غلط مصطلح جی. آی. جو چیست؟

دوره: علم خوشبختی / فصل: Introduction / درس 4

غلط مصطلح جی. آی. جو چیست؟

توضیح مختصر

And it's a fallacy that's kind of near and dear to my heart because I invented it with my colleague, Tamar Gendler, who's a philosopher here at Yale. Joe is this show about these like military guys, this action stuff, and it was like different things will happen every week. And to get a sense of this, I wanted to kind of give you this little metaphor of a spot where you can see that knowing is not enough to really change how you actually think about it, and how you actually behave.

  • زمان مطالعه 0 دقیقه
  • سطح متوسط

دانلود اپلیکیشن «زوم»

این درس را می‌توانید به بهترین شکل و با امکانات عالی در اپلیکیشن «زوم» بخوانید

دانلود اپلیکیشن «زوم»

فایل ویدیویی

برای دسترسی به این محتوا بایستی اپلیکیشن زبانشناس را نصب کنید.

ترجمه‌ی درس

این عقیده که چون من این چیزها را می دانم، باید در آن و همه آن چیزهایی که ما نیاز داریم تا انجام دهیم، خوب باشم درست نیست .

شما به خواندن این نوع از مطالعات نیاز دارید و سپس سعی خواهید کرد تا یک فرد درخشنده باشید.

این در حقیقت یکی از اولین استدلال‌های غلطی است که در این دوره پیرامون آن صحبت می‌کنیم.

و این اشتباهی است که به نوعی برای من ملموس است زیرا من آن را با همکارم تامار گندلر، که فیلسوف در ایالت ییل است، کشف کردم.

اما این استدلال غلطی است که به نام جو فلاسی شناخته شده است.

و همان‌طور که ممکن است حدس بزنید جو فلاسی پس از کارتون جو، این‌گونه نامیده شد.

چند نفر از بچه‌ها در دوران کودکی آن کارتون را دیده‌اند؟

(اصلاً) نام کارتون جو را شنیدید؟

برخی از مردم یا شما ممکن است تجربه آن را از دست داده باشید، این یک نمایش فوق‌العاده از دهه 80 است.

فرهنگ 80 ساله خود را با دیدن کارتون جو، درک کنید.

اما استدلال غلط بعد از جو نامیده شد زیرا وی (در کارتونش) این نوع از بچه‌های جنگجو با محتوای اکشن را به ما نشان می‌دهد و این همانند چیزهای متفاوتی بود که هر هفته اتفاق خواهد افتاد.

اما در پایان نمایش، هر هفته (که نمایشی برای بچه‌ها بود) آنها این اطلاعات خدمات عمومی را ارائه می‌دادند.

مانند این که نگاه به دو طرف خیابان کنید وقتی در حال عبور از خیابان هستید و با غریبه‌ها نیز صحبت نکنید و از همین قبیل اطلاعات دیگر.

و در پایان آن، بچه‌ای که در آن آگهی خدماتی بود می‌گفت، جو تشکر می‌کنم، الان می دانم.

و جو می‌گفت: آنها نوعی از عبارات کلیدی است که دانستن نیمی از نبرد است. و بنابراین این یک اشتباه است. اینکه این ایده‌های غلط که می دانیم، نیمی از نبرد است. جو فکر می‌کرد که وقتی شما یاد بگیرید زمانی که در حال عبور هستید، نگاه بیندازید، این نوعی اقدام است. اکنون شما می دانید چگونه آن را انجام دهید. و کارتون جو حتی نوع بسیار جذاب گرافیکی آن در اینترنت هست، سرچ کنید. اما این ادعا یقنیا درست نیست. صرفاً دانستن چیزی برای به عمل درآوردن آنها، کافی نیست.

صرفاً دانستن چیزی، برای تغییر رفتار، کافی نیست.

و این استدلال غلط جو است. من می‌خواستم تا حدی این استعاره را که صرفاً دانستن برایتان کافی نیست را برایتان واضح کنم تا چگونه طرز فکر خود را درباره آن تغییر دهید و چگونه عمل کنید. و برای انجام این کار، ما از کمی استعاره استفاده می‌کنیم.

گاهی اوقات دیدن الگوهای مبتنی بر اندیشه، آن‌چنان که فکر می‌کنیم آسان به نظر نمی‌رسد. و ما قصد استفاده از استعاره دیدگاه را در بخشی دیگر خواهیم داشت چرا که ما عادت کردیم تا دید منفی به همه چیز داشته باشیم. و این قضیه به همین شکل ادامه دارد.

