بخش 04

: زوتوپیا / بخش 4

بخش 04

توضیح مختصر

  • زمان مطالعه 0 دقیقه
  • سطح ساده

دانلود اپلیکیشن «زوم»

این بخش را می‌توانید به بهترین شکل و با امکانات عالی در اپلیکیشن «زوم» بخوانید

دانلود اپلیکیشن «زوم»

فایل ویدیویی

برای دسترسی به این محتوا بایستی اپلیکیشن زبانشناس را نصب کنید.

ترجمه‌ی بخش

من بهت 48 ساعت وقت میدم.

آره!

فقط 2 روز برای پیدا کردن امیت اترتون. ولی، اگه از پسش بر نیومدی،باید استعفا بدی.

باشه. قبوله.

عالیه. کلاهاوزر کل پرونده رو بهت میده.

بفرما. یه سمور گم شده.

فقط همین؟ ییکس!

این کوچیکترین پرونده ایه که تابحال دیدم. هیچ سرنخی.

هیچ نشانه ای نداره. و اسم تو هم هنوز تو سیستم رایانه ای نیست، پس.

هیچ منبعی هم نداری! ها ها!

اوه، امیدوارم که آینده شغلیتو مشروط به حل این پرونده نکرده باشی.

اوکی. آخرین جایی که دیده شده.

میتونم اینو قرض بگیرم؟ ممنون.

بستنی چوبی؟ آلت قتل!

“بستنی چوبی بخرید”.

آره! به این معنی.

این یعنی چی اونوقت؟

یعنی اینکه من یه سرنخ دارم.

سلام! سلام! دوباره منم! سلام! افسر بوق بوقی اینجاست.

ها ها. نه. درواقع افسر هاپسم و اینجام که چند تا سوال در مورد پرونده ای ازت بپرسم.

چی شده ، پارکبان؟ کسی مخروط های راهنمایی رانندگیو دزدیده؟

کار من نبوده.

هی هویج خان ، داری بچه رو بیدار میکنی. من باید برم سر کار.

این خیلی مهمه آقا. فکر کنم که بستنی چوبی های 10 دلاریت میتونن صبر کنن.

ها! من در عرض یه روز 200 دلار در میارم پشمک جون.

تموم 365 روز سال رو ، از وقتی که 12 ساله بودم.

و زمان طلاست. بزن کنار. خواهش میکنم ، فقط یه نگاهی به این عکس بنداز.

تو به آقای اترتون بستنی چوبی فروختی ، درسته؟

اونو میشناسیش؟ من همرو میشناسم.

و یه مغازه اسباب بازی فروشی رو میشناسم که یکی از خرگوش های عروسکیشو گم کرده پس چرا برنمیگرده به جعبه ات؟

باشه. انگار باید راهه سختو انتخاب کنیم.

تو الان به کالسکه من قفل زدی؟ نیکولاس وایلد تو بازداشتی.

ها. به چه جرمی؟ جریه دار کردن احساسات؟

فرار از پرداخت مالیات.

آره . روزانه 200 دلار از وقتی که 12 سالت بوده.

که میشه 2 دهه ، که 20 برابرش، فکر کنم میشه ، 1460000 دلار.

منظورم اینه که درسته یه خرگوش خنگ هستم ولی ما خرگوش ها حسابمون خوبه.

بگذریم ، طبق فرم های مالیاتی درآمدت رو صفر گزارش کردی!

متاسفانه ، گزارش دروغ در فرم های مالیاتی جرمیه که مجازاتش سنگینه.

5 سال زندان. خب ، حرف‌های من خلاف حرف‌های تویه.

دویست دلار در روز در میارم پشمک جون تمام 365 روز سال رو ، اونم از وقتی که 12 سالم بوده.

در واقع ، حرف‌های خودت بر خلاف خودته.

پس اگه این خودکارو میخوای باید کمکم کنی که این سمور بدبختو پیدا کنیم وگرنه تنها جایی که میتونی بستنی چوبی بفروشی بوفه زندانه.

به این میگن حقه بازی، عزیزم.

اون به تو حقه زد. هاهاها.

اون بدجوری بهت حقه زد! تو الان یه پلیسی ، نیک.

حتما یکی از اینها لازمت میشه.

خوش بگذره کار با پشمک خانم!

حرف بزن.

من نمیدونم که اون کجاست، فقط دیدم که کجا رفت.

عالیه، بزن بریم!

جایه مناسبی برای یه خرگوش ناز نیست.

منو ناز خطاب نکن، بشین تو ماشین. باشه. رئیس تویی.

سلام.

سلاام؟ سلام؟سلام؟ سلام!

اسم من.

میدونی چیه ، یه لحظه صبر کن.

چون ما به اندازه کافی از خرگوش های پیشاهنگ شیرینی خریدیم.

اوه، نه.

