مصاحبه با نیکلاس اپلی

دوره: علم خوشبختی / فصل: Stuff that Really Makes Us Happy / درس 7

مصاحبه با نیکلاس اپلی

توضیح مختصر

Just to kind of quickly introduce Dr. Epley, he is the John Templeton Keller professor of behavioral science, and Neblar faculty fellow at the University of Chicago Booth School of Business. He's been in the Wall Street Journal, on CNN Wired, and NPR, and most exciting for you guys, is that he's also the author of Mind Wise- How We Understand What Others Think, Believe, Feel and Want, which is a fantastic book that talks about all his awesome stuff. There are other places you know psychologists and sociologists used to talk about human capital in neighborhoods about the importance of building structures like playgrounds and things that would bring people together those are the other ways that you could do it is by taking that kind of macro level approach.

  • زمان مطالعه 0 دقیقه
  • سطح سخت

دانلود اپلیکیشن «زوم»

این درس را می‌توانید به بهترین شکل و با امکانات عالی در اپلیکیشن «زوم» بخوانید

دانلود اپلیکیشن «زوم»

فایل ویدیویی

برای دسترسی به این محتوا بایستی اپلیکیشن زبانشناس را نصب کنید.

ترجمه‌ی درس

همگی خوش آمدید. این بخشی از مجموعه خارق العاده ما از روانشناسی بهبود زندگی است.

و من امروز از پیوستن به یکی از هم دانشگاهی هایم شگفت زده شدم، یک روانشناس اجتماعی، نیک اپلی. ما امروز قصد داریم در باره مشکلات روابط اجتماعی صحبت کنیم.

به نوعی معرفی سریع دکتر اپلی، او استاد علوم رفتاری جان تمپلتون کلر است و عضو هیئت علمی نبلار در دانشکده کسب و کار دانشگاه شیکاگو است.

نیک مطالعات فوق العاده خوبی در مورد شناخت اجتماعی، دیدگاه گیری ( فرآیند پنداشت جهان از منظر یک فرد دیگر یا تصور خود بجای یک شخص دیگر) ، قضاوت های شهودی انسانی ما انجام داده است، زمانی که آن قضاوت ها درست پیش می رود. و کاری که او انجام داده بود به طور ویژه به روش های خیلی جذاب درباره گفتن به شما نشان داد.

او در روزنامه وال استریت ، در اخبار CNN ، و NPR بوده است و برای شما بچه ها بسیار هیجان انگیز این است که، او همچنین نویسنده (کتاب) ذهن عاقل است: ما چگونه می فهمیم دیگران چی فکر می کنند، باور دارند، احساس می کنند، و می خواهند، چیزی است که یک کتاب شگفت انگیز که گفتگو های درباره همه چیز های شگفت انگیز اش. نیک از شما بخاطر اینکه امروز اینجا در تحقیقمان به ما پیوستی مچکرم.

بنابراین، آنچه ما واقعا می خواهیم در مورد امروز صحبت کنیم، موارد جذاب، در برداشت های اجتماعی یتان بوده . در طول دوره، ما درباره همه این موارد صحبت کرده ایم جاییکه در آن ما چیزهای ناخواسته را به کار می گیریم، این مواردی که واقعا، واقعا دارای درک است که باید به دنبال آن باشیم، چیزهایی مثل افزایش دستمزد یا گرفتن نمره خوب.

و این به آن اندازه ای که فکر می کنیم شادی ما را تحت تاثیر قرار نمی دهد. و سپس همه ی آنها هستند این موضع های دیگر جایی که ما ناخواسته در مسیر دیگری قرار داریم، جایی که آنها هستند این چیزهایی که می تواند ما را شادتر کند، اما شهامت اش را نداریم که آن را بطلبیم.

و بنابراین، من میخواستم شما امروز درباره تعدادی از کارها در روابط اجتماعی صحبت کنید، یکی از این دامنه های بسیار جایی است که ما بنوعی گم کردیم که چقدر این چیزها می تواند برای ما خوب باشد.

بنابراین فقط تا حدی شاید به من یک تعریف سریع بدهد از اینکه چطور درباره ی روابط اجتماعی فکر می کنید، مانند، تا حدی که چه چیزی است، و چرا هست، بنابراین این خیلی گونه ها مختلف ما مهم است.

روابط اجتماعی می تواند تقریباً همه چیز باشد، از ایجاد ارتباط چشمی با دیگر افراد، یا به اشخاص دیگر لبخند زدن برای شروع دریک دوره طولانی رابطه عاشقانه با یک شخصی.

و این مشخص می شود که، روابط اجتماعی در میان سراسر این زنجیره، برای مردم خیلی مفید بنظر می رسد. یا روش دیگر که برای گفتن این است که فقدان روابط اجتماعی، گوشه گیری اجتماعی، برای مردم خیلی بد بنظر می رسد.

و در بعضی روش ها، شما نسبتاً آن را متوجه می شوید.

مثلاً، همه شنیده اند من معتقد هستم کسی که در این کلاس هست درنتیجه متوجه است که گفته منزوی در زندان برای عبرت زندانی است، شاید شنیدن این چیزی بسیار وحشتناک بوده.

(بله).

اما چیزی که ما در تحقیق خود می‌یابیم این است که ، افراد گاهی به دنبال انزوا هستند، و برخی به دنبال تنهایی در مکان‌هایی هستند که آن‌ها را خیلی خوشحال نمی‌کند .

و به نظر می‌رسد روش‌های زیادی برای دست‌کم گرفتن منافعی که ممکن است از طریق ارتباط با دیگران باشد وجود داشته باشد از جمله مهم‌ترین آن‌ها برخورد با غریبه‌ها تصادفی است .

” و این یکی از مورد علاقه من از مقالات شما است ، چون شما نه تنها در مورد پرونده‌های بزرگ ارتباط اجتماعی مانند زندگی خود ، بلکه در این تعاملات روزانه کوچک ، نشان داده‌اید ،، فقط به دنبال ارتباطات اجتماعی است. بنابراین، درباره مداخله ای که در قطارها انجام دادید، به ما بگویید.

مردم چه کار کردند؟

بنابراین ، این تنها با یک مشاهده آغاز شد ، که یکی از مکان‌هایی است که تحقیقات اغلب آغاز می‌شوند. بنابراین ، من بسیاری از مقالات روانشناسی را می‌شناختم که نشان می‌دادند چگونه ارتباط اجتماعی مهم برای خوشبختی و رفاه ما بود . این تاثیرات فقط عظیم هستند.

و با این حال ، هر روز که وارد اداره می‌شدم ، مردم را در نزدیکی افراد دیگر می‌دیدم که فعالانه از ارتباط اجتماعی اجتناب می‌کردند .

این مانند یک تناقض برای من به نظر می‌رسد ، من آن را در قطار دیدم ، هر روز صبح وقتی وارد دفترم در هاید پارک از جنوب شیکاگو شدم ، مردم سوار قطار می‌شدند ، در امتداد پنجره بیرون صف می‌بستند ، هر روز دقیقا ً همان جریان بود ، در امتداد پنجره صف می‌بستند ، و در همان حال که داشتند از خط‌آهن پایین می‌رفتند ، مردم می‌ایستادند و صف می‌بستند .

