Optional Interview with "Benny the Irish Polyglot" about Learning Languages

دوره: چگونه بیاموزیم / فصل: یادگیری چیست؟ / درس 12

Optional Interview with "Benny the Irish Polyglot" about Learning Languages

توضیح مختصر

I passed this cut-off age 14, and the thing is, it's a self fulfilling prophecy because I believed this was true, so I thought, okay, well there's no point in doing any work now, so I only put like minimal effort in and because of that I don't make any progress. There are actually great ways to get immersion virtually, you can get Skype based conversation practice, you can listen to streamed radio 24 hours a day if you wanted to. I spent six months trying to learn Spanish, and I got nowhere in that time, one of the things I did was I, I bought El SeAaor de los Anillos, which is The Lord of the Rings.

  • زمان مطالعه 0 دقیقه
  • سطح سخت

دانلود اپلیکیشن «زوم»

این درس را می‌توانید به بهترین شکل و با امکانات عالی در اپلیکیشن «زوم» بخوانید

دانلود اپلیکیشن «زوم»

فایل ویدیویی

برای دسترسی به این محتوا بایستی اپلیکیشن زبانشناس را نصب کنید.

ترجمه‌ی درس

وقتی بنی لوییس ۲۱ ساله شد تنها زبانی که صحبت می‌کرد انگلیسی بود.

در واقع، زبانش در مدرسه اصلا خوب نبود. باید گفت که در ابتدا حتی در انگلیسی هم مشکلاتی داشت، و مجبور شد در کودکی به گفتار درمانی برود.

بنابراین استعداد طبیعی در یادگیری زبان ندارد. او در دانشگاه مهندسی برق خوانده است. پس، در حالی که من از زبان به مهندسی آمدم بنی مسیر مخالف را در پیش گرفت.

عشق بنی به دیگر فرهنگ‌ها و صحبت به زبان‌های خارجی، در سال ۲۰۰۳ بعد از فارغ‌التحصیلی از دانشگاه آغاز شد. زمانی که به اسپانیا رفت، متوجه شد که یادگیری زبان چندان سخت نیست، اگر از روش درست استفاده شود.

در حرفه‌ی فعلی‌اش به عنوان خوره‌ی زبان (مترجم: خوره‌ی زبان یا شیفته‌ی زبان) در طول ۱۰، ۱۲ سال اخیر، با افرادی از سراسر دنیا آشنا شده که یاد گرفته‌اند بهانه‌گیری برای یادگیری زبان جدید را کنار بگذارند. و به جای آن یاد گرفته‌اند که چطور زبانی جدید بیاموزند. کتاب بنی را خوانده‌ام و به نظرم بهترین کتابی است که در حوزه‌ی آموزش زبان خوانده‌ام. راهنمایی‌هایش بسیار عالی هستند.

اگر فکر می‌کنید ژن یادگیری زبان رو ندارید یا سنتان بالا رفته یا سرتان شلوغ است یا خجالت می‌کشید، کتاب بنی کمک می‌کند تا این موانع را کنار بزنید. باعث افتخار است که در اینجا خوش‌آمد بگم به بنی لوییس. بنی، زندگی تو پر از ماجراجوییه. خب بهم بگو آخرین ماجراجوییت چیه؟ » آخرین ماجراجویی من اینه که امسال می‌خوام سعی کنم آمریکا و دیگر کشورها که معمولا فقط انگلیسی صحبت می‌کنن رو چندزبانه کنم.

و الان حدودا ۲۰۰۰ مایل از سفر ۷۰۰۰ مایلیم دور آمریکا رو رفتم.

(مترجم: هر مایل برابر ۱۶۰۰ متر) از سواحل غربی تا شمال شرقی اومدم و می‌خوام به همه‌ی ایالت‌ها برم و سعی کنم مردم رو به یاد گرفتن زبان تشویق کنم.

واو،‌ چه تلاشی و چه تلاش مهمی. بعضی وقت‌ها می‌گی که مردم به خاطر دلایلی اشتباه می‌خوان زبان یاد بگیرن. این دلایل اشتباه چیا هستن، و به نظرت چه دلایل دیگه‌ای انگیزه‌ی بهتری برای یادگیری زبان هستن؟ درسته، خب دلایل اشتباه زیادی وجود دارن.

بدتر از همه برای شوآف هست، اگر به خودتون بگین این زبان رو یاد می‌گیرم تا مردم فکر کنن باهوشم یا بیشتر دوستم داشته باشن یا دخترای بیشتری جذب من بشن یا چیزی مثل این، به جایی نمی‌رسین، به نظر من چیزی که واقعا نیاز دارین اشتیاق برای اون زبان هست.

برای فرهنگش، باید واقعا بخواین اون زبان رو یاد بگیرین چون مجذوب اون زبان شدین.

و این به شما انگیزه می‌ده، تا صحبت کنین. اگر دلایل دیگه‌ای باشه، مثل اینکه بخواین توی امتحان ۲۰ یا ۱۹ بشین، تا وارد دانشگاه بشین، این انگیزه‌ی خوبی نیست، چون واقعا به استفاده از اون زبان تمایلی ندارین.

