سرفصل های مهم
Interview with Dr. Terrence Sejnowski
توضیح مختصر
In some sense then, this makes Dr. Terrence Sinalski a leading father figure for the modern field of neuroscience. The ultimate goal of Dr. Sejnowski's research is to build linking principles, from brain to behavior using computational models. I've already mentioned that I get lots of good ideas when I run, but I also, know, that my brain is, helping me remember things, because of the fact that I have new neurons being born, and surviving in my hippocampus.
- زمان مطالعه 0 دقیقه
- سطح خیلی سخت
دانلود اپلیکیشن «زوم»
فایل ویدیویی
برای دسترسی به این محتوا بایستی اپلیکیشن زبانشناس را نصب کنید.
ترجمهی درس
این ویدیو مشخصا جالب خواهد بود چون من شانس مصاحبه با همکارم دکتر ترنس سنوسکی را دارم
در تحقيقات پيشرو ترنس درباره شبكههای عصبی و علوم محاسبات عصبی او را به یک افسانهی زنده مبدل کرده است.
دکتر سنوسکی یک محقق در موسسهی پزشکی هووارد هوگز است و همچنین استاد علوم زیستی در موسسهی سالک است و در آنجا مدیر آزمایشگاه محاسبات عصبی است.
بالاتر از همه این که دکتر سنوسکی همچنین یکی از تنها ده عضو نخبهی دانشمندان زنده است
که کاندید دریافت جایزهی ملی در هر سه حوزهی مهندسی، علوم و پزشکی شده است.
اگرچه چیزی که از دید من بیشتر از همه در مورد تری قابل توجه است این است که او بیشترین تعداد دانشمندان محاسبات عصبی را در مقایسه با سایر دانشمندان تربیت کرده است.
در بعضی مواقع این موضوع دکتر سینوسکی رو به عنوان پدر حوزهی نوین علوم اعصاب میکند.
هدف نهای پژوهش دكتر سنوسكی اين است كه با استفاده از مدلهای محاسباتی، اصول ارتباط دهنده مغز با رفتار را بنا نهد.
امروز میخواهم از تری راجع به اينكه او چگونه ياد میگيرد، سوال كنم. و اينكه درباره آموختن چگونه فکر میکند به اين ترتيب ما خواهيم توانست درک بهتری راجع به اينكه چگونه يادگيريمان را بهبود ببخشيم، پيدا كنيم خوب، برای اينكه بهتر بياموزيد، چه ميكنيد، بسیار ساده تر ،وقتی می خواهيد موضوع كاملا جديدی را بياموزيد؟
خوب من دوست دارم كه درک عميقی از مطلب پيدا كنم. صرفا خواندن تعدادی زيادی كتاب من را به اين هدف نمیرساند. من در دوره تحصيلات تكميلی رشتهام را از فيزیک به زيستشناسی تغيير دادم. و روشم برای اين كار اين بود كه به یک آزمايشگاه زيستشناسی رفتم. و در انجام آزمايشها مشاركت كردم.
من اعتقاد راسخی به آموختن از راه عمل و همچنين به آموختن از طريق جذب دانش از افراد خبره معتقدم
شما چطور تمركزتون رو طی یک سخنرانی خسته كننده حفظ میكنيد؟ من دريافته ام كه روش سادهای برای حفظ تمركز روي مطلبی كه زياد برای شما جالب نيست وجود ندارد.
فوت و فنی كه بكار میبرم اين است كه در كمين سخنران مینشينم و به موقع از او سوال میپرسم.
اين وقفه ايجاد شده منجر به شروع بحثی میشود كه جالبتر است.
در حقیقت اين روش، از قاعدهای عمومی نشات میگیرد كه میگويد: شما از طريق مشاركت فعال، بيش از گوش دادن غيرفعال یاد میگیرید. شما چطور وارد فاز تفكر غيرمتمركز میشويد و چگونه از آن بهره میبريد؟ من دريافتهام كه پيادهروی يا هرگونه فعاليت بدنی، روش فوقالعادهای است برای رهاسازی ذهن و متوقف كردن سلسله افكار معمولی است كه ذهن را مشغول كردهاند.
و دريافتهام در اين حالت خيلی محتمل است كه افكار و ايدههای جديد به ذهن خطور كنند. و اين حالت مثل اين است كه مغز وارد یک وضعيت جديد میشود شما میدويد و چیزها از کنار شما میگذرند.
و فکر میکنید گه چه اتفاقی دارد رخ میدهد.