و تو هم اونجا نشسته بودی و با یه انسان دیگه کنار اومدی، کاملا در یک محله زندگی می‌کنن . و بعد آن‌ها به مدت ۴۵ دقیقه وارد شیکاگو می‌شدند و مثل غریبه با هم برخورد می‌کردند ، آن‌ها فقط یکدیگر را نادیده می‌گرفتند .

و این برای من به عنوان یک روانشناس جالب بود . چون می‌تواند یکی از دو چیز باشد . یک احتمال این است که ، مردم اینجا نسبتا ً منطقی هستند .

اطلاعات زیادی در روانشناسی در مورد اهمیت ارتباط اجتماعی وجود دارد ، به ارتباط ما با دیگران ، شرکای رابطه‌ای ، دوستان خوب ، اعضای خانواده نگاه می‌کند و ممکن است این ارتباط با غریبه‌ها تنها ناخوشایند باشد ، یا شاید حتی منفی .

بنابراین ، می ‌توان گفت که مردم معقول و منطقی هستند .

احتمال دیگر این است که مردم فقط اهمیت ارتباط اجتماعی برای سلامت خود را درک نمی‌کنند و بنابراین آن‌ها این دوره ۴۵ دقیقه‌ای را در روز خود دریافت کرده‌اند که اغلب مردم می‌گویند یکی از حداقل بخش‌های روز آن‌ها زمانی است که آن‌ها در حال رفت و آمد هستند .

و آن‌ها می‌توانستند فکر کنند که ارتباط با این فرد ناخوشایند خواهد بود و ممکن است در مورد آن اشتباه کنند .

بنابراین ، ما چطور می‌توانیم آن را پیدا کنیم ، ما کاری را انجام می‌دهیم که یک آزمایش است . و بنابراین ما این کار را کردیم و یکی از خطوط قطار جنوب شیکاگو را برسی کردیم . در اولین آزمایش‌ها ما افراد را برای یک بررسی در رفت و امد استخدام کردیم و به طور تصادفی آن‌ها را به یکی از سه شرایط مختلف اختصاص دادیم.

بنابراین ، اگر آن‌ها علاقه‌مند بودند ، آن‌ها به سوی ما می‌آمدند. ما یک پاکت به آن‌ها دادیم، که شامل یک کارت هدیه استار باکس ۵ دلاری بود ، که تبدیل به یکی از ارزشمندترین چیزها شد. خیلی ممنونیم از مردم برای مطالعه .

مردم هر کاری برای یک کارت پنج دلاری استارباکس انجام خواهند داد . و داخل آن پاکت یک پرسشنامه بود . و ما در پایان سفر به آن‌ها گفتیم ، از شما می‌خواهیم که آن پرسشنامه را پر کنید ، آن را در پست قرار دهید و آن را به ما پس بفرستید.

ما سپس به آنها گفتیم، امروز در سفر شما، ما می خواهیم شما کاری انجام دهید. در یک شرایط، ما به آنها گفتیم که آنچه که ما می خواهیم انجام دهیم این است که فقط خودمان را حفظ کنیم، فقط از تنهایی خود در سفر قطار لذت ببریم. . شرایط تنهایی ما بود .

یه شرط دیگه هم الان تحت کنترل ما بود

ما بهشون گفتیم که کاری رو که معمولا ً تو سواری انجام میدی انجام بدیم

و امروز ، که معمولا ً به خودت بستگی دارد ، و دست‌کم در کنار خودت بنشین. در شرایط سوم به آن‌ها گفتیم که کاری انجام دهند ، شاید تا حدی رادیکال . این زمانی است که یک نفر آمد و کنار آن‌ها نشست ، ما از آن‌ها خواستیم تا یک ارتباط برقرار کنند . سعی کنید چیزی درباره او بدانید .

و بعد آن تمام چیزی است که ما به آن‌ها گفتیم . پس ، ما آن‌ها را مجبور کرده بودیم که این بررسی را پر کنند . در این نظرسنجی تعدادی از اقلام وجود داشت ، چهار مورد اول آن‌هایی بودند که ما واقعا ً به آن‌ها اهمیت می‌دادیم .

ما از آن‌ها پرسیدیم ، امروز بعد از رفت و آمد شما چقدر غم‌انگیز هستید ؟ تو چقدر خوشبخت هستی ؟ رفت و آمد شما در مقایسه با حالت عادی چقدر خوب بود ؟ خوب ، اینها سه سوال هستند .

همچنین از آن‌ها پرسیدیم که رفت و آمد شما چقدر موثر است . هیچ تفاوتی در شرایط بهره‌وری وجود نداشت . پس , الان به آن اشاره می‌کنم . ما این سه نفر اول را با هم می‌بینیم و چیز جالبی پیدا کردیم . پس به یاد داشته باشید که یک امکان می‌تواند این باشد که با یک غریبه بد ترکیب شود .

ناخوشایند است . در واقع ، ما متوجه می‌شویم که اشتباه است . چیزی که ما کشف کردیم این بود که افراد در شرایط اتصال در واقع دقیق‌ترین تجربه را گزارش کرده‌اند و افراد در شرایط تنهایی کم‌ترین تجربه را گزارش کرده‌اند . بنابراین , درست همانطور که بارها و بارها در آزمایش‌ها می‌بینیم , ارتباط با فرد دیگری خوشایند است , باعث بهبود رفاه و بهبود وضعیت روحی شما می‌شود . بنابراین سوال این است ، چرا مردم این کار را نمی‌کنند ؟

خوب برای آزمایش آن ما باید یک آزمایش دوم را اجرا کنیم دیگر ، که این است که مردم ممکن است فقط نتایج تعامل اجتماعی را درک کنند .

بنابراین برای انجام این کار ، ما آزمایش دوم را انجام دادیم . جایی که ما در مورد آزمایش و هر یک از این شرایط به مردم گفتیم و از آن‌ها خواستیم تا پیش‌بینی کنند که آیا آن‌ها در هر یک از این شرایط متفاوت هستند .

این، تجربه واقعی را اندازه‌گیری نمی‌کند ، این انتظارات مردم را ، در مورد اینکه آن‌ها چه احساسی خواهند داشت، و چه چیزی انتظار دارند .

آن‌ها انتظار داشتند که آن‌ها خوشبخت‌ترین فرد در شرایط تنهایی باشند و در شرایط ارتباط حداقل خوشحال باشند .

بنابراین ، نه تنها انتظارات آن‌ها برآورده نشد ،بلکه آن‌ها دقیقا ً برعکس بودند ، همان چیزی که ما هنگام عبور از شرایط واقعی دیدیم.

ما این کار را در بسیاری از جاهای دیگر نیز مانند تاکسی‌ها ، فرودگاه میدوِی در شیکاگو ، و اتوبوس‌های شهری ، در یک اتاق انتظار، که ما در مرکز شهر شیکاگو ایجاد کردیم، تکرار کردیم، ارتباط با غریبه‌ها به طرز شگفت انگیزی خوشایند است.

