هری پاتر و یادگاران مرگ - قسمت دوم

14 بخش

6بخش

توضیح مختصر

  • زمان مطالعه 0 دقیقه
  • سطح خیلی ساده

دانلود اپلیکیشن «زوم»

این بخش را می‌توانید به بهترین شکل و با امکانات عالی در اپلیکیشن «زوم» بخوانید

دانلود اپلیکیشن «زوم»

فایل ویدیویی

برای دسترسی به این محتوا بایستی اپلیکیشن زبانشناس را نصب کنید.

ترجمه‌ی بخش

هري، صبر کن! بايد باهات صحبت کنم!

الان يه کم سرم شلوغه، لونا.

اونجايي که ميري پيداش نمي‌کني. داري وقتتو تلف ميکني.

ببين، بعداً صحبت مي‌کنيم، لونا، خب؟

  • هري! - بعداً.

هري پاتر. همين الان گوش کن چي ميگم!

فراموش کردي “چو” درباره‌ي ديهيم ريونکلا چي گفت؟

هيچ آدم زنده‌اي اونو نديده.

خب واضحه، مگه نه؟

بايد با کسي صحبت کنيم که مُرده.

خيلي باشکوهه، نه؟

اگه مي‌خواي ببينيش، اون جا پيداش مي‌کني.

  • تو نمياي؟ - نه.

به نظرم بهتره تنهايي صحبت کنين.

اون خيلي خجالتيه.

تو بانوي خاکستري هستي؟ شبح برج ريونکلا.

به کسي که با اين اسم خطابم کنه جواب نميدم.

نه، ببخش، متأسفم. اسمت “هلنا” هست، نه؟

هلنا ريونکلا. دختر روونا.

تو دوست لونا هستي؟

بله.

اون فکر کرد شايد تو بتوني کمکم کني.

دنبال ديهيم مادرم هستي؟

بله. درسته.

لونا مهربونه برخلاف خيلي‌ها.

اما اون اشتباه کرده. من نمي‌تونم کمکت کنم!

صبر کن، خواهش ميکنم!

من مي‌خوام نابودش کنم.

هيچ وقت ياد نمي‌گيرن.

حيف شد.

سرورم… بهتر نيست صبر کنيم؟

ببخشيد، سرورم.

شروع کنيد!

فکر مي‌کردم تو هم همين رو مي‌خواستي، هلنا.

تو مي‌خواستي نابودش کني.

سال‌ها پيش يکي سوگند خورد نابودش کنه.

پسري عجيب با اسمي عجيب.

  • تام ريدل. - اما اون دروغ گفت.

  • اون به خيلي‌ها دروغ گفته. - مي‌دونم اون چيکار کرده!

مي‌دونم اون کيه!

اونو با جادوي سياه آلوده کرد!

من مي‌تونم براي هميشه نابودش کنم.

اما فقط در صورتي که بهم بگي کجا مخفيش کرده.

تو مي‌دوني اونو کجا قايم کرده، مگه نه، هلنا؟

کافيه به من بگي. خواهش ميکنم.

عجيبه. تو يه خرده منو ياد اون مي‌اندازي.

ديهيم اينجاست، توي قلعه، در جايي که همه چيز مخفي شده.

اگر لازم باشه سوال کني هرگز جاشو نمي‌دوني.

اگه جاشو بدوني کافيه ازش سوال کني.

متشکرم.

به پروفسور مک‌گونگال بگو من و ريموس از اين بخش قلعه محافظت مي‌کنيم.

بله، آقا.

هي، “دين”، نظرم عوض شد.

به پروفسور مک گونگال بگو شايد يکي دو چوبدستي ديگه اينجا لازم داشته باشيم.

اين وجود اعتقاد راسخه که باعث موفقيت ميشه…

…نه تعداد مبارزها.

  • کي گفته؟ - من ميگم.

  • حالت خوبه، فردي؟ - آره.

منم همين طور.

هري تو خواب حرف ميزنه. توجه کردي؟

معلومه که نه.

آره؟ با کدوم ارتش؟

متن انگلیسی بخش

Harry, wait. I need to talk to you. I’m a bit preoccupied at the moment, Luna.

You wont find anything where you’re going. You’re wasting time.

Look, well talk later, okay, Luna? Harry.

Later. Harry Potter!

You listen to me right now!

Don’t you remember what Cho said about Rowena Ravenolaw’s diadem?

There’s not a person alive whos seen it.

it’s obvious, isn’t it? We have to talk to someone whos dead.

It’s very impressive, isn’t it?

If you’re to find her, you’ll find her down there.

Aren’t you coming? No.

I think it’s best if you two talk alone.

She’s very shy.

You’re the Grey Lady…

…the Ghost of Ravenclaw Tower.

I do not answer to that name.

No, I’m sorry, I’m sorry. It’s Helena, isn’t it? Helena Ravenclaw.

Rowena’s daughter.

Are you a friend of Lunas?

Yes.

And she thought you might be able to help me.

You seek my mother’s diadem.

Yes.

That’s right.

Luna is kind, unlike so many of the others.

But she was wrong. I cannot help you.

Wait, Please.

I want to destroy it.

They never learn.

Such a pity.

But, my Lord…

…shouldn’t we wait for…?

My Lord.

Begin.

That’s what you want too, isn’t it, Helena?

You want it destroyed.

Another swore to destroy it many years ago…

…a strange boy with a strange name.

Tom Riddle. But he lied.

He’s lied to many people.

I know what he’s done! I know who he is!

He defiled it with dark magic!

I can destroy it once and for all.

But only if you tell me where he hid it.

You do know where he hid it, don’t you, Helena?

You just have to tell me.

Please.

Strange.

You remind me of him a bit.

It’s here, in the castle, in the place where everything is hidden.

If you have to ask you will never know.

If you know, you need only ask.

Thank you.

Tell Professor McGONAGALL Remus and I will handle this side of the castle.

Yes, sir.

Hey, Dean, on second thoughts,

tell Professor McGONAGALL we might need one or two more wands this side.

It is the quality of ones convictions that determines success…

…not the number of followers.

Who said that?

Me.

You okay, Freddie?

Yeah.

Me too.

Harry talks in his sleep. Have you noticed?

No, of course not.

Yeah?

You and whose army?

مشارکت کنندگان در این صفحه

تا کنون فردی در بازسازی این صفحه مشارکت نداشته است.

🖊 شما نیز می‌توانید برای مشارکت در ترجمه‌ی این صفحه یا اصلاح متن انگلیسی، به این لینک مراجعه بفرمایید.