بعضی از شما ممکن است این عکس را قبل از برداشت غلط مولر لایر دیده باشید. چند نفر آن را قبلاً دیده‌اند؟ فقط برخی از دوستان درست است؟

بنابراین، برای افرادی که شاید قبلاً آن را ندیده‌اند، کدام یک از این دو خط، خط بالا یا خط پایین، طولانی‌تر به نظر می‌رسد؟ یا حتی اگر آن را بدانید بگویید که کدام‌یک طویل‌تر به نظر می‌رسد. خط پایینی. متشکرم. خب، اگر شما این عکس را قبلاً دیده باشید، شما می دانید که در حقیقت این دو عکس یکسان هستند. شما می‌توانید این را بردارید. اما این چیزی که می دانیم نیمی از نبرد نیست.

شما بچه‌ها در مورد این (موضوع یا عکس) در مقدمه بحث روان، یا در اینترنت و امثال اینها یاد گرفته‌اید اما شما نمی‌توانید به چشمانتان بیاموزید که خط پایینی را طویل‌تر نبیند حتی اگر شما بدانید که مشکل چیست، چشمان شما هنوز هم اشتباه می‌بیند.

تنها دانستن این مسئله، شرایط را بهتر نمی‌کند.

من فکر می‌کنم این یک توهم جالب و حتی سرگرم کننده است، که چرا برخی از شما هر کدام از این جداول شپرد، را پس از راجر شپرد دانشمند علم بینایی ندیده‌اید. و در اینجا یک حیله وجود دارد، که کدام‌یک از این دو میز، عمق آن بیشتر است، میز سمت چپ یا میز سمت راست؟ کدام‌یک از این دو میز را از هردو طرف نگاه کنیم بلندتر است. راست یا چپ؟ بقیه مردم هم این‌گونه فکر می‌کنند؟

خیلی خوب. اینجا جایی است که ما از آن لذت می بریم چون من برای این امر، برنامه ریزی کرده ام، این که ما قصد داریم آن را اندازه گیری کنیم و ببینیم که چشم شما خطا می کند. شما آماده هستید؟ خب این (کاغذ ) را روی میز سمت چپ قرار میدهم. درست قرار دادم؟ خیر برعکس است. صبر کنید ما این را انجام میدهیم.

الان در حال اندازه گیری میز سمت چپ هستیم

و الان در حال اندازه گیری میز سمت راست هستیم. این همان چیزی است که شما حدس میزدید. اوه خدای من درست است. من واقعا روی ساختار این کاغذ سرمایه گذاری کردم. من این کار را انجام دادم. اما اکنون که شما این موضوع را می دانید شما قصد دارید آن را نگاه بیندازید و قصد دارید که آن را دقیقا مشابه ببینید. این تغییر نمی کند که چگونه ذهن شما آن را درک کند.

من به شما می آموزم که چگونه این توهمات کار می کند. من می‌توانستم علم بینایی که پشت این قضایا وجود دارد را به شما آموزش دهم که البته قصد انجام آن را ندارم. زیرا اینکه چگونه آن را ببینید را تغییر نخواهد داد.

و این بخشی از استدلال غلط جو است

که دانستن، نیمی از نبرد است.

اما این‌طور نیست. ما واقعاً مجبوریم تا همه آنچه را که فرا می‌گیریم را به عمل در بیاوریم غیر از دانستن مطالبی که باعث تغییر رفتارمان می‌شوند. و اگر ما واقعاً قصد داریم تا رفتارمان را تغییر دهیم، ما باید عادت‌هایمان را تغییر دهیم. ما فقط نمی‌توانیم به یادگیری مطالب بپردازیم. به همین دلیل است که پروفسور بی حال شما در حد و اندازه شما در این دوره شادکامی، خوب نیست.

امید این است که همگی با هم، به عنوان جامعه اجتماعی حمایت شده، بتوانیم این عادت‌ها را جایگزین کنیم. ما می‌توانیم به آنها متعهد شویم، و پس از آن، ما بهتر خواهیم بود. به هر حال، اینها سه دلیل بود برای اینکه من بخواهم این دوره را به شما آموزش دهم. اکنون ما به بخشی از انواع تصورات غلط وارد خواهیم شد. تصورات غلط از لحاظ چیزهایی که ما فکر می‌کنیم، ما را خوشحال می‌کند، و همچنین این که چرا این‌گونه نیست.

ما بیشتر به این نکته توجه خواهیم کرد و در دوره‌ی بعدی به اینکه چرا این‌گونه نیست خواهیم پرداخت.

متن انگلیسی درس

This thought that I, because I know this stuff, should be good at it and that’s all we need to do.

You need to kind of read these studies, and then you’re going to be golden.