پس به همه اکیدا توصیه می‌کنم که با فرهنگ زبان آشنا بشن، سعی کنن با افراد مختلف صحبت کنن، و اون وقت هست که انگیزه‌ی کافی برای پیشرفت سریعتون به وجود میاد. این رویکرد رو دوست دارم. تو در مورد این صحبت کردی که بچه‌ها یک مزیت بزرگ دارن، می‌تونی بهمون بگی که این مزیت چیه؟ حتما.

خب فکر می‌کنم این هست که بچه‌ها خیلی کمال‌گرا نیستن، اونجور که بزرگترا هستن، بچه‌ها با اشتباه کردن مشکلی ندارن.

سکندری می‌خورن و میفتن و ما بهشون کمک می‌کنیم و اون‌ها با زبان بازی می‌کنن، زبان رو زندگی می‌کنن، در حالی که بزرگترها برای یادگیری زبان کتاب‌های قدیمی گرامر می‌خونن، و اینقدر از اشتباه کردن می‌ترسن که اصلا صحبت نمی‌کنن. و این یه اشتباه بزرگه، چون در یادگیری زبان اینجوری نیست که مثل دانشگاه باشه، که هر اشتباه یک غلط حساب بشه، و چندین غلط باعث مردودی بشه.

دنیای واقعی اینجوری نیست، در دنیای واقعی می‌تونین زیاد اشتباه کنین و باز هم مردم حرفتون رو متوجه می‌شن. مثلا اگر تازه یادگیری زبان رو آغاز کرده باشین شاید با خودتون بگین باید صبر کنم تا بگم معذرت می‌خوام آقای محترم، می‌شه لطفا بگین نزدیک‌ترین توالت کجاست؟ اما می‌تونم فقط بگم دستشویی، کجاست؟ و مردم متوجه منظورم می‌شن، این جمله شکل کاملی نداره، اما باید آموزنده‌ی مبتدی خوبی باشین.

و آموزنده‌ی مبتندی خوب می‌دونه که اشتباه کردن، کم یا زیادش، لازمه تا منظورش رو برسونه. و می‌بینم که بچه‌ها، مهم‌ترین مزیتشون اینه که مشکلی ندارن که فقط چیزی گفته باشن. و هرچی می‌خوان بگن رو مدام تحلیل نمی‌کنن.

خبر خوب این هست که این مزیت فقط مختص اون‌ها نیست، که ما نتونیم بهش دست پیدا کنیم. بچه‌ها اینجوری عمل می‌کنن و می‌تونیم ازشون یاد بگیریم. می‌تونیم یاد بگیریم که با زبان خوش بگذرونیم. به این حقیقت که اشتباه می‌کنیم بخندیم و بدونیم که مردم مهربون‌تر و صبورتر از اونچه فکر می‌کنیم هستن. فکر می‌کنم به نکته‌ی خوبی اشاره کردی، و البته همین که بخوایم اشتباه کنیم و اون اشتباهات رو انجام بدیم، متوجه می‌شیم که بیشترمردم در زمان یادگیری شما کاملا دوستانه رفتار می‌کنن و با شما سازگار می‌شن.

یکی از چیزهایی که در موردش صحبت کردی و فکر می‌کنم واقعا مهمه، پیشگویی‌های خودانجام هست. می‌تونی کمی در این خصوص صحبت کنی؟ » خب مثلا خود من، وقتی سنم زیاد بود خواستم زبان یاد بگیرم. اما قبلش پنج سال درس آلمانی رو افتاده بودم. بعد از ۱۰ یا ۱۱ سال یادگیری ایرلندی به زور تونستم امتحان‌هاش رو پاس کنم و شش ماه اسپانیا زندگی کردم و اصلا اسپانیایی یاد نگرفتم.

و واقعا فکر می‌کنم دلیل این اتفاقات مجموعه‌ای از پیشگویی‌های خودانجام بوده. زمانی که اسپانیا بودم و ۲۱ سالم بود، به خودم گفتم که سنم برای یادگیری زبان خیلی زیاده.

دوران ۱۴ سالگی رو رد کرده بودم، و این یه پیشگویی خودانجامه چون فکر می‌کردم ۱۴ ساله بودن مهمه، پس فکر کردم که الان دیگه فایده‌ای نداره که کاری انجام بدم پس خیلی کم تلاش می‌کردم و به خاطر تلاش نکردن پیشرفت نمی‌کردم.

و بعد پیشرفت نکردن رو می‌دیدم و می‌گفتم می‌بینی، این نشون می‌ده بزرگترها زبان‌آموز خوبی نیستن، و این حرف خیلی اشتباهه، اگه خوب بهش فکر کنین، و در مدرسه هم همین بود.

در مدرسه من از ابتدا نمره‌ی خوبی نمی‌گرفتم و با خودم می‌گفتم نمی‌تونم نمره‌ی خوبی بگیرم پس خوندن درس فایده‌ای نداره. و بعد البته که امتحان بعدی بدتر می‌شد، و این یه حلقه‌ی بازخوردی پیوسته بود.

