3بخش

: پیانیست / بخش: پیانیست / درس 3

3بخش

توضیح مختصر

  • زمان مطالعه 0 دقیقه
  • سطح ساده

دانلود اپلیکیشن «زوم»

این درس را می‌توانید به بهترین شکل و با امکانات عالی در اپلیکیشن «زوم» بخوانید

دانلود اپلیکیشن «زوم»

فایل ویدیویی

برای دسترسی به این محتوا بایستی اپلیکیشن زبانشناس را نصب کنید.

ترجمه‌ی درس

من خواهر آقای اشپیلمن هستم

برو تو .

تو نه

چی شده؟ بیا

اتفاق بدی افتاده

چی شده؟

اونها تو خیابون مردم رو می گرفتن

اونها هنریک رو هم بردن

برو خونه، باشه؟

برو

من خودم درستش می کنم

ببخشید. شوهر من رو ندیدی؟

اسمش ایزاک شرمنه

نه، ندیدمش

قد بلند و خوشتیپ با ریش خاکستری رنگ

اگر اون رو دیدی، به من خبر می دی؟

اسمش ایزاک شرمنه

یادت نره. اینجا چه خبره؟

اونها نوه ام رو گرفتن

اونها آدم ها رو می گیرن و به جاهای دور می فرستن

چه بلایی می خوان سرشون بیارن؟

من که اعتقادم به خدا رو از دست دادم

ببخشید .

ببخشید

ایزاک؟

ایزاک؟

ایزاک، ولادگ اشپیلمن هستم

هنریک اون توئه

من که ندیدمش

حرفم رو باور کن. اونها دستگیرش کردن

می تونی کمکم کنی؟

حالا به من احتیاج داری

حالا به من احتیاج داری. حالا می تونی کمکم کنی؟

خرج داره

من هیچ پولی ندارم

پس کاری از دست من بر نمی یاد

تو باید به ما ملحق بشی

اونها گفتن که تو آدم با نفوذی هستی

کیا گفتن؟

مرد می گن. اونها می گن که تو آدم مهمی هستی

ایزاک

دست ها بالا

حالت چطوره؟

حال شما چطوره؟

تو یک دزدی

بمیر .

بمیر

اون دیوونست

دست ها بالا

سیگار می خوای؟

سیگار؟

ممنونم

همه چی خوبه

بنظر خیلی خوشحال می یاد

همه چی خوبه

همه چی خوبه

دست ها بالا .

دست ها بالا

همه چی خوبه

کمک .

کمک

بذار برم .

کمک

چرا اونها تو رو گرفتن؟

پس تو رفتی پیش ایزاک هلر؟

مگه من ازت خواستم که بری پیش اون؟

فعلاً که بیرونی، درسته؟

به اون عوضی التماس کردی؟

من فقط ازش کمک خواستم

پولی هم بهش دادی؟

از کجا باید پول می آوردم؟

هر چی پول در می یارم برای خرید غذا می دم

من می تونم از خودم مراقبت کنم

اونها می خواستن تو رو به یک جای دوری بفرستن

از دست تو کاری بر نمی اومد

اونها من رو می خواستن، نه تو رو

چرا تو دوست داری همیشه تو کارهای دیگران دخالت کنی؟

تو دیوونه ای. مشکلت اینه

به خودم مربوطه

چی شده؟

مریضی؟

گرسنه ام

گواهی اشتغال؟

یعنی چی باید گواهی اشتغال داشته باشی؟

تا بتونی توی منطقه یهودی ها برای آلمانی ها کار کنی وگرنه

وگرنه چی؟

تبعید می شی

پس شایعات درست بوده

اونها می خوان دوباره ما رو تقسیم بندی کنن

و بفرستن به ارودگاه های کار اجباری تو شرق

اونها می خوان منطقه یهودی ها رو کوچک تر کنن

اوه، خدای من

ولادگ؟

ولادگ؟

من گفتم الان توی تور لندن، پاریس، نیویورک و شیکاگو داری پیانو می زنی

این هفته نرفتم

بنظر آشفته می یای

شما شایعات رو شنیدین؟ که می خوان گروهی از یهودی ها رو بفرستن به اردوگاه های کار تو شرق؟

