بخش 03

: زوتوپیا / بخش 3

بخش 03

توضیح مختصر

  • زمان مطالعه 0 دقیقه
  • سطح سخت

دانلود اپلیکیشن «زوم»

این بخش را می‌توانید به بهترین شکل و با امکانات عالی در اپلیکیشن «زوم» بخوانید

دانلود اپلیکیشن «زوم»

فایل ویدیویی

برای دسترسی به این محتوا بایستی اپلیکیشن زبانشناس را نصب کنید.

ترجمه‌ی بخش

39، 40 بفرما. وقتشه به اون پوشک برسي، خرس گنده.

هي. بوسم نميکني بدون خداحافظي از بابايي؟

فردا بوسم کن، اونوقت پوستت رو ميکنم!

خداحافظ.

خب، من ازت دفاع کردم و تو بهم دروغ گفتي.

تو دروغگو هستي!

بهش ميگن حقه‌بازي، عزيزم. و من دروغگو نيستم. اون دروغگويه

هي!

بسيار خب، نيک مکار. تو بازداشتي.

واقعا؟

به چه جرمي؟

خداجون، نميدونم. فروش مواد غذايي بدون مجوز چطوره؟

حمل و نقل کالاي تجاري بدون رسيد؟

تبليغات دروغين.

مجوز. رسيد کالاهاي تجاري.

و من هيچ تبليغات دروغيني نکردم. مراقب باش.

تو به اون موش گفتي که چوب‌هاي بستني‌ت، چوب سرخ هستن!

درسته. چوب سرخ.

وسطش فاصله است.

چوبي که سرخه.

نميتوني باهام کاري داشته باشي زردک.

من از زمان تولد اين کار رو ميکردم.

تو نبايد من رو زردک صدا بزني.

اشتباه کردم. اينطور فکر ميکردم که تو از يه دهات اومدي که توش فقط هويج بوجود مياد.

اینطور نیست؟

اوه، نه. من از دهات نيومدم من از روستاي لونه خرگوش اومدم.

بسيار خب.

اگه اين داستان آشناست بهم بگو.

يه دهاتي ساده لوح درس‌خوان با اين فکر بزرگ که هي، من رو نيگا، من به زوتوپيا ميرم جايي شکارچيان و شکار با هم در هماهنگي زندگي ميکنن و آواز “همه چي آرومه” رو ميخونن!

اما فهميدي که اي واي همه اينطوري نيستن.

و اون روياي بزرگ که پليس يه شهر بزرگ ميشي، ددم واي شدي يه پارکبان.

وای وای وای هيچکسي بهش و به روياهاش اهميتي نميده.

و خيلي زود اون روياها از بين ميرن، و خرگوش کوچولوي ما دلشکسته و نااميد آواره خيابون‌ها ميشه و آخرش سر از يه آشغالدوني زير پل در مياره.

و در نهايت هيچ چاره‌اي نداره، جز اينکه برگرده خونه در حاليکه از خجالت، سر کوچولو و گردش رو انداخته پايين.

گفتي از لونه خرگوش اومدي؟

خب آخرش سر از مزرعه هويج درمياره؟

اين درست نيست؟

آه!

حالا مراقب باش وگرنه فقط روياهات نيستن که از بين ميرن.

هي، هي. هيچکس بهم نميگه که من چي ميتونم باشم يا نباشم.

خصوصا يه عوضي که هيچوقت جرات نداشته که سعي کنه کسي باشه بغير از يه بستني فروش حقه باز.

بسيار خب، ببين.

همه با اين تفکر که ميتونن هرچيزي که ميخوان باشن، به زوتوپيا ميان.

خب، تو نميتوني.

تو نميتوني هرکسي که ميخواهي باشي.

روباه ناقلا.

خرگوش خنگ.

من يه خرگوش خنگ نيستم.

درسته.

و اون هم سيمان خيس نيست.

تو هيچوقت يه پليس واقعي نميشي.

راستي، تو يه پارکبان نازي.

شايد يه روزي سرپرست بخش بشي.

خوش بگذره.

من یک بازنده ام.

آه، هي، پدر و مادرم هستن!

آه، خودشه! سلام عزيزم!

سلام، جود خوشتيپه.

اولين روز پليسيت چطور بود؟

واقعا معرکه بود!

واقعا؟ همه‌ي اون چيزي که آرزوش رو داشتي؟

کاملا. و حتي بيشتر.

همه خيلي خوب هستن، و احساس ميکنم.

واقعا کارم مفيد بوده.

يه لحظه صبر کن. پناه بر خالق، هويج.

نگاه کن!

آه، خداجونم!

جودي، تو يه پارکبان شدي؟

آه، اين.

