سرفصل های مهم
Summary video for Module 1
توضیح مختصر
Although living brains are pretty complex, this week we've used metaphor and analogy and zombies to help simplify matters. In essence, people have two fundamentally different modes of thinking that, for the purpose of this course, we've labeled focused and diffuse. Creative thinkers throughout history, whatever their discipline, have found ways to access the diffuse mode, often more directly and quickly.
- زمان مطالعه 0 دقیقه
- سطح خیلی سخت
دانلود اپلیکیشن «زوم»
فایل ویدیویی
برای دسترسی به این محتوا بایستی اپلیکیشن زبانشناس را نصب کنید.
ترجمهی درس
اگرچه مغز موجودات زنده بسیار پیچیده است، این هفته از تشبیه، مقایسه و زامبیها برای ساده کردن مباحث استفاده کردیم. در کل، افراد دو حالت تفکر کاملاً متفاوت دارند، که در این کورس ما آنها را متمرکز و پراکنده نامیدیم. ما از تشبیه سادهی پینبال برای کمک به درک تفاوت بین این دو حالت استفاده کردیم. در تفکر متمرکز، فضای کم بین موانع لاستیکی به افکارتان کمک میکند متمرکز باقی بمانند. از طرف دیگر، تفکر پراکنده موانعی با فاصلهی بیشتر دارد که طیف گستردهتری از افکار را ممکن میکند. تفکر متمرکز بیشتر در قشر پیشپیشانی مغز صورت میگیرد و معمولاً شامل مفاهیمی میشود که تا حدی با آنها آشنایی دارید. برای مثال، اگر با عمل ضرب آشنایی داشته باشید و بخواهید مسائل ضرب را حل کنید، یا اگر بخواهید برای کلمهای قافیه پیدا کنید، احتمالاً در حال حرکت در مسیرهای آشنای تفکر متمرکز هستید. اما اگر بخواهید چیزی جدید را حل کنید یا بفهمید، معمولا به زاویه دیدی گستردهتر در تفکر پراکنده نیاز دارید. این حالت تفکر، همانطور که مشخص است، نشاندهنده حالتهای عصبی درحال استراحت مغز است. ذهنهای خلاق در طول تاریخ، در تمامی رشتهها، راههایی برای دسترسی سریعتر به تفکر پراکنده یافتهاند. اما همه ما در حالت طبیعی از تفکر پراکنده استفاده میکنیم، وقتی قدم میزنیم، دوش میگیریم یا حتی وقتی به خواب میرویم. وقتی روی یک مسئله گیر میکنیم، یا حتی وقتی از موضوعی در زندگی روزمرهمان مطمئن نیستیم، معمولاً خوب است بعد از تمرکز مستقیم از چیزهایی که یاد گرفتهایم فاصله بگیریم و به آنها زمان دهیم. به این صورت پردازشهای عصبی بیشتری اغلب خارج از هشیاری خودآگاه در حالت پراکنده شکل میگیرند. مسئله این است که اغلب پردازش عصبی زمانبر است همین طور تشکیل ساختارهای عصبی جدید که به ما امکان یادگیری مفاهیم جدید را میدهند. به همین دلیل است که مقابله با تعلل در کارها بسیار مهم است. آسانترین راه برای مقابله با این مسئله، استفاده از روش پومودورو است. یعنی ۲۵ دقیقه تفکر متمرکز و سپس کمی استراحت و آرامش ذهنی. به وسیله تمرین و تکرار است که میتوانیم به هنگام یادگیری به ساختارهای عصبی کمک کنیم تا بیشتر و قویتر شوند. تمرین و تکرار به خصوص برای مفاهیم انتزاعیتر، اهمیت ویژهای دارند. البته حافظه جنبهی مهمی از روند یادگیری است. حافظه کوتاه مدت ما چهار بخش دارد. چیزها ممکن است از این بخشها بیرون بریزند مگر اینکه آنها را مدام تکرار کنیم تا در ذهنمان باقی بمانند. در این حالت، حافظهی کاری مانند تخته سیاهی نه چندان خوب است. از سوی دیگر، حافظهی بلند مدت، مثل یک انبار ذخیرهسازی است. اگر به اندازه کافی یک مفهوم را تمرین و تکرار کنید تا وارد حافظه بلند مدت شما شود، میتوانید بعداً آن را به یاد بیاورید، اگرچه ممکن است هر از چند گاهی نیاز به کمی دوره کردن داشته باشید. این اصلا ایده خوبی نیست که بخواهیم یادگیری را با تکرار چندبارهی چیزی در یک روز یاد بگیریم. چون مثل این است که بخواهید با برداشتن مداوم وزنه در یک روز، عضلهسازی کنید. زماني براي رشد ساختارهاي منسجم وجود ندارد. همچنین در مورد اهمیت خواب در پاک کردن سمومی که در طول روز به وجود می آیند آموختیم. باید از امتحان دادن یا انجام هرگونه فعالیت پیچیده بدون خواب مناسب و کافی در شب قبل از آن پرهیز کنید، چون اینگونه با وجود سمها در مغزتان فکر میکنید. و مطمئنا، تمرین به طرز شگفت آوری در کمک به ارتقای هم حافظه و هم توانایی یادگیری ارزشمند است. از مباحث این هفته خیلی لذت بردیم، و من مطمئن هستم که از مباحث هفته بعد خیلی بیشتر لذت خواهید برد. من باربارا اوکلی هستم. برای یادگیری چگونه آموختن از شما ممنونم.