شایعات

تو با موارد زیاد احساسی برخورد می کنی. حالا مشکل چیه؟

من دارم سعی می کنم که برای پدرم گواهی اشتغال بگیرم

من یکی برای خودم و خانواده دارم ولی یکی هم برای پدرم می خوام

من به همه مغازه ها و شرکت ها سر زدم. ولی چرا نیومدی پیش من؟

من نمی دونستم تو می تونی گواهی اشتغال بگیری؟

من نه، ولی ماجورک می تونه

می تونی کمکم کنی؟

من پولی ندارم

لطفاً به ما توهین نکن

می تونی کاری براش بکنی؟

فردا ساعت چهار بیا کارگاه شولتز

می بینی امروز چه شانسی بهت رو آورده؟

این یک لحظه تاریخیه

به همین خاطر که من همیشه می گم که به سمت روشنایی نگاه کن

درسته، می دونم

کمرت چطوره؟

بهتره

بهتره؟

بهتر که سوال نداره

ممنونم

باعث خوشحالیه منه، کار خاصی نکردم

ممنونم آقای شولتز

خوبیش اینکه توی منطقه یهودی ها می تونیم بمونیم و کار کنیم

حداقل همه با هم هستیم

همه بیرون

برید تو حیات

حرکت کن، حرکت کن

ما اینجا کارگریم. گواهی اشتغال داریم

صبر کن

بیا اینجا

برید اون طرف. عجله کنید

تو

تو .

تو

تو

تو

تو

بقیه لباس بپوشید و پشت سر ما بیاید

لوازمتون هم بیارید. بیشتر از پانزده کیلو نباشه

ما رو کجا می برین؟

متاسفم، من تمام تلاشم رو کردم

فکر کردم گواهی اشتغال می تونه نجاتمون بده

ولادگ این حرف رو نزن

بیاین فقط دعا کنیم که هنریک و هلینا بسلامت بر گردن

کجا داریم می ریم؟

می رین برای کار

شما رو جایی می برن که از منطقه یهودی ها خیلی بهتره. حرکت کن

چرا من این کار رو کردم؟

چرا من این کار رو کردم؟

چرا من این کار رو کردم؟

چرا من این کار رو کردم؟

چرا من این کار رو کردم؟

یک کم آب داری به من بدی؟

اون داره می میره

بچه من داره از تشنگی می میره

بهتون التماس می کنم

متاسفم

شما آب دارین؟

ازتون خواهش می کنم

می شنوی چی می گم؟

دارم بهت می گم، این یک رسواییه

دارم می شنوم

به اونها داریم اجازه می دیم که عین گوسفندها ما رو سلاخی کنن

بلند صحبت نکن

چرا به اونها حمله نمی کنیم؟

ما نزدیک نیم میلیون نفر هستیم

می تونیم با شکستن محاصره از این منطقه خارج بشیم

حداقل می تونیم شرافتمندانه بمیریم

نه اینکه لکه ننگی توی تاریخ باشیم

چرا تو فکر می کنی که اونها می خوان ما رو ببرن تا بکشن؟

می دونی چرا مطمئنم؟ چون اونها هیچی به ما نمی گن

اونها می خوان همه ما رو از بین ببرن

حالا از ما چی می خوای؟

باهاشون بجنگیم؟

برای جنگیدن ما نیاز داریم که سازماندهی بشیم

اسلحه و نقشه می خواهیم

حق با اونه. نکنه فکر کردی قراره با ویولنم بجنگم؟

آلمانی ها هیچ وقت این همه نیروی کار رو از دست نمی دن

کاملاً مشخصه که ما رو می فرستن تا کار کنیم

مطمئناً

به این فلج نگاه کن یا اون پیرمرد یا اون بچه

کدومشون قراره کار کنه؟

یا اصلاً خودت. تو می خوای رو دوشت بار حمل کنی؟

هنریک!

هلینا ، هنریک

دلم براتون تنگ شده بود

می خواستم با شماها باشم

متن انگلیسی درس

I’m Mr. Szpilman’s sister.

Go in.

Not you.

What?

Come.

It’s terrible.

What?

They’re hunting people in the streets.

They’ve taken Henryk.

Go home, alright?

Go home,

I’ll take care of it.

Excuse me.

Have you seen my husband?

Izaak Szerman?

I’m afraid not.

Tall, handsome, little gray beard.

If you see him, write to me.

Don’t forget.

Izaak Szerman.

What happened here?

They’ve got my grandson.

They pick them up and take them away.

What they do to them,

I’ve stopped believing in God.

Excuse me.

Excuse me.

Itzak?

Itzak?

Itzak, it’s Wladek Szpilman.

Henryk is in there.

