6بخش

: لبه‌ی فردا / بخش 6

لبه‌ی فردا

12 بخش

6بخش

توضیح مختصر

  • زمان مطالعه 0 دقیقه
  • سطح ساده

دانلود اپلیکیشن «زوم»

این بخش را می‌توانید به بهترین شکل و با امکانات عالی در اپلیکیشن «زوم» بخوانید

دانلود اپلیکیشن «زوم»

فایل ویدیویی

برای دسترسی به این محتوا بایستی اپلیکیشن زبانشناس را نصب کنید.

ترجمه‌ی بخش

اول از همه بگم که اين يه سخنراني فوق العاده بوده

توپ بود

من ژنرال رو مي شناسم

ما بايد اين موضوع رو باهاش درميون بذاريم

هرچيزي که به من گفتين رو بهش بگين

من به ديدن ژنرال هم رفتم،

چندين بار رفتم

بخش رواني. کالبد شکافي. يادته ؟

از من چه انتظاري دارين ؟

چيز عجيب و غريبي ديدي ؟

داره اسکولم مي کنه ؟

تصورات

تصورات. تو تونستي تصوراتي مثل اون ببيني ؟

وقتي که “امگا” کنترل قدرتش رو از دست ميده متمرکز ميشه

حتي همين الان هم داره ذهني دنبالت مي گرده

وقتي به پيدا کردنت نزديک ميشه تصوراتت شروع ميشه

شروع مي کني به ديدن اون. حتي ميبيني کجاست

و تو اين تصورات رو داشتي ؟

آره

اما در نهايت ديديش. يعني، واقعأ ديديش

درسته ؟

با چشم خودم نه

پس همه اينا فقط تئوري هستن ؟

شما حتي نميدونيد که اين واقعأ وجود داره

تصورات نشونم داد که توي “وردان” ـه …ميتونستم ببينمش. من

من فقط

قبل از اينکه بهش برسم قدرتم رو از دست دادم

و زماني که ما “وردان” رو گرفتيم

امگا” رفته بود”

خيلي خب. پس تمام کاري که بايد بکنم اينه که …

صبر کنم تا اين تصورات بيان سراغم

و بعد بهتون جاي اين جونور “امگا” رو بگم ؟

نه. کيج

تو منو مي بري اونجا. و منم مي کشمش

ببرمت اونجا ؟

من اصلأ واسه مبارزه آموزش نديدم

خشاب گذاري

خشاب گذاري

حالت خوبه، “کيج” ؟

فکر کنم يه چيزي رو شکستم

چي رو ؟

کمرم

تنها چيزي که ميتونم حس کنم لب هامه

حالا با دقت گوش کن. اين قانون خيلي مهميه

اين تنها قانونه

اگه تو ميدان جنگ مجروح شدي بهتره مطمئن بشي مي ميري

چرا ؟

آخرين باري که توي مبارزه بودم

زخمي شدم

خون ريزي داشتم. اما سريع نبود

توي يه بيمارستان صحرايي با يک و نيم ليتر از خون يه نفر ديگه بهوش اومدم

قدرتم رو از دست دادم. ميفهمي ؟

پس بهتره از اول شروع کني

مگه نه ؟ چي ؟

اه!

هيچکس نميدونه چه اتفاقي براي سرباز “کيج” افتاده ؟

کودن. اون درست کنارت بود

و ميگي که نميدوني اون حرومزاده کجا رفته ؟

نه، گروهبان!

خيلي خب

50تاي ديگه برين، باشه ؟

و يک!

نه، صبر کن! وايسا. اسم من “بيل کيج” ـه

من.. ما تو ساحل همديگه رو ديديم. تو ساحل همديگه رو ميبينيم. فردا

من چيزي رو دارم که تو داشتي

خيلي خب، دوباره شروع کن

وقت فکر کردن نداري. يادت باشه

کافي نيست که بدوني قراره کجا باشن

بايد بدوني چطور اونا رو بکشي

صبر کن. صبرکن. گوش کن. گوش…

باشه. بزن

اوه!

روي پاهات وايسا، حيفِ نون!

بسه! وايسا! صبر کن، صبر کن، صبر کن!

بسه! وايسا! يه لحظه صبر کن!

يه ثانيه وايسا. يه ثانيه وايسا

ميدوني، داشتم فکر مي کردم

يعني، اين چيزه تو خونمه

پس شايد يه راهي باشه که بتونم به تو منتقلش کنم

من همه چيز رو امتحان کردم. جواب نميده

يعني، تو

ميدوني

تمام گزينه ها رو امتحان کردي ؟

اوه، منظورت رابطه اس؟ آره. امتحانش کردم

چندبار ؟

پررو شدي ديگه

چپ

چپ! چپ، چپ!

