4بخش

توضیح مختصر

  • زمان مطالعه 0 دقیقه
  • سطح متوسط

دانلود اپلیکیشن «زوم»

این بخش را می‌توانید به بهترین شکل و با امکانات عالی در اپلیکیشن «زوم» بخوانید

دانلود اپلیکیشن «زوم»

فایل ویدیویی

برای دسترسی به این محتوا بایستی اپلیکیشن زبانشناس را نصب کنید.

ترجمه‌ی بخش

معلومه شما دو تا چيکار مي‌کنين؟ ببخشيد

نتونستم چرخ‌دستي رو نگه دارم

پس چرا نتونستيم رد بشيم؟ .نمي‌دونم

دروازه به يه دليلي خودبه‌خود قفل شده

قطار دقيقاً ساعت يازده حرکت مي‌کنه

ازش جا مونديم

هري، اگه ما نتونيم رد بشيم

شايد مامان و بابا هم نتونن برگردن

شايد بهتر باشه برگرديم پيش ماشين منتظر بمونيم

ماشين

اينم از اين

خيلي خب حالا فقط بايد قطار هاگوارتز رو پيدا کنيم

رون، مطمئني که بلدي اينو بروني؟

مشکلي نيست

مواظب باش

رون، بايد بهت بگم

بيشتر مشنگ‌ها به ديدن ماشين پرنده عادت ندارن

اه باشه

واي، نه

فکر کنم دستگاه نامرئي‌کننده‌ي ماشين خراب شده

پس بجنب برو پايين‌تر

بايد قطار رو پيدا کنيم

باشه

حالا تنها کاري که بايد بکنيم اينه که به قطار برسيم

نبايد زياد ازش عقب باشيم

مي‌شنوي؟ مثل اينکه بهش نزديک شديم

صبر کن ببينم

هري

خودتو نگه دار

دستمو بگير

خودتو نگه دار

دارم سعي مي‌کنم. دستت خيس عرقه

فکر کنم قطار رو پيدا کرديم.

آره

به خونه خوش اومدي

برو بالا برو بالا

از کار افتاده

برو بالا

حواست به اون درخته باشه

وايسا وايسا وايسا

چوبدستيم. ببين چوبدستيم چي شد

شانس آوردي که گردنت نشکست

اين ديگه چي بود؟ نمي‌دونم

يالا، برو

زود باش

خال‌خالي، حالت خوبه

ماشين

بابا منو مي‌کشه

.مي‌بينمت هدويگ

اول، يه جن خونگي توي اتاقم پيداش ميشه

بعدش نمي‌تونيم از سکوي نُه و سه چهارم رد بشيم

حالا هم نزديک بود يه درخت ما رو بکشه

معلومه يه نفر نمي‌خواد من امسال اينجا باشم

خب، خوب اطراف رو نگاه کنين، بچه‌ها

امشب ممکنه آخرين باري باشه که پاهاتون رو توي اين قلعه ميذارين

اوه، جانم، بدجوري تو دردسر افتادين

حداقل هفت تا مشنگ شما رو ديدن

هيچ مي‌فهمين اين مسئله چقدر جديه؟

شما دنياي ما رو در خطر افشا قرار دادين

گذشته از اينکه به بيد کتک‌زن صدمه وارد کردين

که قبل از اينکه شما به دنيا بياين در محوطه‌ي مدرسه بوده

راستش، پروفسور اسنيپ .فکر کنم اون بيشتر به ما صدمه وارد کرد

ساکت

مطمئن باشين اگه توي گروه اسليترين بودين ،و مسئوليتتون با من بود

هر دوتون رو همين امشب با قطار مي‌فرستادم خونه

ولي در حال حاضر، توي اسليترين نيستن

پروفسور دامبلدور.

