درس 04

توضیح مختصر

  • زمان مطالعه 0 دقیقه
  • سطح ساده

دانلود اپلیکیشن «زوم»

این بخش را می‌توانید به بهترین شکل و با امکانات عالی در اپلیکیشن «زوم» بخوانید

دانلود اپلیکیشن «زوم»

فایل ویدیویی

برای دسترسی به این محتوا بایستی اپلیکیشن زبانشناس را نصب کنید.

ترجمه‌ی بخش

‫ایول!

‫بفرما. بفرما

‫هی، دستکشت کو؟

‫نه! گریفی!

‫ببخشید

‫گریفی!

‫گریفی! آهای!

‫گریفی!

‫گریفی!

‫مراقب باش، عزیزم!

‫اون برده؟

‫اون برده! ‫برده

‫اون پسر هیچوقت… ‫ آهای بیا اینجا

‫اینو نگاش کن

‫عزیزم

داستی، خوشت میاد؟

‫بذار یه عکس برای نوه و نتیجه‌هات بگیرم

‫برای مردم تره‌هوت تولد عیسی ‫مسئله مهمیه

‫اون ناجیه، این برای زندگی پربرکت

‫بابا

‫بیا بریم، بابابزرگ

خیلی قشنگه

ما این تفنگ خوشگل رو می‌خوایم

‫نه نه نه نه

‫امروز اینو نمی‌خریم ‫چون خونواده‌ی ما تفنگ نگه نمی‌داره

‫خدای بزرگ

اون تو رو چه آدمی کرده؟

‫‫خیلی خب، پرتش کن پایین!

‫خیلی خب، انداختمش بردی!

‫برد!

‫سلام عزیزم!

‫برد! برد!

‫یه کلاه لازم داری.

‫وگرنه یخ میزنی، عزیزم

‫ممنون خوشگلم

‫چقدر خوشگل شدی

‫هی، می‌خوام باهات حرف بزنم.

‫نگران باباتم

‫احساس نمی‌کنی کم‌حرف‌تر از قبل شده؟

‫حتماً شوخیت گرفته

‫آخه بدون مامانت اومده

فکر نمی‌کنی عجیب باشه؟

‫احیاناً مشکلی پیش نیومده باشه؟

‫منظورت رابطه‌ی بین مامان و بابامه؟

‫آره!

‫چی؟ اونا بیشتر از ما‫هم رو دوست دارن!

‫آره

‫کلاهت رو برات آوردم که!

‫نه عزیزم،

منظورم که این نبود

‫یه تعریف بزرگ بود. ‫بیخیال

‫باید درک کنی

‫برد! لامپ‌های کریسمس!

‫نه نه نه

‫همه‌ی رشته سیم‌های لامپ‌ها به هم وصلن

‫فکر بدی بود!

‫هیچکدوم این کلیدا کار نمی‌کنن!

‫مراقب باشین

‫بابا! این اهرم‌ها به چه دردی می‌خورن؟

‫سارا! دور شو!

‫برد!

‫برد، ولش کن!

‫نمی‌خوام به ماشینت بخوره

‫ولش کن!

بهش بگو ولش کنه

ولش کن ‫ حالت خوبه؟

‫ببین بغل ماشینم رو چیکار کردی، پسر

‫داستی، خیلی متأسفم

‫عزیزم!

‫دیگه عمرا اون بابانوئل رو بذارم اون بالا!

‫منم نمی‌خوام بذارمش رو سقف

‫چرا ولش نمی‌کنه؟

‫چون یه اسکله!

‫ای مادر به…

‫دان

‫دان

‫دان، پاشو. دان!

‫دان پاشو! دان! دان!

‫کرت، حالت خوبه؟

‫کابوس دیدی؟

‫می‌خوای صحبت کنیم؟

‫آره، می‌خوام یکی منو بغل کنه.

‫قلبم به درد اومده. نه!

