سرفصل های مهم
بخش 03
توضیح مختصر
- زمان مطالعه 0 دقیقه
- سطح ساده
دانلود اپلیکیشن «زوم»
فایل ویدیویی
برای دسترسی به این محتوا بایستی اپلیکیشن زبانشناس را نصب کنید.
ترجمهی بخش
چنگالی
کجایی چنگالی ؟
هستید
فکر میکردم که گمت کردم، احمقجون.
نه، نه، نه.
دختر گنده، ترسناک!
همونطوری که قبلاً گفتم، بانی ترسناک نیست.
اون عاشق توئه و تو هم باید.
چنگالی؟
بانی!
بزن بریم!
بلند شو!
کی میخواد بزنه به جاده؟
من! میخوام دالی، باترکاپ و چنگالی و
چنگالی؟ کجایی؟
حتماً همینجاست.
چنگالی؟
چنگالی!
یالا.
بریم یکم صبحونه بخوریم و بزنیم به جاده.
بریم، چنگالی!
واو.
کنترلش واقعاً سخته، وودی.
سر سفر کمک میخوای بابتش؟
نه. نه، نه. حواسم هست، حواسم هست.
فقط توی یدونه ون میشینیم دیگه.
خیلی نمیتونه دور بشه. حواسم هست.
حواسم هست.
سلام، رفیق.
سلام، باز.
همه چی ردیفـه؟
نمیدونم، باز.
میدونم وقتی اندی بچه بود، تو نبودی ولی یادم نمیاد انقدر سخت بوده باشه.
میخوای کشیک بعدی رو من وایسم؟
حواسم به چنگالی باشه.
نه، نه.
باید این کارو انجام بدم
اگه دست بکشم، ندای درونم، هیچوقت دست از سرم برنمیداره.
فکر میکنی کیه؟
کی؟
ندای دورنت. فکر میکنی کیه؟
من؟
میدونی، وجدانم؟
اون بخشی ازت که چیز میز بهت میگه؟
میگه که واقعاً به چی فکر میکنی؟
عجب چیزی.
پس ندای درونت بهت میگه چی کار کنی.
چی؟
این یه مأموریت مخفی توی فضای کشف نشدهست.
بزن بریم
چنگالی کجاست؟
وای، نه! چنگالی!
چنگالی!
من اسباببازی نیستم!
یه چنگال پلاستیکیام.
ساکت باش!
من برای سوپ، سالاد و چیلی و آخرشم سطل آشغال ساخته شدم.
من یه تیکه آشغالم!
آزادی!
هَم، توقف بعدیمون چقدر دوره؟
کم و بیش 8/5 کیلومتر.
میتونم برگردم.
توی پارکینگ ون میبینمتون.
وودی، وایسا یه دقیقه.
وودی!
چنگالی!
چنگالی، کجایی؟
چنگالی!
چنگالی، کجایی؟
میشه کولم کنی؟
نه.
چرا باید یه اسباببازی باشم؟
چونکه اسم بانی رو کف چوبکهات نوشتن.
چرا اسم بانی رو کف چوبکهام نوشتن؟
چونکه اون
ببین، اون همیشه با تو بازی میکنه، مگه نه؟
اه.
آره
و هر شب پیش کی میخوابه؟
اون چیز گندهی نرم سفید؟
نه، بالشش نه.
پیش تو.
خیلیخب، چنگالی.
باید درک کنی که الان چقدر خوش شانسی.
تو اسباببازی بانی هستی.
تو قراره کمک کنی که خاطرات شادی واسش بسازی که کل مدت زندگیش یادش باشه.
ها؟ چی؟
خیلیخب. داری این کارو واسه بانی انجام میدی.
داری این کارو واسه بانی انجام میدی این کارو واسه بانی انجام میدی.
خیلیخب، چه خوشت بیاد، چه نیاد تو یه اسباببازی هستی.
شاید خوشت نیاد ولی با اینحال اسباببازیای. که یعنی قراره وقتی اندی بهت نیاز داره پیشش
اندی کیه؟
منظورم بانی بود.
باید پیش بانی باشی.
این کار توئه.
خب، کار تو چیه؟
خب، الان کارم اینه که مطمئن بشم تو کارت رو میکنی.
کولم میکنی؟
نه!
اندی کیه؟
اندی بچهی دیگهام بود.
یه بچهی دیگه داشتی؟
آره، آره.
برای یه مدت طولانی.
و خیلی عالی بود.
راستش من اسباببازی مورد علاقهاش بودم.
گردوندن اتاق کار من بود.
اسباببازیها رو جاشون نگه میداشتم.
پس فکر میکرد اتاق اندی یه سیارهست؟
واو، چه مسخره!
آره!
اولش که پیداش شد، منم همین فکر رو میکردم.
آره. آخه این چطوری نمیره روی مُخ؟
مرسی!
خدایی این.
خب، بعد میبینی که بزرگ میشن و میشن یه آدم بالغ.
بعدش هم میرن.
میرن کارایی میکنن که هرگز نمیبینی.
اشتباه برداشت نکن هنوز حس خوبی نسبت بهش داری.
ولی بعد میبینی بعد اون همه سال که توی کمد نشستی، حس میکنی. بیمصرفی؟
آره.
به هدفت رسیدی؟
دقیقاً.
وودی، میدونم مشکلت چیه.
جدی؟
تو مثل خودمی.
آشغال!
چرا انقدر گرفتی از آشغال؟
گرمـه.
ایش.
راحتـه.
