بخش 08

: ارباب حلقه ها / بخش 8

بخش 08

توضیح مختصر

  • زمان مطالعه 0 دقیقه
  • سطح خیلی ساده

دانلود اپلیکیشن «زوم»

این بخش را می‌توانید به بهترین شکل و با امکانات عالی در اپلیکیشن «زوم» بخوانید

دانلود اپلیکیشن «زوم»

فایل ویدیویی

برای دسترسی به این محتوا بایستی اپلیکیشن زبانشناس را نصب کنید.

ترجمه‌ی بخش

دلم براي شاير تنگ شده

تمام دوران بچگيم وانمود ميکردم جاهاي ديگه اي هستم

با تو , تو يکي از ماجرا جوييهات

ولي ماجراجويي خودم چيزي ديگه اي از آب دراومد

من مثل تو نيستم ، بيلبو

پسر عزيزم

خوب ، چيزي رو که فراموش نکردم

از حالا وسايلت رو بستي

آماده بودن که ضرري نداره

فکر کردم مي خواستي اِلف ها رو ببيني

آره

بيشتر از هر چيزي

درسته

ولي فقط

ما کاري که گاندولف مي خواست انجام داديم مگه نه

ما حلقه رو تا ريوندل آورديم

و فکر ميکنم با توجه به سرعت خوب شدنت به زودي راه بيفتيم

به سمت خونه

حق باتوئه ، سم

ما وظيفمون رو انجام داديم

جاي حلقه توي ¨ريوندل¨ امنه

آماده ام برگرديم خونه

قدرتش رو به دست آورده

ولي زخمش هيچوقت کاملاً خوب نمي شه

تا آخر عمر همراهش خواهد بود

با اينکه اين همه راه رو با اون حلقه اومده مقاومت فوق العاده اي در برابر نيروي شيطانيش نشون داده اون مجبور نبود اين مسئوليت رو قبول کنه

ما نبايد از فرودو انتظار بيشتري داشته باشيم

گاندولف ، دشمن حرکت کرده

نيروهاي سايرون دارن در شرق جمع مي شن

چشمش روي ريوندل ثابت مونده

تو هم که گفتي سارومان به ما خيانت کرده

متحدينمون خيلي دارن کم ميشن

خيانت سارومان بيش از حد تصوره

با حيله گري اُرکها رو با جن ها در آميخته

اون داره ارتشي رو در گودالهاي آيزنگارد ميسازه

ارتشي که مي تونه در روشنايي حرکت کنه و مسافتهاي زياد را به سرعت طي کنه

سارومان براي گرفتن حلقه مياد

الف ها نميتونند حلقه رو پنهان نگه دارند

قدرت جنگيدن با موردور و آيزنگارد رو هم نداريم

گاندولف حلقه نميتونه اينجا بمونه

اين براي کل خطهِ مياني خطرناکه

الان بايد تصميم بگيرند که چکار کنند

دوران ¨ اِلف¨ ها به پايان رسيده

مردم من دارن اينجا رو ترک مي کنند

وقتي ما بريم شما به کي پناه مي بريد

دُورف ها

اونها توي کوهها دنبال ثروت مي گردند

مشکلات ديگران براي اونها هيچ اهميتي نداره

ما بايد به انسان ها اميد ببنديم

انسان ها

انسانها ضعيف هستند

نژاد انسان ها شکست ميخوره

خون نومِنور به کل پايمال شده، افتخار و بزرگيش فراموش شده

به خاطر انسان هاست که حلقه هنوز وجود داره

من اونجا بودم ، گاندولف

سه هزار شال پیش من اونجا بودم وقتی ایزودور حلقه رو برداشت

روزي که قدرت انسان ها شکست خورد من اونجا بودم

شتاب کن ،ايزيلدور

دنبال من بيا

من ايزيلدور رو به قلب کوه نابودي بردم، جايي که اون حلقه ساخته شده بود تنها جايي که مي شه اون حلقه رو نابود کرد اون رو بنداز در آتش