هنری فورد جمله‌ی خوبی داره که به این بحث مرتبطه، می‌گه: اگه بگین می‌تونم یا بگین نمی‌تونم، در هر حال حق با شماست. و فکر می‌کنم پیشگویی‌های خودانجام هم یعنی همین.

باید بهانه‌ها رو کنار گذاشت، مثل اینکه می‌گن وقت ندارم، دارین، شما وقت رو ایجاد می‌کنین. اینکه می‌گن سنم زیاد شده، نه نشده. به روش‌های متفاوت می‌تونین متوجه بشین که این‌ها مسائل واقعی نیستن، و مهم‌ترین دلیل اینکه زبانی یاد نگرفتین اعتقادتون به این بهانه‌ها بوده. » از نظر تو زبان‌آموزان موفق با وجود مشکلاتشون یاد می‌گیرن.

منظورت از این حرف چیه؟ مردم معمولا ایده‌آل فکر می‌کنن. می‌دونی، مرغ همسایه همیشه غازه. وقتی کسی رو می‌بینن که در زبان‌آموزی موفقه با خودشون می‌گن که برای اون طرف آسون بوده.

[مثلا،] حتما پدر پولداری داشته که همیشه پول شهریه‌هاش رو داده. [مثلا] حتما اینقدر خوش‌شانس بوده که ژن زبان‌آموزی رو داشته. حتما براش خیلی آسون بوده و می‌تونسته با مردم فرهنگ‌های مختلف حرف بزنه، موقعیتش عالی بوده و، اما این حرف‌ها درست نیست.

این چیزهایی که ما به خودمون می‌گیم، و پیشگویی خودانجام درست می‌کنیم. [و با خودمون می‌گیم] موقعیت من ایده‌آل نیست، و توی زندگی شانسی ندارم، و دیگران دارن.

اما در صحبت با زبان‌آموزان زیادی، متوجه شدم که همه با مشکلات خودشون درگیر هستن. در یوتیوب زبان‌آموزان معروفی هستن که مهارت‌های زبانیشون خیلی خوبه، اما خانواده‌دوست هم هستن، باید به خانواده‌شون برسن، یکجا یا دوجا کار می‌کنن،

و اینطور نیست که روی چند ملیون دلار خوابیده باشن و فقط به آموختن زبان مشغول باشن، اونها هم مشکلات خودشون رو دارن.

و حتی به داستان زندگی جالب خانمی برخوردم که تاحدودی ناشنوا و از نظر بالینی نابینا است، اما تونسته پنج زبان رو یاد بگیره.

و این به من نشون می‌ده که هرچقدر هم مشکلات زیاد باشن می‌شه راهی پیدا کرد. و می‌تونین بگین خب برای فلانی آسونه چون می‌تونه سفر کنه، ولی من نمی‌تونم، اما شما می‌تونین روشی پیدا کنین که بدون مسافرت زبان یاد بگیرین.

اتفاقا روش‌های خوبی برای این کار وجود داره، می‌تونین با اسکایپ با دیگران صحبت کنین، می‌تونین اگر بخواین ۲۴ ساعته به رادیو گوش بدین. می‌تونین محیط زبانی رو ایجاد کنین. اما هرکدوم از این مشکلات رو آدم‌های دیگه‌ای هم دارن. شاید شما امکاناتی داشته باشین که زبان‌آموزان موفق هم اون رو ندارن.

شاید می‌تونین معلم خصوصی بگیرین، شاید آخر هفته‌هاتون بیکارین، در حالی که عده‌ای دو جا کار می‌کنن، یا باید به خانواده‌شون برسن، و برنامه‌شون فشرده‌تره. پس، هر کسی توی دنیا با مشکلات خودش درگیره

و توهمه اگر کسی بگه همه‌ی بدبختیا مال منه که فقط منم که اینقدر بدشانسم و هیچکس درک نمی‌کنه. بهتون تضمین می‌دم که هرچقدر هم مشکلاتتون بزرگ باشن زبان‌آموزان موفق با مشکلات بزرگ‌تری مواجهن و با اینحال از پسشون براومدن.

اغلب مردم در یادگیری زبان با ناکامی‌های متعددی روبه‌رو شدن، نظرت در خصوص کسی که هنگام یادگیری زبان موفق نشده چیه و آیا خودت تابه‌حال شده بخوای یادگیری زبان رو رها کنی؟

میلیون‌ها بار می‌خواستم ولش کنم. و حتی در مراحلی که تجربه‌م در یادگیری زبان زیاد بود، و مسأله اینه که همون‌طور که قبلا گفتم، برای هیچ‌کس آسون نیست. حتی برای زبان‌آموزان موفق و با تجربه.

برای مثال، از همون اول که می‌خواستم اسپانیولی یاد بگیرم، روش‌های زیادی رو امتحان کردم و همه با شکست روبه‌رو شدن.

شش ماه وقت گذاشتم برای یادگیری اسپانیولی، و هیچ موفقیتی به دست نیاوردم.