عالیه. و من عاشق این هستم که شرایط بهره‌وری را شامل می‌شود . چون وقتی این تجربه را در ذهنم اجرا می‌کنم ، و وقتی به این فکر می‌کنم که چطور با مردم در یک قطار یا هواپیما تعامل دارم ، فکر می‌کنم ، اوه باید این کار را انجام می‌دادم و باید ان کار را انجام می‌دادم .

اما چیزی که پیدا می‌کنیم این است که مردم احساس نمی‌کنند که وقتی زمان صرف صحبت با یک فرد می‌کنند ، آن‌ها کم‌تر سازنده هستند .

آن‌ها پیش‌بینی کردند که آن‌ها کم‌تر تولید کننده خواهند شد .” آن‌ها فکر می‌کردند که در شرایط ارتباطی کم‌تر سازنده باشند

تا در شرایط سخت ، اما معلوم شد که هیچ تفاوتی وجود ندارد

اکنون ، انصافا ، ما نمی‌دانیم چطور نتایج را تفسیر کنیم .

بنابراین ، یک احتمال می‌تواند این باشد که مردم هیچ کاری در قطار انجام نمی‌دهند .

به هر حال

به هر حال، حق با توست . بنابراین ، ما همه این برنامه‌ها را داریم که همه این کارها را انجام دهیم ، مشخص می‌شود که شما واقعا ً با گوشی خود سر و کار ندارید و یا واقعا ً وقت هدر می‌دهید . خوب ، این یکی امکانپذیر است .

با این حال ، این احتمال وجود دارد که ممکن است مردم فقط آنچه را که به معنی سازنده بودن است ، درک کنند . بنابراین ، اگر شما کنار من در قطار بنشینید ، من یک مقاله مهم دارم که باید بنویسم و یا کار دیگری برای انجام دادن داشته باشم ، اگر مکالمه‌ای داشته باشیم که واقعا ً جالب باشد ، خوب ، حالا که در قطار پربار بوده‌است ، درست است؟

بنابراین ، ما دقیقا ً نمی‌دانیم چه اتفاقی در حال رخ دادن است ، اما ما قطعا ً آنچه را که مردم از لحاظ بهره‌وری پیش‌بینی می‌کردند را به دست نیاورده ایم .

و این به یک چیز دیگه هم می‌رسه که مردم به طور خاص به خودشون فشار میارن . اما به نظر می‌رسد که آن‌ها هم مثل افراد اثرگذار دیگر رفتار می کنند، درست است؟

چون این دلیل دیگری است که گاهی با مردم صحبت نمی‌کنم ، فکر می‌کنم این فرد فکر می‌کند که من ناراحتم ، یا این فرد فکر می‌کند که من عجیب هستم . البته .

در واقع ، و این همان اشتباهی است که ما می‌بینیم که افراد ما را راهنمایی نمی‌کند که حرف بزنند . بنابراین , چیزی که ما در برخی آزمایش‌ها دیگر انجام دادیم , سعی کردیم درک کنیم که چرا مردم فکر می‌کنند که این موضوع ناخوشایند خواهد بود .

به نظر می‌رسد که اگر از آن‌ها بخواهید تصور کنند که این مکالمه را داشته باشند, واقعا ً آن را شروع کرده و آن را به دست آورند , آن‌ها فکر می‌کنند که این موضوع بسیار مثبت خواهد بود , آن‌ها واقعا ً فکر نمی‌کنند که این موضوع منفی باشد . اما چیزی که آن‌ها فکر می‌کنند این است که دیگر مردم نمی‌خواهند با آن‌ها حرف بزنند , درست است؟

بنابراین ، شما کنار کسی می‌نشینید که ابزارشان را رها می‌کنند و با تلفن و یا هر چیز دیگر بازی می‌کند ، و شما به آن‌ها نگاه می‌کنید و شما استنتاج می‌کنید ، خوب ، من حدس می‌زنم که آن‌ها نمی‌خواهند با من صحبت کنند . البته ، شما هم همین کار را می‌کنید .

و بنابراین ، چیزی که ما می‌فهمیم این است که افراد تمایل دارند به طور سیستماتیک فکر کنند که افراد دیگر علاقه کمتری به صحبت کردن با آن‌ها دارند تا صحبت کردن با دیگران . و اگر فکر نمی‌کنید که فرد دیگری علاقه‌مند باشد ، فکر می‌کنید ناخوشایند خواهد بود . تا آنجا که می‌توانیم بگوییم ، مردم در این مورد اشتباه می‌کنند . و بنابراین من می‌توانم چند دلیل را ببینم که چرا ما این مشکل را داریم .

یکی این است که ما شاید بیش از همیشه داده‌هایی داشته باشیم که دیگران نمی‌خواهند با ما صحبت کنند , زیرا افراد دیگر درگیر این ابزارها هستند و این کار را انجام می‌دهند .

مساله دیگر این است که ما فقط در مورد این فکر میکنیم که ارتباط اجتماعی مهم به طور گسترده چقدر مهم است . فکرش را نکن .

حس می‌کنید آنجا چه خبر است؟ فکر می‌کنم احتمالا ً دومی هم باشه . پس ، فکر می‌کنم برای مدتی طولانی درست بوده ، که مردم خیلی آزادانه با غریبه‌ها ارتباط ندارند .

و در زندگی مدرن ، ما احتمالا ً بیشتر از قبل با غریبه‌ها در ارتباط هستیم ، حداقل در امتداد تحول تاریخ بشر . بنابراین ، استنلی میلگرام بعد از اینکه این آزمایش‌ها را اجرا کرد ، به برخی از این تناقضات زندگی شهری علاقه‌مند شد .

بنابراین ، به عنوان مثال ، چرا مردم در مراکز شهری بزرگ احساسات خود از لحاظ تنهایی بیشتر از افراد در محیط های روستایی بروز می دهند. و او دقیقا همان هنجارها را در قطارهای نیویورک سیتی گزارش کرد، همانطور که در قطارهای امروز در شیکاگو پیدا می کنیم.

بنابراین , من واقعا ً فکر نمی‌کنم که چیزی جدید در مورد فن‌آوری مدرن که این ارتباط را ایجاد می‌کند , وجود داشته باشد, من فکر می‌کنم که مردم واقعا ً میزان ارتباط مهم را دست‌کم می‌گیرند , و یا شاید اینکه تا چه حد جدایی میتواند دردناک باشد را دست‌کم می‌گیرند .

پس یک مطالعه دیگر توسط دنی کانمن و آنگوس دیتون , روانشناس و یا جامعه‌شناس در پرینستون را در نظر بگیرید .

آنها تجزیه و تحلیل حدود نیم میلیون نفر را که توسط گالوپ مورد بررسی قرار گرفتند، بررسی می کند تا اثرات تعدادی متغیر متغیرهای مختلف بر سلامت و شادی را بررسی کند. برای مثال پول یکی است.

