هری پاتر و یادگاران مرگ - قسمت دوم

14 بخش

1بخش

توضیح مختصر

  • زمان مطالعه 0 دقیقه
  • سطح متوسط

دانلود اپلیکیشن «زوم»

این بخش را می‌توانید به بهترین شکل و با امکانات عالی در اپلیکیشن «زوم» بخوانید

دانلود اپلیکیشن «زوم»

فایل ویدیویی

برای دسترسی به این محتوا بایستی اپلیکیشن زبانشناس را نصب کنید.

ترجمه‌ی بخش

اينجا جاي زيباييه.

اينجا خونه‌ي عمه‌مون بود. وقتي بچه بوديم اينجا مي‌اومديم.

الان محفل به عنوان پناهگاه ازش استفاده ميکنه.

حداقل بقاياي محفل استفاده ميکنن.

مشنگ‌ها فکر ميکنن اينا شر رو دور ميکنه اما اشتباه ميکنن.

بايد با جنه حرف بزنم.

حالتون چطوره؟

زنده‌ام.

  • احتمالاً يادت نمياد

که اولين باري که به “گرينگوتز” اومدي من صندوقت رو نشونت دادم.

حتي بين جن‌ها هم مشهور هستي، هري پاتر.

اون جنه رو خاک کردي.

  • بله. - و منو هم اينجا آوردي.

تو جادوگر خيلي عجيبي هستي.

اين شمشير رو از کجا آوردي؟

داستانش پيچيده‌س.

چرا بلاتريکس لسترنج فکر مي‌کرد اين بايد توي صندوقش در گرينگوتز باشه؟

داستانش پيچيده‌س.

زماني که به شمشير نياز داشتيم اون خودشو در اختيار ما قرار داد.

ما اونو ندزديديم.

يه شمشير دقيقاً مثل اين توي صندوق خانم لسترنج هست.

اما تقلبيه.

تابستان گذشته گذاشتنش اونجا.

و هيچ وقت شک نکرد که اون تقلبيه؟

نسخه تقلبي خيلي دقيق ساخته شده.

فقط يه جن مي‌تونه تشخيص بده که اين شمشير گريفندور واقعيه.

کي اون نسخه رو ساخته؟

يکي از اساتيد هاگوارتز.

اون طور که شنيدم الان مدير شده.

اسنيپ؟

اون شمشير تقلبي رو فرستاده به صندوق بلاتريکس؟

براي چي؟

تو صندوق‌هاي گرينگوتز چيزهاي عجيب‌تري هم هست.

و تو صندوق خانم لسترنج هم همين طور؟

شايد.

من مي‌خوام مخفيانه وارد يکي از صندوق‌هاي گرينگوتز بشم.

  • غيرممکنه. - تنهايي، بله.

ولي با کمک تو ممکنه.

  • چرا بايد کمکت کنم؟ - من طلا دارم.

  • طلاي زيادي دارم. - من طلا لازم ندارم.

پس چي مي‌خواي؟

اون شمشير.

به جاش اونو مي‌خوام.

فکر مي‌کني توي صندوق بلاتريکس يه جان پيچ هست؟

خب، وقتي فکر مي‌کرد توي صندوقش بوديم حسابي ترسيده بود.

همه‌ش مي‌پرسيد ديگه چي برداشتيم.

شرط مي‌بندم يه جان پيچ اونجاست، يه تيکه‌‌ ديگه از روح اسمشونبر.

بيايد پيداش کنيم و نابودش کنيم و يه قدم به کشتنش نزديکتر بشيم.

حالا به فرض که پيداش کرديم…

اگه شمشير رو بديم به “گريپهوک” چطوري نابودش کنيم؟

هنوز فکر اينجاش رو نکردم.

هنوز ضعيفه.

هري.

آقاي اوليوندر چند تا سوال ازتون دارم.

بپرس، پسرم بپرس.

مي‌تونين بگين اين چوبدستي مال کيه؟

مي‌خوايم مطمئن بشيم استفاده ازش خطري نداره.

چوب گردو. ريسه‌ي اژدها.

سي و دو و نيم سانتي متره.

انعطا…

انعطاف ناپذيره.

اين چوبدستي مال بلاتريکس لسترنج بوده.

با احتياط ازش استفاده کنيد.

اين يکي چي؟

از چوب وليک…

…و موي تک شاخه. 25سانتي متره.

انعطاف خوبي داره.

اين چوبدستي مال دراکو مالفوي بود.

بود؟ يعني ديگه مال اون نيست؟

شايد نباشه، اگه اينو ازش گرفته باشي.

حس ميکنم وفاداريش تغيير پيدا کرده.

شما طوري از چوبدستي‌ها صحبت مي‌کنين که انگار احساس دارن، مي‌تونن فکر کنن.

چوبدستي جادوگرش رو انتخاب ميکنه، آقاي پاتر.

اين موضوع براي کساني که دانش چوبدستي رو آموخته‌ن هميشه روشن بوده.

و شما از يادگاران مرگ چي مي‌دونين؟

طبق شايعات سه تا يادگار هست.

ابرچوبدستي، شنل نامرئي کننده، براي مخفي شدن از دست دشمنان…

و سنگ زندگي مجدد، براي فراخواندن عزيزان از قبر.

