بخش 09

: منجمد 2 / بخش 9

بخش 09

توضیح مختصر

  • زمان مطالعه 0 دقیقه
  • سطح خیلی ساده

دانلود اپلیکیشن «زوم»

این بخش را می‌توانید به بهترین شکل و با امکانات عالی در اپلیکیشن «زوم» بخوانید

دانلود اپلیکیشن «زوم»

فایل ویدیویی

برای دسترسی به این محتوا بایستی اپلیکیشن زبانشناس را نصب کنید.

ترجمه‌ی بخش

مي‏دوني، اون سد زمين‏هاشون رو ضعيف مي‏کنه اينطوري مجبور ميشن به من روي بيارن.

شيرجه‏ ي عميقي بزن در تنگه‏اش

اما نه آن چنان عميق وگرنه غرق مي‏شوي

اونها به جشن ميان.

و بعد، اندازه و قدرت‏شون رو مي‏فهميم.

همانطور که شما به ما خوش آمد گفتيد، به شما خوش آمد ميگيم.

همسايه ‏ها و دوستان.

شاه رونئارد، سد، آب‏هامون رو تقويت نمي‏کنه.

اين به جنگل آسيب ميزنه.

شمال رو منزوي مي‏کنه.

بيا، بيا اينجا در اين باره بحث نکنيم.

روي آب‏درّه هم رو مي‏بينيم.

چاي بخور.

يه راه حل پيدا کن.

نه!

آنا!

هوومم. کدوم تونل خوش شانس رو انتخاب کنيم؟

مي‏دوني، اون سد زمين‏هاشون رو ضعيف مي‏کنه اينطوري مجبور ميشن به من روي بيارن.

شاه رونئارد، سد.

اين به جنگل آسيب ميزنه.

اِلسا پيداش کرد.

جريان چيه؟

حقيقتِ گذشته.

اون پدربزرگمه، داره به رهبر نورتالدرايي‏ ها حمله مي‏کنه کسي که هيچ سلاحي نداره.

اون سد، هديه‏ ي صلح نبوده.

يه نيرنگ بوده.

ولي اين برخلاف تمام پايبندي ‏هاي آرندله.

درسته، مگه نه؟

مي‏دونم چه جوري جنگل رو نجات بدم.

مي‏دونم بايد براي درست کردن اوضاع، چي‏کار کنيم.

چرا اينقدر ناراحت اينو ميگي؟

بايد سد رو بشکنيم.

ولي سيل آرندل رو مي‏بره.

براي همين همه مجبور شدن برن بيرون.

تا از کاري که بايد انجام بشه محافظت بشه.

اوه. اوه!

حالت خوبه؟

ميتونم از يه جنبه مثبت بهره ببرم، اولاف.

جنبه مثبت؟ آم.

لاک پشت‏ها مي‏تونن از عقب‏شون نفس بکشن.

ها؟ و يه راه خروج مي‏بينم .

مي‏دونستم مي‏تونم روت حساب کنم.

بيا، اولاف، احتمالا اِلسا همين الان داره برمي‏گرده.

مي‏تونيم ببينيمش و.

اولاف؟

اين چيه؟

حالت خوبه؟

دارم برف مي‏بارم؟

صبر کن. نه. اين. اين نيست.

دارم برف ميشم.

جادوي درونم داره از بين ميره.

چي؟

فکر نکنم حالِ السا خوب باشه.

فکر کنم.

شايد زيادي رفته باشه.

نه. نه.

آنا؟

متاسفم

بايد اين بخش بعدي رو خودت تنهايي انجام بدي.

باشه؟ صبر کن .

بيا اينجا.

گرفتمت . اوه .

چه خوبه.

هي، آنا؟

الان يه چيزي به فکرم رسيد که ماندگاره.

چيه؟

عشق.

آغوش گرم؟

و آغوش گرم دوست دارم.

دوستت دارم.

