شناخت لحن، و حس و حال در متن

دوره: تافل iBT / فصل: بخش خواندن تافل - سطح پیشرفته / درس 3

شناخت لحن، و حس و حال در متن

توضیح مختصر

در این درس دو اصطلاح ادبی لحن و حس و حال را تعریف خواهیم کرد. سپس درباره نحوه تشخیص هر کدام از آنها و نیز یافتن آنها در متنهای کوتاه را بررسی خواهیم کرد.

  • زمان مطالعه 0 دقیقه
  • سطح خیلی سخت

دانلود اپلیکیشن «زوم»

این درس را می‌توانید به بهترین شکل و با امکانات عالی در اپلیکیشن «زوم» بخوانید

دانلود اپلیکیشن «زوم»

فایل ویدیویی

برای دسترسی به این محتوا بایستی اپلیکیشن زبانشناس را نصب کنید.

ترجمه‌ی درس

شبی تاریک و طوفانی بود. تنها در خانه قدیمی و مخروبه نشستم و به پنجره زل زدم. آسمان سیاه بود، باد هوهو می کرد و باران به شیشه های شکسته‌ی پنجره می خورد. چشمانم را بستم و دیدار قبلی ام یادم آمد و خیلی شرمنده و عصبانی شدم. وقتی چشمهایم را باز کردم، یکبار دیگر رعد و برق زد و اتاق را روشن کرد. باید از خانه بیرون می زدم، باید مخفی می شدم. نه، ممکن بود کسی به اشتباه وحشتناک من پی ببرد. در را باز کردم، نفس عمیقی کشیدم و به سوی سرما و باران دویدم.

هنگام گوش دادن به داستان قبلی چه احساسی به شما دست می داد؟ چه چیزی این احساس را در شما بوجود می آورد؟ چه کلمه ای را شنیدید که این حس در شما بوجود آمد؟ با جواب دادن به این سوالها قرار است حس و حال و لحن را تعریف کنید. حال و هوا و لحن مهم هستند زیرا به ساخته شدن معنی یک داستان کمک می کنند.

حس و حال احساسی است که هنگام خواندن یک داستان در شما ایجاد می شود. حس و حال می تواند شادی، اندوه، تاریکی، خشم، شک، تنهایی یا حتی هیجان باشد. می توانید حس و حال را فضای داستان بدانید.

شما برای توصیف حس و حال باید درباره زمینه و زبانِ به کار رفته توسط نویسنده فکر کنید. در داستان آغازین زمینه تاریک و هوا طوفانی است. راوی از زبانی مانند سرما و تاریکی استفاده کرده که ترس ایجاد می کند.

حال و هوای یک داستان می تواند بر نحوه درک ما از فرضیه و شخصیتها اثر گذاشته و آن را تغییر دهد. برای مثال اگر داستان کوتاهی درباره یک دایه‌ی دوست‌داشتنی می خواندیم، کلمات مثبتی همچون سرزنده، مهربان و دلسوز را انتظار داشتیم. با این حال می توانیم همین ایده‌ی دایه را داشته باشیم و با تغییر فضا با استفاده از کلمات بدترین، سرد و خشمگین از آن داستانی ترسناک بسازیم. شخصیت ما همان است اما پیام نویسنده و توصیف بسیار متفاوت است.

لحن دیدگاه نویسنده درباره یک موضوع است. لحن را می توان با نگاه به کلمات و عبارات انتخابی تشخیص داد. برای توجه به زبان وقت صرف کنید. نویسنده از کلمات برای خلق معانی استفاده می کند. برای مثال سگی که به عنوان توله ای نازنازی توصیف می شود، مثبت است اما سگی که شکاری ودرنده توصیف می شود، ترسناکتر است.

همچنین باید تصمیم بگیرید که آیا یک کلمه انتزاعی، ملموس، کلی یا خاص است. لازم است توجه داشته باشید که آیا نویسنده از کلمه ای کلی مانند ماشین استفاده کرده است یا از کلمه ای خاص مانند فورد فوکوس. کلمه انتزاعی ممکن است معانی مختلفی داشته باشد مانند pleasant اما کلمه ی ملموس معنا را به ما نشان خواهد داد.

در آخر به جزئیات داستان نگاه کنید. زبان اولین گام برای یافتن لحن است اما کلمات انتخابی نیز به همین میزان اهمیت دارند. نگاه کنید که چطور نویسنده وضعیت، شخصیت یا یک اتفاق را توصیف می کند. این توصیفها به شما در ساخت لحن کمک خواهند کرد.

اما آنها خیلی شبیه هم هستند: حس و حال و لحن خیلی شبیه هم، اما دو عنصر ادبی مجزا هستند. لحن، احساس نویسنده نسبت به موضوع است. ما این را از شیوه توصیف نویسنده از موضوع می بینیم. حس و حال به احساس ما هنگام خواندن داستان مربوط می شود. حس و حال یعنی واکنش ما به فضای توصیف شده توسط نویسنده.

بیایید تمرین کنیم. یافتن حس و حال و لحن در یک داستان می تواند با نگاه کردن به جملات آغاز شود. انجام این مثالهای کوتاه نشان خواهد داد که چطور نگاه کردن به کلمات و عبارات انتخابی می تواند به تشخیص هر دو عنصر کمک کند.

در حالی که تقریبا به داخل اتاق جست، وقتی حلقه نامزدی درخشان و زیبایش را نشان می داد صورتش می درخشید.