هر سه با هم صاحبشون رو ارباب مرگ مي‌کنن.

اما تعداد کسايي که به وجود چنين اشيائي اعتقاد دارن خيلي کمه.

شما چي؟

شما به وجودشون اعتقاد دارين، آقا؟

من دليلي نمي‌بينم که اين داستان‌هاي خرافي رو باور کنم.

دارين دروغ ميگين.

شما مي‌دونين يکيش وجود داره.

درباره‌ي اون بهش گفتين.

درباره‌ي ابرچوبدستي به اسمشونبر گفتين و اين که کجا مي‌تونه دنبالش بگرده.

اون منو شکنجه کرد.

در ضمن…

…من فقط شايعات رو بهش منتقل کردم.

معلوم…

معلوم نيست که بتونه پيداش کنه.

اون پيداش کرده، آقا.

ديگه مزاحم استراحتتون نميشيم.

اون دنبالته، آقاي پاتر.

اگه حرفي که زدي حقيقت داشته باشه و ابرچوبدستي دست اون باشه،

متأسفانه…

…ديگه واقعاً هيچ شانسي نداري.

پس فکر کنم بايد قبل از اين که پيدام کنه بکشمش.

مطمئني موي بلاتريکسه؟

آره.

خب؟

ظاهرم چطوره؟

زشت شدي.

ميشه شمشير رو بدي به هرميون تا اونو بياره، گريپهوک؟

متن انگلیسی بخش

It’s beautiful here.

It was our aunts.

We used to come here as kids.

The Order uses it now as a safe house.

What’s left of us, at least.

Muggles think these keep evil away, but they’re wrong.

I need to talk to the goblin.

How are you?

Alive.

You probably don’t remember…

That I showed you to your vault the first time you came to Gringotts?

Even amongst goblins you’re famous, Harry Potter.

You buried the elf.

Yes.

And brought me here.

You are a very unusual wizard.

How did you come by this sword?

It’s complicated.

Why did Bellatrix Lestrange think it should be in her vault at Gringotts?

It’s complicated.

The sword presented itself to us in a moment of need.

We didn’t steal it.

There is a sword in Madam Lestrange’s vault identical to this one…

…but it is a fake.

It was placed there this summer.

And she never suspected it was a fake? The replica is very convincing.

Only a goblin would recognize that this is the true sword of Gryffindor.

Who is the acquaintance?

A Hogwarts professor. As I understand it, he’s now headmaster.

Snape?

He put a fake sword in Bellatrix’s vault?

Why?

There are more than a few curious things in the vaults at Gringotts.

And in Madam Lestrange’s vault as well?

Perhaps.

I need to get into Gringotts; Into one of the vaults.

This is impossible.

Alone, yes. But with you, no.

Why should I help you?

I have gold. Lots of it.

I have no interest in gold. Then what?

That.

That is my price.

Are you thinking there’s a Horcrux in Bellatrix’s vault?

She was terrified when she thought wed been in there.

She kept asking you what else wed taken.

I bet you there’s a Horcrux in there, another piece of his soul.

Let’s find it and kill it, were one step closer to killing him.

And what happens when we find it?

How are we supposed to destroy it now you’ve given the sword to Griphook?

I’m still working on that part.

He’s weak.

Yes?

Mr. Ollivander, I need to ask you a few questions.

Anything, my boy, anything.

Would you mind identifying this wand?

We need to know if its safe to use.

Walnut.

Dragon heartstring.

Twelve and three-quarter inches.

Unyie…

Unyielding.

This belonged to Bellatrix Lestrange.

Treat it carefully.

And this?

Hawthorn.

And unicorn hair.

Ten inches. Reasonably pliant.

This was the wand of Draco Malfoy.

Was? Is it not still?

Well, perhaps not, if you won it from him.

I sense it’s allegiance has changed.

You talk about wands as if they have feelings, can think.

The wand chooses the wizard, Mr. Potter.

That much has always been clear to those of us who have studied wandlore.

And what do you know about the Deathly Hallows?

It is rumored there are three

The Elder Wand…

…the Cloak of Invisibility to hide you from your enemies…

…and the Resurrection Stone to bring back loved ones from the dead.

Together, they make one the master of death.

But few truly believe that such objects exist.

Do you?

Do you believe they exist, sir?

I see no reason to put stock into an old wives tale.

You’re lying.

You know one exists.

You told him about it.

You told him about the Elder Wand and where he could go looking for it.

He tortured me.

Besides…

…I only conveyed rumors.

There’s…

There’s no telling whether he will find it.

He has found it, sir.

We’ll let you rest.

He’s after you, Mr. Potter.

If it’s true, what you say, and he has the Elder Wand…

…I’m afraid…

…you really don’t stand a chance.

Well, I suppose I’ll have to kill him before he finds me, then.

Are you sure that’s hers?

Positive.

Well?

How do I look?

Hideous.

You can give that to Hermione to hold, all right, Griphook?

مشارکت کنندگان در این صفحه

تا کنون فردی در بازسازی این صفحه مشارکت نداشته است.

🖊 شما نیز می‌توانید برای مشارکت در ترجمه‌ی این صفحه یا اصلاح متن انگلیسی، به این لینک مراجعه بفرمایید.