هری پاتر و یادگاران مرگ - قسمت دوم

14 بخش

11بخش

توضیح مختصر

  • زمان مطالعه 0 دقیقه
  • سطح خیلی ساده

دانلود اپلیکیشن «زوم»

این بخش را می‌توانید به بهترین شکل و با امکانات عالی در اپلیکیشن «زوم» بخوانید

دانلود اپلیکیشن «زوم»

فایل ویدیویی

برای دسترسی به این محتوا بایستی اپلیکیشن زبانشناس را نصب کنید.

ترجمه‌ی بخش

هري. نه!

  • اينجا چيکار مي‌کني؟ - ساکت!

هري پاتر…

…پسري که زنده موند…

…به آغوش مرگ بيا.

آواداکداورا!

تو نمي‌توني کمکي بکني…

هري، اي پسر خوب استثنائي…

اي مرد شجاع دلاور.

بيا قدم بزنيم.

اون چيه، پروفسور؟

چيزيه که خارج از محدوده‌ي کمک من و توست.

بخشي از روح ولدمورت که براي مرگ اينجا اومده.

و اينجا دقيقاً کجاست؟

من مي‌خواستم همينو ازت بپرسم. تو ميگي ما الان کجاييم؟

خب…

شبيه ايستگاه کينگز کراسه.

فقط تميزتره…

…و اثري از قطارها هم نيست.

نه بابا، کينگز کراس؟

به قول معروف، تو اينجا همه کاره‌اي.

فکر کنم ديگه مي‌دوني که تو و ولدمورت با چيزي غير از سرنوشت با هم مرتبط بودين…

از اون شب در دره‌ي گودريک که سال‌ها ازش مي‌گذره.

پس حقيقت داره، قربان.

بخشي از وجود اون درون من زندگي ميکنه، نه؟

زندگي ميکرد.

همين چند لحظه پيش خود ولدمورت اونو نابود کرد.

هري، تو جان پيچي بودي که اون هرگز قصد ساختنش رو نداشت.

  • من بايد برگردم، نه؟ - اوه، اين به خودت بستگي داره.

  • حق انتخاب دارم؟ - اوه، بله.

مگه نگفتي تو کينگزکراس هستيم.

فکر کنم اگه خيلي تمايل داشته باشي، مي‌توني سوار يه قطار بشي.

تا اون منو به کجا ببره؟

به جلو.

ابرچوبدستي دست ولدمورته.

درسته.

  • و ماره هنوز زنده‌س. - بله.

و چيزي ندارم که اونو باهاش بکشم.

هري، توي هاگوارتز هر کي تقاضاي کمک کنه هميشه کمک از راه ميرسه.

من هميشه به فن بيان خودم مي‌باليدم.

اگر نظر منو بخواي، جملات پايدارترين سرچشمه‌ي جادوي ماست.

هم مي‌تونه باعث آسيب بشه و هم درمان.

اما در اين مورد عبارت قبلي خودم رو اين طور اصلاح ميکنم:

توي هاگوارتز هر کي “سزاوار کمک باشه” هميشه کمک از راه ميرسه.

دلت براي مرده‌ها نسوزه، هري…

براي زنده‌ها دلسوزي کن.

…و بيشتر از همه، براي کساني که بدون عشق زندگي مي‌کنند.

پروفسور، سپر مدافع مادرم يک آهو بود، درسته؟

مثل سپر مدافع پروفسور اسنيپ.

عجيبه، مگه نه؟

در واقع، اگر بهش فکر کنم اصلاً عجيب به نظر نمي‌رسه.

من ديگه ميرم، هري.

پروفسور؟

اين واقعيه؟ يا همه‌ي اينا توي ذهنم اتفاق افتاده؟

معلومه که توي ذهنت اتفاق مي‌افته، هري.

ولي کي گفته در اين صورت واقعي نيست؟

پروفسور؟ چيکار بايد بکنم؟

پروفسور!

سرورم…

سرورم، صدمه نديدين؟ سرورم.

به کمکت احتياجي ندارم.

نه.

بیا.

پسره… مُرده؟

اون زنده‌س؟ دراکو، زنده‌س؟

مُرده.

متن انگلیسی بخش

Harry? No! What are you doing here?

Quiet!

Harry Potter.

The Boy Who Lived.

Come to die.

Avada Kedavra!

You can’t help. Harry, you wonderful boy.

You brave, brave man.

Let us walk.

Professor, what is that?

Something beyond either of our help.

A part of Voldemort sent here to die.

And exactly where are we?

I was going to ask you that. Where would you say that we are?

Well…

…it looks like Kings Cross station.

Only cleaner.

And without all the trains.

Kings Cross, is that right?

This is, as they say, your party.

I expect you now realize that you and Voldemort have been connected by something other than fate…

…since that night in Godric’s Hollow all those years ago.

So it’s true then, sir?

A part of him lives within me, doesn’t it?

Did.

It was just destroyed many moments ago by none other than Voldemort himself.

You were the Horcrux he never meant to make, Harry.

I have to go back, haven’t I?

Oh, That’s up to you.

I have a choice?

Oh, yes.

We’re in Kings Cross, you say?

I think, if you so desired, you’d be able to board a train.

And where would it take me?

On.

Voldemort has the Elder Wand.

True.

And the snakes still alive. Yes.

And I’ve nothing to kill it with.

Help will always be given at Hogwarts, Harry, to those who ask for it.

I’ve always prized myself on my ability to turn a phrase.

Words are, in my not so humble opinion our most inexhaustible source of magic…

…capable of both inflicting injury and remedying it.

But I would, in this case, amend my original statement to this

Help will always be given at Hogwarts to those who deserve it.

Do not pity the dead, Harry.

Pity the living.

And, above all, all those who live without love.

Professor, my mothers Patronus was a doe, wasn’t it?

That’s the same as Professor Snape’s.

It’s curious, don’t you think?

Actually, if I think about it, it doesn’t seem curious at all.

I’ll be going now, Harry.

Professor?

Is this all real?

Or is it just happening inside my head?

Of course its happening inside your head, Harry.

Why should that mean that its not real?

Professor? What should I do?

Professor?

My Lord?

My Lord, are you hurt? My Lord?

I don’t need your help.

No. Come.

The boy.

Is he dead?

Is he alive?

Draco, is he alive?

Dead.

مشارکت کنندگان در این صفحه

تا کنون فردی در بازسازی این صفحه مشارکت نداشته است.

🖊 شما نیز می‌توانید برای مشارکت در ترجمه‌ی این صفحه یا اصلاح متن انگلیسی، به این لینک مراجعه بفرمایید.