سرفصل های مهم
7بخش
توضیح مختصر
- زمان مطالعه 0 دقیقه
- سطح ساده
دانلود اپلیکیشن «زوم»
فایل ویدیویی
برای دسترسی به این محتوا بایستی اپلیکیشن زبانشناس را نصب کنید.
ترجمهی بخش
مالوری؟
مالوری؟
مالوری؟
بهت گفتم تو قایق بمون
تو فکر نمیکنی
دقیقا کاری رو میکنی که من میگم وگرنه میمیری، فهمیدی چی گفتم؟
اگه اتفاقی برای من افتاد سعی نکنین کمکم کنین
منو فراموش کنین و خودتون رو نجات بدین
فهمیدی؟
بگو، اگه اتفاقی برای من افتاد چیکار میکنی؟
خودت رو نجات میدی، بگو
خودم رو نجات میدم - خودت رو نجات میدی -
نمیتونم بهت اعتماد کنم
پایان دنیا، مجبورمون میکنه یه کارهایی بکنیم
این پایان دنیا نیست - واقعا، -
حسـش که مثل همونه
آخر ماموریتم به عراق توی یه روستا پایگاه زده بودیم
دستور داشتیم توی خیابونها گشت بزنیم مطمئن بشیم همه در امنیت قرار دارن
یه روز صبح
یه پدری رو دیدیم که با چهارتا بچهاش راه میرفت
برای همین زدم کنار تا مطمئن بشم مشکلی نیست
و مطمئن بشم هرجا میخواست بره در امنیت باشه
مشخص شد داره بچههاش رو میبره مدرسه
وسط اون همه شلوغی
اون همه هرج و مرج داشت بچههاش رو میبرد مدرسه
پس
پس ما رفتیم دنبالشون
هر روز
همراهیشون کردیم
شده بود کار هر روزمون
و بعد، وقتی دورهی ما تموم شد
وقتی زمان برگشت به خونه بود اینو بهم داد
همم
دوست دارم اینجوری فکر کنم که هنوز داره بچههاش رو میبره مدرسه
الو، کسی صدای منو میشنوه، الو
من مالوری هستم کسی نیست، صدای منو میشنوین، الو؟
کسی صدای منو میشنوه، الو، الو، کسی صدای منو میشنوه؟
الو، آزمایش میکنم، الو؟
الو، کسی اونجا هست، الو؟
صدای منو میشنوین، خواهش میکنم
الو، آزمایش میکنم - تو -
چشمبند بستی؟
بستی پتوی پشتت هنوز آویزونه؟
خیلیخب، فقط خیلی خیلی سریع بیا تو
ممنون، این هم چشمبندم خیلی ممنون
چیزی نیست، فقط صبر کن همینجا صبر کن، مالوری
باید برم دستشویی - المپیا، داری چیکار میکنی، -
مالوری - داری چیکار میکنی، -
چه فکری تو سرته، بخواب زمین - باشه، اون فقط ترسیده -
اون فقط ترسیده - تام، کیفش رو بگرد -
بیا اینطرف، المپیا، بیا اینطرف
تو کی هستی، - این یارو کیه، -
تام، من دارمش، کیفش رو بگرد کیفش رو بگرد
این کیه، - اون فقط ترسیده -
تو کی هستی، - چجوری اومد تو، -
خفهشو، المپیا، تو کی هستی، - ترسیده بود، خب، من هم گذاشتم بیاد تو -
یه غریبه رو به خونه راه دادی، - ببخشید -
وحشتزده بود - پخمهای، -
خدایا، خیلیخب، خواهش میکنم
اسم من گریـه
توی شهر زندگی میکنم
وقتی این چیزا اومدن با چندتا از همکارام سوار اولین قطار شدیم
چون فکر میکردیم امنه
لطفا، لطفا بذارین اینجا بمونم اونها دنبالـمن
کی دنبالته؟
حرفش رو باور نمیکنم، داره دروغ میگه - کی دنبالته، -
معلومه که داره دروغ میگه
قسم میخورم - داگلاس، چرا اینجایی، -
ما رفتیم خونهی همکارم، کارل تا مخفی بشیم
همه چیز خوب بود تا اینکه اونها به زور اومدن تو
اون موجودات به زور وارد خونهی مردم نمیشن
نه، اون موجودات نه اون روانیا
اون روانیا از نورثوود
نورثوود، من نمیشنا کجاست؟
یه موسسه روانی برای مجرمهای دیوونه
خب، خوبه که میدونیم الان دیگه میتونن بیان تو
بعدش چی؟
ما رو بردن بیرون مجبورمون کردن چشمامون رو باز کنیم
که مجبور بشیم به اون موجودات نگاه کنیم
چی؟
نگاه کردی، - نه -
یه جورایی دوستم کال، تونست یکی از اون آدمها رو بخوابونه روی زمین
و بقیهی ما تونستیم فرار کنیم