یکی از کارهایی که کردم این بود که El SeĂąor de los Anillos که همون ارباب حلقه‌هاست رو خریدم و با خودم گفتم اگر صفحه به صفحه‌ی کتاب رو با کمک دیکنشری بخونم، بعد از ۷۰۰ صفحه اسپانیولیم عالی می‌شه. این فکر مسخره رو داشم، و فقط یک هفته‌ی تموم وقت گرفت که برم صفحه‌ی دو.

اون موقع با خودم گفت که اینجوری و با این سرعت ده سال طول می‌کشه تا کتاب رو تموم کنم. و با خودم می‌گفتم که چقدر احمقم، که به درد یادگیری اسپانیولی یا هر زبان دیگه‌ای نمی‌خورم.

و حتی، همین اواخر، چند سال پیش، که می‌خواستم ماندارین یاد بگیرم، (مترجم: ماندارین زبان چینی استاندارد است) (و به نظرم زبان ماندارین چندان پیچیده نیست.)

(در واقع خیلی راحت‌تر از چیزیه که فکر می‌کنین.)

اما اون زمان در کشور [چین] داشتم یاد می‌گرفتم، و اصلا این روش رو توصیه نمی‌کنم، به نظرم بهتره زبان رو از قبل با کمک اینترنت یاد بگیرین،

که وقتی به کشور [زبان مورد نظر] رفتین بتونین محیطش رو تجربه کنین.

فکر می‌کنم اتلاف وقته اگه زمانی که در حال یادگیری هستین به اون کشور برین، باید از بودن در اونجا لذت ببرین، اما من اون موقع لذتی نمی‌بردم، و متوجه شدم که هماهنگ شدن با جنبه‌ی فرهنگی مسائل خیلی سخته. و این مسأله باعث شد که یادگیری زبان برام خیلی کند بشه.

پس، هرچقدر هم که کسی باتجربه باشه، با مشکلاتی روبه‌رو می‌شه، که اونقدر از سرعتتون کم می‌کنه که انگار اصلا پیشرفتی نداشتین. اگر از همون ابتدا موفق نشدین، بارها و بارها تلاش کنین.

و خیلی از زبان‌آموزان زمانی به جایی می‌رسن که انگار دیگه پیشرفتی نمی‌کنن. و بعد با خودشون می‌گن مشکل از منه و زبان‌آموز خوبی نیستم.

و متوجه شدم که، درست عکس این مسأله درسته، و فقط باید تکنیک‌های متفاوتی رو امتحان کرد. پیشنهاد من اینه که فورا مرحله‌ی صحبت رو شروع کنین. راهنمایی‌هایی دارم برای اینکه از روز اول صحبت کنین، و بعد شاید این روش برای شما جواب بده یا نده.

اما [اگر جواب نداد] باید روش دیگه‌ای رو امتحان کنین و اگر بعد از چند هفته جواب نداد و دیدین که هیچ پیشرفتی نداشتین، اون وقت به این معنا نیست که شما زبان‌آموز خوبی نیستین،

بلکه یعنی از روشی استفاده می‌کنین که برای شما مناسب نیست،

اگر زیاد مطالعه می‌کنین و پیشرفتی ندارین، شاید باید روش مطالعه‌محور رو رها کنین و سعی کنین بیشتر با زبان تعامل داشته باشین. این پیشنهاد منه. » از این ایده‌ها و روش‌ها خیلی خوشم میاد. می‌دونم که برای خود من در یادگیری روسی خیلی مفید بودن. در این دوره‌ی آموزشی، یکی از چیزهایی که در موردش صحبت می‌کنیم اهمیت توجه و تمرکز کامل هست. برای مثال، زمانی که از چیزی مانند تکنیک پومودورو استفاده و بعد استراحت می‌کنیم.

تو هم چیزی مثل این رو می‌گی، مثل تکنیک برنامه‌ی کوتاه ذوب ذهنی، می‌تونی کمی در موردش توضیح بدی؟

درسته، بله، در واقع من طرفدار جدی تکنیک پومودورو هستم، و ازش در روزهایی که به صورت فشرده مطالعه می‌کردم استفاده کردم. پس کاملا با این روش موافقم، و تمام روز مطالعه کردن جواب نمی‌ده و استراحت‌های کوتاه ضروری هستن.

اما این مسأله برای دوره‌های طولانی‌تر هم صدق می‌کنه، و در دوره‌ی فشرده‌ی یادگیری زبان ظرف مدت چند ماه تمام تمرکزم متوجه یادگیری بود.

یعنی تلویزیون دیدن و سینما رفتن رو می‌گذاشتم کنار، بیرون نمی‌رفتم، و بعد از مدتی به جایی می‌رسیدم که انگار ذهنم اشباع شده بود، و دیگه نمی‌تونستم چیز جدیدی یاد بگیرم، و این بد بود، سعی می‌کردم مطالعه کنم، اما از یه طرف وارد می‌شد و از اون طرف خارج. پس این روش رو در مقیاس میان‌مدت استفاده کردم.