بنابراین، آنچه آنها انجام دادند، در مجموعه داده هایشان محاسبه شده است، چه تاثیری بر چهار برابر افزایش ثروت، در درآمد و نه ثروت، بلکه درآمد، بر روی خوشبختی شما، فقط از پایین ترین سطح در مقیاس پایین در اندازه گیری درآمد آنها می گذرد ، و آنها آن را در مقایسه با تعدادی از متغیرهای مختلف دیگر که می تواند با سعادت همبسته شود مقایسه می کنند.

یکی از آن‌ها این بود که آیا دیروز احساس تنهایی کرده بودید ؟ تاثیر این سوال تنها ، تاثیر احساس تنهایی بر شادی ، هفت برابر بزرگ‌تر از یک افزایش در درآمد بود . دارد خرد می‌شود .

منظورم این است که این اثر بسیار بزرگی است و من فکر می‌کنم که مردم به طور چشمگیری آن را ناچیز می‌شمارند و به همین دلیل به فرصت‌های ساده برای احساس شادی دست می‌یابند . بنابراین ، یک آزمایش دیگر را در نظر بگیرید که فقط اجرا کردیم .

یک مطالعه ساده که ما در یک آزمایشگاه انجام دادیم، در موزه علم و صنعت که تازه از دفتر من در شیکاگو به آنجا رسیده ، انجام شد . ما داشتیم در یک اتاق انتظار بزرگ راه می‌رفتیم .

در مجلس MSL در شیکاگو یک لابی بزرگ وجود دارد ، ما آن‌ها را برای ارزیابی این که چقدر افراد دوست امروز در موزه بودند را ارزیابی کردیم . ما به طور تصادفی آن‌ها را به یکی از دو شرط اختصاص دادیم .

در یک شرایط ، ما از آن‌ها خواستیم تا ارزیابی کنند که چگونه افراد دوست با پیاده‌روی در اطراف و زمانی که افراد حدود ده قدم دورتر هستند با آن‌ها تماس چشمی برقرار کنند و زمانی که آن‌ها پنج فوت به آن‌ها لبخند می‌زنند .

از آن‌ها می‌خواهیم که دور هم جمع شوند و دوستانه رفتار کنند ، سپس از آن‌ها بخواهند که صحبت کنند ، حداقل ارتباطات اجتماعی ، با افراد دیگر مهربان باشند

” آیا آن‌ها می‌خواهند این کار را بکنند ؟

آیا آن‌ها به همان طرز فکر می‌کردند که وقتی از مردم خواستند درباره قطار صحبت کنند , آن‌ها به نوعی شبیه من هستند ؟ “ من فکر می‌کنم که آن‌ها مقداری کم بودند . ما آن را اندازه نمی‌گیریم ، پس من نمی‌توانم از نظر کیفی حدس بزنم که آن‌ها به این دلیل هستند که مردم به طور طبیعی این کار را نمی‌کنند .

” درست است ،

شما می‌توانید نتایج را در یک دقیقه بشنوید و سپس می‌توانید از خودتان بپرسید چرا مردم این کار را نمی‌کنند . شرایط دیگر ، ما از آن‌ها می‌خواهیم که به اطراف بروند و ارزیابی کنند که مردم چقدر مهربان هستند . اما فقط با نگاه کردن، به این ترتیب شما فقط افراد دیگر را تماشا می‌کنید .

بنابراین در یک شرایط ما افرادی داریم که ارتباط چشمی برقرار می‌کنند و لبخند می‌زنند ، دوستانه رفتار می‌کنند . در شرایط دیگر فقط مردم را تماشا می‌کردیم. وقتی بر می‌گردند , از آن‌ها می‌پرسیم : امروز مردم در موزه چقدر دوستانه بودند ؟ فکر می‌کنید مردم چه گفتند ؟

خوب , در شرایطی که آن‌ها لبخند می‌زدند و ارتباط چشمی برقرار می‌کردند , گفتند که مردم در موزه دوستانه تر از مردم در شرایط دیگر بودند .

حالا، واضح است چرا، درست است؟ آنها دوستانه هستند زیرا شما دوستانه بودید. “ درست. “ درست؟ دیگران به شما لبخند خواهند زد، حتی اگر آنها برای شما لبخند نزنند. چیز جالبی بود که ما از مردم پرسیدیم خلق و خوی آنها مثبت یا منفی است.

و ما فهمیدیم که افرادی که ارتباط چشمی برقرار می‌کنند و در آن شرایط لبخند می‌زنند ، وضعیت بهتری نسبت به افراد در شرایط کنترل دارند . بنابراین ، منظورم این است که این یک چیز بی‌اهمیت است ، اما به نظر اجتماعی می‌رسد ، خوب بودن ، حتی در یک سطح بسیار حداقلی باعث خوشحالی شما می‌شود .

بنابراین ، این اتفاق زمانی نمی افتد که مردم در قطار باشند ، برای مثال در راه رفتن هم همینطور است . من می‌توانم آن چند دقیقه را انتخاب کنم و با بهتر بودن با افراد دیگر احساس بهتری داشته باشم .

و شما این کار را انجام داده اید؟ “

” این موضوعی است که در این درس مطرح می‌شود این است که ما در مورد این اقدامات عامدانه صحبت می‌کنیم که مردم می‌توانند این تحقیق را به عمل بکشانند .

شما این کار را می‌کنید ؟ “

خوب ، اجازه بدهید چند چیز را به شما بگویم که من کرده‌ام . پس تنها کاری که کردم این بود که از گوشی موبایل خودم خلاص شدم .

بنابراین من فقط یک [ inaudible ] را حمل می‌کنم

” دانش آموزان من وقتی این حرف را می‌شنوند ، خواهند گفت ، چه اتفاقی در حال رخ دادن است ؟ اجازه بدهید ببینم ، من حتی مطمئن نیستم که امروز آن را داشته باشم . من معمولا ً آن را حمل نمی‌کنم . نه ، ندارم . من یک تلفن احمقانه دارم . این فقط میتواند تماس بگیرد. وای . شگفت‌انگیز است که شما حتی می‌توانید یکی از این روزها را بخرید ، پس بله. به سمت هدف بروید .

اینجاست. در گوشه اتاق است. بچه های من به طرز وحشتناکی ازاین خجالت می کشند. من یک آیپد دارم. بنابراین، اگر واقعا بخواهم کاری را که می توانم انجام دهم،انجام دهم، اما درست مقابل من نیست. من می توانم توجه بیشتری به افرادی که در اطرافم هستند، داشته باشم. دومین چیز این است که من انجام می دهم، من انجام می دهم، من بیشتر اجتماعی شده ام،روش های زیادی می گویم، من بیشتر مایل هستم که با مردم صحبت کنم.

همه مردم داستان جالبی برای گفتن دارند . همه چیز جالبی در زندگی دارند .