مثلا چيزهایی كه مغز شما مشغول كار بر روی آنها بوده افكار ضمير ناخودآگاه شما مثل حبابی روی سطح ظاهر میشوند. و اغلب ايدههای جديدی كه در آينده ممكن است به كار شما بيايند.
تنها مشكل من به خاطر سپردن تمام اين ايدهها است. چون بيشتر آنها وقتی به خانه برمیگردم و دوش میگيرم، ناپديد میشوند. به همين دليل هميشه یک دفترچه كوچک به همراه دارم بنابراين میتوانم ايدهها را يادداشت كنم و بعدا آنها را به ياد بياورم.
پس، آيا شما چند كار را همزمان انجام میدهيد یا اگر نمیدهید چگونه در برابر میلتان برای انجام كارها به طور همزمان مقاومت میكنيد؟
خوب من اگر كارها را همزمان انجام نمیدادم، اصلا نمیتوانستم دوام بياورم.
بيشتر صحبتهايم با دانشجويان، گوش دادن به سخنرانیها، تعامل با افراد مختلف، ملاقات كنندهها
چيزهای زيادی هستند كه بر سر شما میریزند پست الكترونيكی، نوشتن، هر کدام از اينها بسیار مهم هستند كه شما میخواهيد انجام بدهيد اما اگر نتوانيد بين آنها سوئيچ كنيد، گذراندن روزتان سخت میشود. اما من از غروبها، هنگامی كه هياهوی روز فروكش میكند لذت میبرم و فرصت اين را پيدا میكنم كه به تفكر عميقتری فرو روم و در اين لحظات است كه بهترين كارهايم را انجام میدهم. آيا هیچگاه دو كار را به صورت همزمان انجام میدهید؟
خب، میدانيد كه شما واقعا نمیتوانيد دو كار را به صورت آگاهانه در یک لحظه انجام بدهيد چرا که درهم و برهم میشوند.
البته امكانپذير است كه با آموزش بسيار دو كار را در یک لحظه انجام داد اما نمیتوانيد آن كارها را با كيفيت انجام دهيد.
از نظر من انجام همزمان كارها به اين معنا است كه قادر باشيم از موضوعی به موضوعی ديگر رفت و برگشت داشته باشيم.
و برخی افراد در انجام اين كار از بقیه تواناترند.
گاهی چرخیدن بين كارهای مختلف وقتی وسط نوشتن یک مقاله هستيد، مقداری طول میكشد.
به عنوان مثال شايد ساعتها طول بکشد كه به نقطهای برسيد كه واقعا بتوانيد در زمينه مشخصی پربار باشيد و قادر باشيد واقعا آن كار را به انتها برسانيد.
اما وقتی در حال انجام کاری باشید و بخواهید ذهنتان را روی کار دیگری متمرکز کنید،
اگر در میانه کار دیگری باشید ممکن است کارتان بسیار دشوار شود.
اما من به سادگی اين كار را انجام میدهم
من ميتوانم بين كارها رفت و برگشت داشته باشم.
و به نظر میرسد كه میتوانم سر كار قبلی برگردم و از همانجایی كه كار را رها كردهام، دوباره ادامه دهم.
اين راهي است برای تكميل حجم زياد كاری كه انجام میدهم خوشبختانه من تعداد زيادی دانشجو و کمکدهندهی بسيار خوب دارم.
و محيط بسيار پرباری كه در آن كار میکنم و واقعا از بودن در اينجا لذت میبرم. چگونه دانستههايتان در زمينه علوم عصبی را در یادگیری خود به کار میبرید؟
خب، میدانيد، روشهای کوچک زيادی وجود دارند كه آنچه را که حقیقتا در آزمايشگاه آموختهام به كار گيرم و اجازه دهيد برای روشنتر شدن موضوع مثالی بزنم.
يكي از همكاران من در موسسه سالک، راستی گِیج، كشف بسیار مهمی كرد.
در متون، به شما گفته میشود که نورونهای مغز شما همانهایی هستند كه در زمان تولد داشتهايد. و بعد از تولد پيوندهای بين نورونها و يادگيری و تغييرات در ارتباطات بين نورونها رخ میدهد.
اما خود نورونها همان نورونهای قديمی زمان تولد شما هستند. تعدادی از بين میروند. پس کورتکس شما تحیلی میرود.
