سرفصل های مهم
10بخش
توضیح مختصر
- زمان مطالعه 0 دقیقه
- سطح سخت
دانلود اپلیکیشن «زوم»
فایل ویدیویی
برای دسترسی به این محتوا بایستی اپلیکیشن زبانشناس را نصب کنید.
ترجمهی بخش
و اون وقت به من ميگن ديوونه
حالا يادم مياد… اولين باري رو که ديدمتون يادم مياد
بزرگترين گروه نخاله اي بودين که به چشم ديده بودم
منو ياد بچگي هاي خودم انداختين
و حالا همه اينجاييم، چهار سال بعد هنوز يه گروه نخاله هستيم
خُب شايد ولي ما همديگه رو داريم
و البته، هري
که به زودي جوان ترين قهرمان سه جادوگر ميشه!
هورا!
هاگوارتز، هاگوارتز هاگوارتز ما
لطفاً يه چيزي ياد بده به ما
آقاي کرواچ؟
اينجا يه نفر مُرده فاج
و آخريش هم نخواهد بود تو بايد يه کاري بکني
نميشه
در همچين شرايطي، جامعه ي جادوگري براي مقاومت نگاهشون به رهبر معطوف ميشه، دامبلدور!
پس يه بار هم که شده نشونشون بده!
مسابقه ي قهرماني سه جادوگر لغو نميشه نمي خوام مردم فکر کنن که من يه ترسو هستم!
يه رهبر واقعي کار درست رو انجام ميده کاري به اين نداره که بقيه چي فکر مي کنن
تو به من چي گفتي؟ ببخشيد آقايون
بهتره بدونين که اين گفتگو ديگه محرمانه نيست
اوه هري
هري، چقدر خوشحالم که دوباره مي بينمت
من مي تونم بعداً برگردم پروفسور
لزومي نداره هري. من و وزير کارمون تموم شده يه دقيقه ي ديگه بر مي گردم
آقاي وزير، بفرماييد
بفرماييد کلاهتون
اوه هري، موقعي که من نيستم اين لقمه هاي شيرين بيان کوچيک رو امتحان کن
ولي حواست باشه اونا يه ذره تيز هستن
پروفسور؟
پروفسور بله
ايگور کارکاروف، شما به درخواست خودتون از آزکابان به اينجا منتقل شده ايد…
تا در اين محکمه شهادت بدهيد
اگر شهادت شما مهم باشد…
شايد محکمه حاضر شود دستور آزادي فوري شما را صادر کند
تا آن زمان، از نظر وزارت سحر و جادو شما يک مرگ خوار مجرم باقي مي مانيد
آيا اين شرايط را مي پذيريد؟
بله قربان و چه مطالبي را مي خواهيد ارائه دهيد؟
من اسم هايي دارم، قربان
کسي به نام روزيه بود، ايوان روزيه
روزيه مُرده اون يه تيکه از من هم با خودش برد…
فکر کنم، مگه نه؟ نمي دونستم
اگه تمام شهادتي که مي خواستيد بدهيد همين بود… نه، نه، نه
روکوود هم بود! اون يه جاسوس بود
آگوستوس روکوود؟ همون که توي سازمان اسراره؟
آره، خودشه
اون اطلاعات رو از وزارتخونه به اسمشونبر لو ميداد
بسيار خُب. محکمه اين موضوع رو بررسي خواهد کرد
در اين بين شما به آزکابان باز خواهيد گشت
نه! صبر کنيد لطفاً! خواهش مي کنم، بازم هست! اسنيپ چي؟ سوروس اسنيپ؟
همانطور که محکمه آگاه هست من قبلاً درباره ي اين موضوع شهادت دادم .
سوروس اسنيپ واقعاً مرگ خوار بود و ، قبل از سقوط لرد ولدمورت به ما پيوست
و جاسوس ما شد و با اين کار جون خودش رو به خطر انداخت
دروغ میگه!
امروز اون یک مرگ خوار نیست
اسنیپ به لرد ولدمورت وفاداره!
ساکت!
تا زماني که شاهد اسم هاي واقعي و مهم ارائه نکنه…
اين جلسه همين الان به پايان ميرسه
اوه نه، نه، نه
يکي ديگه هم هست
چي هست؟ اسمش
بله؟ من در حقيقت مي دونم…
که اين فرد در دستگيري نقش داشته…
و با استفاده از طلسم شکنجه گر…
کاراگاه فرانک لانگ باتم و همسرش رو شنکنجه کرده!
