سرفصل های مهم
2بخش
توضیح مختصر
- زمان مطالعه 0 دقیقه
- سطح خیلی ساده
دانلود اپلیکیشن «زوم»
فایل ویدیویی
برای دسترسی به این محتوا بایستی اپلیکیشن زبانشناس را نصب کنید.
ترجمهی بخش
ديگه هيچوقت به اون مدرسه برنميگردي
ديگه هيچوقت اون دوستهاي عجيب و غريبت رو نميبيني. هيچوقت!
سلام، هري
رون فرد جرج شماها اينجا چيکار ميکنين؟
معلومه، اومديم نجاتت بديم.
حالا، زودباش، چمدونت رو بيار
بهتره بري عقب وايسي
حرکت کن
اين ديگه چي بود؟ چي بود؟
پاتر
بابا چي شده؟
برو برو برو
بابا، عجله کن
يالا يالا، هري عجله کن
پتونيا، داره فرار ميکنه
گرفتمت، هري
بيا اينجا
بذار برم
نه، پسر
تو و اون کبوتر لعنتيت هيچ جا نميرين
ولم کن
گاز بده
باشه باشه
نه نه نه نه
بابا
لعنتي
راستي، هري، تولدت مبارک
بياين
خيلي خب، بياين. هيس
خيلي خب، بياين
به نظرتون اشکالي نداره اگه يه کم از اين بخوريم؟
آره، مامان اصلاً نميفهمه
تعريفي نداره، ولي خونهست
به نظرم خيلي هم عاليه
شماها کجا بودين؟
هري، از ديدنت خوشحالم، عزيزم
تختخوابها خالي بودن هيچ يادداشتي نبود ماشين هم غيبش زده بود
ممکن بود کشته بشين ممکن بود ديده بشين
البته، من تو رو سرزنش نميکنم، هري عزيز
اونا به هري گرسنگي ميدادن، مامان.
روي پنجرهي اتاقش ميله بود
خب، بهتره اميدوار باشي که من روي پنجرهي اتاقت ميله نذارم، رونالد ويزلي
بيا، هري وقت صبحونهست
بفرما، هري. حالا، بخور
آهان. خيلي خب
مامان، بلوز منو نديدي؟ چرا، عزيزم، روي گربه بود
سلام
من چيکار کردم؟
جيني تمام تابستون يکسره از تو حرف ميزد
راستش کمي آزاردهنده بود
صبح بخير، ويزليها
صبح بخير، بابا
عجب شبي بود 9 تا بازرسي
بازرسي؟
بابا توي وزارت سحر و جادو کار ميکنه .توي ادارهي سوءاستفاده از محصولات مشنگي
بابا عاشق مشنگهاست از نظرش اونا خيلي جالبن
خب، حالا
شما کي هستين؟
اوه، ببخشيد، آقا .من هري هستم، آقا. هري پاتر
خداي من واقعاً خودتي؟
خب، البته، رون همه چيزو دربارهي تو گفته
کِي اومدی اينجا؟
امروز صبح
پسرهات با اون ماشين جادوشدهي تو ديشب تا شهر ساري رفتن و برگشتن
جدي؟ خوب پرواز ميکرد؟
منظورم اينه که خيلي کار بدي کردين، پسرها کار خيلي بدي بود
خب، هري، تو بايد همه چيزو دربارهي مشنگها بدوني
بگو ببينم دقيقاً کار اردک پلاستيکي چيه؟
اوه، ام
اوه، مثل اينکه اِرول با نامهها اومده
پرسي، ميشه بياريش، لطفاً؟
ارول هميشه همين کارو ميکنه
نگاه کنين، نامههاي هاگوارتزه
مال هري رو هم فرستادن
حتماً دامبلدور ميدونه تو اينجايي
هري شيش دنگ حواسش جمعه
نه اينا ارزون نيستن
کتابهاي افسون به تنهايي خيلي گرونن
از پسش برميايم
فقط يه جا هست که ميشه همهي اينا رو تهيه کرد .کوچهي دياگون
خب، بيا، هري.
