هری پاتر و زندانی آزکابان

15 بخش

14بخش

توضیح مختصر

  • زمان مطالعه 0 دقیقه
  • سطح خیلی ساده

دانلود اپلیکیشن «زوم»

این بخش را می‌توانید به بهترین شکل و با امکانات عالی در اپلیکیشن «زوم» بخوانید

دانلود اپلیکیشن «زوم»

فایل ویدیویی

برای دسترسی به این محتوا بایستی اپلیکیشن زبانشناس را نصب کنید.

ترجمه‌ی بخش

داری چیکار می‌کنی؟ دارم جونت رو نجات میدم.

ممنون.

عالیه! حالا داره میاد طرف ما. آره، فکر اینو نکرده بودم. بدو!

خیلی وحشتناک بود.

پروفسور لوپین بیچاره داره شب خیلی سختی رو می‌گذرونه.

سیریوس. زود باش!

وحشتناکه. نگران نباش.

بابام الان میاد. سپر مدافع رو درست می‌کنه.

الانه که بیاد!

دقیقاً اونجا! حالا می‌بینی!

هری، گوش کن چی میگم. هیچ‌کس نمیاد.

نگران نباش، میاد. حتماً میاد!

سیریوس؟ دارین می‌میرین…

هر دوتون.

هری!

اکسپکتو پاترونوم!

حق با تو بود، هرماینی.

اونی که من دیدم بابام نبود. خودم بودم.

اون موقع خودمو دیده بودم که سپر مدافع رو درست کردم.

این دفعه می‌دونستم که موفق میشم چون…

خب، توی گذشته این کارو کرده بودم.

این منطقیه؟ نه!

ولی من از پرواز کردن خوشم نمیاد…!

بمباردا!

به خاطر این کارتون تا ابد مدیون شما هستم.

هر دوتون.

می‌خوام باهات بیام. شاید یه روز بتونیم با هم باشیم.

فعلاً‌ تا مدتی، زندگی من ثبات نداره.

و ضمناً…

تو باید اینجا باشی. ولی تو بی‌گناهی.

و تو اینو می‌دونی.

و فعلاً، همین که تو بدونی کافیه.

حتماً از بس این حرفو شنیدی خسته شدی…

ولی شباهت فوق‌العاده‌ای به پدرت داری.

به جز چشم‌هات.

چشم‌هات، به مادرم رفته.

خیلی ظلمه که من این همه وقتو با جیمز و لی‌لی بودم، ولی تو خیلی کم باهاشون بودی.

ولی اینو بدون…

عزیزان ما هیچ‌وقت ما رو تنها نمیذارن.

و همیشه می‌تونی اونا رو پیدا کنی…

در اینجا

تو واقعاً بین همسن و سال‌هات باهوش‌ترین ساحره هستی.

باید بریم!

خب؟ اون آزاده. انجامش دادیم.

چی رو انجام دادین؟

شب بخیر.

چطوری رفتین اونجا؟

من داشتم اینجا باهاتون حرف می‌زدم. ولی الان اونجایین.

از چی حرف می‌زنه، هری؟ نمی‌دونم.

آخه چطور ممکنه کسی در یه لحظه دو جا باشه، رون؟

سلام، هری.

دیدم که داشتی می‌اومدی.

قبلاً زخم‌های بدتر از اینم برداشتم، باور کن.

شما اخراج شدین. نه.

نه. در واقع، استعفا دادم.

استعفا دادین؟ برای چی؟

خب، ظاهراً یه نفر از دهانش در رفته و ماهیت بیماری منو فاش کرده.

از فردا دسته دسته نامه‌های والدین بچه‌ها می‌رسه که نمی‌خوان یه…

خب، کسی مثل من به بچه‌شون درس بده.

ولی دامبلدورT دامبلدور تا الانش هم…

به اندازه‌ی کافی به خاطر من ریسک کرده.

در ضمن، کسایی که مثل منن…

متن انگلیسی بخش

-What are you doing? -Saving your life.

Thanks.

-Great. Now he’s coming for us. -Yeah, l didn’t think about that. Run!

That was so scary.

Poor Professor Lupins having a really tough night.

Sirius. Come on!

-This is horrible. -Don’t worry.

My dad will come. He’ll conjure the Patronus.

Any minute now.

Right there. You’ll see.

Harry, listen to me. No ones coming.

Don’t worry, he will. He will come.

-Sirius. -You’re dying…

…both of you.

Harry!

Expecto Patronum!

You were right, Hermione.

lt wasn’t my dad l saw earlier. lt was me!

l saw myself conjuring the Patronus before.

l knew l could do it this time because…

…well, l had already done it.

-Does that make sense? -No.

But l don’t like flying…!

Bombarda!

l’ll be forever grateful for this…

…to both of you.

-l want to go with you. -One day, perhaps.

For some time, my life will be too unpredictable.

And besides…

-…you’re meant to be here. -But you’re innocent.

And you know it.

And for now, that will do.

l expect you’re tired of hearing this…

…but you look so like your father.

Except your eyes.

-You have–My mothers eyes.

lt’s cruel that l spent so much time with James and Lily, and you so little.

But know this

The ones that love us never really leave us.

And you can always find them…

…in here.

You really are the brightest witch of your age.

We have to go.

-Well? -He’s free. We did it.

Did what?

Good night.

How did you get there?

l was talking to you there. And now you’re there.

-What’s he talking about, Harry? -l don’t know.

Honestly, Ron, How can somebody be in two places at once?

Hello, Harry.

l saw you coming.

l’ve looked worse, believe me.

-You’ve been sacked. -No.

No. l resigned, actually.

Resigned? Why?

Well, it seems that somebody let slip the nature of my condition.

This time tomorrow, the owls will start arriving and parents will not want…

…well, someone like me teaching their children.

-But Dumbledore–He has already…

…risked enough on my behalf.

Besides, people like me are….

مشارکت کنندگان در این صفحه

تا کنون فردی در بازسازی این صفحه مشارکت نداشته است.

🖊 شما نیز می‌توانید برای مشارکت در ترجمه‌ی این صفحه یا اصلاح متن انگلیسی، به این لینک مراجعه بفرمایید.