با این حال، “راستی” كشف كرد در بخش مهمی از مغز شما به نام هايپوكمپوس كه برای يادگيری و حافظه است
كه در اين مدل از مغز، درست در وسط قرار گرفته
حتي در دوران بلوغ شما، نورونهای جديد متولد میشوند.
و این برای يادگيری و حافظه بسیار مهم است.
مشخص است که توانایی به دست آوردن نورونهای جدید بسیار بسیار مفید است.
و اكنون این چيزی كه به اتفاق هم كشف کردیم،
ما كشف كردیم که
اگر شما حيوانی، مثل یک موش آزمايشگاهی در مدل ما، داشته باشید
و حيوان را در محيطی غنی قرار دهید كه قادر باشد حركت كند و كارهایی انجام دهد و با موشهای ديگر در ارتباط باشد
و سپس به هایپوكمپوس مغز آن نگاه کنید، خواهيد ديد كه پیوند بین نورونها در آنجا بسيار قویتر است. اين پيوندها میتواند تا دو برابر قویتر از پيوند بين نورونهای مغز موشی باشد كه در یک قفس، در محيطی خالی از امكانات، نگهداری شده باشد. و نكته در اينجاست كه داشتن محيطی پربار حتی برای افراد بالغ نيز بسيار سودمند است. درست؟
به جای حبس كردن خودتان در اتاق مانند یک راهب، بايد خودتان را با افرادی كه محرک افكار و ايدههای شما هستند، احاطه كنيد.
و در وقايعی كه رخ میدهند، فعالانه مشاركت نماييد.
چيز ديگری كه راستی كشف كرد و به نظر من بسيار مهم است
این است که در صورت وجود نداشتن یک محیط غنی، فعاليت بدنی نيز میتواند تعداد نورونهای جديد و دوام آنها را افزايش دهد.
بنابراين من بسيار مشتاق دويدنم.
من قبلا گفتم كه هنگام دويدن ايدههای زيادی به مغزم خطور میكند اما اين را نيز میدانم كه مغز من كمكم میكند كه چيزها را به ياد بياورم چون كه نورونهای جديدی در هيپوكمپوس مغز من در حال متولد شدن و دوام در مغز من هستند.
اين يكی از مثالهای بسیاری است که میتوانم به آن اشاره کنم که آنچه در زمينه علوم اعصاب آموختهام در حقيقت روش تفكر من را تغيير داده است و اگر نگاهی به اصلاحات آموزشی و مدارس جدیدمان بياندازيد
موجب تاسف است وقتی که میخواهند دوره جدیدی بگذارند، مثلا دورهای برای آموختن چگونه گذراندن یک آزمون، زمان چه چیزی را کاهش میدهند؟
آزمونها برای اين طراحی شدهاند كه كمک كنند عملکرد دانشآموز و مدرسه را ارزيابی كنيم. خب، زنگ تفریح را کاهش میدهند.
و در طی این زنگ چه اتفاقی میافتد؟
ورزش. دویدن به اطراف. اين درست همان چيزی است كه شما نياز داريد، که مغز شما نياز دارد.
اندكی توقف، زمانی که از عضلات خود به جای مغزتان استفاده میكنيد.
تا بتواند آن اطلاعات را پردازش كند و نورونهای عصبی روی آن كار كنند. بنابراين من فكر ميكنم این امر باید به صورت یک سياست باشد كه ما نياز داريم بچههای ما آن بيرون به اين طرف و آن طرف بدوند
آيا هيچ تكنیک خاصی وجود داشته كه شما در طول سالها به دست آورده باشید كه به شما كمک كند به طور موثرتری تمركز كنيد، ياد بگيريد يا خلق كنيد؟
من متوجه شدهام که حضور در یک محيط خلاق، جایی كه ساير افراد خلاق هستند، باعث افزایش خلاقیت خودتان میشود.
من اين طور فكر میكنم.
اگرچه تصور ما از یک متفكر خلاق، به عنوان یک نابغه منزوی ممكن است برای برخی صادق باشد، برای من اينطور نيست.
من متوجه شدهام که ايده های بهتری دارم وقتی با ديگران صحبت میكنم و سعی میكنم ايدههايم را برای آنها تشريح كنم.
اغلب اين فرايند میتواند، فرآيند خلاقيت و درک حقایق را ترقی دهد، فكر میكنم شما میدانيد كه داشتن افراد دیگر برای بحث درباره ایدهها برای من بخش بسیار بسیار مهمی از فعالیتهای علمی را تشکیل میدهد.
