3بخش

: انگاشته / بخش 3

3بخش

توضیح مختصر

  • زمان مطالعه 0 دقیقه
  • سطح سخت

دانلود اپلیکیشن «زوم»

این بخش را می‌توانید به بهترین شکل و با امکانات عالی در اپلیکیشن «زوم» بخوانید

دانلود اپلیکیشن «زوم»

فایل ویدیویی

برای دسترسی به این محتوا بایستی اپلیکیشن زبانشناس را نصب کنید.

ترجمه‌ی بخش

نزدیک نشو

توی اوکراین نزدیک بود توسط

یک نوع گلوله‌ی عجیب کشته بشم

میخوام بدونم کی درستش کرده

من سانجی هستم

و شما؟

نمیخوای گپ بزنی؟

هیچکی اونور منتظرت نیست

کسی هم قرار نیست به دادت برسه

بخور از دهن نیوفته

چرا من باید بدونم گلوله از کجا اومده؟

ترکیب فلزهاش مخصوص هند بود

اگه از هند بیاد،

یعنی مال تو بوده

فرضیه جالبیه

نتیجه‌گیریه

هرچی تو بگی

ببین دوست من.

با تفنگ نمیشه مذاکره‌ی پرباری داشت

نه برای مذاکره اینجام نه برای معامله اومدم جواب بگیرم

نمی‌تونم

نمی‌تونم بهت بگم

تو یک دلال اسلحه‌ای، رفیق

بدون هیچ عذاب‌وجدانی

ماشه رو می‌کشم

اگه چیزی راجع به مشتری‌هاش بگه

اصولی که بهشون پایبنده رو زیر پا میذاره

اگه اصول برای تو مهمه،

خودت همه چیز رو بهم بگو

نه وقتی که به سمت شوهرم تفنگ گرفتی

سانجی، لطفا یه نوشیدنی

برای مهمونمون بیار

نوش

من پریا هستم

این عملیات توئه؟

ظاهر مردونه در یک دنیای مردونه فواید خودش رو داره

اسم دلال سلاحی که دنبالشی

آندری سیتور هستش

الیگارش روسی

می‌شناسیش؟

شخصا نه

با فروش گاز میلیاردر شد

رفت لندن.

میگن با مسکو به مشکل خورده

آفرین

فقط اینکه بجای فروش گاز،

با فروش پلوتونیوم میلیاردر شده

ولی بازهم معلوم نیست چرا و چطوری

بهش مهمات معکوس فروختی

وقتی گلوله‌ها رو بهش فروختم،

کاملا عادی و طبیعی بودن

پس چطوری تونست معکوسشون کنه؟

ما فکر می‌کنیم اون یک نوع رابط هستش

بین زمان ما و آینده

می‌تونه با آینده در تماس باشه؟

ما همه می‌تونیم غیر از اینه؟

ایمیل، کارت‌های اعتباری، پیامک

هرچیزی که ثبت بشه،

مستقیما با آینده صحبت می‌کنه

ولی سوال اینجاست که آیا

آینده هم می‌تونه صحبت کنه؟

و من باید جوابش رو پیدا کنم؟

برای نزدیک شدن به سیتور

به یک سردمدار تازه‌وارد نیازه

و تازه‌کاری از سر و روی تو می‌باره

بهش نزدیک شو

ببین چی دریافت می‌کنه و

چطوری اینکارو می‌کنه

دخیل دادن دستگاه اطلاعاتی

انگلستان خطرناک نیست؟

یه رابط دارم که خارج از دسترس سیتور هستش

نقشه‌ی خروج داری دیگه؟

آره ولی باهاش حال نمی‌کنم

کمکی از دستم برمیاد جناب؟

من یک قرار ناهار با آقای کرازبی دارم

منظورتون قرار ناهار

با سِر مایکل کرازبی هستش؟

هرچی شما بگید

لطفا بیاید دنبالم

بدون تو شروع کردم.

امیدوارم ناراحت نشی

خودم رو می‌رسونم

منم از همینا میخوام

پیشخدمت رو می‌فرستم

نه سفارشم رو بهش بگو

بهم گفتن دنبال یه روس بخصوص هستی

روسی-انگلیسیه.

باید حواسم جمع باشه

درسته.

با سرویس‌های اطلاعاتی

ارتباط برقرار کرده

من بهشون هشدار دادم

که اطلاعات بدردبخوری بهشون نمیده ولی.