‫به ترموستات دست زدی؟

‫بیشترش کردی؟

‫معلومه که نه

‫کسی با ترموستات ور رفته؟

‫آره! 85 درجه‌ست

اصلا می‌دونی حتی چند درجه ‫بالا پایین بشه چقدر قبضش اینور و اونور میشه؟

‫معلومه که می‌دونم!

‫نمیشه بهش فکر نکرد

‫بابا؟ کرت؟

جریان چیه؟

‫چرا اینقدر گرمه؟

‫یه نفر با ترموستات ور رفته!

‫چی؟ آخه کی همچین کاری می‌کنه؟

‫پیش خودت فکر کردی چیکار می‌کنی؟

‫اینجا داریم می‌پزیم!

‫من دوست دارم با پنجره باز بخوابم

‫هی بچه‌جون

‫اجازه داری تو اتاق مامانت ‫دست به ترموستات بزنی؟

‫دیوانه

‫جریان چیه؟

‫ادریانا! اون درجه ترموستات رو بالا برده!

‫گفت هر وقت عشقش بکشه ‫با ترموستات اتاقت ور میره

‫داستی، راست میگه؟

‫بگو که نه

‫محض رضای خدا، داستی!

‫حالا که تو زحمت افتادی شاید لازم باشه کیف پولت ‫و دفترچه حسابت رو هم بدی!

‫برد، اجازه میدی بچه‌ها ‫توی خونه‌ات دست به ترموستات بزنن؟

‫چی؟ نه! ترموستات یه پیمان مقدسه

‫اصلا باورم نمیشه که ‫داریم درموردش بحث می‌کنیم!

‫این دیوونگیه!

‫خدایا، حتی برد هم کنترل خونواده‌اش دستشه

‫هی، تو حق نداری چیزی بگی خب؟

‫وقتی منو فرستادی به دانشگاه افسری ‫سخت نبود که منو از ترموستات دور کنی

‫کرت، این کارو نکردی

‫اون دیگه از کنترل خارج شده بود.

‫صبح تا شب می‌خوابید

صبح تا شب می‌خوابیدم

صبح تا شب می‌خوابیدی؟

‫چهار سالم بود!

‫خیلی خب، همه آروم بگیرن

‫تقصیر داستی نیست که ‫گذاشته ادریانا برخلاف حرفش عمل کنه

‫به حرفم گوش می‌کنه!

‫متوجهم که چطور یه ناپدری بودن ‫باعث میشه احساس کنی قدرت و اختیارش ‫رو نداری که بچه‌ی یه نفر دیگه رو تربیت کنی

‫هی، پوزخند نزن، خب؟

‫و نمی‌خواد بهم کمک کنین

‫ببین، کارن و راجر خیلی لوس بارش آوردن

‫دیوونگیه!

‫و کاری از دستت برنمیاد.

‫می‌فهمم

‫تو یه ناپدری هستی.

‫دهنت سرویسه

‫اون بچه هیچوقت بهت احترام نمی‌ذاره ‫مگه اینکه بهش سخت بگیری

‫اون چه کوفتی بود، برد؟

‫می‌دونم.

اون سنتیه

‫به نظرم خیلی خوب از ‫پسش براومدی، برد

‫به نحوه‌ی بیان احساساتت افتخار می‌کنم

‫بیا اینجا

‫بازم؟ واقعا؟

‫شب بخیر، داستی

‫شب بخیر بابا. ‫شب بخیر برد

متن انگلیسی بخش

Yeah!

Here we go. Here we go.

Hey, where’s your glove?

No! Griffy!

Excuse me.

Griffy!

Griffy! Hey!

Griffy!

Griffy!

Watch out, honey!

Is that Brad?

That’s Brad! That’s Brad.

That boy never… Hey, come here. Look at this.

Honey.

Dusty, you like that?

Let me capture this for posterity.

The Nativity is a big deal in Terra Haute.

This is the Redeemer, this is Abundant Life.

Dad.

Let’s go, Pop-Pop.

It’s real pretty.