و کاری که کردم این بود که طوری شروع کردم که انگار در دوره‌ی آموزشی فشرده‌ای هستم، یعنی نه مثل کسایی که چند ساعت در هفته باید بخونن، بلکه مثل کسایی که سه یا چهار ساعت یا بیشتر در روز باید بخونن، و باید تمامی وقت رو برای مطالعه گذاشت. اینجوری به طور جدی پنج یا شش روز کار می‌کردم و بعد یک روز به خودم مرخصی می‌دادم.

و این فرایند رو تکرار می‌کردم، چون اگه برای زمانی طولانی بخواین شدید کار کنین، خودتونو از پا در میارین. پس یک جورهایی تکنیک پومودورو رو در مجموع برای شش روز استفاده می‌کردم.

و بعد، حتی طولانی‌تر از اون، این فرایند رو برای چند هفته تکرار می‌کردم، و آخر ماه یک هفته‌ی کامل به خودم مرخصی می‌دادم. شاید عجیب باشه و به خودتون بگین که باید به شدت کار کنم.

و مجددا می‌گم که این چیزی نیست که الزاما برای همه جواب بده، اما متوجه شدم که محدودیت خودم شش روز مطالعه‌ی بی‌وقفه‌ست و بعد به استراحت کوتاهی نیاز دارم، و بعد از سه یا چهار هفته مطالعه‌ مداوم، به استراحت بلندتری نیاز دارم.

خب، زمانی که از جزئیات یادگیریت صحبت می‌کنی، اشاره می‌کنی که تکرار طوطی‌وار، مثلا اینکه کلمه‌ای رو بارها و بارها تکرار کنیم، روش خوبی برای حفظ کردن نیست. روش بهتر چیه؟

روش خوبی برای حفظ کردن نیست، ولی تا حدی جواب می‌ده، در واقع تکرار بخشی از یادگیری هر زبانی هست.

اما نکته اینجاست که به نظر من تکرار طوطی‌وار بسیار نامتقارنه. برای مثال، زمانی که آلمانی یاد می‌گرفتم، دیدم که معادل کلمه‌ی میز، tisch هست.

پس با خودم گفتم، تیش میز، تیش میز، تیش میز، تیش میز، نمی‌دونم چندبار، صد بار یا هزار بار.

و یک جورهایی جواب داد و وقتی آلمانی می‌خوندم و کلمه‌ی تیش رو می‌دیدم کلمه‌ی میز یادم میومد، چون به خاطر تکرار یادم مونده.

و اگر می‌شنیدمش، یادم میومد، اما مشکل این جاست که به صورت متقارن جواب نمی‌ده. یعنی برعکسش درست نیست، و اگر بخواین کلمه‌ی میز رو به آلمانی بگین، چیزی ندارین که باهاش مرتبط باشه، و فقط ارتباطی شکل تیش دارین.

پس، در این مورد، به شدت توصیه می‌کنم که از یادآورها استفاده کنین، چون یک جورهایی کلمات رو می‌چسبونن

به حافظه‌تون. برای مثال، در قضیه‌ی کلمه‌ی تیش آلمانی.

با خودم گفتم فرض کنیم که میزی از تیشو درست شده.

(مترجم: تیشو به معنی دستمال) پس میزی دارم که از دستمال کاغذی درست شده، و یه نوشیدنی می‌ذارم روی میز، و میز میفته و نوشیدنی همه‌جا می‌ریزه، و باید همه‌ی این تیشوها (دستمال‌ها) رو جمع کنم و بندازمشون دور چون خراب‌کاری شده.

پس با این کار، در ذهنم ارتباطی ایجاد می‌کنم از میزی که با تیشو (دستمال) ساخته شده و وقتی که آلمانی حرف می‌زنم و می‌خوام کلمه‌ی میز رو بگم در یک لحظه به میزی فکر می‌کنم که با تیشو (دستمال) ساخته شده و این یه ارتباطه. پس ارتباطی دارین که کلمات موردنظرتون رو به کلماتی که می‌خواین بگین یا ترجمه کنین وصل می‌کنه.

و نکته اینجاست که نیازی نیست برای همیشه از این روش استفاده کنین، چون فقط چندبار به این ارتباط نیاز دارین.

و بعد اون کلمه بخشی از خود شما می‌شه. وبسایت خوبی به نام M E M (O) R I S E وجود داره که اونجا هر کس به یادآورهای موردعلاقه‌ش رای می‌ده و این یه سیستم عالیه. روش دیگه‌ای به جز یادآورها که من هوادار جدیش هستم تکرار با فاصله‌ هست، برنامه‌ای به نام Anki وجود داره ک

که می‌تونین روی گوشیتون نصب کنین و به روشی کلمات رو بهتون نشون می‌ده که درست قبل از اینکه فراموششون کنین ببینیدشون. و یکی دیگر از مشکلات حفظ کردن لیست‌های بزرگ اینه که

ممکنه یه بار کلمه‌ای رو ببینین که براتون مهمه، اما برای مدت زمان طولانی نبینیدش.

و ممکنه کلمات ساده رو بارها و بارها ببینید

پس هنگام استفاده از این سیستم، کلمات سخت‌تر رو خیلی بیشتر بهتون نشون می‌ده، و کلمات آسون‌تر رو کمتر.