چشمات رو باز کن

دوباره

دوباره

دوباره

دوباره

فقط صبر کن! وايسا

فکر کنم رو به راهم

اوه!

رو پاهات وايسا!

حيف نون! حيف نون!

دارم باهات خوش رفتاري مي کنم، حيف نون !تکون بخور!

خوبي، “کيج” ؟

اوه آره، آره! خوبم! خوبم

پات شکسته

نه. هنوز انگشت هاي پام رو حس مي کنم

اوه، بيخيال

آه!

ريتا. ريتا. اين چيه ؟ اينجا چيکار مي کني ؟

اين مردتيکه کيه ؟ اون عين منه

قبل از وردان… قبل از وردان

منظورت چيه ؟ اون…

آره. آره. کي مرده ؟

کجا ؟ .تو ساحل. فردا

من “بيل کيج” ـم. تو دکتر “کارتري”

ما قبلأ اين صحبت ها رو با هم داشتيم. دوتا انگشت پشتت نگه داشتي

تصورات سراغم اومدن

من “امگا” رو ديدم

ام

تقريبأ فردا بازي تموم ميشه

پس ميشه به کارمون ادامه بديم ؟

باشه. کجا ؟

يه سد

توي کوهستان هست. نوشته هاي آلماني ديدم

فکر مي کني ميتوني بفهمي کجاست ؟

يعني، جاهاي زيايد نيست که همچين مشخصاتي داشته باشه

ببينم چيکار مي تونم بکنم

تمرين تمومه. فردا ميبينمت

اصلأ نميدونم قراره کجا بريم

به زودي ميفهميم

تا اون موقع، بايد يه راهي .واسه بيرون بردن ـمون از اون ساحل پيدا کني

بعدش چي ؟ کجا قراره بريم ؟

کدوم طرف؟ تمرکز کن. کدوم طرف ؟

دارم فکر مي کنم. باشه

اوه، پسر!

چقدر پيش رفتيم ؟

ميدوني، گفتنش واقعأ سخته

وايسا! وايسا!

خيلي خب، برو!

آشغال!

فکر کنم يه قدم به چپ، بعد جاخالي. فقط محض ياد آوري

خيلي دقيق گفتي. يه قدم به چپ، جا خالي به راست

يه قدم به چپ، جا خالي به راست. بريم

وايسا! يادت باشه:

اون سمت سنگر، موقعيت ساعت 12!

بعدش به سمت راستت نگاه مي کني

دقيق توضيح نميدي

بايد دقيق بگي. وگرنه، من ميميرم

“ريتا”

“کيج”!

ميريم بالا سنگر. من ميرم سمت چپ

يه “مقلد” اونجاست، که ميکشمش

يه هواپيما منفجر ميشه… .من 30 قدم به سمت شمال غربي مي دوم

بالا سنگر که رسيدم جاخالي ميدم .و بعدش ميپيچم سمت چپ

چيزي روي پيشونيم نوشته ؟

نه

کيج!

همه جا دنبالت گشتيم

کيج!

کيج، داشتيم دنبالت مي گشتيم. بچه ها

بچه ها. ميشه فقط

امروز اين کار رو نکنيم ؟

چي داري ميگي ؟

تقريبأ “فارل” نزديک بود بخاطر گم کردن تو ما رو سرويس کنه

باشه، “اسکينر”. اينو ببين

حالا مي خوام چشمام رو ببندم

حاضري ؟ .آره

حرومزاده ي اب زير کاه

برام مهم نيست شناي اضافه برم

امروز يه روز جديده افراد

سرنوشت شما را فرا ميخواند

دنيا فقط يه چيز از ما انتظار داره: پيروزي بشيم

متن انگلیسی بخش

First of all this is a terrific presentation.

Terrific.

I know the general.

We should take this to him.

You just tell him everything you told me. I went to see the general.

Any number of times.

Psych ward. Dissection. Remember?

What are you expecting from me?

Have you seen anything strange?

Is he shitting me?

Visions.

Visions. Have you seen any visions like that?

The Omega senses when it’s losing control of its power.

Even now it’s mentally searching to find you.

When it’s close to finding you, you will start having visions. You’ll start to see that.

You’ll even see where it is.

And you had these visions?

Yes.

But eventually you saw it. I mean, you actually saw it.

Right?

Never in the flesh.

So this is all just some theory.

You don’t know if this thing even exists.