شاید.
و امن!
انگار یکی درِ گوشِت میگه «همه چیز روبراه میشه».
چنگالی، خودشـه.
وقتی بانی پیش توئه، همچین حسی داره.
واقعاً؟
آره!
صبرکن ببینم.
یعنی فکر میکنه گرم و صمیمیام؟
آره.
و راحت؟
اوهوم.
و گاهی نرم؟
خب، اینم آره. آره.
الان میفهمم.
من آشغال بانیام.
آره! وایسا، چی؟
من آشغال بانیام!
نه، نه، دقیقاً چی ؟
حتماً بدون من خیلی ناراحتـه.
وودی، باید بریم، بهم نیاز داره!
آره.
واو،واو.
هی، بانی، دارم میام!
چنگالی، آرومتر!
چنگالی!
بانی، دارم میام!
چنگالی!
متن انگلیسی بخش
forky ?
where are you forky ?
their you are
I thought I’d lost you, silly.
No, no, no.
Big girl scary!
Like I said before, Bonnie’s not scary.
She loves you and you need to.
Forky?
Bonnie!
Let’s go!
Rise and shine!
Who wants to go on a road trip?
Me!
I’m gonna bring Dolly, and Buttercup and Forky, and.
Forky?
Where are you?
He’s gotta be here somewhere.
Forky?
Forky!
Come on.
Let’s eat some breakfast and hit the road!
Let’s go, Forky!
Whoa.
He’s quite a handful, Woody.
You need help with him on the road trip?
No.
No, no.
I got it, I got it.
We’ll just be stuck in an RV.
He can’t get far.
I got this.
I got it.
Hey, buddy.
Hey, Buzz.
You doing okay?
I don’t know, Buzz.
I know you weren’t around when Andy was little, but I don’t remember it being this hard.
Want me to take the next watch?
I’ll keep an eye on Forky.
No, no.
I need to do this.
That little voice inside me would never leave me alone if I gave up.
Who do you think it is?
Who?
The voice inside of you.
Who do you think it is?
Me.
You know, my conscience?
That part of you that tells you things?
What you’re really thinking?
Fascinating.
So, your inner voice advises you.
What?
It’s a secret mission in uncharted space.
Let’s go.
Where’s Forky?
Oh, no!
Forky!
Forky!
I am not a toy!
I’m a spork.
Be quiet!
I was made for soup, salad, maybe chili, and then the trash.
I’m litter!
Freedom!
Hamm, how far to our next stop?
5.32 miles, give or take.
I can make that.
I’ll meet you at the RV park.
Woody, hold on a minute.
Woody!
Forky!
Forky, where are you?
Forky!
Forky, where are you?
Carry me?
No.
Why do I have to be a toy?
Because you have Bonnie’s name written on the bottom of your sticks.
Why do I have Bonnie’s name written on the bottom of my sticks?
Because she.
Look, she plays with you all the time, right?
Ugh. Yes.
And who does she sleep with every night?
The big white fluffy thing?
No, not her pillow.
You.
All right, Forky.
You have to understand how lucky you are right now.
You’re Bonnie’s toy.
You are going to help create happy memories that will last for the rest of her life.
Huh?
What?
Okay.
Doing it for Bonnie.
Doing this for Bonnie, you’re doing it for Bonnie.
Okay, like it or not, you are a toy.
Maybe you don’t like being one, but you are one nonetheless.
Which means you are going to be there for Andy when he.
Who’s Andy?
I mean, Bonnie.
You have to be there for Bonnie.
That is your job.
Well, what’s your job?
Well, right now, it’s to make sure you do yours.
Carry me?
No!
Who’s Andy?
Andy was my other kid.
You had another kid?
Yeah, yeah.
For a long time.
And it was pretty great.
I was a favorite toy, actually.
Running the room was my job.
Keeping all the toys in place.
So, he thought Andy’s room was a planet?
Wow, that is messed up.
Right!
That’s exactly what I thought when he first showed up.
Yeah.
I mean, how is that not annoying?
Thank you!
Seriously, that is the.
Well, then you watch ‘em grow up and become a full person.
And then they leave.
They go off and do things you’ll never see.
Don’t get me wrong, you still feel good about it.
But then somehow you find yourself, after all those years sitting in a closet just feeling.
Useless?
Yeah.
Your purpose fulfilled?
Exactly.
Woody, I know what your problem is.
You do?
You’re just like me.
Trash!
What is it with you and trash?
It’s warm.
Ew.
It’s cozy.
I guess.
And safe!
Like somebody’s whispering in your ear, Everything’s gonna be okay.
Forky, that’s it.
That’s how Bonnie feels when she’s with you.
She does?
Yes!
Wait a sec.
You mean she thinks I’m warm?
Yep.
And cozy?
Uhhuh.
And sometimes kinda squishy?
Well, that, too.
Yes.
I get it now.
I’m Bonnie’s trash.
Yes!
Wait, what?
I am Bonnie’s trash!
No, no, no, not exactly.
She must be feeling awful without me.
Woody, we got to get going, she needs me!
Yeah.
Whoa, whoa.
Hey, Bonnie, I’m coming!
Forky, slow down!
Forky!
Bonnie, I’m coming!
Forky!
مشارکت کنندگان در این صفحه
تا کنون فردی در بازسازی این صفحه مشارکت نداشته است.
🖊 شما نیز میتوانید برای مشارکت در ترجمهی این صفحه یا اصلاح متن انگلیسی، به این لینک مراجعه بفرمایید.