من از ایده‌هات خوشم میاد، و نه فقط یادآورها، که یادآورهای خلاقانه، برای مثال استفاده از زبان حرکتی. تو از ایده‌ی افتادن یا بلندشدن اشیا در ترفندهای حفظ‌کردن استفاده می‌کنی، و من قبلا به چنین چیزی فکر نکرده بودم، و فکر می‌کنم این نوع ایده‌ها بسیار مفید هستند.

و در واقع در کتابت، (من کتابت رو خوندم و خیلی دوست داشتم)

از این ایده‌های مفید فراوان پیدا می‌شه، و می‌تونستم سؤال‌های زیادی ازت بپرسم اما می‌خوام که دیگران کتابت رو بخونن، پس فکر می‌کنم همین مقدار کافیه.

و همچنین خیلی ازت تشکر می‌کنم به خاطر اینکه فوق‌العاده و خیلی مفید پاسخ دادی.

من هم ازت تشکر می‌کنم، و ممنونم که این فرصت رو مهیا کردی تا با همه صحبت کنم و بهشون انگیزه بدم.

متن انگلیسی درس

When Benny Lewis turned 21, the only language he spoke was English.

Actually, he’s done quite poorly with languages in school. Truth be told, he initially had problems even with English, and had to go to speech therapy when he was young because of it.

So Benny’s not naturally gifted with languages. He has a degree in electronic engineering. So, where I went from language to engineering, Benny went the other way around.

Benny’s love affair with other cultures and speaking foreign languages began in 2003 after graduation from the university. When he moved to Spain, he discovered that learning languages wasn’t so hard when you apply the right method.

In his current career as a full time language hacker, over the last dozen years, he has discovered people from all around the world who have learned to stop making excuses about why they can’t learn a language. And have instead learned, how to learn a new language. I’ve read Benny’s book, which is the best book on language learning I’ve ever read. His advice is absolutely brilliant.

If you think you don’t have the language gene, or you’re too old and don’t have time or are just too shy to try, Benny’s book will help you get past these hurdles. So it’s a pleasure to welcome here, Benny Lewis. Benny, your life is always filled with so many adventures. So, tell me what is your latest adventure?

My latest adventure is that this year I am trying to make America multilingual and other countries multilingual that generally only speak English.

And I am currently about one, or 2,000 miles into my 7,000 mile, road trip across America.

I did the whole West coast to Northeast and I’m going to every single state, and I’m trying to encourage people to learn languages.

Wow, what an endeavor, and what an important endeavor.

You know, you talk about people sometimes wanting to learn languages for the wrong reasons. What are those wrong reasons, and what have you discovered is a more motivating factor for learning languages?

Right, well, there are quite a lot of wrong reasons. The worst of all is to show off, if you think that I will learn this language so people will think I’m smart, or people will like me more or I’ll be able to pick up girls or anything along those lines, then it’s, it’s not going to work because I found that what you really do need, is a passion for that language.

For the culture, you want to really speak that language inherently for the reasons, of how fascinating that language is.

And that’s going to motivate you to, to speak it. If you have other things like you just want, you just want to get an A in an exam, or a B just so you can get into university, then that’s not a very good motivator, because you are not actually interested in using that language.

So, I highly recommend people try to embrace the culture, try to spend time speaking with other human beings, and then you’ll get the, the motivation that’s going to help you to skyrocket your progress.

I like that approach. You’ve talked about how children have one big advantage, can you tell us what that advantage is?

sure. So, I think that the fact that children are not so much perfectionist like adults tend to be, children are okay with making mistakes.

They kind of stumble and fall and we, we help them along and they play games in the language and they live the language whereas, in language learning adults tend to study dusty old grammar books, and can be so afraid of making mistakes that they won’t speak at all. And this is a huge mistake because, in language learning it’s not like we visualize this in an academic setting, where every mistake you make gives you a red X and if you make enough you make an F.

That’s not the real world, in the real world you can make lots of mistakes but people will still understand you.

If I have just started to learn language, you may think I should wait until I say, excuse me kind sir, could you direct me to the nearest bathroom please? Or, I could just say bathroom, where? And people understand that, that’s not a perfectly formed sentence, but you have to be a good beginner learner.

And a good beginner learner, knows to make a few mistakes, or a lot of mistakes, to get their point across. And I find children, that’s the, their main advantage is that they’re, they’re okay with just saying something. And they’re not going to over analyze everything that comes out of their mouth.

The good news is, this is not an inherent advantage that is built into them, and not built into us. It’s just kind of the way children act, and we can learn from that. We can learn to, try to have some fun with our language. Laugh at the fact that we’re making mistakes, and realize people are a lot nicer that you think and they’re going to be very patient with you.

I, I think that’s an important point, is well of course, just being willing to make mistakes, making those mistakes, and then realizing that most people are actually pretty friendly and accommodating, as you’re learning and adjusting and getting situated.

One, one thing that you’ve talked about that I, I think is a really important point is the idea of self-fulfilling prophet, prophecies. Can you talk a little bit about that?

