان عاشق بودند که تازه با هم ازدواج کرده بودند و شبي در حال رانندگي در جاده اي طولاني ، در جنگل بودند
که بنزينشون تموم مي شه ، و يه مرد ديوونه
اون داستان با دست ها؟ و اون سر شوهرش رو قطع میکنه؟
من اين داستانو خيلي دوست دارم
من اينو قبلا گفته بودم. نه تو نگفته بودي
من اينو تو کلاس ششم وقتي رفته بوديم کمپ شنيدم
در يک منزل بين راه ، در جاده اي پرخطر مردي به نام ويليام بلوت زندگي مي کرد
او زني داشت که زندگيش را تباه کرده بود
زني که دائما او را فاسق مي کرد
و يک شب با يک نقشه خائنانه
گلويش را بريد
اه ، ديگه داره بدتر مي شه
مي خواين يه شعر واقعي بشنويد ؟
دوست دارين ؟ نه ، من که احتياجي ندارم
چي ؟ تو هم يه شعر آوردي ؟ تو شعر حفظ کردي ؟
شعری حفظ نکردم. تکون بخورید.
يه قطعه شعر اصل از چارلي دالتون
نسخه اصلی. برو وسط. مي دوني تاريخي مي شه درسته؟
این تاریخیه.
اونو از کجا آوردي ؟
مرا عشق ورزيدن مي آموزي ؟
تو خود فراگير، چرا که من در اين وادي استادم
و خداي عشق ، اگر هم که باشد
من خود به او عشق ورزيدن خواهم آموخت
وای. خودت اونو نوشتي ؟
آبراهام کاولي
خوب ، بعدي کيه ؟
آلفرد لرد تنيسون
بياييد ياران من
هنوز براي جستجوي دنياي تازه دير نشده است
برآنم تا در وراي غروب بادبان برافرازم
و گرچه ، ديگر آن قدرتي نيستيم که پيشتر
زمين و آسمان را برهم مي زديم
اکنون ديگر همين گونه ايم که هستيم
همسان خمير مايه اي از قلبهاي بي باکيم
که ما را در پي زمان و سرنوشت رنجور ساخته
ولي همچنان راسخيم در اراده مان
براي تلاش ، جستن ، يافتن
و تسليم نشدن
من آييني داشتم
ديدگاهي داشتم
من نتوانستم از تمسخر و استهزاي آنها روي برگردانم
بعد ، من يک کنگويي را ديدم
و به تاريکي جنگل وارد شدم
و درختان را با يک شيار طلايي بريدم
بعد ، من يک کنگويي را ديدم
و به تاريکي وارد شدم
و درختان جنگل را با يک شيار طلايي بريدم
من يک کنگويي را ديدم
و به تاريکي جنگل وارد شدم
و درختان را با يک شيار طلايي بريدم
من يک کنگويي را ديدم
و به تاريکي جنگل وارد شدم
و درختان را با يک شيار طلايي بريدم
من يک کنگويي را ديدم
و به تاريکي جنگل وارد شدم
و درختان را با يک شيار طلايي بريدم
من يک کنگويي را ديدم
و به تاريکي جنگل وارد شدم
و درختان را با يک شيار طلايي بريدم
من يک کنگويي را ديدم
و به تاريکي جنگل وارد شدم
و درختان را با يک شيار طلايي بريدم
من يک کنگويي را ديدم
و به تاريکي جنگل وارد شدم
و درختان را با يک شيار طلايي بريدم
بگیرش میکس. ببرش.
و درختان را با يک شيار طلايي بريدم
من يک کنگويي را ديدم
و به تاريکي جنگل وارد شدم
انسان خسته نيست ، او به ستوه آمده است
نگوييد غمگين ، بگوييد
تو بگو آقاي اوراستريت ، تو که اون گوشه کز کردي
دلتنگ. دقيقا ، دلتنگ
زبان به يک دليل اختراع شده ، اون دليل چيه. آقاي اندرسون ؟
يالا بگو ديگه تو يه انساني يا يه آميب ؟
آقاي پري ؟
براي برقراري ارتباط
نه. براي اظهار عشق به خانمها
امروز قراره درباره ويليام شکسپير صحبت کنيم. واي خداي من
مي دونم. خيلي از شما به حد کافي در جستجوي اين هستيد که اصولي و ريشه اي کار کنيد
ما مي خوايم در مورد شکسپير صحبت کنيم، به عنوان کسي که شعر مي نويسه و به عنوان چيزي که تاثير برانگيزه
حالا بعضي از شما آثار شکسپير رو ديديد : مثل اين
اي امپراتور عشق، دوستت را به اين سو فراخوان
اما محاله يکي از شما از آقاي مارلون براندو چيزي ديده باشيد، مي دوني اون يکي شکسپير مي تونه متفاوت باشه
از دوستان ،عشق ، از اطرفيان گوشتونو به من قرض بديد
شما حتي مي تونيد جان وين رو به خوبي مک بث تصور کنيد
خوب ، اين شمشيري نيست که قبلا ديدمش ؟
متن انگلیسی بخش
Mr. Keating.