دربارهی آزمون دادن چطور؟ آیا نصیحت خاصی دارید؟ آزمون دادن مانند هر مهارت دیگری است.
شما میتوانید آنها را یاد بگیرید.
میتوانید یاد بگیرید که چگونه آزموندهندهی بهتری باشید.
و ایدههای خوب بسیاری در این باره دارید.
برای مثال کارهایی که نباید انجام دهید،
وقتی نمیتوانيد جواب یک سوال را بدهيد، روی آن گير نكنيد.
به سراغ سوال بعدی برويد چون هر زمان میتوانيد دوباره به آن مراجعه كنيد و در واقع جواب سوالی كه ذهن شما را درگير میكند ممكن است بعداً در طی آزمون به ذهنتان خطور كند.
مغز ما اینگونه كار میكند، كارها در مسيرهای موازی پيش میروند.
شما چگونه به کارهای خلاقتان در علم میپردازید؟
چگونه خودتان را خلاق نگه میدارید در حالیکه درگیر کارهای روزمرهتان هم هستید؟
من خیلی خوششانس بودهام، چرا که یک آزمایشگاه بزرگ دارم و دانشجویان و همکارانم من را جوان نگه میدارن جوان به معنای آموختن چیزهای جدید، نگاه کردن به چیزها از زوایای جدید
بنابراین، من فکر میکنم وجود جوانها در اطرافتان راه بسیار خوبی برای جوان نگه داشتن خودتان است.
اگر شما بخواهيد یک دانشآموز دبيرستانی یا یک دانشجو را درباره نحوه يادگيری موثر راهنمایی كنيد، به او چه خواهيد گفت؟
اینکه موفقيت الزاما نتيجه باهوش بودن نيست.
من افراد باهوش زيادی را میشناسم كه موفق نيستند.
اما افرادي را میشناسم كه بسیار مشتاق هستند.
و با پشتكار.
قسمت اعظم موفقیت در زندگی، علاقه و پشتکار است این که در مسیر باقی بمانید و روی آنچه که علاقه دارید، به صورت مستمر کار کنید.
و تسلیم نشوید.
حقیقتا من فکر میکنم این مهمترین مشخصهی دانشجویان موفقی است که من با آنها کار میکنم.
تری، من نمیتوانم به اندازهی کافی تشکر کنم، برای جوابهای عالی و فکر میکنم همه از آنها سود ببرند.
بسیار عالی، من میخواهم برای شما یک معارفه کوچک داشته باشم
میخواهم مغز فرنسیس کریک را معرفی کنم
من فرانسیس را 30 سال پیش ملاقات کردم و این مغز در دفتر او بود.
فرانسیس همکار نزدیک من بود من 25 سال پیش به اینجا آمدم و توانستم فرانسیس را بسیار بهتر بشناسم.
یک روز، در حال گفتگو بودیم که فرانسیس به این مغز اشاره کرد که برای سالها اینجا بود و گفت: تری، میدونی که من اخیرا فهمیدم که این مغز از مغز واقعی خیلی بزرگتر است.
و در حقیقت نمیتوانید این مغز را در جمجمهی من جا کنید، اگر به اندازهی نسبی آنها نگاه کنید.
این یک ابزار آموزشی برای دانشجویان پزشکی است.
مثلا میتوانید قسمتهای مختلف مغز را جدا کنید.
اما آیا این جالب نیست که شخصی مثل فرانسیس کریک این را پس از مدت بسیار طولانی و زمانیکه با نگاهی نو به آن نگریست، متوجه شد؟
و همانطور که میدانید این دربارهی
آموختن با نگاهی نو است.
آیا این حتی برای برندهی جایزهی نوبل که DNA را کشف کرد خارق العاده نیست.
خب، هر روز چيزهايی برای كشف كردن در اطراف ما وجود دارد، چيزهای عادی كه بايد به آنها با یک ديدگاه متفاوت و از زاويه ديگری نگاه كرد.
متن انگلیسی درس
This video will be especially fun, because I have a chance now to interview my co-instructor, Dr. Terrence Sejnowski.
Terrence’s pioneering research in neural networks and computational neural science, have made him a living legend.
Dr. Sejnowski is an investigator at Howard Hughes medical institute, and the Francis Crick professor at the Salk Institute for Biological Studies where he directs the Computational Neurobiology Laboratory.
Above and beyond all of that Dr. Sejnowski is also in the elite group of only ten living scientists. To have been elected to all three of the national academies, in engineering, science, and medicine.