Well for myself for instance, I got into language learning as an adult. But, I failed at five years learning German in school. I barely passed my exams after ten or eleven years learning Irish And I lived in Spain for six months and I did not pick up, pick up any Spanish.

And I really truly, genuinely feel that the reason this happened was because of a series of self fulfilling prophecies. When I was in Spain and 21 years old, I told myself, you know, I’m too old to learn a language now.

I passed this cut-off age 14, and the thing is, it’s a self fulfilling prophecy because I believed this was true, so I thought, okay, well there’s no point in doing any work now, so I only put like minimal effort in and because of that I don’t make any progress.

And then I look at that lack of progress and I’m like, you see, this just goes to prove that adults are not good language learners and it makes no sense, when you actually look at it that way, and it was the same in school.

In school I initially didn’t do so well on my exams, and I was thinking, oh I can’t do so well on these exams so I guess there’s no point in really studying. And then of course I did worse in my exams, and it was just a constant feedback loop.

And like there’s a quote from Henry Ford that I like relevant to this, he says, whether you think you can or think you can’t, you’re right. And I think that’s the case with self fulfilling prophecies.

People need to put these excuses aside, that I don’t have any time, you have, you make the time. I’m too old, you’re not too old.

There are so many ways you can realize that none of these are real issues, that the actual reason you haven’t learned the language, is your devotion to these reasons.

You say that successful language learners learn, despite the challenges. What did you mean by that?

So people have this idealized vision. You know, the grass is always greener on the other side. They see someone who successfully learned the language, and they think to themselves, this person has had it easy.

They must have had rich parents who, who paid for tuition their whole life. They must have just been blessed to have had the right, DNA to give them the language learning gene. They must have had it so easy and just stumbled across native speakers and, had a perfect situation, this is simply not the case.

This is what we like to tell ourselves once again, in our self-fulfilling prophecies. I don’t have the ideal situation, I don’t have good luck in all of this and the other person does.

And in talking to a lot of language learners, I have found each one of them have their own challenges to to go through.

There are some really, well known language learners on YouTube who are, very impressive in their language skills but they, they’re family people, they have a family to raise, they may be working one or two jobs.

You know, it’s not like they laze around with millions of dollars and just spend all day long learning languages, they have their own challenges.

And I even came across a very inspirational story of a lady who’s partially deaf and clinically blind at the same time, and she still managed to learn five languages.

So this shows me, that no mater what the set backs people have, they find a way around them. And you know, and you can say oh, that guy has it easy, because he can travel, and I can’t, but then find a way to learn a language despite not traveling.

There are actually great ways to get immersion virtually, you can get Skype based conversation practice, you can listen to streamed radio 24 hours a day if you wanted to. You could create a virtual immersion environment. But any one of the things are issues that other people may have. You may have advantages that other successful language learners, may not have had.

You may be able to afford a private teacher, you may be, you may have spare time on your weekends, when someone has worked two jobs, or has a family to support, and has less time flexibility. So, every single person in the world, has had challenges to go through. And it’s just unrealistic to think woe is me, I have this unfortunate situation no one else understand.

I guarantee you no matter what your problem is a successful language learner has had that if not more problems and still manage to overcome.

people sometimes have a history of failure when they’ve tried to learn a new languages, what do you say to someone whose is failing when they’re learning a new language, and have you ever felt like giving up in your language studies.

I felt like giving up millions of times. And even in my more experienced stages of learning a language, and the thing is, it’s like I said before nobody has it, has it super duper easy. Including successful and experienced language learners.

So at the very start, for instance, when I tried to learn Spanish, I tested out a lot of things that, that were huge failures.

I spent six months trying to learn Spanish, and I got nowhere in that time, one of the things I did was I, I bought El SeĂąor de los Anillos, which is The Lord of the Rings.

And I thought if I just went through this book page by page, with the dictionary, then after I reach page 700 I’d be fluent in Spanish. I had this like, ridiculous idea and it took me a whole week to get to page two.

So, when I was on page two, I was thinking to myself, it’s going to take me a decade to read this book at this rate. And I was thinking, I’m just, I’m just an idiot, I’m not destined to learn Spanish or any other language.

And even, like more recently a couple of years ago I was learning Mandarin, and I didn’t find the Mandarin language itself to be so complicated.

It’s actually a lot, straight forward than you may think.

But I was, learning it in the country, which I actually do not recommend to people, I recommend you learn the language in advance via the internet. So, that when you’re in the country you can experience the culture.

I think it’s kind of a bit of a waste to, be in the country to be in study mode when you should out enjoying it, but I at the time I was not, doing that and I found it very difficult to adjust to the cultural side of things. And that slowed me down dramatically on the language side of things.

So, no matter how experienced some one is, they’re going to run into problems, they’re going to get slowed down and it’s it’s like anything. If you’ve, if at first you don’t succeed, try, try, try again.

And like a lot of people in language learning would reach a plateau, as well, they may make a bit of progress and get stuck. And then they think I’m broken, I’m not a good language learner.

And I found that, that it’s the exact opposite, people need to try different techniques. So my suggestion is people get into speaking the language immediately. I give tips for people to speak from the very first day, and then that may work for you it may not work for you.

