بخش 04

: موش سرآشپز / بخش 4

بخش 04

توضیح مختصر

  • زمان مطالعه 0 دقیقه
  • سطح خیلی ساده

دانلود اپلیکیشن «زوم»

این بخش را می‌توانید به بهترین شکل و با امکانات عالی در اپلیکیشن «زوم» بخوانید

دانلود اپلیکیشن «زوم»

فایل ویدیویی

برای دسترسی به این محتوا بایستی اپلیکیشن زبانشناس را نصب کنید.

ترجمه‌ی بخش

اونا سوپ دوست دارن.

فكر مي كني دوباره بتوني درست كني؟

باشه ، الآن مي خوام ولت كنم.

ولي تو اين قضيه باهميم.

درسته؟

باشه. به هر حال اينجاست.

منظورم اينه چيز زيادي نيست، ولي (يه چيزي)هست، مي دوني.

زياد نيست.

مي تونست بدتر باشه.

وسيله گرمايي داره و چراغ و يه تخت با تلويزيون.

بنابراين، خونه ي خودته

هستي تو.

اين يه رؤياست؟

بهترين نوع رؤيا.

ما مي تونيم.

ولي چرا اينجا؟

چرا الآن؟

چرا اينجا نه؟

چرا الآن نه؟

كجا براي رؤيا از پاريس بهتر است؟

صبح به خير، سرآشپز كوچولو. بيدار شو و.

اوه، نه.

ابله! ميدونستم اين اتفاق مي افته!

يه موش تو خونم گذاشتم و بهش گفتم هر چي كه مال منه مال تو هم هست!

تخم مرغ ها، برده!

احمق! اون غذا دزديده و فرار كرده! چه انتظاري داشتي؟

اون چيه كه من بهش خوش بين باشم يه.

سلام. اون براي منه؟

خوبه. چي ريختي توش؟

از كجا گرفتيش؟

ببين، خوشمزه هست. ولي اونو ندزد. من يه مقدار ادويه مي خرم، باشه؟

اوه، نه. داريم دير مي كنيم. و روز اوّله.

يالا، سرآشپز كوچولو!

گرچه من خيلي نقدهاي ديگه، درباره ي “گوستيو” نوشتم بعد از مرگ سرآشپز بزرگ، اون سوپ يك وحي بود. يه چيز معطر كه هنوز مزش دقيقاً تو دهنمه.

-“سولن اكلر”؟ -بله!

بر خلاف همه ي عدم توافق ها، “گوستيوز” داره توجه همه ي ما رو جلب مي كنه.

فقط اين دفعه ميگه اگر اونا استحقاقش رو داشته باشن.

خيلي خب.

مي دوني.

نگاه كن، مي دونم احمقانه و عجيبه، ولي هيچ كدوم از ما نمي تونيم تنهايي انجامش بديم، بنابراين، ما اين كار رو با هم مي كنيم، درسته؟ باهام هستي؟

پس بذار انجامش بديم!

من.

به جهنم خوش اومدي. حالا، سوپ رو دوباره درست كن.

هرچه قدر وقت مي خواي بگير. لابد همه ي هفته.

سوپ.

تو نبايد اين كار رو كني، سرآشپز کوچولو!

اگر اين كار رو بيشتر كنيم شكست مي خورم.

بايد به يه شكل ديگه عمل كنيم.

يه چيزي بدون گاز گرفتن يا خراش، يا بالا و پايين دوييدن رو تنم با اون پاهاي كوچولوي موشيت

گاز گرفتن! نه! دوييدن! نه!

ندو يا سريع حركت نكن. فهميدي سرآشپز کوچولو؟

سرآشپز کوچولو؟

اوه، تو گشنته.

خيله خب. پس بذار فكر كنم.

تو مي دوني چطوري آشپزي كني و من مي دونم چطوري مثل انسان رفتار كنم.

ما به نظم نياز داريم تا كار كنيم بنابراين هرچي كه تو بخواي انجام ميدم در عمل نبايد به نظر برسه من دارم با يه موش كوچيك آشپز كنترل ميشم.

