سرفصل های مهم
درس 03
توضیح مختصر
- زمان مطالعه 0 دقیقه
- سطح متوسط
دانلود اپلیکیشن «زوم»
فایل ویدیویی
برای دسترسی به این محتوا بایستی اپلیکیشن زبانشناس را نصب کنید.
ترجمهی بخش
میریم کوهستان،
گریفی
راه افتادیم قراره سفر خوبی باشه
بذار اینو ازت بگیرم، سارا
ممنون خواهش میکنم
میدونی داستی،
به نظرم تو و کرت اگه یکم زمان با من و بابام بگذرونین ممکنه براتون خوب باشه
هی، نمیبینی اون میخواد چیکار کنه؟
فکر میکنه من و تو نفرتمون از همدیگه رو مخفی میکنیم و باهمدیگه موندنمون توی یه کلبه باعث میشه این حسمون آشکار بشه
ولی تو که این کار رو نمیکنی، میکنی، برد؟
من چیکار نمیکنم؟ مخفی میکنی؟
نه، من چیزی رو مخفی نمیکنم
خوبه، منم ازت چیزی رو مخفی نمیکنم
خیلی خب، بیاین از این فرصت استفاده کنیم تا بهش نشون بدیم ما نفرتمون رو از هم مخفی نمیکنیم
چون مخفی نمیکنیم
من احساساتم کاملاً آشکاره
خیلی خب، خوبه
مطمئنی میخوای اونطوری وسایل رو جمع کنی؟
ببین، من و برد مثل یه تیم همه چی رو تحت کنترل داریم، خب؟
درسته، برد؟ درسته
آره، من در مورد سفر چی میدونم
من فقط به فضا رفتم
چیه، واسه شاتل فضایی واسه خودت چمدون بستی؟
چمدونهای دوستهای فضاییت رو توی صندوق عقب شاتل جمع کردی؟
حقیقتش آره،
من شاتل رو جمع کردم
خیلی باحاله!
خوشم میاد همیشه توی یه دفترچه
برای کتابت ایده یادداشت میکنی
تا حالا شده مردم دیوونه بشن و فکر کنن ممکنه چیز بدی در موردشون بنویسی؟
میگما، برد، میشه تو راه یکم باهام تمرین “بله گفتن” بکنی؟
“بله” و ممنون که ازم خواستی
تازگیا توی یه کلاس نمایش بذلهگویی عضو شدم
برد چند سال بود که مجبورم میکرد عضوش بشم چون خیلی بامزهای
آره، خیلی لذت میبرم
تو هم باید عضو بشی، کرت
ترجیح میدم یه اسلحهی پر رو پیشونیم باشه
شنیدی؟
همین الان از خودت درآوردی؟
باریکلا!
یه لبخند هم نزدی
میذاری من درستشون کنم، آقای کلهشق؟
خودم درست میکنم عمراً جا بشن
هی، بچهها، نه، نه، نه چطوره توی ماشین من پیش آدریانا بشینین
تا تو راه پدربزرگ کرت از مصاحبت با بابابزرگ لذت ببره قبلاً یه جا براتون توی فضاپیما آماده کردم، کاپیتان!
بازم عمراً جا بشن
نه، درستش میکنم. خوب هم جا میشه
فقط باید چرخهاش رو ببندم
راحت جا شد!
خیلی خب، بریم
هی، آدریانا، میدونی،وقتی رسیدیم اونجا میتونم بهت یاد بدم اسنوبرد سواری کنی
تو بابام نیستی
خیلی خب.
قراره سفر باحالی بشه
وقت داستان یه کلمهایه
همه میتونن بازی کنن، لازم نیست فقط من و بابا بازی کنیم
همیشه بهترین شروعها رو بهمون میدی
عمو توماس رفت پاورچین پاورچین
به
ساختمان امپایر استیت
میخواستی با اون به کجا برسی؟
همشون به خاطر خوردن پنکیک بود
♪ پنجاه و شش بطری آبجو روی دیوار ♪
♪ پنجاه و شش بطری آبجو ♪ “جی” جرجیا،
پلاک ایالت جرجیاست
آماده و بازی سکوت
توی این بازی افتضاحم!
