6بخش

: پیانیست / بخش: پیانیست / درس 6

6بخش

توضیح مختصر

  • زمان مطالعه 0 دقیقه
  • سطح خیلی ساده

دانلود اپلیکیشن «زوم»

این درس را می‌توانید به بهترین شکل و با امکانات عالی در اپلیکیشن «زوم» بخوانید

دانلود اپلیکیشن «زوم»

فایل ویدیویی

برای دسترسی به این محتوا بایستی اپلیکیشن زبانشناس را نصب کنید.

ترجمه‌ی درس

ممنونم

بگیر. بگیر. اون رو بدش به من

تا می تونی سعی کن به واگن آلمانی ها نزدیکتر بشی

من الان پرده ها رو می کشم

ولی تو در طول روز اونها رو باز بذار. یادت نره

باید از اینکه این طرف دیواری احساس بهتری داشته باشی، نه؟

آره

ولی بعضی وقت ها هنوز مطمئن نیستم که کدوم سمت دیوارم

کمی نان، سیب زمینی و پیاز

من دوباره بهت سر می زنم

جانینا هم هفته ای دوبار بهت سر می زنه

برات غذا می یاره و از حالت با خبر می شه

ممنونم

این خیلی مهمه

فقط در شرایط اضطراری

باز هم تکرار می کنم فقط اضطراری می ری به این آدرس

یعنی چی که فراموش کردم؟

متوجه منظورم نمی شی؟

من فراموش کردم، منظورم اینه

می دونی چیه، تو با من مثل یک کثافت رفتار می کنی

چون تو کثافتی

خوک .

خوک

عوضی

خوک کثیف

تو هم یک خوک کثیفی

کی به کی می گه خوک

تو مثل فرشته ها می زنی

پس چرا گوش نمی دی؟

من دارم گوش می دم

دروغگو

تو داره خوابت می بره که. خوک

پخش بشین

به ما حمله کردن

پناه بگیرین

شلیک کنین

پناه بگیرین .

آتش

زود باشین برین عقب

حمله موفقیت آمیز بود

اون ساختمون

بر گردین

شلیک کنین

ممنونم

می خواستم زودتر بیام، ولی

نه، ممنونم

هیچ کس فکرش رو نمی کرد که اینقدر طول بکشه

من نباید از اون تو بیرون می اومدم

باید می موندم و با آلمانی ها می جنگیدم

ولادگ، دیگه ادامه نده

حالا دیگه همه چی تموم شده

حالا باید به اونها افتخار کنی

خدایا، این جنگ رو تمومش می کنن

آره

آلمانی ها هم می خوان

اونها صدمه دیدن

اونها انتظارش رو نداشتن. هیچ کس انتظارش رو نداشت

یهودی ها دارن می جنگن

کی فکرش رو می کرد؟

فایدش چیه؟

فایدش؟

ولادگ، من از تو تعجب می کنم

اونها با افتخار مردن. تو نظر دیگه ای داری؟

حالا همه لهستان قیام کرده. و ما آماده ایم

ما هم می جنگیم. بالاخره می بینی

برو وسایلت رو جمع کن. باید از اینجا بریم

چی شده؟

چه اتفاقی افتاده؟

باید عجله کنیم

چه اتفاقی افتاده؟

گشتاپو مهماتمون رو پیدا کرده. اونها جانینا و آندری رو گرفتن

اونها می تونن اینجا رو هم پیدا کنن

تو باید همین الان از اینجا بری

از من می خوای که کجا برم؟

ببین، من اینجا رو ترک نمی کنم

شانس من اینجا چقدره؟

تصمیم با خودته

اما اگر اونها به اینجا حمله کردن خودت رو از پنجره پرت کن بیرون

نذار اونها تو رو زنده بگیرن

من با خودم سم همراه دارم

اونها نمی تونن من رو زنده بگیرن

در رو باز کن

در رو باز کن یا زنگ می زنم به پلیس

تو مال این آپارتمانی؟

تا حالا ندیدمت

اینجا مال یکی از دوستامه

اومده بودم ببینمش ولی انگار نیستش

کارت شناسایی داری؟

کارت شناساییت رو ببینم

باشه حتماً

می خوام کارت شناساییت رو ببینم؟

چی شده؟

اون یک یهودیه .

یهودی

یهودی وایستا

نذارین بره بیرون

بگیرینش

بله؟

آقای گبزینکسی من رو فرستاده

ولادگ اشپیلمن

دوروتا

بیا تو

متاسفم

این آدرس رو به من دادن، من دنبال آقای دجی کیوویچ می گردم

مایکل دجی کیوویچ شوهر منه

بیا تو

بشین

متن انگلیسی درس

Thank you.

Here.

Here.

Give it to me.

Go as near to the front as possible, to the German section.

I’m going to draw the curtains now.

But you leave them open during the day.

Don’t forget.

Must feel better on this side of the wall, eh?

Yes.

But sometimes I’m still not sure which side of the wall I’m on.

Some bread, potatoes, onions.

I’ll come again.

Janina will visit you twice a week.

To bring more food, see how you are.

Thank you.

This is very important.

In case of emergency.

I mean emergency, go to this address.

What do you mean you forgot?

What do you think I mean?

I forgot, that’s what I mean.

You know, you treat me like dirt.

Because you are a dirt.

Pig!

Pig!

Bitch!

Dirty pig!

You are a dirty pig!

Takes one to know one Pig.

You play like an angel.

Then why don’t you listen?

I’m listening.

Liar.

You fell asleep.

Pig.

Spread out!

We’re being attacked!

Take cover!

Shoot!

Take cover!

Fire!

Come on, get out!

The attack was successful.

That building.

Turn that way!

Shoot!

Thank you.

I wanted to come earlier, but.

No, thank you.

No-one thought they’d hold out so long.

I never should’ve come out.

I should have stayed and fought with them.

Wladek, stop that.

It’s over now.

Just be proud of them.

My God, did they put up a fight!

Yes.

So did the Germans.

They are in shock!

They didn’t expect it.

Nobody expected it.

Jews fighting back.

Who would have thought?

What good did it do?

What good?

Wladek, I’m surprised with you.

They died with dignity.

And you know something else?

Now the Poles will rise.

We are ready.

We’ll fight too.

You’ll see.

Get your things together.

You have to leave.

What?

What’s happened?

I’m on the run.

What’s happened?

The Gestapo found our weapons.

They’ve arrested Janina and Andrzej.

They’re bound to find out about this place too.

You must get away at once.

Where do you want me to go?

Look at me, I’m not leaving.

Can I take my chances here?

That’s your decision.

But when they storm the flat, throw yourself out the window.

don’t let them get you alive.

I have poison on me.

They won’t get me alive either.

Open up!

Open the door or we’ll call the police!

Are you from this flat?

You’re not registered.

It belongs to a friend of mine.

I just came to visit, but I missed him.

Have you got your identity card?

Let me see your identity card.

Yes, of course.

I want to see your identity card!

What’s happening?

He’s a Jew!

A Jew!

Stop the Jew!

Don’t let him out!

Stop him!

Yes?

Mr. Gebczynski sent me.

Wladyslaw Szpilman.

Dorota.

Come in.

I’m sorry.

I was given this address and I’m looking for a Mr. Dzikiewicz.

Michal Dzikiewicz, he’s my husband.

Come in.

Sit.

مشارکت کنندگان در این صفحه

تا کنون فردی در بازسازی این صفحه مشارکت نداشته است.

🖊 شما نیز می‌توانید برای مشارکت در ترجمه‌ی این صفحه یا اصلاح متن انگلیسی، به این لینک مراجعه بفرمایید.