براشون مهم نیست

راجع بهش برام بگید

فکر کنم با شهرهای مخفی شوروی آشنایی داری؟

شهرهای بسته‌ای که روی نقشه ثبت نشدن

و اطراف صنایع حساس ساخته شدن

اکثرشون بعدا باز شدن و بعنوان

یک شهر معمولی شروع به کار کردن

ولی نه شهری که سیتور توش بزرگ شد

استالسک-۱۲

در دهه هفتاد، تقریبا ۲۰۰هزار نفر جمعیت داشت

ولی بعدش متروکه شد

متروکه؟

بعد اینکه اونجا تست‌های زیرزمینی انجام دادن یک حادثه رخ داد

دوهفته پیش، همزمان با حمله

به اپرای کی‌یف،

ما متوجه یک انفجار در شمال سیبری شدیم

جایی که قبلا شهر استالسک-۱۲ قرار داشت

سیتور از همین نقطه‌ی خالی در نقشه ظهور کرد

با جاه‌طلبی.

و ثروت هنگفتش، موفق شد

به تشکیلات انگلستان نفوذ کنه

با کمک همسرش؟

کاترین بارتون.

برادرزاده‌ی ارشد سِر فردریک بارتون

توی حراجی شیپلی کار می‌کنه

و در یکی از همین مراسم با سیتور آشنا میشه

از ازدواجشون راضین؟

عملا از هم جدا شدن

خب چطوری به سیتور نزدیک بشم؟

معلومه از طریق همسرش

بنظرم قدرت اغوا کردنم رو زیادی دست بالا گرفتید

اصلا

یه اهرم فشار قوی داریم

یه نقاشی از گویا رو گذاشتید توی کیف خرید!

این یه نقاشی جعلی از یه اسپانیایی به نام آرپو هستش

یکی از دوتا نسخه‌ای که از یک کلاهبردار مصادره کردیم

اون یکی دیگه کجاست؟

رفت به حراجی شیپلی

و توسط کاترین بارتون تائید شد

گذاشتش به حراج

و فکر می‌کنی کی خریدش؟

شوهرش؟

اوهوم

کاترین میدونه جعلیه؟

گفتنش سخته

طبق شایعات، اون و آرپو بهم نزدیک بودن

ببین، توهین نباشه

ولی اگه میخوای تظاهر کنی میلیاردری.

با این کت‌شلوار دوقرونی موفق نمیشی

خب بودجه محدودی دارم

اول دنیا رو نجات بده،

بعدا باهم حساب می‌کنیم

میشه یه خیاط معرفی کنم؟

خودم پیدا می‌کنم

فقط شما انگلیسی‌ها نیستید که خودپسندی بلدید

فقط ما نیستیم

ولی سهام عمده‌اش دست ماست

میتونی بذاریش تو ظرف ببرم؟

خدانگهدار، سِر مایکل

چه کمکی از دستم برمیاد جناب؟

ببخشید، نمیدونستم وقت ملاقات داشتید آقای.

گویا

آقای گویا

نه.

بهم گفتن نقاشی گویا رو بیارم پیش شما

خارق‌العاده‌ست

ارزشش چقدره؟

هنوز یکم برای گفتنش زوده

قبل از تخمین قیمت

باید کلی کار انجام بشه

تائید اصل بودن اثر،

بررسی میکروسکوپی، اسکن با اشعه ایکس

ولی دلت چی میگه؟

جناب این نقاشی رو از کی گرفتین؟

توماس آرپو

این نقاشی گویا رو با قیمت نازل از یک بانکدار سوئیسی عصبانی خریدم

فهمیدم نقاشش آرپو بوده و وقتی بهم گفت کی برای

اون یکی نقاشی پول زیادی داده، فهمیدم که زدم تو خال

شوهرت

خب معامله سر چیه؟

نقاشیت واضحا جعلیه

نقاشی من خیلی حرفه‌ای جعل شده

خودت بهتر از همه اینو میدونی

معامله سر اطلاعاته

این اطلاعات که من توی کلاهبرداری

از شوهر خودم نقش داشتم؟

من و اون همکاریم،

ولی ملاقات باهاش خیلی سخته

اگه بتونیم باهم توافق کنیم.

توافق؟

منظورت اخاذیه؟

از این کلمه نترس

شوهرم که نمی‌ترسه

شرمنده ولی اون خودش میدونه

میدونه؟

ولی بازم کاری نکرده؟

چرا بکنه؟

بابتش ۹ میلیون دلار پول داد

بازم از خرج سفری که ما رو به زور برد بیشتر نیست

مگه رفتین مریخ؟

با کشتی خصوصیمون رفتیم ویتنام

کت‌شلوارت.

درسته.

کفش و ساعتت هم همینطور

ولی پات رو بیشتر از گلیمت دراز کردی

آدمایی که مثل شوهرت به ثروت هنگفت رسیدن،کلا دوست ندارن سرشون کلاه بره

این نقاشی اهرم فشارش علیه منه

تهدید کرده میره پیش پلیس.

منو میندازه زندان.

از این چیزا

من تحت کنترلشم

ارتباط با پسرم.