نابودش کن

نه

ايزيلدور

بايد همون روز تمام مي شد ولي اجازه داد شيطان زنده بمونه

ايزيلدورحلقه رو نگه داشت

سلسلهِ پادشاهان در هم شکسته

در دنياي انسان ها هيچ قدرتي باقي نمونده

اونها پراکنده, جدا و بي رهبر هستند

يک نفر هست که مي تونه اونها رو متحد کنه

کسي که ميتونه مدعي تخت شاهي گاندور باشه

اون مدتها پيش از اين پُست روي برگردوند

تبعيد رو انتخاب کرد

تو که اِلف نيستي

از مردان جنوبي در اينجا استقبال ميشه

تو کي هستي

من يکي از دوستان گاندولف خاکستري هستم

پس ما به يه دليل اينجا اومديم دوست

شمشير نارسيل

همون شمشيري که حلقه رو از دست ¨سايرون¨ در آورد

هنوز تيزه

ولي چيزي بيش از يک ميراث شکسته نيست

چرا از گذشته مي ترسي

تو وارث ايزيلدور هستي نه خود اون

به سرنوشت اون وابسته نيستي

ولي همان خون در رگهام جريان داره

همون ضعف در من هم هست

نوبت تو هم مي رسه

با همون نيروي شيطاني رو برو خواهي شد

و شکستش خواهي داد

اون سايه هنوز مسلط نشده

نه روي تو و نه روي من

غريبه هايي که از سرزمين دور آمديد و دوستان قديمي

شما به اينجا فرا خوانده شده ايد که با تهديد موردور مقابله کنيد خطه مياني در آستانهِ نابودي اي قرا گرفته

هيچکس نميتونه ازش فرار کنه

يا متحد مي شيد ، و يا شکست مي خوريد

اين سرنوشت در انتظار تمام اقوام خواهد بود

حلقه رو بيار ، فرودو

پس اين حقيقت داره

در رويا، ديدم که آسمان شرق تاريکتر ميشد ولي در شرق هنوز پرتو نوري بود

صدايي که گريه مي کرد و مي گفت

سرنوشت شما به زودي رقم ميخورد

قاتل ايزيلدور پيدا شده است

قاتل ايزيلدور

بارومير

يک حلقه براي حکومت بر همه

يک حلقه براي پيدا کردن همه

يک حلقه براي آوردنشان

و در تاريکي به هم پيوستنشان

تا حالا هيچ سخني از اون زبان اينجا در ايملادريس گفته نشده

عذر من رو بپذيريد ارباب الراند زبان سياه موردور شايد هنوز شنيده شود در هر گوشه اي از غرب حلقه روي هم رفته شيطاني است

اين يک هديه است

هديه اي به دشمنان موردور

چرا از اين حلقه استفاده نکنيم

سالهاست که پدر من پيشکار گاندور نيروهاي موردور رو در محاصره نگه داشته

با خون مردمانمون سرزمينتون رو امن نگه داشته

سلاح دشمن رو به گاندور بديد

بيايد ازش بر عليه خودش استفاده کنيم

نمي توني ازش استفاده کني

هيچ کدوم از ما نمي تونيم

اين حلقه فقط به سايرون جواب مي ده

هيچ ارباب ديگه اي نداره

يک سوار در اين مورد چي ميدونه

اون يک سوار معمولي نيست

اون آراگورنه ، پسر آراتورن

تو بايد به اون وفادار باشي

آراگورن

اين وارث ايزيلدوره

و وارث تاج و تخت گاندور

بشين ، لگولاس

گاندور پادشاه نداره

گاندور نيازي به پادشاه نداره

حق با آراگورنه

ما نمي تونيم ازش استفاده کنيم

فقط يک راه داريم

حلقه بايد نابود بشه

منتظر چي هستيم

متن انگلیسی بخش

I miss the Shire

I spent all my childhood pretending I was off somewhere else

Off with you, on one of your adventures

But my own adventure turned out to be quite different

I’m not like you, Bilbo

My dear boy

Now, what have I forgotten

Packed already

No harm in being prepared

I thought you wanted to see the elves

I do

More than anything

I did

It’s just

We did what Gandalf wanted, didn’t we

We got the ring this far, to Rivendell

And I thought seeing as how you’re on the mend, we’d be off soon

Off home

You are right, Sam

We did what we set out to do

The ring will be safe in Rivendell

I am ready to go home

His strength returns

That wound will never fully heal

He will carry it the rest of his life

And yet to have come so far still bearing the ring the Hobbit has shown extraordinary resilience to its evil It is a burden he should never have had to bear