افسر هاپس هستم ، اداره پلیس. دنبال یه پستاندار گمشده به نام.

امییت اترتونیم. اینم عکسش. اون زیاد به اینجا میومد؟

آره ، امیت پیر!

چند هفته ای میشه که ازش خبری نیست.

ولی ، هی ، شما باید با مربی یوگاش صحبت کنید. خوشحال میشم که شما رو ببرم پیشش.

اوه ، خیلی ممنون، خیلی بیشتر از چیزی که میتونید تصور کنید متشکرم اینکار میتونه.

اوه! تو لختی. اوه مطمئنا. ما تو باشگاه طبیعت هستیم!

آره. تو زوتوپیا هر کسی میتونه هر چیزی بشه. این رفیقامون هم میتونن لخت بشن.

نانگی درست اونطرف استخر لذت بخشه.

اوه ، پسر. این صحنه معذبت میکنه؟ چون اگه بیخیال شدی ، اصلا خجالت نداره.

چرا ، داره.

پسر، عجب روحیه ای.

آره ، بعضی پستانداران میگن که این زندگی طبیعی کمی عجیبه. ولی میدونی بنظر من چه چیزی عجیبه؟

لباس پوشیدن حیوانات! بفرما!

همینطور که میبینین ، نانگی یه فیله بهمین خاطر اون همه چیز رو به یاد میاره.

سلام ، نانگی. این رفیقامون یه سری سوال راجع به اون امیت سمور دارن.

کی؟

اه. امیت اترتون. تقریبا به کلاس های یوگات میومد اونم 6 سال.

هیچی از اون سگ آبی یادم نیست.

حقیقتش ، اون یه سموره.

اون قبلا چهارشنبه ها میومد اینجا. یادت نیست؟

نه.

آره ، اون لباس سبز بافتنی می‌پوشید و یه شلوار راحتی رنگارنگ.

اوه ، و یه کروات زیبا با یه گره مشتی.

گره‌ش خیلی محکم بود. یادت نمیاد نانگی؟ نه.

آره باهم رفتیم بیرون و اون سوار یه ماشین سفید بزرگ با سپر نقره ای شد.

ماشین نیاز به تنظیم داشت. سیلندر سومش کار نمیکرد. یادت میاد ، نانگی؟

نه.

اه. احیانا شما شماره پلاکشو ندیدین؟ دیدین؟

اوه ، معلومه که دیدم. شمارش 29THD03 بود.

صفرو سه ، واو واقعا اطلاعات ارزشمندی بود. متشکرم.

بهتون گفته بودم که نانگی حافظه قوی ای داره. ای کاش منم حافظه یه فیل رو داشتم.

خب ، به من که حال داد. سره نخ ها هم قابلتو نداشت. و از اونجایی که هر کسی میتونه رد یه پلاکو بگیره، من اون خودکارو میگیرم و میرم پی کارم.

پلاک. من نمیتونم پلاک یه ماشینو ردیابی کنم.

اووف. من هنوز به سیستم اطلاعات دسترسی ندارم.

خودکارو بده به من ، لطفا. چیزی گفتی؟

هر کسی میتونه رد پلاکو بگیره؟

ای کاش، یه احمق اینطرفا بود که میتونست رد پلاکو بگیره کسی که کار بلد باشه.

خرگوش ، کاریو که ازم خواستی رو انجام دادم.

تا ابد که نمیتونی منو به کار بگیری.

نه برای همیشه. خب من فقط 36 ساعت وقت دارم برای رسیدگی به این پرونده.

خب میتونی رد پلاکو بگیری یا نه؟

حقیقتش ، الان یادم اومد که یه رفیق توی راهنمایی رانندگی دارم.

فلش سریع ترین کارمند اونجاست. اگه به مشکلی برخوردی ، فقط کافیه که بهش بگی.

امیدوارم. ما واقعا مشکل زمانی داریم و هر دقیقه خیلی با ارزشه.

صبر کن. اونا همشون خرس تنبلن؟

متن انگلیسی بخش

I will give you 48 hours.

Yes!

That’s two days to find Emmitt Otterton.

But, You strike out, you resign.

Okay. Deal.

Splendid. Clawhauser will give you the complete case file.

Here you go.

One missing otter.

That’s it?

Yikes!

That is the smallest case file I’ve ever seen. Leads, none.

Witnesses, none. And you’re not in the computer system yet, so.

Resources, none!

Ha ha!

Hoo, I hope you didn’t stake your career on cracking this one.

Okay.

Last known sighting.

Can I just borrow?

Thank you.

Pawpsicle?

The murder weapon!

“Get your Pawpsicle”.

Yeah! Cause that.

What does that mean?

It means I have a lead.

Hi! Hello! It’s me again!

Hey! It’s officer toot-toot.

Hoo. No.

Actually it’s Officer Hopps, and I’m here to ask you some questions about a case.