حس و حال این جمله شاد، لذت بخش، خوشبینانه یا هیجان زده است. لحن (احساس نویسنده نسبت به موضوع) مثبت است. این را می توانیم از کلمات skipping، glowed،shining و beautiful فهمید.

نوجوان خشمگین در را با صدا باز کرد و سر پیرزن فقیری که منتظر اتوبوس بود، داد کشید.

حس و حال این متن را می توان غمگینانه، دلسوزانه یا عاجزانه توصیف کرد. لحن باید برای پیرزن اندوه و برای نوجوان خشم باشد. ما این را در کلمات slamming، angry، poor و old می بینیم.

نومادر جوان و خوشبخت که لبخند ملیحی بر لب داشت، کودکش را آرام تکان داد و بعد او را در رختخواب گرم و نرمش گذاشت و شبخواب را روشن کرد و نوری آرامش بخش ایجاد کرد.

حس و حال این متن را می توان آرامش بخش و مهربان توصیف کرد. لحن محبت آمیز و آرام است. این را در کلمات gently، softly، happy، warm و comforting می بینیم.

حس و حال و لحن دو عنصر ادبی هستند که به ساخته شدن مضمون اصلی داستان کمک می کنند. حس و حال، فضای داستان و لحن دیدگاه نویسنده نسبت به موضوع است. ما می توانیم هر دوی اینها را با توجه به فضا، جزئیات و کلمات انتخابی تشخیص دهیم.

انجام این کار به ما کمک می کند معنای داستان یا متن را پیدا کنیم و به ما کمک می کند نسبت به نوشته احساس پیوند بیشتری داشته باشیم.

متن انگلیسی درس

It was a dark and stormy night. I sat alone in the old, dilapidated house staring out the window. The sky was black, the wind was loud, and the rain slammed against the broken windowpane. I shut my eyes, remembering my earlier visit, and I felt so embarrassed and angry. When I opened them, the lightning bolt flashed and lit up the room once more. I had to get out of the house; I had to hide. No one could know my horrible mistake. I opened the door, took a deep breath, and ran into the cold and rain.

What feelings did you have while listening to the previous story? What made you feel this way? What words did you hear that helped create this feeling? By answering these questions, you are on your way to defining the mood and tone. Mood and tone are important because they help create the meaning of a story.

Mood is the feeling you get while reading a story. This could be happiness, sadness, darkness, anger, suspicion, loneliness, or even excitement. You can think of mood as the atmosphere of the story.

To describe mood, you should think about the setting and the language used by the author. In the opening story, we saw the setting as dark and the weather angry. The narrator used language that created fear, such as cold and black.

The mood of a story can change how we identify the thesis and the characters. For example, if we read a short story about a lovable nanny, we would expect positive words like cheerful, loving, and caring. However, we could take that same idea of a nanny and make it more of a horror story by changing the atmosphere with aggravated, cold, and enraged. We have the same character, but the author’s message and description is much different.

Tone is the author’s attitude toward a subject. The tone can be identified by looking at word choices and phrases. Take time to look at the language. An author uses words to create meaning. For example, a dog described as a lovable puppy is positive, but one described as a fierce fighter is more frightening.

You should also decide if a word is abstract, concrete, general, or specific. It is important to note if an author is using a general word, like car, or a more specific word, like Ford Focus. An abstract word is one that may carry different meanings, such as pleasant, while a concrete word will show us the meaning.

Finally, look at the details of the story. Language is the first step to finding the tone, but the word choice is just as important. Look how an author describes the setting, a character, or an event. This description will help create the tone.

But, they sound so alike: mood and tone do seem very similar, but they are two separate literary elements. Tone is how the author feels towards the subject. We see this by the way the author describes the subject. Mood is how we feel when reading the story. It is our reaction to the atmosphere described by the author.

Let’s practice. Finding mood and tone in a story can begin by looking at sentences. Doing these short examples will show how looking at word choices and phrasing can help identify both elements.

Nearly skipping into the room, her face glowed as she showed her shining, beautiful engagement ring.

The mood of this passage is happy, joyful, optimistic, or excited. The tone (how the author feels about the topic) is positive. We can see this in the words skipping, glowed, shining, and beautiful.

Slamming the door open, the angry teenager yelled at the poor, old woman waiting for the bus.

The mood of this passage could be described as sad, sympathetic, or frustrated. The tone would be sadness for the old woman or anger for the teenager. We see this in slamming, angry, poor, and old.

Gently and softly smiling, the young, happy new mom quietly rocked her child, laid her slowly into her warm bed, and turned the nightlight on, creating a comforting glow.

The mood of this passage could be described as peaceful and loving. The tone is affectionate and calm. We see this in the words gently, softly, young, happy, warm, and comforting.

Mood and tone are two literary elements that help create the main idea of a story. The mood is the atmosphere of the story, and the tone is the author’s attitude towards the topic. We can identify both by looking at the setting, characters, details, and word choices.

By doing so, it will help us find meaning in the story or passage and help us feel more connected to the writing.

مشارکت کنندگان در این صفحه

تا کنون فردی در بازسازی این صفحه مشارکت نداشته است.

🖊 شما نیز می‌توانید برای مشارکت در ترجمه‌ی این صفحه یا اصلاح متن انگلیسی، به این لینک مراجعه بفرمایید.