سرفصل های مهم
بخش 08
توضیح مختصر
- زمان مطالعه 0 دقیقه
- سطح خیلی ساده
دانلود اپلیکیشن «زوم»
فایل ویدیویی
برای دسترسی به این محتوا بایستی اپلیکیشن زبانشناس را نصب کنید.
ترجمهی بخش
خيلي خب. اوه. واي!
نه!
واي!
نه!
البته.
يخچالهاي يخ، رودخانههايي از يخ هستن.
آتوهالان يخ زده.
صدات رو ميشنوم.
و دارم ميام.
همه ي تنم ميلرزد
ولي نه از سرما
چيزيست آشنا
مانند رويايي رسيدني
اما نه کاملا گرفتني
حس ميکنم آنجايي
مانند دوستي که هميشه ميشناختهام
هنگام رسيدن ام
حس ميکنم خانه ام
هميشه بوده ام دژي
در وجودم هست رازهايي سرد
تو نيز رازهايي داري
اما نيازي نيست مخفي کني
خودت را نشان بده دلم لک ميزند براي ديدار با تو
خودت را نشان بده نوبت توست
تو هماني هستي که تمام زندگي ام در پي ات بودم؟
خودت را نشان بده آماده ام براي يادگيري
هرگز اينقدر دل استوار نبوده ام
تمام زندگيم نامطمئن بوده ام
ولي براي دليلي اينجام
شايد به همان دليل است که زاده شده ام؟
هميشه اينقدر متفاوت بوده ام
اجراکننده ي قانون هاي عادي نبوده ام
آيا اين همان روز است؟ آيا سرانجام تو پاسخِ پرسشِ مني؟
خودت را نشان بده!
ديگر نميلرزم
من اينجا هستم
اين همه راه را آمده ام
تو همان پاسخي که تمام زندگي ام چشم به راهش بوده ام
اوه، خودت را نشان بده!
بگذار ببينم کي هستي
بيا پيشم حالا
دَرت رو باز کن
منتظرم نذار
يک لحظه ديگر
اوه، بيا پيشم حالا
دَرت رو باز کن
منتظرم نذار
يک لحظه ديگر
آنجا که باد شمال
به دريا ميرسد
درياچه اي هست
پُر از خاطرات
مادر.
بيا، عزيزم، به سوي خانه بيا
من پيدا شدم!
خودت را نشان بده
وارد قدرتت شو
رشد کن
چيز جديد ديگري شو
تو هماني که چشم به راهش بودي
تمام عمرم
تمام عمرت
اوه، خودت رو نشان بده
سلام، من اولاف هستم.
و آغوش گرم دوست دارم!
دوستت دارم، اولاف!
زودباش، از پسش برمياي.
اينجا ايستادم اوه. در روشنايي روز
اوه! مثل يه جوجه با چهره ي يه ميمون جلوي پام رو نگاه نميکردم!
ولي راستش حالم خيلي خوبه.
شاهزاده هانس از جزيره هاي جنوبي.
دوستت دارم.
بايد درباره ي گذشته ام بهت بگم.
و اينکه اهل کجام.
گوش ميدم.
آيدونا.
چي ميخوني، اعليحضرت؟
اوه، يه نويسنده ي جديد دانمارکي.
شاه رونئارد، ببخشيد.
متوجه نميشم.
پدربزرگ؟
تمام قواي آرِندِل رو مياريم.
ولي هيچ دليلي نداره که بهشون اعتماد نکنيم.
نورتالدرا از جادو پيروي ميکنند.
که اين يعني هرگز نميتونيم بهشون اعتماد کنيم.
پدربزرگ؟
جادو باعث ميشه آدمها حس کنن خيلي نيرومند
و سزاوار هستن
کاري ميکنه فکر کنن که ميتونن اراده ي يه شاه رو نپذيرن
کار جادو اين نيست.
اين فقط ترس توئه. اون ترسه که نميشه بهش اعتماد کرد.
متن انگلیسی بخش
Okay.
Oh.
Whoa!
No!
Whoa!
No!
Of course.
Glaciers are rivers of ice.
Ahtohallan is frozen.
I hear you.
And I’m coming.
Every inch of me is trembling
But not from the cold
Something is familiar
Like a dream
I can reach but not quite hold
I can sense you there
Like a friend I’ve always known
I’m arriving
And it feels like I am home
I have always been a fortress
Cold secrets deep inside
You have secrets, too
But you don’t have to hide
Show yourself
I’m dying to meet you
Show yourself
It’s your turn
Are you the one I’ve been looking for all of my life?
Show yourself
I’m ready to learn
I’ve never felt so certain
All my life I’ve been torn
But I’m here for a reason
Could it be the reason I was born?
I have always been so different
Normal rules did not apply
Is this the day?
Are you the way I finally find out why?
Show yourself!
I’m no longer trembling
Here I am
I’ve come so far
You are the answer I’ve waited for
All of my life
Oh, show yourself!
Let me see who you are
Come to me now
Open your door
Don’t make me wait
One moment more
Oh, come to me now
Open your door
Don’t make me wait
One moment more
Where the Northwind
Meets the sea
There’s a river
Full of memory
Mother.
Come, my darling, homeward bound
I am found!
Show yourself
Step into your power
Grow yourself
Into something new
You are the one you’ve been waiting for
All of my life
All of your life
Oh, show yourself!
Hi, I’m Olaf.
And I like warm hugs.
I love you, Olaf!
Come on, you can do it.
Here I stand
Oh.
In the light of day
Oh! Like a chicken with the face of a monkey I just wasn’t looking where I was going.
But I’m great actually.
Prince Hans of the Southern Isles.
I love you.
I need to tell you about my past.
And where I’m from.
I’m listening.
Iduna!
What are you reading, Your Majesty?
Oh, some new Danish author.
King Runeard, I’m sorry.
I don’t understand.
Grandfather?
We bring Arendelles full guard.
But they have given us no reason not to trust them.
The Northuldra follow magic.
Which means we can never trust them.
Grandfather?
Magic makes people feel too powerful.
Too entitled.
It makes them think they can defy the will of a king.
That is not what magic does.
That’s just your fear.
Fear is what cant be trusted.
مشارکت کنندگان در این صفحه
تا کنون فردی در بازسازی این صفحه مشارکت نداشته است.
🖊 شما نیز میتوانید برای مشارکت در ترجمهی این صفحه یا اصلاح متن انگلیسی، به این لینک مراجعه بفرمایید.