نه! اُه، نه.

اينا فقط يه چيز موقت هستن.

اين امن‌ترين شغل در نيروي پليسه!

اون يه پليس واقعي نيست!

دعاهامون بالاخره اثر کرد!

روز باشکوهيه!

يوهو، پارکبان، پارکبان، پارکبان!

بابا! بابا!

پارکبان!

ميدونين چيه، روز خسته کننده‌اي داشتم، بايد.

يه کم استراحت کني.

يکي بايد به اون ماشين‌هاي پارک شده برسه خداحافظ.

خداحافظ.

خداحافظ.

هی، رفیق! صدای اون آهنگ کسل کننده رو کم کن!

اون پارکبانو ولش کن، مگه نشنیدی چی میگفت؟

اون احساس میکنه که شکست خورده!

اوه ، خفه شو!

خودت خفه شو!

خودت خفه شو!

خودت خفه شو!

فردا همه چیز درست میشه.

آره ، ولی ممکنه بدتر بشه!

من فقط 30 ثانیه دیر کردم!

آآآآآره، تو واقعا یه قهرمانی ، خانم.

مامانم میگه که آرزو میکنه تو بمیری.

خجالت بکش،حقوق تو از مالیات هایی هست که من پرداخت میکنم.

من یه پلیس واقعیم.

من یه پلیس واقعیم.

هی، تو!

خرگوشه!

جناب ، اگه شکایتی دارین میتونین برین به راهنمایی رانندگی.

چی داری میگی؟

مغازم!

الان ازش دزدی شد! ببین، داره فرار میکنه!

خیلی خب، آیا تو پلیس هستی یا نه؟

اوه! آره! آره.

نگران نباشید، جناب، دارمش!

به نام قانون ، ایست!

بیا منو بگیر اگه میتونی، دم پشمکی!

دارم رد میشم!

افسر مک هورن هستم.

یه موقعیت 31-10 داریم.

حواسم بهش هست!

افسر هاپس هستم ، دارم تعقیبش میکنم!

یوو هووو!

واه!

ها!

ها ها ها.

تو!

هی! هی، پارکبان! صبر کن یه پلیس واقعی بیاد!

ایست!

آههه!

اوه!

ببخشید! دارم رد میشم.

ببخشید. ببخشید. شرمندم.

یاااای!

خداحافظ، تنه لش!

ها!

هی! همونجا بایست!

دونات میخوای پلیس جان!

اه خدای من ، اون ساپورت های پلنگی رو دیدین؟

آه!

آه!

اُه!

مدل موهاتو دوست دارم.

خیلی ممنون.

ههههههه.

بیا پیش بابایی!

اوکی. شما باید صبور باشید و تو صف وایستین، مثله بقیه خانوم اترتون. باشه؟.

راسو رو گرفتم!

هاپسس!

پستتو ترک کردی.

تعقیب گریز راه انداختی. جون جوندگان رو به خطر انداختی.

اما ، اگه بخواییم منصف باشیم تو یه جنایتکار حرفه ای رو بخاطر دزدیدن کمی پیاز دستگیر کردی.

اممم.

بدم میاد از اینکه باهاتون مخالفت کنم قربان ولی اونها پیاز نیستن.

اونا پیازچه زعفران هستن که “بهشون میگن “میدناکامپوم هلوسیتانس.

گیاه شناسی کلاس سی، قربان.

خب ، من در خانواده ای بزرگ شدم که کشاورزی می کنن.

دهن کوچیکتو ببند!

قربان ، من آدم بدرو گرفتم.

این کار منه.

کار تو گذاشتن قبض به روی ماشین های پارک شدس!

رئیس، خانم اترتون اینجاست تا دوباره شمارو ببینن.

الان نه.

باشه ، فقط من فقط میخوام بدونم که شما می خوای این دفعه اگه بخواین بپیچونیدش.

الان نه!

جناب. من نمیخوام که پارکبان باشم فقط میخوام که یه پلیس واقعی باشم.

فکر میکنی که وقتی شهردار تورو فرستاد اینجا از من چی میخواست؟

ولی ، قربان.

اگه زندگی یه کارتون موزیکال نیست که تو یه شعر کوچولو بخونی و رویا های خسته کنندت به طور شگفت انگیزی به حقیقت بپیونده!

پس ، بیخیال شو.

کلانتر بوگو ، لطفا! پنج دقیقه وقت میخوام ، لطفا.

ببخشید قربان. سعی کردم جلوشو بگیرم، ولی از دستم لیز خورد.

باید برم کمی بشینم.

خانم ، همونطور که قبلا هم گفتم هر کاری از دستمون بر بیاد انجام میدیم.