فقط باید از آنها بپرسید. نکته دیگری که من انجام داده‌ام این است که من به عنوان مثال می‌دانم که ما همچنین یک دسته مطالعات درباره مزایای شگفت‌انگیز ابراز سپاسگزاری داریم . معلوم می‌شود که ما اهمیت قدردانی از دیگران را دست‌کم می‌گیریم . پس وقتی برات یک نامه تشکر می‌نویسم ، شما از انچه که انتظار داشتم خوشحال‌تر هستید.

به همین دلیل ، درست پشت سر من ، یه مشت نامه دارم که همین اطراف پرسه می‌زنم تا این رو بنویسم. و خب ، آره. من یک سری از این کارها را انجام داده‌ام و آن‌ها تغییر می‌کنند و فکر می‌کنم مهم است که درک کنند چه تفاوتی ایجاد می‌کنند . در حال حاضر تفاوتی ایجاد ‌کنند . مهم‌ترین چیزی که من در مورد خوشبختی و آنچه از ارتباط اجتماعی دریافت می‌کنید را درک می‌کنم .

مردم اغلب در مورد خوشحالی مثل ارتفاع فکر می‌کنند ، انگار یک چیز دائمی است که اگر X ، Y ، Z را انجام دهم ، من خوشحال‌تر می‌شوم و همیشه همین جا می‌مانم . خیلی دوست دارم چیزی برای بلندتر شدن انجام دهم ، همیشه بلندتر خواهم بود .

این فقط چیزی نیست که خوشبختی وجود داشته باشد . خوشحالی یک چیز است . به شما می‌گوید که در حال حاضر به نوعی کاره درست را انجام می‌دهید . بودن در کنار دیگران به شیوه‌ای مثبت در تمام طول تاریخ بشر ، برای ما یک چیز خوب بوده‌است ، به این معنی است که آن سیگنال مثبت را دریافت می‌کنیم . اما این یک حالت روحی است . اگر یک فیلم خوب را تماشا کنید درحالیکه از زندگی تان راضی نیستید ، برای مدت کوتاهی خوشحال هستید ، درست است؟ به همین دلیل است که فکر می‌کنم ، روش فکر کردن در مورد این چیزها و در مورد خوشحالی ، بیشتر شبیه یک لاستیک سوراخ است.

شما فقط باید ان را پر از هوا کنید آن نگه دارید تا باد آن را همیشه پر نگه دارید . بنابراین ، من سعی می‌کنم در این لحظات کوتاه بمانم تا این کار را انجام دهم .

خوب ، بله . این خط کار بدون سوال چیزی است که باعث شد من زندگی ام را به طور دیگری زندگی کنم .

این فوق العاده اس

و همانطور که شما در مورد نوع ساختارهایی فکر می‌کنید که ما می‌توانیم در موسسات و در زندگی روزمره مان قرار دهیم ، راه‌هایی وجود دارد که می‌توانیم ارتباط اجتماعی بین این ساختارها را افزایش دهیم ؟

در یک کلاس درباره این مقاله از دانشجوی سابق دانشگاه ییل صحبت می‌کنم که از آنجا دور شدند . او این مقاله را در تقابل با تنهایی قرار داده‌است و می‌گوید یکی از چیزهایی که در مورد کالج شگفت‌انگیز است این است که او این مفهوم را تجربه می‌کند که برعکس تنهایی است .

او گفت ما حتی یک کلمه هم برای آن نداریم ، مثل احساسی شبیه این است که مردم در اطراف هستند و شما می‌توانید با آن‌ها در سالن‌های غذا خوری و این‌جور چیزها صحبت کنید .

و او در مورد نوع ترویج هر چیزی که ما می‌خواهیم آن کلمه را در جامعه و هر ایده‌ای از جستجوی شما در مورد این که چطور این کار را بهتر انجام دهیم ، صحبت می‌کند ؟ که ما دوست داریم گپ بزنیم ، نه خودروهای ساکت ، بلکه چیزهای دیگر .”

می‌دانید که وقتی من این کار را می‌کردم آزمایش‌های خودم را برای مردمی که در شیکاگو کار می‌کنند،اعلام کردم .

این پلیس “ شیکاگو “

آن زنی که باهاش حرف می‌زدم فقط یک آدم لذت بخش بود. اون فوق‌العاده بود. وقتی راجع به نتایج آزمایشبه او گفتم، گفت:” اوه ، “ خوبه. من کاملا ً باور دارم ، کاملا ً درک می‌کنم ، کاملا ً با تجربه من مطابقت دارد.

اما تو که نمی‌خوای باور کنی که ما قراره چی کار کنیم. چه کار می‌خواهی بکنی ؟ او گفت : “ ما در حال آماده کردن یک سیاست هستیم. من گفتم : “ بسیار خوب ، این سیاست چیست ؟ او گفت : “ ما قصد داریم تا اتومبیل‌های آرام را در همه خطوط قطار خود قرار دهیم .” من گفتم : “ خوب چرا این کار را می‌کنی ؟ او گفت : “ خوب ، چون ما از مردم پرسیدیم که آن‌ها چه می‌خواهند و این چیزی است که آن‌ها می‌گفتند “ . گفتم : “ واقعا ؟ “ .

این چیزی است که مردم ما به آن‌ها گفته بودند ، اما مشخص شد که آن‌ها اشتباه کرده‌اند . از او پرسیدم “ آیا تا به حال مخالف ان را امتحان کرده‌اید ؟

آیا تا به حال یک ماشین شلوغ داشته‌اید که مردم با هم کنار هم جمع شوند و فقط با یکدیگر صحبت کنید و در پایان روز کمی استراحت کنید ؟ “ او گفت : “ نه ، ما هرگز چنین چیزی ندیده بودیم ، اما ما چیزی شبیه به ماشین‌هایی داشتیم که شبیه ماشین‌های باری بود که در شیکاگو به سمت شمال غربی می‌رفتند . “من گفتم : خوب ، تو دیگه این رو داری . او گفت : “ نه ، چرا آن‌ها را ندارید ؟

” و او گفت : “ خوب ، آن‌ها در حال تبدیل شدن به چیزی از یک مساله ایمنی بودند .” گفتم : “ واقعا ؟ او گفت : “ بله ، آن‌ها خیلی شلوغ بودند به نظر من انواع مختلفی از مداخلات مثل این وجود دارند که شما می‌توانید انجام دهید . برخی چیزها در مقیاس کوچک هستند .

من واقعا ً در این مورد فکر می‌کنم ، که دانش قدرت دارد . به محض دیدن این داده‌ها ، فکر می‌کنم به آن فکر می‌کنید ، اهمیت این کار را به دقت بیشتر تشخیص می‌دهید .

بنابراین ، من فکر می‌کنم که قطعا ً دانش در این مورد وجود دارد اما من فکر می‌کنم مداخلات دیگری وجود دارند که شما می‌توانید انجام دهید . بنابراین ، یکی از چیزهایی که ما واقعا به اهمیت آن برای یک حس ارتباط اجتماعی با فرد دیگری پی بردیم، صدا است .