اولاف؟ اِلسا؟

الان چي‏کار کنم؟

قبلا تاریکی رو دیده بودم

اما نه اين شکلي

سرد است، خالي‏ست و کرخ

زندگي‏اي که مي‏شناختم به پايان آمد

چراغ‏ها خاموش شدن

سلام، تاريکي

آماده‏ام براي افتادن از پا

دنبالت ميايم به هر کجا

هميشه آمده ام

اما به جايي رفتي که نمي‏توانم پيدايت کنم

اين اندوه جذبه ‏اي دارد

منو به سمت پايين مي‏کشد

اما آوايي کوچکي

که در ذهنم نجوا مي‏کني

تو گم شدي

اميد از دست رفته

اما بايد ادامه بدي

و کار درست بعدي را انجام بدي

آيا آنجا هست روزي که باشد فراتر از اين شب؟

ديگر نمي‏دانم حقيقت چيست

نمي‏توانم مسيرم را پيدا کنم من تنهاي تنهام

تو تنها ستاره‏ي راهنماي من بودي

چگونه مي‏توانم از زمين بلند شوم

وقتي اين بلند شدن براي تو نيست؟

فقط کارِ درست بعدي را انجام بده

يک گام بردار

يک گام ديگر

اين تنها کاري‏ست که از من برمي ‏آيد

انجام دادن کار درست بعدي

خيلي به پيش‏رو نمي‏نگرم

فراتر از اختيار من است

اما اگر تجزيه‏اش کنم به اين نفس بعدي

اين گام بعدي

اين انتخاب بعدي مي‏توانم مشخص کنم

پس، از اين شب مي‏گذرم

تلوتلوخوران به سوي روشنايي مي‏روم

و کار درست بعدي را انجام ميدهم

و همراه سپيده دم

چه در پيش است؟

وقتي روشن است که همه چيز

ديگر هرگز نميشه مثل آن زمان؟

پس تصميمَم را مي‏گيرم

که گوش دهم به آن آوا

و کار درست بعدي را انجام دهم

متن انگلیسی بخش

You see, the dam will weaken their lands, so they will have to turn to me.

Dive down deep into her sound

But not too far, or you’ll be drowned

They will come in celebration.

And then, we will know their size and strength.

As you have welcomed us, we welcome you…

our neighbors, our friends.

King Runeard, the dam isn’t strengthening our waters.

It’s hurting the Forest.

It’s cutting off the North…

Let, Let’s not discuss this here.

Let’s meet on the fjord.

Have tea.

Find a solution.

No!

Anna!

Hmm.

Which lucky tunnel do we choose?

You see, the dam will weaken their lands, so they will have to turn to me.

King Runeard, the dam,

it’s hurting the Forest.

Elsa’s found it.

What is it?

The truth about the past.

That’s my grandfather, attacking the Northuldra leader, who wields no weapon.

The dam wasn’t a gift of peace.

It was a trick.

But that goes against everything Arendelle stands for.

It does, doesn’t it?

I know how to free the Forest.

I know what we have to do to set things right.

Why do you say that so sadly?

We have to break the dam.

But Arendelle will be flooded.

That’s why everyone was forced out.

To protect them from what has to be done.

Oh.

Oh!

Are you okay?

I could really use a bright side, Olaf.

Bright side?

Um…

Turtles can breathe through their butts.

Huh?

And I see a way out.

I knew I could count on you.

Come on, Olaf, Elsa’s probably on her way back right now.

We can meet her and…

Olaf?

Whats this?

Are you okay?

I’m flurrying?

Wait.

No.

That’s…

That’s not it.

I’m flurrying away.

The magic in me is fading.

What?

I don’t think Elsa’s okay.

I think…

she may have gone too far.

No.

No.

Anna?

I’m sorry.

You’re gonna have to do this next part on your own.

Okay?

Wait.

Come here.

I’ve got you.

Oh.

That’s good.

Hey, Anna?

I just thought of one thing that’s permanent.

What’s that?

Love.

Warm hugs?

I like warm hugs.

I love you.

Olaf?

Elsa?

What do I do now?

I’ve seen dark before

But not like this

This is cold, this is empty, this is numb

The life I knew is over

The lights are out

Hello, darkness

I’m ready to succumb

I follow you around

I always have

But you’ve gone to a place I cannot find

This grief has a gravity

It pulls me down

But a tiny voice

Whispers in my mind

You are lost

Hope is gone

But you must go on

And do the next right thing

Can there be a day beyond this night?

I don’t know anymore what is true

I can’t find my direction I’m all alone

The only star that guided me was you

How to rise from the floor

When it’s not you I’m rising for?

Just do the next right thing

Take a step

Step again

It is all that I can

To do the next right thing

I wont look too far ahead

It’s too much for me to take

But break it down to this next breath

This next step

This next choice is one that I can make!

So I’ll walk through this night

Stumbling blindly toward the light

And do the next right thing

And with the dawn

What comes then?

When it’s clear that everything

Will never be the same again?

Then I’ll make the choice

To hear that voice

And do the next right thing

مشارکت کنندگان در این صفحه

تا کنون فردی در بازسازی این صفحه مشارکت نداشته است.

🖊 شما نیز می‌توانید برای مشارکت در ترجمه‌ی این صفحه یا اصلاح متن انگلیسی، به این لینک مراجعه بفرمایید.