The visions showed me it was at Verdun. I could see it. I…

I just…

…lost the power before I could get to it.

And by the time we took Verdun…

…the Omega was gone.

Okay. So all I have to do is…

…wait to have these visions…

…and then tell you where this Omega thing is.

No. Cage.

You’re gonna get me there.

And I’m gonna kill it.

Get you there?

I’m not even trained for combat.

Reload.

Reload.

Are you all right, Cage?

I think I broke something.

What?

My back.

The only thing I can feel are my lips.

Now listen carefully. This is a very important rule.

This is the only rule.

You get injured on the field, you better make sure you die.

Why?

Last time I was in combat…

…I was hit.

I was bleeding out. Just not fast enough.

I woke up in a field hospital with three pints of someone else’s blood and I was out.

I lost the power. Do you understand?

Think we better start over.

Don’t you? What?

Aah!

No one knows what happened to Private Cage!

You dumb-ass. He was right next to you.

You don’t know where that slippery son of a bitch went?

No, Sarge!

All right.

Let’s do another 50, shall we?

And one!

No, wait! Wait. My name is Bill Cage.

I.. We met on the beach. We meet on the beach. Tomorrow.

I have what you had.

All right, let’s go again.

You don’t have time to think. Remember.

It’s not enough knowing where they’re going to be.

You have to know how to kill them.

Hold on. Hold on. Listen. List…

Okay. Do it.

Unh!

On your feet, maggot!

Stop! Wait! Wait, wait, wait!

Stop! Wait! Wait a second!

Wait a Sec. Wait a second.

You know, I’ve been thinking.

I mean, this thing’s in my blood.

So maybe there’s some way I can transfer it to you.

I’ve tried everything. It doesn’t work.

I mean, have you…

…you know…

…tried all the options?

You mean sex. Yep. Tried it.

How many times?

All right.

Left.

Left! Left, left!

Keep your eyes open.

Again.

Again.

Again.

Again.

Just wait! Wait.

I think I’m okay.

Unh!

On your feet!

Maggot! Maggot!

I’m trying to be nice to you, maggot! Move!

You okay, Cage?

Yeah, yeah! I’m good! I’m good!

Your leg’s broken.

No. I can still feel my toes.

Come on.

Aah!

Rita. Rita. What is this? What are you doing here?

Who’s this guy? He’s me…

…before Verdun. Before Verdun.

What do you mean? He’s…?

Yes. Yes. When did he die?

Where? On the beach. Tomorrow.

I’m Bill Cage. You’re Dr. Carter.

We’ve had this conversation before. Two fingers behind your back.

I’ve had the visions.

I’ve seen the Omega.

Um…

It’s pretty much game over tomorrow.

So can we move this along?

Okay. Where?

There’s a dam.

It’s in the mountains. I saw German writing.

Do you think you can work out where that is?

I mean, there can’t be too many places that fit that description. I’ll see what I can do.

Training’s over. I’ll see you tomorrow.

We don’t even know where we’re going.

We will soon enough.

In the meantime, you need to figure out a way to get us off that beach.

What next? Where are we going?

Which way? Focus. Which way?

I’m thinking. Okay.

Man!

How far did we make it?

You know, it’s hard to say, really.

Hold! Hold!

Okay, go!

Son of a bitch!

I thought stepping left, ducking… Just for the record.

It was pretty specific. Stepping left, ducking right.

Stepping left, ducking right. Move on.

Hold on! Now, remember:

Across the trench, 12:00!

Then look to your right!

You’re not being specific.

You need to be specific. Otherwise, I’m dead.

Rita.

Cage!

…Paces up to the top of the trench. I’m gonna step left.

A mimic there, which I’ll kill.

…Ship explosion. I’m gonna run 30 paces northwest.

I’m gonna duck at the top of that trench and then I’m gonna turn left.

Have I got something on my face?

No.

Cage!

We’ve been looking everywhere for you.

Cage!

Cage, we’ve been looking… Guys.

Guys. Can we just…

…not do this today?

What are you talking about?

Farell almost strung us up by our bollocks for losing track of you.

Okay, Skinner. Watch this.

Now I’m gonna close my eyes.

Ready? Yeah.

Sneaky, bastard.

I didn’t mind the extra push-ups.

It’s a new day people.

Destiny calls.

The world expects only one thing from us: that we will win.

مشارکت کنندگان در این صفحه

تا کنون فردی در بازسازی این صفحه مشارکت نداشته است.

🖊 شما نیز می‌توانید برای مشارکت در ترجمه‌ی این صفحه یا اصلاح متن انگلیسی، به این لینک مراجعه بفرمایید.