پس من زیاد فکر نمی‌کنم که این وسایل لزوماً وحشتناک باشند ، اما این یک تکنولوژی نیست که لزوماً برای ایجاد حس ارتباط اجتماعی با دیگران طراحی شده‌باشد و اضافه کردن صدایی که فکر می‌کنم مفید باشد .

مکان‌های دیگری نیز وجود دارند که روانشناسان و جامعه شناسان مورد استفاده برای صحبت در مورد اهمیت سازه‌های ساختمانی مانند زمین‌های بازی و چیزهایی که مردم را گرد هم می‌آورد و راه‌های دیگر که شما می‌توانید انجام دهید این است که این نوع رویکرد سطح ماکرو را اتخاذ کنید.

اما من هنوز راهی جادویی ندارم که باعث شود مردم احساس ارتباط بیشتری با یکدیگر داشته باشند

اما خوب است بدانید وقتی درباره انجام این کار در زندگی خود فکر می‌کنید ، تنها می‌توانید این کار را بکنید چون شما فقط می‌توانید با مردم صحبت کنید و بنابراین نیازی به ساختارهای بزرگ برای انجام این کار ندارید .

بنابراین ، منظورم این است که ما نیز چند کودک را به فرزندی قبول کرده‌ایم . بنابراین ، ما دو فرزند از اتیوپی را به فرزندی قبول کرده‌ایم و در حال حاضر در فرآیند اتخاذ یک دیگر از چین هستیم . و شما بخشی از دلیلش را می‌دانید ، که باعث شد احساس بیشتری به انجام این کار کنم ، فقط می‌دانستم که این ارتباطات چقدر قوی هستند ، من نمی‌خواهم . پس ، تا به حال احساس نکرده بودیم که ما در هیچ راهی اینجا قربانی می‌شویم .

این کودکان زندگی ما را چنان با قدرت و چنان معنی‌دار غنی کرده‌اند . و زمانی که اهمیت ارتباط اجتماعی برای شادی و رفاه را درک کردید، من فکر می‌کنم راه‌های زیادی وجود دارد که شما می‌توانید در مورد روش‌های زندگی خود فکر کنید که می‌توانید به طور موثرتر و عمیق‌تر با افراد ارتباط برقرار کنید . لزوما ً به این معنی نیست که باید اندازه خانواده خود را افزایش دهید , اما شاید اینطور باشد.

” یا از گوشی هوشمند خود دست بکشید ، اگر چه ممکن است برای دانش آموزان ما باشد” .

یا گوشی هوشمند خود را کنار بگذارید - هیچ چیزی به این اندازه “ خوب نیست “. خیلی متشکرم دکتر اپلی . و باز هم برای کسانی که این دوره را طی می‌کنند . کتاب ذهن خردمندان از نیک را بخوانید، ما چه چیزی را درک می‌کنیم که دیگران به آن فکر می‌کنند و احساس می‌کنند و می‌خواهند . ازت ممنونم ، نیک

خیلی خوشحالم .

متن انگلیسی درس

Welcome, everyone. This is part of our fantastic series on the psychology of wellness.

And I am excited today to be joined by one of my colleagues, a social psychologist, Nick Epley. We’re going to be talking today about, miswanting social connection.

Just to kind of quickly introduce Dr. Epley, he is the John Templeton Keller professor of behavioral science, and Neblar faculty fellow at the University of Chicago Booth School of Business.

Nick has done super cool studies on social cognition, perspective taking, our intuitive human judgments, when those judgments go awry. And his work has been featured on way too many cool spots to tell you about.

He’s been in the Wall Street Journal, on CNN Wired, and NPR, and most exciting for you guys, is that he’s also the author of Mind Wise: How We Understand What Others Think, Believe, Feel and Want, which is a fantastic book that talks about all his awesome stuff. Nick, thank you for joining us today, here on our quest.

So, what we really want to talk about today was your cool stuff on social perception.

Throughout the course, we’ve been talking about all these cases where we miswant things, these cases where we, really, really have intuitions that we should seek out, stuff like getting a higher salary, or getting a good grades.

And this doesn’t impact our happiness as much as we think. And then there are all these other spots where we are miswanting in the other direction, where there are these things that would actually make us happier, but that we don’t have intuitions to seek them out.

And so, I wanted you to talk today about some of your work on social connection, one of these many domains where we’re kind of missing how good this stuff would be for us.

So, just kind of maybe give me a quick definition of how you think about social connection, like, kind of what is it and why is it so important for our species.

Social connection can be almost anything, from making eye contact with another person, or smiling at another person to being in a long term romantic relationship with somebody.

And it turns out that, social connection across this entire spectrum, tends to be pretty darn good for people.

Or another way of saying that is the absence of social connection, social isolation, tends to be pretty awful for people. And in some ways, you kind of understand that.

Like, everybody has heard I presume who’s in this class as understands that say solitary confinement in prison for instance, probably heard that that’s a pretty awful thing. Yes.

But what we find in our research is that, people sometimes seek isolation, and some seek solitude in places where doesn’t make them so happy.

And they seem in lots of ways to underestimate the benefits that can actually come from connecting with others, including perhaps most important with random strangers.

And this is one of my favorite of your papers, because you’ve shown not just kind of big cases of social connection like in your life, but in these small daily interactions, just seeking out social connection matters. So, tell us about the intervention you did on trains.

What did you have people do?

So, this started with really just an observation, which is one place that research often starts. So, I knew a lot of the psychological literature demonstrating how important social connection was for our happiness and well-being. These effects are just massive.

And yet, every day when I came into the office, I saw people in very close proximity to other people, actively avoiding social connection.

This seems like a paradox to me, I saw it on the train, every single morning when I rode into my office in Hyde Park from the South Side of Chicago, people would get on the train, line up along the outside window, every day it was exactly the same drill, would line up along the outside of the window, and as they were going down the tracks, and they were stopping, people would get on and line up next to them.

And you’re sitting there cheek to jowl with with another human being perfectly, they live in the same neighborhood.

And then they would ride for 45 minutes into Chicago, and treat each other like a lampshade, they would just ignore each other.

And that was interesting to me as a psychologist. Because it could be one of two things. One possibility is that, people are being pretty reasonable here.

There’s a lot of the data in psychology about the importance of social connection, looks at really our connections with close others, relational partners, good friends, family members, and it may be that those connections really matter a lot, but that these connections with strangers could be just unpleasant, or perhaps even negative.

So, there could be that people were being reasonable.

The other possibility could be, that people just misunderstand the importance of social connection for their own well-being, and so they’ve got this 45-minute period in their day which on surveys, most people say is one of the least pleasant parts of their day mainly when they’re commuting.

And they could be thinking that connecting with this person would be unpleasant, and they might actually be wrong about that.

So, how would we find that out, we do what we do, which is we run an experiment. And so, we did that, and one of the train lines runs south out of Chicago.

On our first experiments, we recruited people for a commuter survey, and we randomly assigned them to one of three different conditions.

So, if they were interested, they came up to us. We gave them an envelope, which included a five dollar Starbucks gift card, which turns out to be one of the most valuable. Most powerful thanks to give people for studies.