نمیتونم بازی کنم
نمیتونم بازی کنم
از بازی سکوت متنفرم
همیشه از خانوادهی “شیمپا” خوشمون میومد
باربرها فکر کردن خونهی شیمپا خونهی ماست و نزدیک بود اونجا اسبابکشی کنیم
خانوادهی اشتباهی بود! نزدیک بود با شیمپاها زندگی کنیم
البته من که مشکلی نداشتم
چون خیلی به ویکی شیمپا علاقه داشتم
بابا، ممنون
باعث شدی یه سفر پنج ساعته مثل برق و باد بگذره
فقط میخواستم به همه خوش بگذره
هیچی مثل یه سفر خوب و آرامشبخش نمیشه، درسته بابا؟
چیزی نبود
من با شامپانزهها توی فضای بسته محبوس بودم
دیلان یه دوستدختر پیدا کرده!
نه، پیدا نکردم! ساکت باش!
آره، عاشقشی
میخوای براش گل بخری و لبهاش رو ببوسی
بس کنین! خندهدار نیست!
مگان! در مورد مسخره کردن برادرت به خاطر دخترها چی بهت گفته بودم؟
اون هنوز داره مسخرهاش میکنه
با گلوله برفی هم زد تو سرش
خب، من مادر اون نیستم
حالا برادرت رو ببر داخل، لطفاً. بجنب، عزیزم
زود باش، گریفی
پس دیلان به دخترها علاقه پیدا کرده؟
میدونی، فکر کنم وقتشه که باهاش در مورد این مسائل حرف بزنیم
حرف بزنی؟ منظورت حرف زدن در مورد مسائل جنسیه؟
“مسائل جنسی”؟ الان میرم سراغش، سارا جون
خیلی وقته که منتظر این بودم
کلی حرف آماده کردم
همهاشون حرفهای دلگرمکنندهای هستن
مطمئنم تو و برد تو این مورد میترکونین
مگه اینکه این از لحظات باباهای مشترک نیست؟
نه نه
منظورم اینه، نه، البته که هست
هست
آره، هست
قراره باشه.
خیلی خب
آره، باهمدیگه باهاش حرف میزنیم
داستی! شنیدم فلشکارتهایی برای این موارد وجود دارن
فلشکارت
اون فلشکارت داره که به پسرت یاد بده چطوری مخ بزنه
نه، البته که نه
کارتها شامل تولید مثل، بلوغ و بهداشت هستن
خب، عالیه. تو با فلشکارتها آمادهاش کن منم با حرفهای دلگرمکنندهام آمادهاش میکنم
خیلی خب؟ از پسش برمیایم
آمادهایم
زمانی که برد اولین بار در مورد دخترها ازم سوال کرد رو هیچوقت یادم نمیره
بردمش بیرون تا باهاش حرف بزنم
خیلی کنجکاو و ملاحظهکار بود
بعد برش گردوندم به خوابگاه دانشگاهش
آره…
خب، بفرمایین تو
هی، نگاه کن، اتاق بازی داره
واو. آدریانا، نگاه کن میز بیلیارد هم داره
این شد یه چیزی
نماش رو ببینین!
چوبکاریهای مورتیس و تنون رو نگاه کنین!
زدم تو خال
پدرت کارش رو بلده که اینجا رو گرفته
وای،
همین رو بگو.
بهتره یه رژه به افتخارت ترتیب بدم، نه؟
بیصبرانه منتظرشم
خب، میخوای بنرهای تشکر رو روی طبلها بچسبونیم یا روی جلد شیپورها؟
هی، کسی چمدون من رو نیاورده داخل؟
سرپرستم، “کلاید یونیکس”…
بعد از اینکه “کربی کلر” سال 86 بازنشسته شد، جانشینش شد
مزرعهی اسب، شبهجزیرهی “آپر” توی میشیگان
روستای زیباییه،
اگه فرصت کردی سر بزن
واو
دوش باحالیه عجیبه
کنترل نداره
هی، عزیزم، چطوری دوش رو باز میکنن؟
دوش باز شد
بسته! دوش بسته شو!
دوش بسته شد
وای خدا!
آب با صدا کنترل میشه، چه باحال
آب سرد
بسته شو! دوش بسته شو!
دوش بسته شد
آب… سرده…
آب. دوش سرد
آب رو سرد کن دیگه آب سرد
آب بسته شو! قطع شو!