مي خواي گوش كني به من؟ من ديوونه ام! من ديوونه ام! من ديوونه ام!

دارم تو يه يخچال با يه موش درباره ي پختن يه خوراك رستوراني حرف مي زنم.

لينگوييني؟

ما داريم گفتگو مي كنيم.

من نمي تونم دائماً براي يه بله يا نه حركت سرت رو چك كنم.

يه موش! ديدمش!

يه موش؟ آره، يه موش. درست جلوي تو.

داري چي كار مي كني اينجا؟

من فقط دارم خودم رو با، مي دونيسبزيجات و اينجور چيزا آشنا مي كردم.

برو بيرون.

يكي مي تونه با سبزيجات آشنات كنه، خودت مي دوني!

نزديك بود. تو اون بالا خوبي؟

اوه!

چطوري اون كار رو كردي؟

عجيب غير اراديه!

ديديم و من فهميدم فكر ديوونگي يجوري داشتيم.

باشه!

منو داري كجا مي بري؟ صبر كن.

صبر كن. ببخشيد.

باشه.

براي سلامتيت!

متن انگلیسی بخش

They liked the soup.

Do you think you could do it again?

Okay, I’m going to let you out now.

But we’re together on this. Right?

Okay.

So this is it.

I mean, it’s not much, but it’s, you know.

Not much.

It could be worse.

There’s heat and light and a couch with a TV.

So, you know, what’s mine is yours.

Are you.

Is this a dream?

The best kind of dream.

One we can share.

But why here?

Why now?

Why not here?

Why not now?

What better place to dream than in Paris?

Morning, Little Chef. Rise and.

Oh, no.

Idiot! I knew this would happen!

I let a rat into my place and tell him what’s mine is his!

Eggs, gone!

Stupid! He’s stolen food and hit the road! What did I expect?

That’s what I get for trusting a.

Hi. Is that for me?

That’s good. What did you put in this?

Where’d you get that?

Look, it’s delicious. But don’t steal.

I’ll buy some spices, okay?

Oh, no. We’re going to be late.

And on the first day!

Come on, Little Chef!

“Though I, like many other critic,” “had written off Gusteau as irrelevant since the great chef’s death,” “the soup was a revelation.

A spicy yet subtle taste experience.”

Solene Le Claire?

Yes!

“Against all odds, Gusteau’s has recaptured our attention.”

“Only time will tell if they deserve it.”

Well.

You know.

Look, I know it’s stupid and weird, but neither of us can do this alone, so we got to do it together, right? You with me?

So let’s do this thing!

I.

Welcome to hell.

Now, recreate the soup.

Take as much time as you need.

All week if you must.

Soup.

This is not going to work, Little Chef!

I’m going to lose it if we do this anymore.

We’ve got to figure out something else.

Something that doesn’t involve any biting, or nipping, or running up and down my body with your little rat feet.

The biting! No! Scampering! No!

No scampering or scurrying.

Understand, Little Chef?

Little Chef?

Oh, you’re hungry.

Okay. So let’s think this out.

You know how to cook, and I know how to appear human.

We need to work out a system so that I do what you want in a way that doesn’t look like I’m being controlled by a tiny rat chef.

Would you listen to me? I’m insane!

I’m insane! I’m insane!

In a refrigerator talking to a rat about cooking in a gourmet restaurant.

Linguini?

We gotta communicate.

I can’t be constantly checking for a yes or no head shake from a.

The rat! I saw it!

A rat?

Yes, a rat. Right next to you.

What are you doing in here?

I’m just familiarizing myself with, you know, the vegetables and such.

Get out.

One can get too familiar with vegetables, you know!

That was close. Are you okay up there?

Whoa!

How did you do that?

That’s strangely involuntary!

One look and I knew we had the same crazy idea.

Okay.

Where are you taking me? Wait.

Wait. I’m sorry.

Okay.

A votre sante!

مشارکت کنندگان در این صفحه

تا کنون فردی در بازسازی این صفحه مشارکت نداشته است.

🖊 شما نیز می‌توانید برای مشارکت در ترجمه‌ی این صفحه یا اصلاح متن انگلیسی، به این لینک مراجعه بفرمایید.