People will do anything for a five-dollar Starbucks card. And inside that envelope, was a questionnaire. And we told them at the end of your ride, we want you to fill out that questionnaire, put it in the mail and send it back to us.

We then told them, on your commute today, we want you to do something. In one condition, we told them that what we want you to do, is to just keep yourselves, just enjoy your solitude on the train ride in. That was our solitude condition.

Another condition was our control condition.

We told them just to do whatever you normally do on the ride.

And today which is normally keep to yourself and sit alone or sit by yourself at least. In the third condition we told them to do something, perhaps somewhat radical.

That is when somebody came and sat next to them, we asked them to try to form a connection. Try to get to know something, about him or her.

And then that’s all we told them. So, then, we had them fill out the survey. Survey included a bunch of items, the first four were the ones that we really cared about.

We asked them, how sad are you today after your commute? How happy are you? How pleasant was your commute compared to normal? So, those are three questions.

We also asked them how productive your commute was. We didn’t get any differences across conditions in productivity. So, I will mention that right now. We average these first three together, and we found something interesting. So, remember, one possibility could be that connecting with a stranger kind of stinks.

It’s unpleasant. Actually, we find that to be wrong. What we found were that people in the connection condition were actually reporting the most positive experience, and people in the solitude condition were reporting the least positive experience.

So, just like we see over and over again in experiments, connecting with another person was pleasant, it improved your well-being and improved your mood. So, the question is, why don’t people do it?

Well to test that, to study that we have to run a second experiment, to test this other possibility, which is that people might just misunderstand the consequences of social engagement.

So, to do that, we ran a second experiment. Where we told people about our experiment, and each of the conditions, and asked them to predict how they would feel if they were in each of these different conditions.

This doesn’t measure actual experience of course, this measures people’s expectations, about how they would feel, and what did they expect.

They expected that they would be the happiest in the solitude condition, that they would be the least happy in the connection condition.

So, not only were their expectations miscalibrated, they were precisely backwards, to what we saw when we ran people through those actual conditions.

We’ve replicated this in lots of other places, too, on cabs, leaving Midway Airport here in Chicago, and buses downtown, in a waiting room, that we created in downtown Chicago, connecting with strangers turns out to be surprisingly pleasant.

That’s great. And I love that you included the productivity condition. Because like, when I run the experiment in my head, and when I think about how I interact with people on a train or a plane, I’m thinking, oh I got to get this grant done and I gotta get this other stuff.

But what we’re finding is that people don’t feel like they’re any less productive when they spend time talking to a person.

They did predict that they would be less productive. So, we did see differences in predictions on productivity. They thought they would be less productive in the connection condition than in the solid condition, but it turned out there was no difference.

Now, to be fair, we don’t quite know how to interpret the results.

So, one possibility could be that people don’t get anything done on the train. Anyway. Anyway, you’re right.

So, we have all these plans to do all these things, it turns out you don’t really end up filling with your phone or really kind of wasting time. So, that’s one possiblity.

The other possibility though is that people may just, reconstrue what it means to be productive.

So, if you sit down next to me on the train, and I’ve got an important paper to write or something else to do, if we have a conversation that turns out to be really interesting, well, now that’s been productive on the train, right?

So, we - we don’t know exactly what’s going on there, but we certainly didn’t get what people expected in terms of productivity either.

And that gets to another thing that people are kind of mispredicting specifically, they’re mispredicting their own affect afterwards. But they also seem to be mispredicting the other person’s affect, right?

Because that’s another reason I don’t talk to people sometimes, I think this person’s going to think I’m annoying, or this person will think I’m weird. Absolutely.

In fact, and that’s the very mistake that we find leads people not to talk. So, what we did in some other experiments, we tried to understand why is it that people think this will be unpleasant.

It turns out if you ask them to imagine having the conversation, actually getting it started and getting it going, they think it will be pretty positive, they don’t actually think it will be negative. But what they think is that other people don’t want to talk to them, right?

So, you sit down next to somebody who whips out their tool of disengagements and is fiddling around on their phone, or on their iPad or whatever, and you look at them and you infer, well, I guess they don’t want to talk to me. Of course, you’re doing the same thing.

And so, what we find is that people tend to systematically think that other people are less interested in talking to them than they are talking to other people. And if you don’t think another person would be interested then you think it would be unpleasant.

As far as we can tell, people are just wrong about that. And so, I could see a couple reasons why we have this misprediction.

One is that, we maybe more than ever have data that other people don’t want to talk to us, because other people are engaging on these devices, and doing this stuff.

Another is just, we’re just off about how important social connection is broadly. Our minds just don’t pick up on it.

Do you have a sense of what’s going on there? I think it’s probably the latter. So, I think it’s been true for a very long time, that people haven’t connected very openly with strangers.

And if anything in modern life, we’re probably connecting more with strangers than ever before, at least along the arc of human history. So, Stanley Milgram of the obedience experiment fame, after he ran those experiments, got interested in some of these paradoxes of urban life.

So, why is it for instance that people in large urban centers often report feeling more lonely than people in rural environments. And he reported exactly the same norms on the trains in New York City, as we find in the trains here in Chicago today.

So, I don’t really think that there’s something new about modern technology that’s creating this disconnect, I think people really dramatically underestimate how important connection is, or perhaps underestimate how painful isolation can sometimes be.

So consider another study by Danny Kahneman and Angus Deaton, a psychologist or sociologist at Princeton.

They did an analysis of about half a million people surveyed by Gallup which looks at the effects of a bunch of different variables factors on happiness and well being. One is money for instance.

So, what they did was they calculated in their data set, what’s the effect of a fourfold increase in wealth, in income rather not wealth but income, on your happiness just going from the bottom quartile at the top quartile in their income measure, and they compare that against a bunch of other different variables that could also be correlated with happiness.

One of them was, did you report feeling alone yesterday? The effect of that alone question, effect of feeling alone on happiness was seven times bigger than a fourfold increase in income. It’s crushing.

I mean it’s a huge effect and I think people just dramatically underestimate that and so they miss like simple opportunities to feel happier. So, consider another experiment we just ran.

Super simple study that we ran in a lab we have here in the Museum of Science and Industry which is just over there from my office here at Chicago. We had people walk around a big waiting room.

There’s a huge lobby in the MSI here at Chicago, We had them assess how friendly people were at the museum today. We randomly assigned them to one of two conditions.

In one condition, we asked them to assess how friendly people were by walking around and when people are about ten feet away make eye contact with them and when they’re five feet away smile at them.

We ask them to walk around and be kind of friendly, then ask them to talk, just minimal social connections, be nice to other people. Did they want to do that?

Were they kind of weirded out in the same way that when you asked people to talk on the train they’re kind of like I don’t know?

I suspect they were a little bit. We didn’t measure it, so I can’t say qualitatively I suspect they were because people don’t naturally do that.

Right. Well, you’ll hear the results in a minute and then you can ask yourself why don’t people do this. The other condition, we ask them to go around and assess how friendly people were. But just by watching, so you just watch other people.