همه‌چیزم

ترک کردنش هیچوقت آسون نبود ولی الان غیرممکنه

نمیشه باهاش جنگید

فقط باید التماس کرد

در ویتنام سعی کردم

دوباره عاشقش بشم

با خودم گفتم اگه عشق ببینه، شاید پسرم رو بهم برگردونه

روی اون قایق کوفتی نشستیم

و غروب رو تماشا کردیم

به یاد اوایل دوران آشناییمون

بنظر خوشحال میومد،

برای همین ازش پرسیدم

و اونم یک پیشنهادی بهم داد

حاضر بود بذاره برم اگه

قبول می‌کردم که دیگه پسرم رو نبینم

عصبانیتم رو نشون دادم.

مکس رو بردم ساحل

بعدش بهم زنگ زد.

گفت پشیمونه و وقتی برگشتیم،

یه زن رو دیدم که از روی قایق شیرجه زد

و شوهرم هم غیبش زده بود

هیچوقت تا این حد حسادت نکرده بودم

بنظر نمیاد آدم حسودی باشی

به آزادی دختره حسادت کردم

میدونی چقدر آرزو دارم

اونطوری شیرجه بزنم؟

ولی الان باهاش یک پسر داری

الان زندگیم همینه

میدونستی نقاشی جعلیه؟

نه

من و توماس بهم نزدیک شدیم.

شاید بیش از حد نزدیک

من اشتباه کردم

و برای آندری اشتباه یعنی خیانت

ولی من به شوهرم خیانت نکردم

اما حالا که به عقب نگاه می‌کنم، کاشکی فرصتم رو از دست نداده بودم

و همینطوری آرپو رو ول کرد؟

اگه همونطوری که ادعا می‌کردی آرپو رو دیده بودی،

میدونستی که دیگه راه نمیره.

تلفنی صحبت کردیم

این کارم نمی‌تونه بکنه

نقاشی کجاست؟

چرا؟

منو به شوهرت معرفی کن

منم نقاشی رو سربه‌نیست می‌کنم

دیگه هیچ نقاشی و شکایت قانونی

و اهرم فشاری تهدیدت نمیکنه

من میتونم فرصت دوباره‌ی تو باشم

نه، من دنبال رستگاری نیستم

منظورم توی خیانت کردن بود

متن انگلیسی بخش

Stay back.

I was almost taken out by a very

unusual type of ammunition in Ukraine.

I want to know who supplied it.

My name is Sanjay.

And you are?

No chitchat?

There’s no one at the other end.

No one who’s gonna help you, anyway.

Don’t let it get cold.

Why should I know who supplied it?

Combination of metals is unique to India.

If it’s from India,

it’s from you.

Fine assumption.

Deduction.

Deduction, then.

Look, my friend.

guns are never conducive to a productive negotiation.

I’m not the man they send to negotiate Or the man they send to make deals.

I can’t.

I can’t tell you.

You’re an arms dealer, friend.

This may be the easiest trigger

I’ve ever had to pull.

To say anything about a client

would violate the tenets he lives by.

If tenets are important to you,

then you can tell me everything.

Not while you have a gun to my husband’s head.

Sanjay, make a drink

for our guest, please.

Cheers.

Priya.

This is your operation?

A masculine front in a man’s world has its uses.

The dealer you’re looking for

is Andrei Sator.

The Russian oligarch.

You know him?

Not personally.

Made his billions in gas.

Moved to London.

Said to be on the outs with Moscow.

Very good.

Except the gas he made his billions

from was actually plutonium.

None of which explains how or why

you sold him inverted munitions.

When I sold him the rounds,

they were perfectly ordinary.

So how did he get them inverted?

We believe he’s functioning as some sort of a broker.

Between our time and the future.

He can communicate with the future?

We all do, don’t we?

E-mails, credit cards, texts.

Anything that goes into the record

speaks directly to the future.

The question is,

can the future speak back?

And I’m supposed to find out?

To get anywhere near Sator would

take a fresh-faced protagonist.

And you are fresh as a daisy.

Get close.

Find out what he’s receiving

and how.

Is it safe to involve

British Intelligence?

I have a contact who’s out of Sator’s reach.

You must’ve had a plan for getting out.

Not one I love.

May I help you, sir?

I’m Mr. Crosby’s lunch.

I presume you mean

Sir Michael Crosby’s lunch.

Presume away.

If you’ll follow me.

Started without you.

Hope you don’t mind.

I’ll catch up.

Same for me, please.

I’ll send the waiter.

No, just pass on the order.

I gather you have an interest in a certain Russian national.

Anglo-Russian.

So I have to watch my step.

Indeed.

He’s tapped into

the intelligence services.

I’ve warned them

he’s feeding them rubbish.

but they don’t seem to care.

Tell me about him.

I assume you’re familiar with the Soviet-era secret cities.

Closed cities, not shown on maps.

Built around sensitive industries.

