سرفصل های مهم
9بخش
توضیح مختصر
- زمان مطالعه 0 دقیقه
- سطح ساده
دانلود اپلیکیشن «زوم»
فایل ویدیویی
برای دسترسی به این محتوا بایستی اپلیکیشن زبانشناس را نصب کنید.
ترجمهی بخش
وای خدای من.
چیه؟
یه دقیقه دیگه بهت می گم.
خوب چرا الان بهم نمی گی؟
شمشیر گریفیندور ساخت جن هاست.
دمشون گرم.
نه نگرفتی چی گفتم.
کثیفی و زنگ آهن بهش اثر ندارن.
اون فقط چیزایی رو جذب می کنه که قوی ترش می کنن.
خوب که چی؟
هری تو قبلاً یه جان پیچ رو نابود کردی مگه نه؟
دفترچه خاطرات تام ریدل توی تالار اسرار.
با یه نیش باسیلیسک. اگه منظورت اینه که یه دونه از اونا…
-…توی کیفت داری باید بگم که… -نفهمیدی؟
تو توی تالار اسرار با شمشیر گریفیندور باسیلیسک رو کشتی.
تیغه اش آغشته به زهر باسیلیسک شده.
اون فقط چیزایی رو جذب می کنه که قوی ترش می کنن.
-دقیقاً به همین دلیله که می تونه… -جان پیچ ها رو نابود کنه.
برای همین دامبلدور توی وصیت نامه اش اونو برای تو گذاشته.
تو فوق العاده ای هرمیون. جدی می گم.
من فقط منطقی فکر می کنم برای همینم جزئیات بی ربط رو کنار هم می ذارم؛ جزئیتاتی که بقیه اونارو نادیده می گیرن.
آره، فقط یه مشکل وجود داره.
شمشیر دزدیده شده.
آره، من هنوزم اینجام.
ولی شماها ادامه بدید. نذارید عیشتون رو منقص کنم.
-مشکلی هست؟ -مشکل؟ مشکل کجا بود؟
لااقل تو فکر نمی کنی مشکلی باشه.
اگه دلت می خواد چیزی بگی خجالت نکش. بریز بیرون.
باشه، می ریزم بیرون. ولی توقع نداشته باشید قدردان باشم…
اونم حالا که باید یه کوفت دیگه رو هم پیدا کنیم.
فکر کردم می دونی داوطلب چی شدی.
آره. خودم هم همین فکرو می کردم.
ببخشید که من انقدر نفهم هستم ها.
ولی می شه بگی کدوم یکی از شرایطمون برات قابل قبول نیست؟
نکنه فکر می کردی قراره توی هتل زندگی کنیم؟
هر روز یه جان پیچ پیدا کنیم؟ فکر می کردی تا کریسمس برمی گردی پیش مامان جونت؟
فقط فکر می کردم بعد از این همه وقت…
…یه یه نتیجه ای هم برسیم. فکر کردم می دونی می خوای چه کار کنی.
فکر می کردم دامبلدور یه چیز به دردبخور بهت گفته باشه.
-فکر کردم یه نقشه ای داری. -من هر چی دامبلدور بهم گفت بهتون گفتم.
و محض اطلاعتون یه جان پیچ هم که پیدا کردیم.
آره و احتمال نابود کردنش هم به اندازه احتمال پیدا کردن بقیه شونه.
رون. خواهش می کنم، درش بیار…
جان پیچ رو دربیار.
اگه تمام روز این به گردنت نبود این حرفا رو نمی زدی.
می خوای بدونی چرا به اون رادیو گوش می کنم؟
تا مطمئن بشم اسم، جینی یا فرد یا جرج یا مامانم رو نمی شنوم.
فکر می کنی من گوش نمی کنم؟ فکر می کنی نمی دونم چه احساسی داری؟
نخیر نمی دونی چه احساسی دارم!
پدر و مادر تو مردن. تو خانواده ای نداری.
-بس کنید. بس کنید. -باشه، پس برو!
برو دیگه!
باشه.
رون.
تو چی؟
با من میایی یا می مونی؟
باشه. گرفتم چی شد.
اون شب با هم دیدمتون.
رون… نه تو اشتباه می کنی.
رون…
رون کجا داری می ری؟
خواهش می کنم برگرد.
رون.
رون!
سالویو هگزیا.
ریپلوم ماگلتوم.
سالویو هگزیا.
جیم بیچاره مثل روح سفید شده.
او جوابی که ما گم کردیم رو پیدا کرده.
ما الان همه گریه میکنیم به این خاطر که
ما نمی تونیم کاری برای حفاظت از تو بکنیم.
وای بچه ها
هرمیون.
هرمیون؟ حق با تو بود.
گوی های زرین حافظه بدنی دارن…
…ولی من اولین گوی زرینم رو با دست نگرفتم، من اونو قورتش دادم.
-من آخر باز می شوم. -فکر می کنی چه معنایی داره؟
نمی دونم.
منم یه چیزی پیدا کردم.
اول فکر کردم یه چشمه ولی دیگه به نظرم این طور نمیاد.
از خطوط باستانی نیست، توی کتاب هجانگاری اسپلمن هم چیزی ازش نیومده.
یکی اینجا اونو کشیده. مال کتاب نیست. یکی نقاشی اش کرده.
توی عروسی بیل و فلور این علامت به گردن بابای لونا بود.