شوهرم ده روزه که گم شده!

اسمش هست “امیت اترتون”

بله. در جریانم.

اون یه گل فروشه. ما دوتا بچه خوشگل داریم.

اون هیچوقت به این شکل ناپدید نمیشد.

خانم، افسران ما سرشون خیلی شلوغه.

خواهش میکنم. باید یه نفر باشه که امیت منو پیدا کنه.

خانم اترتون.

من پیداش میکنم.

اوه. خیلی ممنون! دعات میکنم،خدا حفظت کنه ، خرگوش کوچولو!

اینو بگیر. امیت منو پیدا کن.

لطفا اونو برگردون پیش من و بچه هام. لطفا.

خانم اترتون. لطفا بیرون منتظر بمونید.

حتما. اوه، از دوتاتون خیلی سپاسگذارم!

یه لحظه.

تو اخراجی!

چی؟ چرا؟

بخاطر سرپیچی!

حالا، من این درو باز میکنم و تو میری به اون سمور میگی که تو یه پارکبان سابق هستی که اغفالش کردی و نمیتونی این پرونده رو به عهده بگیری.

شنیدم که افسر هاپس پرونده رو قبول کرده!

دستیار شهردار زنگوله پا!

پروژه ورود همه حیوانات به کارها واقعا داره جواب میده.

شهردار “شیردل” خیلی هیجان زده میشه!

نه ، نه ، هنوز زوده به شهردار خبر ندین.

و فرستادمش و تموم، بخاطر همینه که این کارو کردم.

بسیار خب، من معتقدم که کارو به کاردان سپردیم.

ما ریزه پیزه ها باید هوای همو داشته باشیم ، اینطور نیست؟

مثل چسب.

عالیه.

اگه چیزی احتیاج داشتی فقط کافیه که به من بگی. اوکی؟

جودی ، تو همیشه دوستانی رو تو شهرداری خواهی داشت. بسیار خب!

بای بای.

متن انگلیسی بخش

39, 40, there you go. Way to work that diaper, big guy.

Hey. No kiss bye-bye for daddy?

You kiss me tomorrow, I’ll bite your face off!

Ciao.

Well, I stood up for you, and you lied to me.

You liar!

It’s called a hustle, Sweetheart. And I’m not the liar. He is.

Hey!

All right, Slick-Nick. You’re under arrest.

Really?

For what?

Gee, I don’t know. How about selling food without a permit?

Transporting undeclared commerce across borough lines?

False advertizing.

Permit. Receipt of declared commerce.

And I didn’t falsely advertize anything. Take care.

You told that mouse the Pawpsicle sticks were redwood!

That’s right. Red wood.

With a space in the middle.

Wood that is red.

You can’t touch me, Carrots.

I’ve been doing this since I was born.

You’re gonna wanna refrain from calling me Carrots.

My bad. I just naturally assumed you came from some little carrot-choked Podunk.

No?

Uh, no. Podunk is in Deerbrooke county and I grew up in Bunnyburrow.

Okay.

Tell me if this story sounds familiar.

Naive little hick with good grades and big ideas decides “Hey, look at me, I’m gonna move to Zootopia Where predators and prey live in harmony and sing Kumbaya!”

Only to find, whoopsie, we don’t all get along.

And that dream of becoming a big city cop, double whoopsie, she’s a meter maid.

And whoopsie number three-sie, no one cares about her or her dreams.

And soon enough those dreams die, and our bunny sinks into emotional and literal squalor living in a box under a bridge.

Till finally she has no choice but to go back home with that cute fuzzy wuzzy little tail between her legs to become.

You’re from Bunnyburrow, is that what you said?

So how about a carrot farmer?

That sound about right?

Oh!

Be careful now, or it won’t just be your dreams getting crushed.

Hey, hey. No one tells me what I can or can’t be.

Especially not some jerk who never had the guts to try to be anything more than a Pawpsicle hustler.

All right, look.

Everyone comes to Zootopia thinking they can be anything they want.

Well, you can’t.

You can only be what you are.

Sly fox.

Dumb bunny.

I’m not a dumb bunny.

Right.

And that’s not wet cement.

You’ll never be a real cop.

You’re a cute meter maid, though.

Maybe a supervisor one day.

Hang in there.

I’m a loser.

Oh, hey, it’s my parents!

Oh, there she is! Hi, Sweetheart!

Hey there, Jude the Dude.

How was your first day on the force?

It was real great!

Yeah? Everything you ever hoped?

Absolutely. And more.

Everyone’s so nice, and I feel like.

I’m really making a difference.

Wait a second. Holy cranks, Bonnie.

Look at that!

Oh, my sweet heaven!

Judy, are you a meter maid?