اول تو برو، عزيزم
ولي هري تا حالا با پودر پرواز جابهجا نشده، مامان
پودر پرواز؟
پس اول تو برو، رون، تا هري ببينه .که چطوري اين کارو انجام ميدن.
آره، برو تو
خوبه
کوچهي دياگون
ديدي؟ خيلي آسونه، عزيزم
نترس، بيا
بيا
برو تو خوبه
مواظب سرت باش
خوبه حالا، از پودر پرواز بردار
آفرين خيلي خب
يادت باشه که مقصدت رو خيلي خيلي واضح بگي
کوچدياگون
چي گفت، عزيزم؟ “کوچدياگون”
فکر کنم همينو گفت
متن انگلیسی بخش
You’re never going back to that school.
You’re never going to see those freaky friends of yours again. Never!
Hiya, Harry.
Ron, Fred, George, What are you all doing here?
Rescuing you, of course. Now, come on, get your trunk.
You better stand back.
Lets go.
What was that? What was it?
Potter!
Dad, whats going on?
Go, Go, Go.
Dad, hurry up.
Come on, Come on, Harry, hurry up.
Petunia, hes escaping!
I’ve got you, Harry. Come here!
Let go of me! No, boy!
You and that bloody pigeon aren’t going anywhere.
Get off! Drive!
Right, Right!
No, No, No, No!
Dad!
Damn.
By the way, Harry, happy birthday.
Come on.
Okay, come on. Shh, shh.
Okay, come on.
Think it’d be all right if we had some?
Yeah, Mum will never know.
Its not much, but its home.
I think its brilliant.
Where have you been?
Harry, how wonderful to see you, dear.
Beds empty, No note, Car gone.
You could have died, You could have been seen.
Of course, I don’t blame you, Harry, dear.
They were starving him, Mum. There were bars on his window.
Well, you best hope I don’t put bars on your window, Ronald Weasley.
Come on, Harry, time for a spot of breakfast.
Here we are, Harry. Now, tuck in.
That’s it. There we go.
Mummy, have you seen my jumper? Yes, dear, it was on the cat.
Hello.
What did I do?
Ginny, Shes been talking about you all summer. A bit annoying, really.
Morning, Weasleys. Morning, Dad.
What a night, Nine raids. Raids?
Dad works in the Ministry of Magic, in the Misuse of Muggle Artifacts Office.
Dad loves Muggles, thinks they’re fascinating.
Well, now.
And who are you?
Oh, sorry, sir, I’m Harry, sir. Harry Potter.
Good Lord, Are you really?
Well, Ron has told us all about you, of course. When did he get here?
This morning.
Your sons flew that enchanted car of yours to Surrey and back last night.
Did you really? How did it go?
I mean-That was very wrong indeed, boys, Very wrong of you.
Now, Harry, you must know all about Muggles.
Tell me, what exactly is the function of a rubber duck?
Oh, um…
Well, that’ll be Errol with the post.
Fetch it, will you, Percy, please?
Errol, Hes always doing that.
Oh, look, its our Hogwarts letters. They’ve sent us Harry’s as well.
Dumbledore must know you’re here. Doesn’t miss a trick, that man.
Oh, no, This lot wont come cheap.
The spell books alone are expensive. Well manage.
There’s only one place were going to get all of this, Diagon Alley.
Right, Here we are, Harry. You go first, dear.
But Harry’s never traveled by Floo powder before, Mum.
Floo powder?
You go first, Ron, so that Harry can see how its done.
Yes, In you go.
That’s it.
Diagon Alley.
You see? Its quite easy, dear. Don’t be afraid, Come on.
Come on.
In you go, That’s it. Mind your head.
That’s right, Now, take your Floo powder.
That’s it, very good.
Now, don’t forget to speak very, very clearly.
Diagonally.
What did he say, dear? Diagonally.
I thought he did.