قطع شو
خدای من
خدای من
ضد خودت زدی
ضربه به خودی شد
توپ هشت، سوراخ گوشه
ایول
آفرین عزیزم مرسی عزیزم
یالا سارا
نه، هر چی میزنی میره تو
صداش خیلی بلنده، دیلان!
صداشو کم کن!
بلد نیستم
!هی هی هی، صداشو بیارین پایین
گریفی خوابه
چرا لباس زنونه پوشیدی، برد؟
وسایلم رو پیدا نمیکنم
مطمئنی ساک من توی ماشین جا شد؟
آره، معلومه. خوب هم جاش کردم
ببین، میشه یکی دیگه پخش کنی؟
این آهنگ رو نمیتونم تحمل کنم
بزن اون یکی. یکی دیگه، بچهها نه نه نه! نه سارا
این آهنگ محشریه
این آهنگ موردعلاقهی بابای اصلیمه
آره خب، خوشحالم که این آهنگ خوشحالش میکنه
فکر میکنی از این آهنگ خوشم نمیاد؟
معلومه که دوست دارم، آهنگیه که آدم رو به آسمونا میبره
آره. ولی اون زد تو ذوقم
منظورت چیه؟
خب دوازده سالم که بود، به یه گروه موسیقی وارد شدم
گروه موسیقی
همهی رفقای محلهمون به خاطرش کلی مسخرهام کردن ولی برام مهم نیست چون برای مراسم یه تعطیلات ”یعنی میدونن کریسمس شده” رو اجرا کردیم و من مصمم بودم که بخش بونو رو اجرا کنم
رفیقم دریک لیندمیر بخش استینگ رو اجرا میکرد اونوقت وقتی جلوی بینندهها اجرا میکردم چی دیدم؟
بابام پای مامان اسکاتی کیمبل رو مالید حتی توجه هم نمیکرد
بخش بونو رو کلا جا انداختم، و همه مسخرهام کردن
هیچی از اون موقع یادم نمیاد
خب من یادمه، خب؟
و کلی داستان دیگه شبیه این یادمه
توی همایش علمی با مامان برایان هایبی رفتی
لیگ نوجوانان با مامان مارک فیتزگرالد و خالهاش رفتی
آره، اینو یادم میاد
آره آره.
میدونی منظورم چیه، بچه جون؟
نه
ایول
داستی! داستی! بیخیال
اون کریسمسمون رو نابود میکنه، برد، بهت گفته باشم
خوشم نمیاد بهت سخت بگیرم ولی تنها کسی که میتونه کریسمت رو خراب کنه کسیه که تو اون آینه داره بهت نگاه میکنه
تنها چیزی که میبینم تویی، برد
خیلی خب. شرمنده، بیا، بیا
بفرما. حالا شد
هنوزم تو رو میبینم برد جدی؟
آره، هنوزم تویی
خیلی خب، ببین دارم تو رو نگاه میکنم، پس منظورم تویی
خب من که دارم تو رو نگاه میکنم، پس تو رو میبینم
اصلا بیخیال آینه شو
تنها کسی که میتونه کریسمت رو خراب کنه خودتی
تو آینه نگاه نکن!
خب اگه به آینه نگاه کنم بازم تو رو میبینم خب
نگران آینه نباش.
اون مثال بدی بود
اصلا فراموش کن که آینهای هم هست باشه
بیا روی اون بچهها تمرکز کنیم و بهشون دوران کودکی بهتری از مال تو ببخشیم
حق با توئه جدی؟
مسئله اونا هستن
مسئله اینه که کریسمس بهتری به اونا ببخشیم
حالا شد
آره و بعدش اون کریسمس فوق العاده رو به سوراخ اون پیرمرد فرو میکنیم
آره همینطوره.
صبر کن. نه!
چرا!
راستش داستی، این آینه رو میذارم کنار
اینطوری دیگه لازم نیست نگرانش باشیم
متن انگلیسی بخش
Off to the mountains.
Here we go, Griffy.
Here we go. Big fun trip!
Let me get that for you, Sara.
Thank you. You’re welcome.
You know, Dusty,
I think you and Kurt spending some time around me and my dad might do you both some good.
Hey, don’t you see what he’s up to here?