Oh, this.

No! Oh, no.

This is just a temporary thing..

It’s the safest job on the force!

She’s not a real cop!

Our prayers have been answered!

Glorious day!

Ho-ho, meter maid, meter maid, meter maid!

Dad! Dad!

Meter maid!

You know what, it’s been a really long day, I should.

You get some rest.

Those meters aren’t gonna maid themselves.

Bye-bye.

Bye-bye.

Hey, bunny! Turn down that depressing music!

Leave the meter maid alone, didn’t you hear her conversation?

She feels like a failure!

Oh, shut up!

You shut up!

You shut up!

You shut up!

Tomorrow is another day.

Yeah, but it might be worse!

I was 30 seconds over!

Yeah, you’re a real hero, lady.

My mommy says she wishes you were dead.

Uncool rabbit, my tax dollars pay your salary.

I am a real cop.

I am a real cop.

Hey, you!

Bunny!

Sir, if you have a grievance you may contest recitation in traffic court.

What are you talking about?

My shop!

It was just robbed! Look, he’s getting away!

Well, are you a cop or not?

Oh! Yes! Yes!

Don’t worry, sir, I got this!

Stop in the name of the law!

Catch me if ya’ can, cottontail!

Coming through!

This is officer McHorn.

We got a 10-31.

I got dibs!

Officer Hopps, I am in pursuit!

Woo-hoo!

Ah!

Ahh!

Ha ha ha.

You!

Hey!

Hey, meter maid!

Wait for the real cops!

Stop!

Ahhhh!

Oh.

Sorry! Coming through.

Excuse me. Excuse me. Pardon.

Yahhh!

Bon voyage, flatfoot!

Huh!

Hey! Stop right there!

Have a donut, coppa!

Oh my god, did you see those leopard print jeggings?

Ah!

Ah!

Oh!

I love your hair.

Thank you.

Heheheheh.

Come to papa!

Okay. You’re gonna have to be patient and wait in line just like everyone else, Mrs. Otterton. Okay?

I popped the weasel!

Hopps!

Abandoning your post. Inciting a scurry. Reckless endangerment of rodents.

But, to be fair, you did stop a master criminal from stealing two dozen moldy onions.

Mmm. Hate to disagree with you, sir, but those aren’t onions.

Those are a crocus variety called midnicampum holicithias.

They’re a class C botanical, sir.

Well, I grew up in a family where plant husbandry was kind of a thing.

Shut your tiny mouth now!

Sir, I got the bad guy.

That’s my job.

Your job is putting tickets on parked cars!

Chief, Mrs. Otterton’s here to see you again.

Not now.

Okay, I just need to know if you want to take it this time she seems really upset.

Not now!

Sir. I don’t wanna be a meter maid, I wanna be a real cop.

Do you think the mayor asked what I wanted when he assigned you to me?

But, sir.

Life isn’t some cartoon musical where you sing a little song, and your insipid dreams magically come true!

So let it go.

Chief Bogo, please! Five minutes of your time, please.

I’m sorry sir. I tried to stop her, she’s super slippery.

I gotta go sit down.

Ma’am, as I’ve told you, we’re doing everything we can.

My husband has been missing for ten days.

His name is Emmitt Otterton.

Yes. I know.

He’s a florist. We have 2 beautiful children.

He would never just disappear.

Ma’am, our detectives are very busy.

Please. There’s gotta be somebody to find my Emmitt.

Mrs. Otterton.

I will find him.

Oh. Thank you! Bless you, bless you, little bunny!

Take this. Find my Emmitt.

Bring him home to me and my babies. Please.

Mrs. Otterton. Please wait out here.

Of course. Oh, thank you both so much!

One second.

You’re fired.

What? Why?

Insubordination!

Now, I’m going to open this door, and you’re goind to tell that Otter you’re a former meter maid with delusion of grandeur, who will not be taking the case.

I just heard Officer Hopps is taking the case!

Assistant Mayor Bellwether!

The Mammal Inclusion Initiative is really starting to pay off.

Mayor Lionheart is just gonna be so jazzed!

No, let’s not tell the mayor just yet.

And I sent it, and it is done, so I did do that.

All right, well, I’d say the case is in good hands.

Us little guys really need to stick together, right?

Like glue.

Good one.

Just call me if you ever need anything. Okay?

You’ve always got a friend at City Hall, Judy. All right!

Bye-bye!

مشارکت کنندگان در این صفحه

تا کنون فردی در بازسازی این صفحه مشارکت نداشته است.

🖊 شما نیز می‌توانید برای مشارکت در ترجمه‌ی این صفحه یا اصلاح متن انگلیسی، به این لینک مراجعه بفرمایید.