من همینطور دویدم و دویدم و دویدم تا به اینجا رسیدم
در همهی خونهها رو میزدم ولی کسی جواب نمیداد
تا اینکه شما جواب دادین، پس
ممنون
پرندهها
ترسناکترین بخش این بود که وقتی اون آدمها اومدن تو، اونها
اونها چشمبند نداشتن
انگار نیاز نداشتن
ولی اونها بیرون بودن اون بیرون باید چشمبند داشته باشی
نه این آدمها
این آدمهای دیوونه مثل دیگران تحت تاثیر قرار نمیگرفتن
میخواستن ببینن
خوشحال بودن
خیلی شاد بودن
و گفتن همه باید این رو ببینن
صبر کن
بلند شو و برو بیرون اینجا یتیمخونه نیست
تازهوارد، دیدار خیلی خوبی بود از ملاقاتت خیلی خوشحال شدیم، حالا بزن به چاک
و هر کی موافق نیست با این میره بیرون
الان برو بیرون - داگلاس، این قتله -
نه، این قتله
لطفا - اینکه بذاری یه غریبه بیاد تو خونه -
هر ارتباطی که با بیرون داشتیم نتیجهاش شده مرگ
لیدیا، گرگ، چارلی
اگه میخواین آدمهای بیرون رو نجات بدین
پس صاف از اون در میرین بیرون و انجامش میدین
دیگه اینجا غریبه راه نمیدیم
نه تا وقتی من زندهام
دیگه تکرار نمیکنم، بلند شو و
ممنون
تو توی پارکینگ میخوابی
تنها دلیلی که در رو بخاطرش باز کردم
این بود که یادمه بیرون باشی چه حسی داره
اگه شماها نمیذاشتین بیام تو، من
احساس میکنم اینجا سربارم
بیشتر از من سربار کسی نیستی، باشه؟
اینجوری نیست - چرا، هست -
تو مثل من نازک نارنجی نیستی
من خیلی لوسم
همیشه پدر و مادرم همه کار برام کردن و بعد هم شوهرم
و من فقط با اون همه عشق، نازک نارنجی شدم
خب، منو گرگها بزرگ کردن پس خودت رو خوششانس بدون
اگه اتفاقی برای من افتاد ازت میخوام مراقب بچم باشی
باشه؟
نه، نه - لطفا -
بچهی توئه - مالوری -
نه
قول بده - هیچ اتفاقی برای تو نمیوفته -
بچهی توئه
قول بده - هیچ -
لطفا بهم قول بده
باشه، آره، البته
این چیه؟
خب، اگه قرار بود بهت بگم
به خودم زحمت نمیدادم بذارمش توی این پاکت خوشگل
وقتی رفتیم غذا بیاریم برداشتم
خیلی بانمکه - اهمم -
ممنون - خواهش میکنم -
میدونم اون مهمونی بچهای نیست که همیشه آرزوش رو داشتی
نه، عالیه
و وقتی کوچولوت به اندازه کافی بزرگ شد میتونی بدی به خودش، باشه؟
ممنون
متن انگلیسی بخش
Malorie?
Malorie?
Malorie?
I told you to stay on the boat.
You don’t think.
You do exactly what I say or you die, do you understand me?
If something happens to me, do not try and help me.
Forget about me and try to save yourself.
Do you understand?
Say it, If something happens to me, what do you do?
You save yourself, Say it!
I save myself, -You save yourself.
I can’t trust you.
The end of the world makes us do things.
It’s not the end of the world, - Really?
It sure feels like it.
At the end of my deployment in Iraq, we were stationed at this village
ordered to patrol the streets, make sure everybody was safe.
One morning, we saw
this father walking with his four kids.
So I pulled over to make sure everything was okay
and to make sure he got wherever he was going safely.
Come to find out, he was walking his kids to school.
In the middle of all that shit,
all that chaos, he was walking his kids to school.
So
So we just followed him.
Day after day.
We escorted him.
That just became our routine.