So in one condition, we’ve got people making eye contact and smiling, being friendly. The other condition, we just got people watching, just observing. When they come back to us, we ask them, how friendly were people at the museum today? And what do you think people said?

Well, in the condition where they were smiling and making eye contact they said people at the museum were friendlier than people in the other condition.

Now, it’s obvious why, right? They are being friendly because you were friendly. Right. Right? Other people will smile back at you even if they’re not smiling at you to begin with. The more interesting thing was we asked people what their mood was from positive to negative.

And we found that people who were making eye contact and smiling in that condition were dramatically in a better mood than people in the control condition.

So, I mean this is a trivial thing but it turns out being social, being nice, even at just a very minimal level makes you feel happier.

So, it’s not even once people are on the train, just on my walk to the train for instance.

I can take those few minutes and make myself feel better just by being nicer to other people.

And so, have you done that? This is a topic that comes up in the course is that we talk about these intentional actions that people can take to put this research into practice. Are you doing that?

Well, let me tell you a few things that I’ve done. So one thing I’ve done is I’ve gotten rid of my smartphone. So I just carry a [inaudible].

My students when they hear this will say, what’s going on?

Let’s see, I’m not even sure I have it today. I usually don’t carry it but. No I don’t have it. I have a stupid phone. It just makes calls. Wow. It’s amazing you can even buy one of those nowadays but yeah. Go to Target.

There it is. It’s off in the corner. My kids are horribly embarrassed by this. So I do have an iPad. So, if I really want to do something I can but it’s not right there in front of me. I can be more attentive to people who are around. Second thing, I do is I do, I have become more social I would say in lots of ways, I’m much more willing to just talk to people.

Everybody’s got an interesting story to tell. Everybody has something interesting in their life.

You just need to ask them what it is. The other thing that I’ve done is I know for instance we also had a bunch of studies on the surprising benefits of expressing gratitude.

It turns out, we underestimate the importance of gratitude on other people. So when I write you a gratitude letter, you’re happier than I expect.

And so, just right behind me, I have a bunch of letters just laying around so that it’s easy for me to write these. And so, yeah. I’ve done a bunch of these things and they do make a difference and I think it’s important though to realize what kind of difference they make. They make a difference in the moment. The important thing I think to understand about happiness and what you get from social connection.

People often think about happiness like height, like it’s a permanent thing that, you know, once if I do X, Y, Z then I’ll be happier and I’ll always stay that way. Little like if I do something to get taller I’ll always be taller.

That’s not what happiness is. Happiness is a moods thing. Tells you you’re kind of doing the right thing at this moment.

Being connected to others in a positive way throughout human history has been a good thing for us, it makes sense we get that positive signal. But it’s a mood and moods don’t last. If you watch a good movie you’re not happy for the of your life you’re happy for a little while, right?

That’s why I think, the way to think about these things and about happiness more generally it’s like a leaky tire.

You just kind of got to keep pumping air into it to keep it inflated. So, I try to stay in these little moments to do that.

So, yeah. This line of work without question is something that’s led me to live my life differently.

That’s awesome. And as you think about kind of structures that we can put in place in institutions and in our daily lives and in academics, are there ways that we can enhance social connection throughout these structures?

In a class, I talk about this essay from a former Yale student who passed away. She has this essay on the opposite of loneliness and she says that one of the things that’s amazing about college is that she experiences this concept that she has which is the opposite of loneliness.

She said we don’t have a word for it but it’s just kind of like feeling like people are around and you can talk to them in the dining halls and these kinds of things.

And she talks about kind of promoting whatever we’re going to call that word in society and any ideas from your search about how to do that better? Which we have like forced chat, not quiet cars but like the opposite of cars on trains like the talking cars and thing.

You know the funny thing was when I was doing this work I relayed our experiments to the folks who work on the trains here in Chicago.

This is the Metro in Chicago.

The woman I was talking with was just a delightful person. She was fantastic. When I told her about the results of our experiment she said, “Oh, Nick. I totally believe this, totally understand this, totally consistent with my experience.

But you’re not going to believe what we’re going to do”. What are you going to do. Well she said, “We’re about to roll out a policy”.

I said, “Okay, what’s the policy?” She said, “We’re going to start putting quiet cars on all of our train lines”. I said “well why are you doing that?” And she said, “Well, because we asked people what they wanted and this is what they said they wanted”. I said, “Really?”.

That’s what our people said to but it turns out they were wrong. I asked her, “Have you ever tried the opposite?

Have you ever had like a chatty car where people get together and just you know talk with each other and just kind of unwind at the end of the day or something?”

She said, “No, we’ve never had anything like that but we did have something that was sort of similar with the bar cars that go out, way out to the Northwest Suburbs in Chicago. I said, well do you have those anymore. She said, “No”.

Why don’t you have them I asked and she said, “Well, they were becoming something of a safety issue”. I said, “Really?” She said, “Yes, they were too crowded” So look, I think there are lots of different kinds of interventions like this that you can do. Some are small scale things.

I really do think in this case, that knowledge has power to it. That seeing these data, I think as soon as you think about it a little more carefully you recognize the importance of this.

So, I think there are certainly knowledge is power in this case but I also do think that there are other interventions that you can do. So, one of the things for instance that we find is really important for a sense of social connection with another person is voice.

So lots and I don’t think that these devices are necessarily awful but it’s not a technology that’s necessarily tailored to creating a sense of social connection with others, adding voice I think would be helpful.

There are other places you know psychologists and sociologists used to talk about human capital in neighborhoods about the importance of building structures like playgrounds and things that would bring people together those are the other ways that you could do it is by taking that kind of macro level approach.

But I don’t have as yet a magical way to make people feel more connected to each other. But it’s nice to know that when you think about doing it in your own life, you can just do it like you can just talk to people and so you don’t need like huge structures to do that which is kind of cool.

So, I mean we also have adopted a few children.

So, we’ve adopted two children from Ethiopia and we’re in the process of adopting another from China right now. And you know part of the reason for that, that made me feel more willing to do this was just knowing about how powerful these connections are, I don’t [inaudible]. So, it didn’t feel ever like we were sacrificing in any way here.

These kids have enriched our lives so powerfully and so so meaningfully. And once you understand the importance of social connection for happiness and well-being I think there are lots of ways in which you can think about ways in your own life that you can connect with people more effectively and in deeper ways.

Doesn’t necessarily mean you have to increase the size of your family but maybe it would.

Or give up your smartphone although maybe for our students it would be.

Or give up your smartphone - nothing as extreme as that Well this is fantastic. Thank you so much Dr. Epley. And again, for folks who are taking the course. Do check out Nick’s book, Mind Wise How We Understand What Others Think Would Believe and Feel and Want. Thanks, Nick so much.

Yeah, happy to.

مشارکت کنندگان در این صفحه

مترجمین این صفحه به ترتیب درصد مشارکت:

ویرایشگران این صفحه به ترتیب درصد مشارکت:

🖊 شما نیز می‌توانید برای مشارکت در ترجمه‌ی این صفحه یا اصلاح متن انگلیسی، به این لینک مراجعه بفرمایید.