اسمش اون اسم لعنتي رو بهم بگو!
بارتي کرواچِ…
پسر
همينطور نگهش دار!
دست هاي کثيفتون رو بکشين مأمورهاي بدبخت!
سلام پدر
تو پسر من نيستي
کنجکاوي گناه نيست هري ولي بايد احتياط کني
اين يه قدح انديشه
اگه تو هم مثل من خاطره هاي زيادي توي مغزت روي هم انباشته ميشه، اين خيلي به درد مي خوره
با اين مي تونم چيزهايي رو که قبلاً ديدم دوباره ببينم
مي بيني هري، من خيلي دنبال يه چيزهايي گشتم و گشتم…
يه سري جزئيات کوچيک…
چيزهايي که ممکنه ناديده گرفته باشم…
چيزهايي که نشون بده چرا چنين اتفاقات وحشتناکي رُخ داده
هر وقت به يه جواب نزديک ميشم ناپديد ميشه
ديوانه کننده س
قربان؟ پسر آقاي کرواچ…
دقيقاً چه بلايي سرش اومد؟
به آزکابان فرستاده شد بارتي با اين کار خودش رو تباه کرد
ولي چاره اي نداشت شواهد بر عليه اون بود
چرا مي پرسي؟ موضوع اينه که من فقط…
من فقط يه خواب در مورد اون ديدم
توي تابستون بود، قبل از مدرسه
توي خواب، من توي يه خونه بودم
و ولدمورت هم اونجا بود فقط اون يه انسان کامل نبود
و دُم باريک هم اونجا بود و پسر آقاي کرواچ
بازم خواب هايي مثل اين ديدي؟
آره، همه شون مثل همين بودن
قربان، اين خواب ها…
چيزهايي که مي بينم، شما که فکر نمي کنين دارن اتفاق ميفتن، مگه نه؟
فکر کنم اين براي تو عاقلانه نيست که به اين خواب ها فکر کني هري
فکر کنم بهترين کاري که مي توني بکني اينه که به راحتي…
اونا رو بريزي دور
اين يه علامته سوروس
تو هم مثل من خوب مي دوني معنيش چيه
پاتر!
چرا اينقدر عجله داري؟
تبريک ميگم، عملکردت توي درياچه ي سياه اميد بخش بود
علف آبشش زا، درست ميگم؟
بله آقا
چه ابتکاري
علف آبشش زا يه گياه نسبتاً کميابه
چيزي نيست که توي يه باغچه ي معمولي پيدا بشه
اينم همينطور
مي دوني اين چيه؟
عصاره جوشان، آقا؟
محلول راستي
با سه قطره از اين خود اسمشونبر هم عميق ترين رازهاش رو فاش ميکنه
استفاده از اين بر روي دانش آموزان متأسفانه ممنوعه. هر چند…
اگه يک بار ديگه از انبار خصوصي من دزدي کني…
ممکنه يه کم از اين توي آب کدو حلوايي صبحانه ت بريزه
من هيچي ندزديدم به من دروغ نگو
شايد علف آبشش زا مهم نباشه اما پوست مار درختي آفريقايي و حشره ي توربال چي؟
تو و اون دوست هاي کوچولوت دارين معجون مرکب پيچيده درست مي کنين و مطمئن باش…
که من بالاخره مي فهمم چرا!
متن انگلیسی بخش
And they say I’m mad.
Now, I remember… I remember when I first met you all.
Biggest bunch of misfits I ever set eyes on.
Suppose you remind me of meself a little.
And here we all are, four years later.
We’re still a bunch of misfits.
Well, maybe, but we’ve all got each other.
And Harry, of course.
Soon to be the youngest Triwizard champion there’s ever been!
Hooray!
Hogwarts, Hogwarts Hoggy Warty Hogwarts
Teach us something, please
Mr. Crouch?
A man has died here, Fudge. And he won’t be the last. You must take action.
I will not.
In times like these, the wizard world looks to its leaders for strength, Dumbledore!
Then for once show them some!
The Triwizard Tournament will not be canceled. I will not be seen as a coward!
A true leader does what is right, no matter what others think.
