سرفصل های مهم
3بخش
توضیح مختصر
- زمان مطالعه 0 دقیقه
- سطح سخت
دانلود اپلیکیشن «زوم»
فایل ویدیویی
برای دسترسی به این محتوا بایستی اپلیکیشن زبانشناس را نصب کنید.
ترجمهی بخش
به هيچي دست نزن، دراکو
چشم، پدر
آقاي مالفوي .خيلي خوشحالم که دوباره ميبينمتون
آقازاده هم که تشريف آوردن.
سرافرازمون کردين
باید جنسهايي رو که همين امروز آوردم و قيمتشون هم خيلي مناسبه نشونتون بدم
امروز براي خريد نيومدم، بورگين، قصد فروش دارم
فروش؟ دراکو
حتماً در جریان هستین که بازرسيهاي وزارتخونه
از خانه های شخصي .خيلي بيشتر از قبل شده
حتي شايعاتي از قانون جديد .حفاظت از مشنگها شنيدم
متأسفانه ارزش خون جادوگر اصیل داره کمتر میشه همه جا
نه براي من
به هر حال، يه سري خرت و پرت از خونه آوردم
که اگه به دست مأمورين وزارتخونه بيفته .ممکنه باعث شرمندگي بشه
فقط سم و اين جور چيزها
.اينو ببين
اين يکي
فروشي نيست
متوجهام
ويژگيهاي خاصي داره
نبايد دست هر کسي بيفته
ميتوني جعبه رو نگه داري
بهت چي گفتم؟
به هيچي دست نزن
دقيقاً
متأسفم، پدر
بيا، داريم ميريم
تجارت با شما مايهي خشنوديه، آقاي مالفوي
هميشه مايهي خشنوديه
دنبال چيزي ميگردي؟
نه، من
اشتباهي اومدم اينجا
ببخشيد
ممنونم
نکنه گم شدي، عزيزم؟ …نه، ممنون. داشتم میرفتم
با ما بيا کمکت ميکنيم راهتو پيدا کني
نه لطفاً هاگريد
هري؟
تو این خراب شده چيکار ميکني؟ بيا
خيلي کثيف شدي، هري.
توي کوچهي ناکترن پرسه ميزني؟ جاي خطرناکيه
نميخوام کسي تو رو اينجا ببينه.
اونوقت مردم فکر ميکنن قصد بدي داري
گم شده بودم، داشتم
صبرکن ببينم خودت اونجا چيکار ميکردي؟
من؟ اوه، من داشتم… دنبال يه سم براي حلزونهاي گوشتخوار ميگشتم
هر چي کلم تو مدرسهست دارن از بين ميبرن
هري، هاگريد
سلام، هرمايني
خيلي خوشحالم که ميبينمت.
منم از ديدنت خوشحالم -
چه بلايي سر عينکت آوردي؟
اوکيلوس ريپرو
حتماً بايد اين ورد رو حفظ کنم
حالا ديگه طوريت نميشه، هري؟ .خب، پس من ميرم
باشه، خداحافظ .ممنون. خداحافظ
بيا، همه نگرانت هستن
اوه، هري
خدا رو شکر. خوب شد که .فقط يه آتشدان اونورتر رفتي
خانمها و آقايان .آقاي گيلدروي لاکهارت
آه، اومد
مامان ازش خوشش مياد
راهو باز کنين، لطفاً
بذارين رد شم، خانم. ممنون
ببخشيد، خانم کوچولو.
براي روزنامهي “پيام امروز” عکس ميگيرم
امکان نداره. هري پاتر؟
هري پاتر!
ببخشيد، خانم
درست و حسابي لبخند بزن، هري.
عکس من و تو با هم جون ميده براي صفحهي اول
خانمها و آقايان .چه لحظهي بينظيريه
امروز صبح که هري جوان وارد مغازهي “فلوريش و بلاتز” شد
قصد داشت “زندگينامهي منِ سحرآميز”، رو بخره
که اتفاقاً در حال حاضر جشن
27مين هفته، در صدر فهرست ،پرفروشترين کتابهاي “پيام امروز” برگزار میشه
اون اصلا فکرشم نمیکرد که
با مجموعهي تمام کتابهای من اینجا رو ترک کنه
اونم به طور رايگان
حالا، خانمها؟
هري، اونا رو بده به من تا برات امضا بگيرم
همهتون بيرون منتظر بمونين .خيلي خب
شرط ميبندم کيف کردي، مگه نه، پاتر؟
هري پاتر معروف،
حتي اگه وارد کتابفروشي هم بشه عکسش ميره روي صفحهي اول
راحتش بذار
ببين، پاتر .براي خودت دوستدختر پيدا کردي
خب، دراکو، مؤدب باش
آقاي پاتر
لوسيوس مالفوي هستم.
بالاخره همديگه رو ديديم
منو ببخشيد
زخمت افسانهايه
البته، جادوگري که اينو روي پيشونيت گذاشته هم همينطور
ولدمورت پدر و مادرم رو کشت
اون چيزي بيشتر از يه قاتل نبود
خيلي شجاعي که اسمشو به زبون مياري
يا خيلي احمق
ترسيدن از اسم چيزي فقط ترس از خود اون چيزو تشديد ميکنه
و تو بايد دوشيزه گرنجر باشي
بله، دراکو همه چيزو دربارهي تو و پدر و مادرت به من گفته
مشنگ هستن، مگه نه؟
بذار ببينم
موهاي قرمز، قيافهي منگ، کتابهاي پاره و دست دوم
شما بايد بچههاي ويزلي باشين
بچهها، اينجا خيلي شلوغه.