That actually is going to be one of the first fallacies that we talk about in the context of this course.

And it’s a fallacy that’s kind of near and dear to my heart because I invented it with my colleague, Tamar Gendler, who’s a philosopher here at Yale.

But it’s a fallacy known as the G.I Joe Fallacy.

And as you might guess, the G.I Joe Fallacy is named after G.I Joe, the cartoon.

How many of guys saw G.I Joe the cartoon as a kid?

Heard of G.I Joe the cartoon?

Some people, you’re missing out, it’s a fantastic show from the 80s.

Get your 80s culture and watch G.I Joe cartoons.

But the fallacy is named after G.I Joe because G.I Joe is this show about these like military guys, this action stuff, and it was like different things will happen every week.

But at the end of the show, every week, because it was a show for kids, they would have this public service announcement.

Look both ways when you cross the street, and don’t talk to strangers, and all these kinds of things.

And at the end of it, the kid in the public service announcement would say, “Thank you G.I Joe Now, I know”.

And then, G.I Joe would say, their kind of canonical phrase, which is that “Knowing is half the battle”. And so, this is the fallacy. It’s this mistaken idea that knowing is half the battle. G.I Joe used to think that when you learn look both ways when you cross the street, then you’re kind of done. Now you know how to do it. And G.I Joe even has this kind of awesome like graphic if you Google it on the Internet. But the claim is that this actually isn’t true. Merely knowing something is not enough to put into practice.

Merely knowing something is not enough to actually change your behavior.

And that’s the G.I Joe Fallacy. And to get a sense of this, I wanted to kind of give you this little metaphor of a spot where you can see that knowing is not enough to really change how you actually think about it, and how you actually behave. And to do that, we’re going to use a bit of a metaphor.

Sometimes seeing our own thought patterns aren’t as easy as we think. And we’re going to use the metaphor of vision in part because we’re used to seeing that our vision is off. We’re used to seeing things like optical illusions and so on.

Some of you may have seen this one before it’s the Muller-Lyer illusion. How many have actually seen it before? And some folks, right?

And so, for the folks who maybe haven’t seen it before, which of these two lines, the top one or the bottom one looks longer? Or even if you know it, say which one to you looks like it’s longer. The bottom one. Thank you. Well, if you’ve seen the image before, you know that in fact they’re the same length. You know you could take it away. But this is the thing about knowing not being half the battle.

You guys have learned about this in Intro Psych, or on the internet, and so on, but you can’t teach your eyes not to see the bottom one as longer, even though you know what the problem is, your eyes are still seeing in the wrong way.

Merely knowing it doesn’t make it better.

Here’s an even more fun illusion I think, which is why maybe some of you haven’t seen which is the these Shepard’s Tables after the vision scientist, Roger Shepard. And here’s the illusion, which of the two tables is kind of longer in depth, the one on the left, or the one on the right? Which of these two tables is kind of longer both ways? The one on the left? Other people think so too?

All right. Here’s where we do the awesomeness because I planned for this, is that we’re going to measure it and see that your vision is wrong. You’re ready? So, here is the one on the left. Put that there, it’s like basically, Did I do it right? No, it’s upside down. Hold on, we got this.

Here we go, one on the left.

And here we go, one on the right.

This is where you’re supposed to go, Whoa! Oh my goodness, right? And I actually invested in this construction paper. I did this whole demo. But now, you know this but you’re going to look at it, and you’re going to see it exactly the same way. It doesn’t change how your mind perceives it.

I can teach you how these illusions work. I could teach you the vision science behind it, which I’m not going to do. It’s still not going to change how you see it.

And this is the part of the G.I Joe Fallacy.

This idea that knowing is half the battle.

It’s not. We actually have to do all kinds of stuff other than just knowing stuff to change our behavior. If we really want to change our behavior, we have to change habits. We can’t just learn the stuff. And that is why your professor is kind of just as mopey, and just as not good at this well-being stuff as you guys. The hope is that we, together, as a socially supported community, can put these habits into place.

We can commit to them, and then we’re all going to get better. Anyway, these are the three reasons why I wanted to teach this course, and why I want to teach this course now. Now, we’ll get into the part about these kinds of misconceptions. Misconceptions in terms of what we think is going to make us happy, and also why it kind of doesn’t.

We’ll focus more on why it doesn’t in the next round.

مشارکت کنندگان در این صفحه

مترجمین این صفحه به ترتیب درصد مشارکت:

ویرایشگران این صفحه به ترتیب درصد مشارکت:

🖊 شما نیز می‌توانید برای مشارکت در ترجمه‌ی این صفحه یا اصلاح متن انگلیسی، به این لینک مراجعه بفرمایید.