What I think perhaps is most impressive however is that Terry has also graduated more computational neural scientists, than any other scientist.
In some sense then, this makes Dr. Terrence Sinalski a leading father figure for the modern field of neuroscience.
The ultimate goal of Dr. Sejnowski’s research is to build linking principles, from brain to behavior using computational models.
Today, I’m going to ask Terry a few questions about how he learns. And how he thinks about learning, so that we all might get a better sense of how to improve our own learning.So what do you do to help yourself learn more easily, when you’re looking at something completely new?
Well I like to get into the thick of it. I don’t get much out of just going and reading a lot of books. And, when I was in Graduate School, I made a transition from Physics to Biology. And the way I did it was to get into a Biology lab. And get involved in experiments. And I, I’m a firm believer in learning by doing, and learning by osmosis from people who are experts.
How do you keep yourself paying attention, during something like a boring lecture?
I found that there isn’t, a simple way to keep yourself attending something that you’re not interested in.
But I have found a little trick to waylay the, the speaker, and that is by asking a question.
And the interruption often, gives rise to a discussion that is a lot more interesting.
And it actually follows the general principle which is that you learn more by active engagement rather than passive listening.
So, what do you do to get into and take advantage of diffuse mode thinking? I find that when I’m jogging, or out getting exercise, that it’s a wonderful way to get the mind disengaged, from the normal train of thought.
And I find that it’s very very possible to to sort of come up with new thoughts, new ideas. And it’s almost as if your brain goes into a new mode, you’re running along, things are passing you by.
And you start thinking about what’s happening.
For example, things that, that your brain has been working on, your out of conscious thoughts bubble to the surface. And often new ideas that are going to be then helpful to you later on.
The only problem I have is remembering all those great ideas. Because when I get back and take a shower, then a lot of them have evaporated. And that’s why I, I like to take a little notebook along with me, so I can take notes and remember what it is that I was thinking about.
So, do you multitask, or, or if you don’t, how do you resist the urge to multitask when you want to multitask?
Well, I wouldn’t survive if I didn’t multitask.
And most of my talking with students, listening to lectures, interacting with a lot of people who are passing through, visitors. There’s just a lot things that are bombarding you, email, texting any these are very important things that you want to do, but if you can’t juggle them, it’s hard to get through the day. However, I, I enjoy the evenings when the hubbub of the day quiets down, and I get a chance to go into a, a more reflective mode, and that’s when I actually get my best work done.
Do you do two things at the same time ever?
Well, you know, you can’t actually do two things, consciously, at the same time, because those will get mixed up.
It, its is possible with a lot of training, actually, to do two things at once, is, but it’s, it’s, you’re not doing it efficiently.
For me, multitasking is, is being able to switch back and forth, context switching from one topic to another.
And some people are better at that than others.
In other words sometimes takes a while to get into the swing of things if you’re in, in the middle of writing a paper.
For example it may take hours before you get to the point where you can actually be productive in area, actually able to get something accomplished.
But if, if, if you can you know after getting lay you know, into the middle of something switching from that to another task.
Is, is sometimes very difficult to do, if, if you’re, if, if you’re middle of something
But, I can do that very easily.
I can switch back and forth.
And I seem to be able to go back to the original task, and, and, and take up where I left off.
So, so that’s one way of, of accomplishing a lot and I get I have, fortunately I have a lot of very good students and helpers.
And enormously productive environment that I’m working in, so it’s been, it’s really a joy to be here.
How do you apply your knowledge of neuroscience, to your own learning?
Well, you know, I think there are many little ways that, I have applied what I’ve actually learned in the lab, and let me give you just one example to make it concrete.
One of my colleagues at the Salk Institute, Rusty Gage, made a very important discovery.
If you read the textbooks, it will tell you that all the neurons that you have in your brain you had a birth. And after birth, the wiring takes place and learning, and that changes at the, the connections between the neurons.
But the, but they’re the same old neurons that you had when you were born. Some die. You know, so there is shrinkage of your, of your cortex.
However, Rusty discovered that, in an important part of your brain for learning, and memory, the Hippocampus.
And which is located right in the middle here, of this model brain.
New neurons are being born, even in your adulthood.
And, this, this is very important for learning and memory.
It is obviously something that is very, very useful to be able to have new neurons.
Now here’s what we discovered together.
We discovered that.
If you have a animal, we use a, a rat as our model system.
And, if you give it an enriched environment, in which the rat is able to move around, and do things, and interact with other rats.