But you try something else and if you still say after trying this out for a few weeks, I’m still not making any progress at all.

Then that doesn’t mean you’re not a good language learner, it means you’re using a system that is not good for you. If you’re studying a lot, and you’re not making progress, you may need to abandon a study based approach, and try to interact with the language a lot more. So that’s, that’s what I’d suggest.

I love these ideas and these approaches. I know they were very helpful for me with Russian. In, in this course, one of the things we talk about is the importance of pushing your attention very hard. For example when you’re using something like the Pomodoro Technique, and then relaxing.

You talk about something like that, with your mini-mission brain melting technique, could you tell us a little about that?

Right, yeah, I, I’m actually a big fan of the Pomodoro Technique as well, I’ve used that a lot during my intensive study days. So I definitely agree with that, I’ve tried to study all day, it just doesn’t work, you need little breaks.

But they then, that also applies over the longer term, so when I was learning some languages intensely over a couple of months, then that’s all my focus.

I’m like, I’ve given up TV, I’ve given up like, you know, going to the cinema, going out and so on and I find, I reach a certain point, where my brain just feels saturated, and I can’t really take it anymore, and it’s unfortunate, and I try to study, but it just goes in one ear, and out the other. So, I applied this to the kind of medium term scale.

And what I would do is, I would start, like if I’m in an intensive learning period, so this is not people who are studying an hour a week, but people who are studying like three or four or more hours a day, so you’re putting every spare second you have in to it. Then I would be working hard for five or six days a week, and then I would take one day off.

And I just repeat that process, because if you it consistently for too long, you you may over exert yourself. So I’m, I kind of I find that I kind of apply this Pomodoro Technique in over, over several days.

And then, even bigger than that, I would repeat this process for four weeks, and then on at the end once a month, I would take the whole weekend off. So, so it’s weird, you would think you know, oh, I just have to study intensively.

And once again, this is not something necessarily true for everybody, but I found that I, my limit is about six days of consistent study, and I need a little break, and then three or four weeks of consistent study, and I need a proper longer break.

Well, boring into some of the specific details of how you learn, you mention that, that rote rehearsal, just repeating a word over and over again, for example, is not a good way to remember. What is a better way?

It’s not a good way to remember, but it kind of, it kind of works a little bit, I mean repetition is part of learning any language.

But the catch is I see rote repetition as very asymmetrical.

So, for instance, when I was learning German, and I saw that the word for table is tisch. So I just said to myself, tisch, table, tisch, table, tisch, table, tisch, table, whatever it was, 100 times, or 1,000 times.

And it kind of works such that when I was reading German and I saw the word tisch, I was like table, because I kind of had that repetitive association.

And if I heard it spoken, I would remember it, but there’s a huge downside is it doesn’t work symmetrically. It doesn’t work the other way, if you want to say the word table in German, you don’t have anything that latches you to that, you just have the tisch kind of association.

So, in that case, I highly recommend people consider using mnemonics, because this kind of glues the word.

To your, to your memory. So for instance, in that example with the German tisch.

I would think to myself, okay let’s imagine, a table made out of tissues.

So I have you know, a table made out of kitchen roll or whatever it is, and I put a drink on it, and the table collapses, the drink spills everywhere, I have to get all of this, all of these tissues and I have to wipe it up because it’s created a huge mess.

So what that does, is it puts this association in my mind of visualizing a table made out of tissues, so that when I’m speaking German, and I want to say table, I can just think for a second, the table was made out of tissues, and I have that association. So, you have a link that connects the words you want, to, to the words you want to say, to the translation.

Now, the thing is, you don’t need to do this forever, because you only need the association a couple of times.

And then the word just becomes a natural part of you. So, there’s a great website, memrise.com, M E M (O) R I S E, and this has people voting up their favorite mnemonics, that’s a great system. Another one is, other than mnemonics, I’m a big fan of spaced repetition, so there’s an app you can install on your smart phone, called Anki.

And this presents the words to you in a way, that you see them just before you would forget them. And that’s another problem with, like memorizing a big list. Is you may see a word that’s important to you, but you may not see it again for a very long time.

And you may see the simple words over and over again.

So when you use a particular system it shows you the harder words way more frequently, and the easier words way less frequently.

I, I like your ideas of, not only mnemonics but, creative mnemonics for example with tonal languages.

You use the idea of something falling or something rising in your memory tricks, and I’d never thought of doing something like that before, so I think these kinds of ideas are enormously helpful.

And actually in your book, I have read your book, I love your book.

There are dozens and dozens more helpful ideas, and I could ask you dozens and dozens more questions, but I want people to actually read your book, so I guess I’ll leave off here.

And with that, I’d just like to thank you so much for your wonderful and very insightful answers.

Thank you very much, really appreciate you having me on to talk to everybody, giving them some inspiration.

مشارکت کنندگان در این صفحه

تا کنون فردی در بازسازی این صفحه مشارکت نداشته است.

🖊 شما نیز می‌توانید برای مشارکت در ترجمه‌ی این صفحه یا اصلاح متن انگلیسی، به این لینک مراجعه بفرمایید.