What did you say to me?
Excuse me, gentlemen.
It may interest you to know this conversation is no longer private.
Oh, Harry!
Harry, how good to see you again.
I can come back later, professor.
Not necessary, Harry. The minister and I are done. I’ll be back in a moment.
Minister, after you, There you are.
Your hat.
Oh, Harry, do feel free to indulge in a little Licorice Snap in my absence.
But I have to warn you, they’re a wee bit sharp.
Professor?
Professor.
Yeah.
Igor Karkaroff, you have been brought from Azkaban at your own request…
…to present evidence to this council.
Should your testimony prove consequential…
…council may be prepared to order your immediate release.
Until such time, you remain in the eyes of the Ministry a convicted Death Eater.
Do you accept these terms?
I do, sir.
And what do you wish to present?
I have names, sir.
There was Rosier, Evan Rosier.
Rosier is dead.
He took a piece of me with him…
…though, didn’t he? - I didn’t know.
If that is all the witness has to offer…
No, no, no.
There was Rookwood! He was a spy.
Augustus Rookwood? Of the Department of Mysteries?
Yeah, the same.
He passed information to You-Know-Who from inside the Ministry itself.
Very well. Council will deliberate.
In the meantime, you will return to Azkaban.
No! Wait, please! Please, I have more! What about Snape? Severus Snape?
As the council is aware, I’ve given evidence on this matter.
Severus Snape was indeed a Death Eater and, prior to Lord Voldemort’s downfall…
…turned spy for us at great personal risk. - It’s a lie!
Today he’s no more a Death Eater than I.
Snape remains faithful to the Dark Lord!
Silence!
Unless the witness possesses any genuine name of consequence…
…this session is now concluded.
Oh, no, no, no.
I’ve heard about one more.
What’s that?
The name.
Yes?
I know for a fact…
…this person took part in the capture…
…and, by means of the Cruciatus Curse…
…torture of the Auror Frank Longbottom and his wife!
The name. Give me the wretched name!
Barty Crouch…
…Junior.
Hold him down!
Get your filthy hands off me, you pathetic little men!
Hello, Father.
You are no son of mine.
Curiosity is not a sin, Harry. But you should exercise caution.
It’s a Pensieve.
Very useful if, like me, you find your mind a wee bit stretched.
It allows me to see once more things I’ve already seen.
You see, Harry, I have searched and searched for something…
…some small detail…
…something I might have overlooked…
…something that would explain why these terrible things have happened.
Every time I get close to an answer, it slips away.
It’s maddening.
Sir? Mr. Crouch’s son.
What exactly happened to him?
He was sent to Azkaban. Destroyed Barty to do it.
But he had no choice. The evidence was overwhelming.
Why do you ask?
It’s just that I…
I had a dream about him.
It was in the summer, before school.
In the dream, I was in a house.
And Voldemort was there, only he wasn ‘t quite human.
And Wormtail was there too. And Mr. Crouch ‘s son.
Have there been others like this dream?
Yes, Always the same one.
Sir, these dreams…
…what I see, you don’t think it’s actually happening, do you?
I think it’s unwise for you to linger over these dreams, Harry.
I think it’s best if you simply…
…cast them away.
It’s a sign, Severus. You know what it means as well as I.
Potter!
What’s your hurry?
Congratulations, your performance in the Black Lake was inspiring.
Gillyweed, am I correct?
Yes, sir.
Ingenious.
A rather rare herb, gillyweed.
Not something found in your everyday garden.
Nor is this.
Know what it is?
Bubble juice, sir?
Veritaserum.
Three drops of this and You-Know-Who himself would spill his darkest secrets.
The use of it on a student is, regrettably, forbidden. However…
…should you ever steal from my personal stores again…
…my hand might just slip over your morning pumpkin juice.
I haven’t stolen anything.
Don’t lie to me.
Gillyweed may be innocuous, but boomslang skin, lacewing flies?
You and your little friends are brewing Polyjuice Potion, and believe me…
…I’m going to find out why!
مشارکت کنندگان در این صفحه
تا کنون فردی در بازسازی این صفحه مشارکت نداشته است.
🖊 شما نیز میتوانید برای مشارکت در ترجمهی این صفحه یا اصلاح متن انگلیسی، به این لینک مراجعه بفرمایید.