چرا کسی باید اینو توی یه کتاب بچه ها بکشه؟
ببین هرمیون داشتم فکر می کردم.
دلم می خواد برم به دره گودریک.
من اونجا به دنیا اومدم. والدینم اونجا مردن.
اونم انتظار داره اونجا بری چون برات ارزش معنوی داره.
آره ولی برای اونم معنایی داره هرمیون.
اسمشو نبر اونجا تقریباً مرد.
منظورم اینه که به نظرت نمیاد اونجا جایی باشه که یه جان پیچ رو مخفی کنه؟
خطرناکه هری.
ولی خودم هم باید اعتراف کنم اخیراً فکر کردم که باید بریم اونجا.
فکر کنم امکان داره چیز دیگه ای اونجا مخفی شده باشه.
چی؟
شمشیر.
اگه دامبلدور می خواسته بدون جلب توجه وزارتخونه اونو به دستت برسونه…
…کجا بهتر از محل تولد بنیان گذار گروه گریفیندوره؟
هرمیون…
دیگه هیچ وقت نذار من موهات رو کوتاه کنم.
متن انگلیسی بخش
Oh, my God.
What?
I’ll tell you in a minute.
Maybe you could tell me now.
The sword of Gryffindor, its goblin-made.
Brilliant.
No, you don’t understand.
Dirt and rust have no effect on the blade.
It only takes in that which makes it stronger.
Okay.
Harry, you’ve already destroyed one Horcrux, right?
Tom Riddles diary in the Chamber of Secrets.
With a Basilisk fang. If you tell me you’ve got one of those…
in that bloody beaded bag of yours… Don’t you see?
In the Chamber of Secrets, you stabbed the Basilisk with the sword of Gryffindor.
It’s blade is impregnated with Basilisk venom.
It only takes in that which makes it stronger.
Exactly, which is why… It can destroy Horcruxes.
That’s why Dumbledore left it to you in his will.
You are brilliant, Hermione. Truly.
Actually, I’m highly logical, which allows me to look past extraneous detail and perceive clearly that which others overlook.
Yeah, there’s only one problem, of course.
The sword was stolen.
Yeah, I’m still here.
But you two carry on. Don’t let me spoil the fun.
What’s wrong? Wrong? Nothing’s wrong.
Not according to you, anyway.
Look, if you’ve got something to say, don’t be shy. Spit it out.
All right, I’ll spit it out. But don’t expect me to be grateful…
because there’s another damn thing we’ve gotta find.
I thought you knew what you signed up for.
Yeah. I thought I did too.
Well then, I’m sorry, but I don’t quite understand.
What part of this isn’t living up to your expectations?
Did you think we were gonna be staying in a hotel?
Finding a Horcrux every other day? Thought you’d be back by Christmas?
I just thought, after all this time…
we would’ve achieved something. I thought you knew what you were doing.
I thought Dumbledore told you something worthwhile.
I thought you had a plan. I told you everything Dumbledore told me.
In case you haven’t noticed, we found a Horcrux.
Yeah, and were as close to getting rid of it as we are to finding the rest of them.
Ron. Please, take…
Take the Horcrux off. You wouldn’t be saying this if you hadn’t been wearing it all day.
Want to know why I listen to that radio?
To make sure I don’t hear Ginny’s name, or Fred, or George or Mom.
You think I’m not listening? You think I don’t know how this feels?!
No, you don’t know how it feels!
Your parents are dead. You have no family.
Stop. Stop. Fine, then go!
Go, then!
Fine.
Ron.
And you?
Are you coming or you staying?
Fine. I get it.
I saw you two the other night.
Ron, that’s… That’s nothing.
Ron…
Ron, where are you going?
Please, come back.
Ron.
Ron!
Salvio Hexia.
Repellum Muggletum.
Salvio Hexia.
Poor old Jim’s white as a ghost.
He’s found the answer that we lost.
We’re all weeping now Weeping because.
There ain’t nothing we can do To protect you.
O children.
Hermione.
Hermione? You were right.
Snitches have flesh memories…
but I didn’t catch the first Snitch with my hand, I almost swallowed it.
I open at the close. What do you think that means?
I don’t know.
I found something as well.
At first I thought it was an eye, but now I don’t think it is.
It isn’t a rune, and it isn’t anywhere in Spellmans Syllabary.
Somebody inked it in. It isn’t part of the book. Somebody Drew it.
Lunas dad was wearing that at Bill and Fleurs wedding.
Why would someone draw it in a children’s book?
Look, Hermione, I’ve been thinking.
I want to go to Godric’s Hollow.
It’s where I was born. It’s where my parents died.
That’s exactly where hell expect you to go because it means something to you.
Yeah, but it means something to him too, Hermione.
You-Know-Who almost died there.
I mean, isn’t that exactly the type of place he’d be likely to hide a Horcrux?
It’s dangerous, Harry.
But even I have to admit, recently I’ve been thinking well have to go there.
I think its possible something else is hidden there.
What?
The sword.
If Dumbledore wanted you to find it, but didn’t want it in the Ministry’s hands…
where better to hide it than the birthplace of the founder of Gryffindor?
Hermione…
Don’t ever let me give you a haircut again.
مشارکت کنندگان در این صفحه
تا کنون فردی در بازسازی این صفحه مشارکت نداشته است.
🖊 شما نیز میتوانید برای مشارکت در ترجمهی این صفحه یا اصلاح متن انگلیسی، به این لینک مراجعه بفرمایید.