بهتره بريم بيرون
به به، ويزلي پدر …لوسيوس
با اون همه بازرسي توي وزارتخونه حتماً سرت شلوغه، آرتور؟
خدا کنه اقلاً اضافهکاري بهت بدن
ولي از وضعيت اين کتابها معلومه که نميدن
چرا با کارهات جادوگرها رو بدنام ميکني
وقتي حتي حقوق درست و حسابي هم بهت نميدن؟
عقيدهي من و تو دربارهي بدنامي جادوگرها خيلي با هم فرق ميکنه، مالفوي
معلومه
با مشنگها معاشرت ميکني
منو بگو فکر ميکردم سطح خانوادهت پايينتر از اين نميره
سر کار ميبينمت
توي مدرسه ميبينمت
ساعت 10:58 دقيقهس، زودباشين
قطار هر لحظه ممکنه حرکت کنه
فرد، جرج، پرسي، اول شما برين
خيلي خب
بعد از تو، عزيزم
بيا، جيني .برات يه جا پيدا ميکنيم
عجله کن، بيا بريم
متن انگلیسی بخش
Don’t touch anything, Draco.
Yes, Father.
Master Malfoy, what a pleasure to see you again.
And young Master Malfoy too. Delighted.
I must show you, just in today and very reasonably priced–
I’m not buying today, Borgin, I’m selling.
Selling? Draco.
You are aware, no doubt, that the Ministry of Magic…
…is conducting more raids on private houses.
There’s even rumors of a new Muggle Protection Act.
Pure wizard blood is counting for less everywhere, I’m afraid.
Not with me.
Anyway, I brought a few items from home…
…that might prove, ahem, embarrassing were the Ministry to call.
Just poisons and the like.
Look at that.
That particular item…
…is not for sale.
I understand.
It has unique qualities.
One wouldn’t want to see it falling into the wrong hands.
You can keep the box.
What did I say?
Touch nothing.
Exactly. Sorry, Father.
Come on, were going.
Its a pleasure to do business with you, Mr. Malfoy.
Always a pleasure.
Looking for something?
No, I…
I’m just in the wrong place.
Sorry.
Thank you.
Not lost, are you, my dear? I’m fine, thank you. I was just going…
Come with us, Well help you find your way back.
No, Please-Hagrid! Harry?
What do you think you’re doing down here? Come on.
You’re a mess, Harry. Skulking around Knockturn Alley? Dodgy place.
Don’t want no one to see you there. People will think you’re up to no good.
I was lost, I–
Hang on, What were you doing down there then?
Me? I was… I was looking for Flesh-Eating Slug Repellent.
They’re ruining all the school cabbages.
Harry, Hagrid.
Hello, Hermione.
Its so good to see you. Its great to see you too.
What did you do to your glasses?
Oculus Reparo.
I definitely need to remember that one.
You’ll be all right now then, Harry? Right, Ill leave you to it.
Okay, bye, Thank you. Bye.
Come on, everyone’s been so worried.
Oh, Harry.
Thank goodness. Wed hoped you’d only gone one grate too far.
Ladies and gentlemen, Mr. Gilderoy Lockhart.
Here he is.
Mum fancies him.
Make way there, please. Let me by, madam. Thank you.
Excuse me, little girl. This is for the Daily Prophet.
It cant be. Harry Potter?
Harry Potter!
Excuse me, madam.
Nice big smile, Harry. Together, you and I rate the front page.
Ladies and gentlemen, what an extraordinary moment this is.
When young Harry stepped into Flourish and Blotts this morning…
…to purchase my autobiography, Magical Me…
…which, incidentally, is currently celebrating…
…its 27th week atop the Daily Prophet bestseller list…
…he had no idea that he would, in fact, be leaving…
…with my entire collected works…
…free of charge.
Now, ladies?
Harry, now you give me those, and Ill get them signed.
All of you wait outside, That’s it.
Ill bet you loved that, didn’t you, Potter?
Famous Harry Potter. Cant go into a bookshop without making the front page.
Leave him alone.
Look, Potter, You’ve got yourself a girlfriend.
Now, now, Draco, play nicely.
Mr. Potter.
Lucius Malfoy. We meet at last.
Forgive me.
Your scar is legend.
As, of course, is the wizard who gave it to you.
Voldemort killed my parents.
He was nothing more than a murderer.
You must be very brave to mention his name.
Or very foolish.
Fear of a name only increases fear of the thing itself.
And you must be Miss Granger.
Yes, Draco has told me all about you, And your parents.
Muggles, aren’t they?
Let me see. Red hair, vacant expressions tatty, secondhand book.
You must be the Weasleys.
Its mad in here. Lets go outside.
Well, Weasley senior. Lucius.
Busy time at the Ministry, Arthur, all those extra raids?
I do hope they’re paying you overtime…
…but judging by the state of this, Id say not.
Whats the use in being a disgrace to the name of wizard…
…if they don’t even pay you well for it?
We have a very different idea about what disgraces the name of wizard, Malfoy.
Clearly.
Associating with Muggles.
And I thought your family could sink no lower.
Ill see you at work.
See you at school.
1058, come on.
The train will leave soon.
Fred, George, Percy, you first.
Okay.
After you, dear.
Come on, Ginny, well get you a seat.
Hurry, Lets go.