پروفسور مک‌گوناگل

جناب مدير

اين پسرها قانون ممنوعيت جادوگري .براي جادوگران زير سن قانوني رو زير پا گذاشتن

در اين موارد ،من خودم آيين‌نامه‌مون رو بلدم، سِوِروس

حتي چندتاشون رو خودم نوشتم

با اين حال، رئيس گروه گريفيندور

يعني پروفسور مک‌گوناگل .مسئول مجازات اوناست

پس ما ميريم وسايلمون رو جمع کنيم

منظورت چيه، آقاي ويزلي؟

شما مي‌خواين ما رو اخراج کنين، مگه نه؟

امروز نه، آقاي ويزلي

اما دلم مي‌خواد هردوتون بدونين که به چه کار خطرناکي دست زدين

امشب براي خانواده‌ي هردوتون نامه مي‌فرستم و هردوتون مجازات ميشين

و حالا پيشنهاد مي‌کنم همگي برگرديم به ضيافت

يه شيريني‌هاي مربايي بود که به نظر مي‌رسيد .خوشمزه باشن و خيلي مشتاقم که امتحانشون کنم

متن انگلیسی بخش

What do you two think you’re doing? Sorry.

Lost control of the trolley.

Why cant we get through? I don’t know.

The gateway has sealed itself for some reason.

The train leaves at exactly 1100. We’ve missed it.

Harry, if we cant get through…

…maybe Mum and Dad cant get back.

Maybe we should just go and wait by the car.

The car.

There we go.

Now, all we need to do is find the Hogwarts Express.

Ron, are you sure you know how to fly this?

No problem.

Look out!

Ron, I should tell you…

…most Muggles aren’t accustomed to seeing a flying car.

Right, Okay.

Oh, no! The Invisibility Booster must be faulty.

Come on, then, Lets go lower. We need to find the train.

Okay.

All we need to do is catch up with the train.

We cant be far behind.

Do you hear that? We must be getting close.

Hold on.

Harry!

Hold on!

Take my hand!

Hold on!

I’m trying. Your hands all sweaty.

I think we found the train. Yeah.

Welcome home.

Up, Up!

Its not working!

Up! Ron, mind that tree!

Stop, Stop, Stop!

My wand. Look at my wand. Be thankful its not your neck.

Whats happening? I don’t know.

Come on, go! Fast!

Scabbers, you’re okay.

The car!

Dads gonna kill me.

See you, Hedwig.

So a house-elf shows up in my bedroom…

…we cant get through the barrier to platform 9 3/4…

…we almost get killed by a tree…

Clearly someone doesn’t want me here this year.

Well, take a good look, lads.

This night might well be the last you spend in this castle.

Oh, dear, we are in trouble.

You were seen by no less than seven Muggles.

Do you have any idea how serious this is?

You have risked the exposure of our world.

Not to mention the damage you inflicted on a Whomping Willow…

…that’s been on these grounds since before you were born.

Honestly, Professor Snape, I think it did more damage to us.

Silence.

I assure you that were you in Slytherin, and your fate rested with me…

…the both of you would be on the train home tonight.

As it is-They are not.

Professor Dumbledore. Professor McGonagall.

Headmaster…

…these boys have flouted the Decree for the Restriction of Underage Wizardry.

As such-I am well aware of our bylaws…

…having written quite a few of them myself.

However, as head of Gryffindor house…

…it is for Professor McGonagall to determine the appropriate action.

Well go and get our stuff, then.

What are you talking about, Mr. Weasley?

You’re going to expel us, aren’t you?

Not today, Mr. Weasley…

…but I must impress on both of you the seriousness of what you have done.

I will be writing to your families tonight, and you will both receive detention.

And now I suggest that we all return to the feast.

There is a delicious-looking custard tart that I am most anxious to sample.

مشارکت کنندگان در این صفحه

تا کنون فردی در بازسازی این صفحه مشارکت نداشته است.

🖊 شما نیز می‌توانید برای مشارکت در ترجمه‌ی این صفحه یا اصلاح متن انگلیسی، به این لینک مراجعه بفرمایید.