We can ask no more of Frodo

Gandalf, the enemy is moving

Sauron’s forces are massing in the East

His eye is fixed on Rivendell

And Saruman, you tell me, has betrayed us

Our list of allies grows thin

His treachery runs deeper than you know

By foul craft, Saruman has crossed orcs with goblinmen

He’s breeding an army in the caverns of Isengard

An army that can move in sunlight and cover great distance at speed

Saruman is coming for the ring

This evil cannot be concealed by the power of the elves

We do not have the strength to fight both Mordor and Isengard

Gandalf the ring cannot stay here

This peril belongs to all Middleearth

They must decide now how to end it

The time of the elves is over

My people are leaving these shores

Who will you look to when we’ve gone

The dwarves

They hide in mountains seeking riches

They care not for the troubles of others

It is in men that we must place our hope

Men

Men are weak

The race of men is failing

The blood of Numenor is all but spent, its pride and dignity forgotten

It is because of men the ring survives

I was there, Gandalf

I was there 3000 years ago when Isildur took the ring

I was there the day the strength of men failed

Isildur, hurry

Follow me

I led Isildur into the heart of Mount Doom where the ring was forged, the one place it could be destroyed Cast it into the fire

Destroy it

No

Isildur

It should have ended that day, but evil was allowed to endure

Isildur kept the ring

The line of kings is broken

There’s no strength left in the world of men

They’re scattered, divided, leaderless

There is one who could unite them

One who could reclaim the throne of Gondor

He turned from that path a long time ago

He has chosen exile

You are no elf

Men of the South are welcome here

Who are you

I am a friend to Gandalf the Grey

Then we are here on common purpose friend

The shards of Narsil

The blade that cut the ring from Sauron’s hand

It’s still sharp

But no more than a broken heirloom

Why do you fear the past

You are Isildur’s heir, not Isildur himseIf

You are not bound to his fate

The same blood flows in my veins

The same weakness

Your time will come

You will face the same evil

And you will defeat it

The shadow does not hold sway yet, Aragorn

Not over you, not over me

Strangers from distant lands, friends of old

you’ve been summoned here to answer the threat of Mordor Middleearth stands upon the brink of destruction

None can escape it

You will unite, or you will fall

Each race is bound to this fate, this one doom

Bring forth the ring, Frodo

So it is true

In a dream I saw the eastern sky grow dark but in the West a pale light lingered

A voice was crying

Your doom is near at hand

Isildur’s bane is found

Isildur’s bane

Boromir

Ash nazg durbatulûk(One ring to rule them all)

Ash nazg gimbatul(One ring to find them)

Ash nazg thrakatulûk(One ring to bring them all)

agh burzumishi krimpatul(and in the darkness bind them)

Never before has any voice uttered the words of that tongue here in Imladris

I do not ask your pardon, Master Elrond for the black speech of Mordor may yet be heard in every corner of the West The ring is altogether evil

It is a gift

A gift to the foes of Mordor

Why not use this ring

Long has my father, the Steward of Gondor kept the forces of Mordor at bay

By the blood of our people are your lands kept safe

Give Gondor the weapon of the enemy

Let us use it against him

You cannot wield it

None of us can

The one ring answers to Sauron alone

It has no other master

And what would a ranger know of this matter

This is no mere ranger

He is Aragorn, son of Arathorn

You owe him your allegiance

Aragorn

This is Isildur’s heir

And heir to the throne of Gondor

Havo dad, Legolas(Sit down, Legolas)

Gondor has no king

Gondor needs no king

Aragorn is right

We cannot use it

You have only one choice

The ring must be destroyed

What are we waiting for

مشارکت کنندگان در این صفحه

تا کنون فردی در بازسازی این صفحه مشارکت نداشته است.

🖊 شما نیز می‌توانید برای مشارکت در ترجمه‌ی این صفحه یا اصلاح متن انگلیسی، به این لینک مراجعه بفرمایید.