Mr. Keating.
Sir?
Say something.
O Captain, My Captain?
Gentlemen.
We were just looking in your old annual.
Oh, my God.
No, that’s not me.
Stanley “The Tool” Wilson.
God.
What was the Dead Poets Society?
I doubt the present administration would look too favorably upon that.
Why?
What was it?
Gentlemen, can you keep a secret?
Sure.
The Dead Poets were dedicated to sucking the marrow out of life.
That’s a phrase from Thoreau we would invoke at the beginning of every meeting.
See, we would gather at the old Indian cave and take turns reading from Thoreau, Whitman, Shelley, the biggies.
Even some of our own verse.
And in the enchantment of the moment, we’d let poetry work its magic.
You mean it was a bunch of guys sitting around reading poetry?
No, Mr. Overstreet, it wasn’t just guys.
We weren’t a Greek organization, we were romantics.
And we didn’t just read poetry, we let it drip from our tongues like honey.
Spirits soared, women swooned, and gods were created, gentlemen.
Not a bad way to spend an evening, eh?
Thank you, Mr. Perry, for this stroll down amnesia lane.
Burn that.
Especially my picture.
Dead Poets Society.
What?
I say we go tonight.
Tonight?
Wait a minute.
Everybody in?
Where’s this cave he’s talking about?
It’s beyond the stream.
I know where it is.
That’s miles.
Sounds boring to me.
Don’t go.
You know how many demerits we’re talking?
So don’t come, please.
Look, all I’m saying is that we have to be careful.
We can’t get caught.
No shit, Sherlock.
You boys there, hurry up.
All right.
Who’s in?
Come on, Neil, Hager’s there.
Forget Hager.
No.
Who’s in?
I’m in.
I’m warning you.
Move.
Me too.
I don’t know, Neil.
What?
Pitts.
Pittsie, come on.
His grades are hurting.
You can help him, Meeks.
What is this, a midnight study group?
Forget it, you’re coming.
Meeks, your grades hurting too?
I’ll try anything once.
Except sex.
I’m in as long as we’re careful.
What about you, Knox?
I don’t know, Charlie.
Come on, Knox.
It’ll help you get Chris.
Yeah?
How?
Women swoon.
Ha, ha, ha.
But why do they swoon?
Charlie, tell me why they swoon.
Charlie.
You’re not listening.
Look, you follow the stream to the waterfall.
It’s right there.
It’s got to be like.
I don’t know, guys, it’s starting to sound dangerous.
Well, why don’t you stay home?
You’re crazy.
For God’s sake, stop chattering and sit down.
Todd, are you coming tonight?
No.
Why not?
You were there.
You heard Keating.
Don’t you want to do something about.
Yes, but, uh.
But what?
Keating said that everybody took turns reading, and I don’t want to do that.
Gosh, you really have a problem with that, don’t you?
No, I don’t have a problem.
Neil, I just.
I don’t want to do it, okay?
All right.
What if you didn’t have to read?
What if you just came and listened?
That’s not how it works.
Forget how it works.
What if they said it was okay?
What?
What, are you gonna go up and ask them if?
No, no.
I’ll be right back.
Neil.
Neil.
Oh, shut up, will you?
That’s for my asthma, okay?
Could you give that back, please?
Could you give that back?
What’s the matter?
Don’t you like snakes?
You’re in.
Get away from me, okay?
Spaz, why don’t you check your pockets?
Come on, Spaz.
I have to brush my teeth.
Hurry up, get off.
Cut out that racket in there.
Let’s go.
Let’s go, let’s go, come on.
Let’s get out of here.
Go.
Shh.
Yarr!
I’m a dead poet.
Jesus, Charlie.
Guys, over here.
Ha, ha, ha.
You’re funny.
You’re real funny.
It’s too wet.
God, you trying to smoke us out of here?
No, the smoke’s going right up this opening.
You okay?
Arghh.
Oh, God.
Clod.
All right, all right, forget the fire.
Forget it, forget it.
Let’s go, gentlemen.
It’s like trying to light a swamp.
I hereby reconvene the Dead Poets Society.
Yay.
Welton Chapter.
The meetings will be conducted by myself and the other new initiates now present.
Todd Anderson, because he prefers not to read, will keep minutes of the meetings.