He thinks you and me are harboring bad feelings for one another and sticking us together in some cabin is gonna bring out whatever we’re harboring.
But you’re not, are you, Brad?
I’m not what? Harboring!
No, I’m not harboring anything.
Good, ‘cause I’m not harboring anything either.
Okay, well, let’s use this as an opportunity to show him that we’re not harboring.
‘Cause we’re not harboring.
You’re looking at one safe harbor right here.
All right, good.
You sure you want to pack it like that?
Look, me and Brad got everything under control as a team, okay?
Right, Brad? That’s right.
Yeah, what would I know about travel?
I’ve only been to frickin’ space.
What, did you pack the space shuttle yourself?
You pop the trunk, arrange all the bags for you and your little space friends?
I did, as a matter of fact.
Yes, I packed the shuttle.
That’s so cool!
I love how you’re always jotting down ideas
for your book in your little notepad.
People ever get crazy and think you might be writing something bad about them?
Say, Brad, would you mind doing some “Yes, And” drills with me on the way?
“Yes, And” thank you for asking me.
I recently joined an improv comedy workshop.
Brad’s been pushing me to do it for years. Because you’re so funny.
Yeah, I really enjoy it.
You should look into it, too, Kurt.
I’d rather look into a loaded gun.
Did you hear that?
Did you just make that up?
Zinger!
That’s provocative, too.
You ready to let me do that, Mr. Stubborn?
I got it.
It’s never gonna fit.
Hey, kids, no, no, no, no, why don’t you jump into my car with Adrianna, all right?
So Grandpa Kurt here can enjoy Pop-Pop’s company on the way up. Already warmed up a spot in the capsule for you, Captain!
Still never gonna fit.
No, I got it. It’s fitting fine.
I just had to put it wheels-in.
Perfect fit!
All right, let’s go.
Hey, Adrianna, you know, when we’re up there, I can teach you how to snowboard.
You’re not my dad.
All right.
It’s gonna be a fun trip.
It’s time for One-Word Story.
Anyone can join in, doesn’t have to be just Dad and I.
You always give us the best start.
Uncle… …Thomas… …went… …tiptoeing…
…into the…
…Empire State Building.
Where were you going with that one?
This all took place at the pancake breakfast!
Fifty-six bottles of beer on the wall
Fifty-six bottles of beer “G”. Georgia,
Georgia license plate!
Ready, and… Quiet Game.
I’m terrible at this game!
I can’t do it!
I just can’t do it.
I hate the Quiet Game!
We always liked the Shimpahs.
The movers thought the Shimpahs’ house was our house and almost moved us in there!
The wrong family! We would’ve been living with the Shimpahs!
Which I wouldn’t have minded,
‘cause I had a huge crush on Vicky Shimpah.
Dad, thank you.
You make a five-hour trip go by like that!
I just wanted everybody to have a good time.
Nothing like a nice, relaxing road trip, huh, Dad?
It was nothing.
I’ve been in a confined space with a chimp.
Dylan’s got a girlfriend!
No, I don’t! Be quiet!
Yeah, you love her.
You want to buy her flowers and kiss her on the lips.
Stop it! It’s not funny!
Megan! What did I say about teasing your brother about girls?
She’s still doing it.
And she drilled him in the head with a snowball too.
Well, I’m not her mother.
Now, go take your brother inside, please. Go on, sweetie.
Come on, Griffy.
So Dylan’s started noticing the girls?
You know, I think it’s gonna be time to give him the talk.
The talk? You mean the talk about the nitty-gritty?
The “nitty-gritty”? I’m on it, Sar-Bear.
I’ve been looking forward to this for a long time.
I got a whole speech prepared, all right?
It’s all heartwarming stuff.
I’m sure you and Brad will do a bang-up job with that.
Unless this isn’t a co-dadding moment?
No.
No.
I mean, no, of course it is.
It is.
Yeah, it is. It’s gonna be.
Okay, yeah.
Yeah, we’re gonna talk to him together.
Oh, Dusty! I read about some gender-neutral flashcards.
Flashcards.
He’s got flashcards to teach your son how to score.
No, of course not.
They cover human reproduction, puberty, and hygiene.
Okay, great. You tee it up with the flashcards, and I’ll knock it home with the heartwarming speech.
All right? We got this. You’re all set.