What happened, meter maid?

Did someone steal a traffic cone?

It wasn’t me.

Hey, Carrots, you’re gonna wake the baby.

I gotta get to work.

This is important, sir. I think your ten dollars worth of Pawpsicles can wait.

Ha! I make 200 bucks a day, fluff.

365 days a year, since I was 12.

And time is money. Hop along.

Please just look at the picture.

You sold Mr. Otterton that Pawpsicle, right?

Do you know him?

I know everybody.

And I also know that somewhere there’s a toy store missing its stuffed animal, so why don’t you get back to your box?

Fine.

Then we’ll have to do this the hard way.

Did you just boot my stroller?

Nicholas Wilde, you are under arrest.

Ha. For what? Hurting your feelings?

Felony tax evasion.

Yeah.. 200 dollars a day, 365 days a year, since you were 12.

that’s two decades, so times twenty, which is1,460,000, I think.

I mean, I am just a dumb bunny, but we are good at multiplying.

Anyway, according to your tax forms, you reported, let me see here, zero!

Unfortunately, lying on a federal form is a punishable offense.

5 years jail time. Well, it’s my word against yours.

200 bucks a day, fluff, 365 days a year, since I was twelve.

Actually it’s your word against yours.

And if you want this pen you’re going to help me find this poor missing otter, or the only place you’ll be selling Pawpsicles is the prison cafeteria.

It’s called a hustle, sweet heart.

She hustled you.

Ehahaha.

She hustled you good!

You’re a cop now, Nick.

You’re gonna need one of these.

Have fun working with the fuzz!

Start talking.

I don’t know where he is, I only saw where he went.

Great, let’s go!

It’s not exactly a place for a cute little bunny.

Don’t call me cute, get in the car.

Okay. You’re the boss.

Hi.

Hello? Hello?

Hello?

Hello!

My name is.

You know, I’m gonna hit the pause button right there.

Cause we’re all good on bunny scout cookies.

Uh, no.

I’m Officer Hopps, ZPD.

I’m looking for a missing mammal.

Emmitt Otterton. Right here.

He may have frequented this establishment?

Yeah, old Emmitt!

Haven’t seen him in a couple of weeks.

But hey, you should talk to his yoga instructor.

I’d be happy to take you back.

Oh, thank you so much, I’d appericiate that more than you can imagine, it’d be such.

Oh! You are naked..

Oh, for sure. We’re a naturalist club!

Yeah. In Zootopia anyone can be anything.

These guys, they be naked.

Nangi’s just on the other side of the pleasure pool.

Oh boy. Does this make you uncomfortable?

Because if so, there’s no shame in calling it quits.

Yes, there is.

Boy, that’s the spirit.

Yeah, some mammals say the naturalist life is weird.

But you know what I say is weird?

Clothes on animals!

Here we go!

As you can see, Nangi is an elephant, so she’ll totally remember everything.

Hey, Nangi. These dudes have some questions about Emmitt the otter.

Who?

Eh.

Emmitt Otterton. Been coming to your yoga class for like six years.

I have no memory of this beaver.

He’s an otter, actually.

He was here a couple of Wednesdays ago. Remember?

No.

Yeah, he was wearing a green cable knit sweater vest, and a new pair of Quarterway slacks.

Oh, and a Paisley tie, sweet Windsor knot.

Real tight. Remember that, Nangi? No.

Yeah, and we both walked him out, and he got into this big old white car with a silver trim.

Needed a tune up. The third cylinder wasn’t firing.

Remember that, Nangi?

No.

Eh. You didn’t happen to catch the licence plate number?

Did you?

Oh, for sure. It was 2-9-T-H-D-0-3.

0-3. Wow, this is a lot of great info.

Thank you.

Told you Nangi has a mind like a steel trap.

I wish I had a memory like an elephant.

Well, I had a ball. You are welcome for the clue.

And seeing as any moron can run a plate, I will take that pen and bid you adieu.

The plate. I can’t run a plate.

Oomf.

I’m not in the system yet.

Give me the pen, please.

What was it you said?

Any moron can run a plate?

Gosh, if only there were a moron around who were up to the task.

Rabbit, I did what you asked.

You can’t keep me on the hook forever.

Not forever. Well, I only have 36 hours left to solve this case.

So can you run the plate or not?

Actually, I just remembered, I have a pal at the DMV.

Flash is the fastest guy in there.

You need something done, he’s on it.

I hope so. We are really fighting the clock and every minute counts.

Wait.

They’re all sloths?

مشارکت کنندگان در این صفحه

تا کنون فردی در بازسازی این صفحه مشارکت نداشته است.

🖊 شما نیز می‌توانید برای مشارکت در ترجمه‌ی این صفحه یا اصلاح متن انگلیسی، به این لینک مراجعه بفرمایید.