We’ll take the pretty gun.

No. No, no, no, no.

We’re not gonna take that today ‘cause we are a gun-free family.

Good Lord.

What has he turned you into?

All right, throw it down!

All right, here it comes, Braddie!

Brad!

Hey, honey!

Brad! Brad!

You need a hat.

You’re gonna freeze, babe.

Thanks, sweetie.

You look cute.

Hey, I want to talk to you.

I’m worried about your dad.

Don’t you think he seems slightly less chatty than normal?

You got to be sh@tting me.

I mean, he shows up here without your mom?

Don’t you think that’s weird?

There might be a problem?

With my mom and dad’s relationship?

Yeah!

What? They love each other more than we do!

Yeah.

I brought you your hat!

No, honey,

I didn’t mean it that way.

It’s a huge compliment. Come on.

You got to understand.

Brad! The Christmas lights!

No, no, no, no.

All the light strands are connected.

A terrible idea!

None of these switches work!

Heads up.

Dad! What are these levers for?

Sara! Stand clear!

Brad!

Brad, let it go!

I don’t want it to hit your car.

Let it go!

Tell him to let it go.

Let it go!

Are you all right?

Look what you did to the side of my car, man.

Dusty, I’m so sorry.

Honey!

I’m not putting that Santa Claus back up there.

I don’t want to put it back on the roof, either.

Why didn’t he let go?

Because he’s an idiot!

Son of a…

Don.

Don.

Don, wake up. Don!

Don, wake up! Don! Don!

Kurt, are you okay?

Did you have a bad dream?

Do you need to talk?

Yeah, I need to be held.

My heart hurts. No!

Did you touch the thermostat?

Did you turn it up?

Well, of course not.

Did somebody fiddle with the thermostat?

Yes! It’s 85 degrees. 85!

Do you have any idea how much even a few degrees can impact the gas bill?

Of course I do!

It’s unthinkable.

Dad? Kurt?

What’s going on in here?

Why is it so hot?

Someone fiddled with the thermostat!

What? Who would do that?

What do you think you’re doing?

It’s roasting in here!

I like to sleep with my window open.

Hey, kid.

Are you allowed to touch the thermostat at your mom’s house?

Duh.

What is going on?

Adrianna! She turned up the thermostat!

Said she fiddles with the thermostat at your place any time she damn well pleases.

Dusty, is that true?

Tell me that’s not true.

Oh, criminy, Dusty!

You might as well give her your wallet and your while you’re at it!

Brad, do you let the kids touch the thermostat at your house?

What? No! The thermostat is a sacred covenant.

I can’t believe we’re even talking about this!

This is madness!

Oh, God, even Brad’s got his house in order.

Hey, you got no right to talk, all right?

It wasn’t hard to keep me away from the thermostat once you shipped me off to military school.

Kurt, you didn’t.

He was out of control.

He was a bedwetter.

I was a bedwetter.

Were you a bedwetter?

I was four years old!

Okay, everyone take it easy.

It’s not Dusty’s fault that he lets Adrianna walk all over him.

She does not walk all over me!

I can see how being a stepdad, you might not feel empowered to discipline someone else’s child.

Hey, quit your scoffing, all right?

And you two quit helping me.

Look, Karen and Roger spoil her to no end.

It’s crazy!

And there’s nothing you can do.

I get it!

You’re the stepdad.

You’re screwed.

That kid’s never gonna respect you unless you bring the hammer down.

What the hell was that, Brad?

I know.

He’s old school.

I think you handled this really well, Brad.

I’m so proud of the way you express yourself.

Come here.

Again? Really?

Good night, Dusty!

Good night, Dad. Good night, Brad.

مشارکت کنندگان در این صفحه

تا کنون فردی در بازسازی این صفحه مشارکت نداشته است.

🖊 شما نیز می‌توانید برای مشارکت در ترجمه‌ی این صفحه یا اصلاح متن انگلیسی، به این لینک مراجعه بفرمایید.