I’ll never forget when Brad first started asking questions about girls.
I took him out for “the talk”.
He was so inquisitive and attentive.
Then I dropped him back off at his dorm.
Yeah…
Well, come on in.
Hey, look, there’s a game room!
Wow. Adrianna, look.
And a pool table!
This is what I’m talking about.
Look at that view!
Look at all the mortise and tenon joinery!
Sittin’ fat.
Your old man sure pulled the right rein getting this place.
Oh, wow. I know. Better throw you a parade, huh?
Oh, I am really looking forward to that.
Well, you want the thank yous printed on the bass drums or the sousaphone covers?
Hey, did anyone bring my bag in?
My supervisor Clyde Unix…
He took over after Kirby Keller retired in ‘86.
Horse farm, upper peninsula of Michigan.
Gorgeous country,
if you ever get the chance.
Wow.
Nice shower. That’s weird.
No controls.
Hey, honey, how do you turn the shower on?
Shower on.
Off! Shower off!
Shower off.
Gosh!
Voice-activated water. Cool.
Water cool.
Off! Shower off!
Shower off.
Water… Cool…
Water. Shower cool.
Cool the water.
Water cool.
Water off! Turn off!
Off.
Oh, my God.
Oh, my God!
You scored on yourself.
Friendly fire.
Eight ball, corner pocket.
Yeah.
Good job, babe.
Thank you, babe.
Come on, Sara!
No, that is holding.
It’s too loud, Dylan!
Turn it down!
I don’t know how!
Hey, hey, hey, turn that down!
Griffy’s asleep.
Why are you dressed like a woman, Brad?
I can’t find my stuff.
Are you sure you got my bag to fit in the car?
Yeah, of course. It fit perfect.
Look, can we skip this one?
I can’t stand this song.
Skip it. Skip it, guys.
Oh, no, no, no! No, Sara.
This is a great song.
This is my real dad’s favorite Christmas song.
Yeah, well, I’m glad it makes him happy.
You think I don’t want to like this song?
Of course I want to, it’s a super uplifting song.
Yeah.
But he ruined it for me.
What are you talking about?
All right, so I’m 12 years old, and I join the Glee Club.
Glee Club.
All my buddies in the neighborhood, they gave me crap over it, but I don’t care,
because for the holiday pageant we’re doing Do They Know It’s Christmas?,
and I was determined to land that Bono part.
So my buddy Derrick Lindmeyer is laying into the Sting part, when out in the audience, what do I see?
My dad giving Scotty Kimball’s mom a foot rub, not even paying attention!
I totally missed the Bono part, and everybody made fun of me.
I got no recollection of that.
Yeah, well, I do, all right?
And I got a lot of other stories just like it.
Science Fair, you left with Brian Higby’s mom.
Little League regionals, you left with Mark Fitzgerald’s mom and his aunt!
Oh, yeah, now that I remember.
Yeah, yeah.
Know what I mean, kid?
No.
Nice.
Dusty! Dusty! Come on.
He’s gonna ruin Christmas, Brad, I’m telling you.
Look, I hate to hit you with the tough love, but the only person who can ruin your Christmas is looking back at you from that mirror.
All I see is you, Brad.
Okay. Well, sorry. Here. Here.
There. There we go.
Still you, Brad.
Is it?
Yeah, it’s still you.
Okay, well, look, I’m looking at you, so I meant you.
Well, I’m looking at you, so I see you.
Forget the mirror.
You’re the only one who can ruin your Christmas.
Don’t look at the mirror!
I’m still looking at you if I look in the mirror.
Don’t worry about the mirror.
That was bad.
Forget the mirror exists. Okay.
Let’s just focus on those kids and giving them a better childhood than you had.
You’re right.
Yeah?
It’s about them.
It’s about giving them a better Christmas.
There you go.
Yeah, and then we jam that amazing Christmas right in his butthole!
Yes, we do.
Wait! No.
Yes!
You know, Dusty, I’m just gonna take the mirror down.
Then we don’t have to worry about it.
مشارکت کنندگان در این صفحه
تا کنون فردی در بازسازی این صفحه مشارکت نداشته است.
🖊 شما نیز میتوانید برای مشارکت در ترجمهی این صفحه یا اصلاح متن انگلیسی، به این لینک مراجعه بفرمایید.