That, and then look in the hippocampus, you find that the hip, the, the strengths of the connections between the neurons, is much stronger there. It, it can be made by a factor of two, much stronger than in a rat that has been kept in a cage where there is impoverished environment. Now, and here’s now the, the key, okay so having an enriched environment is, is, is even as an adult is going to help you. Right?
Instead of locking yourself, a monk in the room you really want to be surrounded by other people who are stimulating you. And events that are happening that you can actively participate in, so, so that important.
Now here is something Rusty discovered which I think is incredibly important.
That in the absence of an enriched environment exercise will also increase the number of new neurons that are being born and survive. And, so I, am very, avid at running.
I’ve already mentioned that I get lots of good ideas when I run, but I also, know, that my brain is, helping me remember things, because of the fact that I have new neurons being born, and surviving in my hippocampus.
So that’s one of many examples that I can point to, in which what we’ve learned about neuroscientists, from neuroscience, has really changed the way I think and its a pity if you look at the way our, our new educational reforms and schools.
What do they cut out when they want to add a new, a, session for example learning something, for example, how to pass a test, right.
Tests are being given now to help assess, how well a student is doing and how well a school is doing. Well, it’s recess.
And what happens during a recess?
Exercise. It’s running around. It’s exactly what you need, what your brain needs.
It needs that moment of pause of, of using your muscles rather than your brain.
To be able to process that information and to, and, and get the neurons working on it.
So I think that this is, again something that is, should be a policy that we need to have our children out there running around.
Have there been any special techniques you’ve acquired over the years that help you focus, learn or create more effectively.
I find that, being in a, a creative environment, where other people, are, are creative is, is, is a way of, enhancing your own creativity.
I, I think that.
Although the image we have of the creative thinker as being isolated genius may be true of some people, it’s not true of me.
I really find that I have better ideas if I’m talking to somebody, and trying to explain to them my ideas.
Often, that process can, it boosts the creative process and the facts, I think that you know, having other people around to bounce your ideas off of is really for me a very, very important part of doing science.
How about test taking? Any special advice there?
Tests are like any other skill. You can learn them.
You can learn to be a better test taker.
And you have a lot of good ideas about that.
I’ve discovered that the what you need things to avoid, for example.
Don’t get hung up if you can’t answer a question.
Go on to the next, because you can always come back and in fact, often, the answer to the problem that was holding you back may actually pop in to your brain later on in the test.
This is how our brains work, things work along parallel tracks.
How do you approach your creative work in science?
How do you keep yourself creative in the face of the onslaught of more routine day by day tasks?
I’ve been very fortunate, because I have a great lab, and my students and colleagues, keep me young in terms of learning new things, looking at things with new perspectives.
So, I think that having youth around really is a, a great way to keep yourself youthful.
If you had any advice for a young high school or college student, about how to learn effectively, what would you say?
That success isn’t necessarily come by being smart.
I know a lot of smart people who are not successful.
But I know a lot of people, who are very, very passionate.
And persistent.
A lot of success in life is that passion and persistence, of really staying the course, staying working on it, and, not letting go.
Not giving up.
That’s really, I think the most important, quality that I see in students, that I work with, who are successful.
Terry, I cannot thank you enough, for your great answers, that I think people will find very helpful.
Wonderful, now I want to, this is, give a little intro here.
I’d like to introduce you to Francis Crick’s brain.
So, I first met Francis 30 years ago, and this brain was sitting in his office.
And, Francis was a close colleague of, I, moved here about 25 years ago, and got to know Francis much much better.
And one day, we were chatting, and Francis pointed out this brain that had been sitting there for decades and said Terry do you know that I just recently realized that this brain is much bigger than a real brain.
And in fact you could not fit this brain in my skull if you actually look at the relative sizes.
It’s, it’s, this is a teaching tool for medical students.
You know, you could take apart the different parts of the brain.
But isn’t it interesting that Francis Crick didn’t realize that until much, much later, when he actually looked at it with new eyes?
And so, you know, this is something about.
Learning with fresh new eyes.
Isn’t it extraordinary, even in a Nobel Prize winning discoverer of DNA.
Well, there are things to discover every day about things around us, ordinary things, that you just have to look at them with a different set of eyes and a different perspective.
مشارکت کنندگان در این صفحه
تا کنون فردی در بازسازی این صفحه مشارکت نداشته است.
🖊 شما نیز میتوانید برای مشارکت در ترجمهی این صفحه یا اصلاح متن انگلیسی، به این لینک مراجعه بفرمایید.