I haven’t seen him.

Believe me.

They picked him up.

Can you help?

Now you need me.

Now you need me!

Can you help us?

It costs.

I have no money.

Then there’s nothing I can do.

You should have joined us.

They told me you had influence.

Who told you?

People I know.

They said you’re an important man.

Itzak.

Hands up.

How are you?

How are you?

You, bandit.

Dead!

Dead!

He’s crazy.

Hands up.

Want a cigarette?

Cigarette?

Thank you.

Everything is alright!

He looks very happy.

Everything is alright.

Everything is alright.

Hands up!

Hands up!

It’s alright.

Help!

Help!

Let go!

Help!

Why did they pick you up?

So you go to Itzak Heller?

Did I ask you to talk to him?

You’re out, aren’t you?

Did you beg to that piece of shit?

I asked him to help you.

What did you pay him?

With what could I pay him?

Every zloty I earn we spend on food.

I can look after myself.

They were taking you away.

It’s got nothing to do with you.

It’s me they wanted, not you.

Why do you have to interfere with other people’s business?

You’re mad.

That’s your trouble.

That’s also my business.

What’s the matter?

Are you sick?

Hungry.

Employment certificate.

What’s that mean, no employment certificate?

You have to have an employment certificate to work for the Germans in the ghetto, otherwise.

Otherwise what?

You’ll be deported.

So the rumors were true.

They’re going to resettle us.

and send us to labor camps, in the East.

They’re closing the small ghetto.

Oh, God!

Wladek?

Wladek?

I thought you were on tour playing in London, Paris, New York, Chicago.

Not this week.

You look terrible.

Have you heard the rumors?

They’re going to resettle us in the East.

Rumors!

You take it all too much to heart.

What’s the trouble?

I’ve been trying to get the certificate of employment for my father.

I managed to get one for me and my family, but I need one for my father.

I’ve been to all the firms and shops.

Why didn’t you come to me?

I didn’t know you were in the certificate business.

I’m not, but Majorek is.

Can you help?

I have no money.

Please, don’t insult us.

Can you do something for him?

Be at the Schultz workshop tomorrow, four o’clock.

See what a wonderful piece of luck you’ve had today?

That’s the historical imperative in action!

That’s why I always say:”Look on the bright side!

Yes, I know.

How’s your back?

Better.

Better?

Better not ask.

Thank you.

My pleasure won’t help you anyway.

Thank you, Mr. Schultz.

At least we got work in the ghetto.

At least we are still together.

Everybody out!

To the courtyard!

Move, move!

We are workers.

We have employment certification.

Wait.

Here.

Go over there.

Hurry.

You.

You.

You.

You.

You.

You.

The others, put your clothes on and come back here.

Bring your things with you.

15 kilos only.

Where are you taking us?

I’m sorry, I did my best.

I thought the certificates’d save us.

Stop it, Wladek.

Let’s just hope that Henryk and Halina will be better off.

Where will we be going?

You’re going to work.

You’ll be much better off than in the stinking ghetto.

Move.

Why did I do it?

Why did I do it?

Why did I do it?

Why did I do it?

Why did I do it?

Don’t you have a bottle of water?

He’s dying.

My child is dying of thirst.

I beg you.

I’m sorry.

Don’t you have water?

I beg you.

Can you hear what I’m saying?

I’m telling you, it’s a disgrace.

I can hear you.

Letting them take us to our death like sheep to the slaughter.

Not so loud.

Why don’t we attack them?

There’s half a million of us here.

We can break out of the ghetto.

At least we can die honorably, not

as a stain on the face of History.

Why are you so sure they’re sending us to our death?

You know why I’m not sure?

Because they didn’t tell me.

They’re going to wipe us all out.

What do you want me to do?

Fight?

To fight, we need organization,

plans, guns.

He’s right.

Do you think I’m going to fight with my violin bowl?

The Germans would never squander a huge labor force like this.

They’re sending us to a labor camp, it’s obvious.

Sure.

Look at that cripple, the old people, the children.

They’re going to work?

Look at you.

You’re going to carry logs on your back?

Henryk!

Halina, Henryk!

I missed you.

I wanted to be with you!

مشارکت کنندگان در این صفحه

تا کنون فردی در بازسازی این صفحه مشارکت نداشته است.

🖊 شما نیز می‌توانید برای مشارکت در ترجمه‌ی این صفحه یا اصلاح متن انگلیسی، به این لینک مراجعه بفرمایید.