I’ll now read the traditional opening message by society member Henry David Thoreau.
“I went to the woods because I wanted to live deliberately.
I wanted to live deep and suck out all the marrow of life.
I’ll second that.
“To put to rout all that was not life, and not, when I had come to die, discover that I had not lived.
And Keating’s marked a bunch of other pages.
All right, intermission.
Dig deep, right here.
Right here, lay it down.
On the mud?
We’re gonna put our food on the mud?
Meeks, put your coat down.
Picnic blanket.
Use Meeks’ coat.
“Use Meeks’ coat.
Don’t keep anything back, either.
You guys are always bumming my smokes.
Raisins?
Yeah.
Wait a minute.
Who gave us half a roll?
I’m eating the other half.
Come on.
What, you want me to put it back?
It was a dark and rainy night.
And this old lady who had a passion for jigsaw puzzles sat by herself in her house at her table to complete a new jigsaw puzzle.
As she pieced the puzzle together, she realized to her astonishment that the image that was formed was her very own room, and the figure in the center of the puzzle, as she completed it, was herself.
And with trembling hands, she placed the last four pieces and stared in horror at the face of a demented madman at the window.
The last thing that this old lady ever heard was the sound of breaking glass.
No shit.
Yes.
This is true.
This is true.
I’ve got one that’s even better than that.
I do.
There’s a young married couple, and they’re driving through the forest at night from a long trip.
They run out of gas, and there’s a madman.
That thing with the hands?
And he cuts her husband’s head off?
I love that story.
I told you that one.
You did not.
I got that in, uh, camp in sixth grade.
In a mean abode in the Shanking road, Lived a man named William Bloat;
Now, he had a wife, The plague of his life
Who continually got his goat.
And one day at dawn, With her night shift on
He slit her bloody throat.
Oh, and it gets worse.
You want to hear a real poem?
Want this?
No, I don’t need it.
Get this out of here.
Did you bring one?
You memorized a poem?
I didn’t memorize a poem.
Move up.
An original piece by Charlie Dalton.
An original piece.
Take center stage.
You know this is history, right?
This is history.
Where did you get that?
Teach me to love?
Go teach thy self more wit;I chief Professor am of it.
The God of Love If such a thing there be
May learn to love from me.
Wow.
Did you write that?
Abraham Cowley.
Okay, who’s next?
Alfred Lord Tennyson.
Come, my friends
‘This not too late to seek a newer world.
For my purpose holds, To sail beyond the sunset.
And though we are not now, That strength which in old days
Moved earth and heaven;
That which we are, we are
One equal temper of heroic hearts
Made weak by time and fate
But strong in will
To strive, to seek, to find
And not to yield.
Then I had religion
And then I had a vision.
I could not turn, From their revel in derision.
Then I saw the Congo
Creeping through the black
Cutting through the forest, With a golden track.
Then I saw the Congo
Creeping through the black
Cutting through the forest, With a golden track.
Then I saw the Congo
Creeping through the black
Cutting through the forest, With a golden track.
Then I saw the Congo
Creeping through the black
Cutting through the forest, With a golden track.
Then I saw the Congo
Creeping through the black
Cutting through the forest, With a golden track.
Then I saw the Congo
Creeping through the black
Cutting through the forest, With a golden track.
Then I saw the Congo
Creeping through the black
Cutting through the forest, With a golden track.
Then I saw the Congo
Creeping through the black
Cutting through the forest, With a golden track.
Take it, Meeks.
Take it away.
Cutting through the forest, With a golden track.
Then I saw the Congo
creeping through the black
A man is not very tired, he is exhausted.
And don’t use “very sad,” use.
Come on, Mr. Overstreet, you twerp.
Morose?
Exactly, morose.
Now, language was developed for one endeavor, and that is?
Mr. Anderson?
Come on, are you a man or an amoeba?
Mr. Perry?
To communicate.
No.
To woo women.
Today we’re gonna be talking about William Shakespeare.
Oh, God.
I know.
A lot of you look forward to this about as much as you look forward to root canal work.
We’re gonna talk about Shakespeare as someone who writes something very interesting.
Now, many of you have seen Shakespeare done very much like this:
O, Titus, bring your friend hither.
But if any of you have seen Mr. Marlon Brando, you know Shakespeare can be different.
Friends, Romans, countrymen, lend me your ears.
You can also imagine John Wayne as Macbeth going:
“Well, is this a dagger I see before me?
مشارکت کنندگان در این صفحه
تا کنون فردی در بازسازی این صفحه مشارکت نداشته است.
🖊 شما نیز میتوانید برای مشارکت در ترجمهی این صفحه یا اصلاح متن انگلیسی، به این لینک مراجعه بفرمایید.