متن انگلیسی درس
Although living brains are pretty complex, this week we’ve used metaphor and analogy and zombies to help simplify matters. In essence, people have two fundamentally different modes of thinking that, for the purpose of this course, we’ve labeled focused and diffuse. We used a simple pinball analogy to help us understand the differences between the modes. The focused mode has tight spacing for the rubber bumpers which seems to, in some sense, help keep your thoughts concentrated. The diffuse mode, on the other hand, has more widely spaced bumpers that allow for more broad ranging ways of thinking. The focused mode is centered more in the prefrontal cortex, and it often seems to involve thinking about things you’re somewhat familiar with. For example, if you’re familiar with multiplication and you’re trying to solve a multiplication problem or you’re trying to find a word that rhymes with another word. You’re probably stepping along the somewhat familiar pathways of the focused mode. But if you’re trying to solve or figure out something new, it often cries out for the more broad ranging perspectives of the diffuse mode. This mode, as it turns out, is representative of the brain’s many neural resting states. Creative thinkers throughout history, whatever their discipline, have found ways to access the diffuse mode, often more directly and quickly. But we all access this mode quite naturally when we do things like go for a walk or take a shower or even just drift off to sleep. When we find ourselves stuck on a problem, or even if we’re unsure of a situation in the course of living our daily life, it’s often a good idea, once you’ve focused directly on the situation, to let things settle back, and take a bit more time. That way, more neural processing can take place, often below conscious awareness in the diffuse mode. The thing is, it often takes time for neural processing to take place, and time as well to build the new neural structures that allow us to learn something new. This is why tackling procrastination is so very important. The easiest way to tackle procrastination is to use the Pomodoro Technique. That brief 25 minute stretch of focused concentration, followed by a bit of mental relaxation. It’s through practice and repetition that we can help enhance and strengthen the neural structures we’re building as we’re learning something new. Practice and repetition is particularly important for more abstract topics. Memory, of course, is an important aspect of learning. There are four slots in our working memory. Things can fall out of those slots unless we keep repeating them to hold them in mind. In that sense, working memory is like a not very good blackboard. Long term memory, on the other hand, is like a storage warehouse. If you practiced and repeated something well enough to get it into long term memory, you can usually call it up later if you need it, although you may need an occasional bit of repetition to freshen the memory up. It’s never a good idea to cram your learning by repeating things many times all in one day. Because that’s like trying to build muscle by lifting weights all in one day. There’s no time for solid structures to grow. We’ve also learned of the importance of sleep in washing away the toxins that develop during our day’s activities. You want to avoid taking tests or doing anything difficult with little sleep the night before, because it’s like trying to think with poison on the brain. And just as importantly, exercise is surprisingly valuable in helping improve both our memory and our ability to learn. We’ve had a lot of fun while learning this week, I’ll bet you’ll find next week’s material to be even more exciting. I’m Barbara Oakley, thanks for learning how to learn.
مشارکت کنندگان در این صفحه
تا کنون فردی در بازسازی این صفحه مشارکت نداشته است.
🖊 شما نیز میتوانید برای مشارکت در ترجمهی این صفحه یا اصلاح متن انگلیسی، به این لینک مراجعه بفرمایید.