And then, at the end of our time,
he gave me this when it was time to come back home.
Mm.
I like to think he’s still walking his kids to school.
Hello, can anybody hear me, Hello?
This is Malorie, Anybody, can you hear me, Hello?
Can anybody hear me, Hello, Hello, Can anybody hear me?
Hello, Testing, hello?
Hello, is anyone out there, Hello?
Can you hear me, please?
Hello, Testing, - Are you a
Do you have a blindfold on?
Is the blanket behind you still up?
Okay, just come in really, really quickly.
Thank you, Here’s my blindfold, Thank you so much.
It’s okay, Just wait, Wait here, Malorie!
I gotta pee, -Olympia, what are you doing?
Malorie, -What are you doing?
What are you thinking, Get down, - Okay, he’s just scared.
He’s just scared, -Tom, Check the bag.
Get over here, Olympia, Get over here.
Who are you, -Who is this guy?
Tom, I’ve got him, Check the bag, Check the bag.
Who is this, -He’s just scared.
Who are you, -How did he get in here?
Shut up, Olympia, Who are you, -He was scared, okay, I just let him in.
You let a stranger in the house, -I’m sorry.
He was terrified, -Are you a simpleton?
Oh, God, Okay, Please.
My name is Gary.
I live in the city.
When these things came, I got the first train out with some colleagues
because we thought it would be safe.
Please, please just let me stay here, They’re after me.
Who’s after you?
I don’t believe it, He’s lying, -Who’s after you?
It’s obvious he’s lying.
I swear, -Why are you here?
We went to my colleague Carl’s house to lay low.
Everything was fine until they broke in.
Creatures don’t break into people’s homes.
No, not the creatures, these psychos.
These psychos from Northwood.
Northwood, I don’t, Where is that?
It’s a mental institution for the criminally insane.
Well, it’s nice to know they have hall passes now.
And then what?
They took us outside and they forced our eyes open
so that we would have to look at the creatures.
What?
Did you look, -No.
Somehow, my friend Carl managed to tackle one of these people to the ground
and the rest of us made a run for it.
I just kept on running and running and running till I got here.
I’ve been knocking on all the doors and nobody answered.
Until you did, so
Thank you.
Birds.
The scariest thing was, uh, when these people broke in, they
they weren’t wearing blindfolds.
It’s like they didn’t need them.
But they’d been outside, You have to wear blindfolds.
Not these people.
These crazy guys weren’t affected like everyone else.
They wanted to see.
They were happy.
They were so glad.
And they said everyone needed to see.
Wait.
Get up and get out, It’s not an orphanage.
New guy, you had a great visit, We really loved meeting you, Now fuck off.
And anybody who doesn’t agree, you go with him.
Out now, -Douglas, that is murder.
No, This is murder.
Please, -Letting strangers into this house.
Every contact we have had with the outside has brought us death.
Lydia, Greg, Charlie.
If you wanna save people out there,
then you go right through that door and you go do it.
We’re not bringing any more strangers in here.
Not while I’m alive.
I won’t tell you again, get up and get–
Thank you.
You’ll sleep in the garage.
The only reason I opened that door
is ‘cause I remember what it felt like to be outside of it.
If you guys hadn’t let me in, I
I feel like such a burden.
You are no more a burden than I am, okay?
That’s not true, -It is, It is.
You’re not soft like me.
I’m so spoiled.
My parents have always done everything for me and then my husband,
and I just, I got soft from all that love.
Well, I was raised by wolves, so consider yourself lucky.
If something happens to me, I want you to take care of my baby.
Okay?
No, No, -Please.
It’s your baby, -Malorie.
No.
Promise me, -Nothing is gonna happen to you.
It’s your baby.
Promise me, -Nothing–
Please promise me.
Yeah, okay, Yeah, of course.
What is this?
Well, if I was just gonna tell you,
I wouldn’t have bothered putting it in this fancy– this fancy bag.
I got it on the supply run.
It’s so cute, - Mm-hmm.
Thank you, -You’re welcome.
I know it’s not the baby shower you’ve always dreamt of.
No, it’s– It’s perfect.
And you can give it to your little one when she’s old enough, okay?
Thank you.
مشارکت کنندگان در این صفحه
تا کنون فردی در بازسازی این صفحه مشارکت نداشته است.
🖊 شما نیز میتوانید برای مشارکت در ترجمهی این صفحه یا اصلاح متن انگلیسی، به این لینک مراجعه بفرمایید.