Most of them have been opened

up and renamed as regular towns.

Not the one Sator grew up in.

Stalsk-12.

In the ’70s, it had a population of about 200,000.

Thought to be abandoned.

Abandoned?

Some kind of accident after which it was used for underground tests.

Two weeks ago, same day as the

Kiev opera siege,

we spotted a detonation in northern Siberia,

just where Stalsk-12 was.

Sator emerged from this blank spot on the map

with ambition.

and enough money to buy his way

into the British establishment.

Through his wife?

Katherine Barton.

Oldest niece of Sir Frederick Barton.

She works at Shipley’s.

Met Sator at an auction.

A happy marriage?

Practically estranged.

Well, how do I get to Sator?

Well, through her, of course.

You may have an inflated idea of my powers of seduction.

Hardly.

We have an ace in the hole.

You’re carrying a Goya in a Harrods bag.

It’s a fake by a Spaniard named Arepo.

One of two we’ve confiscated from an embezzler in Bern.

What happened to the other one?

It turned up at Shipley’s.

Authenticated by Katherine Barton.

Put on auction.

And who do you think bought it?

Her husband?

Mmm-hmm.

Does she know it’s a forgery?

Oh, it’s hard to say.

Rumor has it that she and Arepo were close.

Look, no offense,

but in this world, when someone is claiming to be a billionaire.

Brooks Brothers won’t cut it.

I’m assuming I’m on a budget.

Save the world,

then we’ll balance the books.

Can I recommend a tailor?

I’ll manage.

You British don’t have a monopoly on snobbery, you know.

Well, not a monopoly.

More of a controlling interest.

Could you box that up for me?

Goodbye, Sir Michael.

How can I help, sir?

Sorry, I wasn’t notified of any appointments, Mr..

Goya.

Mr. Goya.

No.

I’m told you’re the person to see about Goya.

That’s extraordinary.

What’s it worth?

Let’s not get ahead of ourselves.

Lots of work to do

before any kind of valuation.

Provenance, microscopic

examination, X-rays.

But what does your heart tell you?

Sir, where did you say you acquired this drawing?

Tomas Arepo.

I bought my Goya for cents on a dollar from an irate Swiss banker.

Traced it back to Arepo, then realized I scored a bargain

when he told me who paid top dollar for another one of his pictures.

Your husband.

Where’s your bargain?

Your drawing’s an obvious fake.

My drawing’s a very good fake.

You know that better than anyone.

The information’s the bargain.

The information that I helped

defraud my own husband?

He and I are in related businesses,

but he’s a very hard man to meet.

If you and I were to make an arrangement.

Arrangement?

You mean blackmail.

Don’t be afraid of the word.

My husband isn’t.

I’m sorry to tell you he got there first.

He knows?

And he’s never done anything about it?

Why would he?

He paid $9 million for it.

Barely cover the cost of the holiday he just forced us on.

Where’d you go, Mars?

Vietnam, on our yacht.

His yacht.

You’ve got the suit.

The shoes, the watch.

Think you’re a little out of your depth.

People who’ve amassed fortunes, like your husband’s,generally aren’t okay with being cheated out of any of it.

The drawing is his hold over me.

He threatened me with police.

Prison.

The works.

He controls me.

My contact with my son.

Everything.

Leaving would never have been easy but now it’s impossible.

You can’t fight.

Just beg.

In Vietnam,

I tried to love him again.

Thought if there was love there, he might give me my son back.

We sat on that bloody boat

watching the sunsets,

imitating some earlier time in our lives.

He seemed happy,

so I asked him.

And he made me an offer.

He’d let me go if I agreed

never to see my son again.

I expressed myself.

I took Max ashore.

He called us, contrite.

And when we got back,

I glimpsed some other woman diving off the boat,

and he’d vanished.

I never felt such envy.

You don’t seem the jealous type.

Of her freedom.

You know how I dream

of just diving off that boat?

But you share a son.

That’s my life now.

Did you know the drawing was a fake?

No.

Tomas and I became close,

maybe too close.

I failed.

Andrei can’t conceive of failure, only betrayal.

But I didn’t betray my husband.

Retrospect, maybe I missed my chance.

And he let Arepo walk free.

If you’d actually met Arepo as you claimed,

you’d understand he no longer walks anywhere.

We spoke on the phone.

He can’t do that either.

Where’s the drawing?

Why?

Get me an introduction.

I’ll take the drawing out of the equation.

No picture, no prosecution,

no more hold over you.

I might just be your second chance.

No, I don’t need redemption.

At betrayal.

مشارکت کنندگان در این صفحه

تا کنون فردی در بازسازی این صفحه مشارکت نداشته است.

🖊 شما نیز می‌توانید برای مشارکت در ترجمه‌ی این صفحه یا اصلاح متن انگلیسی، به این لینک مراجعه بفرمایید.